سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
حاج قاسمهای جنگ و صلح
محمد ایمانی در روزنامه کیهان نوشت:
1- جنگ! چه واژه پرمهابتی! ناامنی و نابودی آبادیها و انسانها. جنگ ناخوشایند است، مخصوصا وقتی تحمیل است و نه انتخاب. ملت ما تازه انقلاب را به پیروزی رسانده و هنوز گرفتار میراث شوم حکومت 150 ساله قجرها و پهلویها بود که با صدای مهیب توپ و تانک و بمباران دشمن غافلگیر شد. ارتش صدام مثل لشکر مغول از مرزها گذشته بود و یکییکی، شهرهای مرزی را وحشیانه تسخیر میکرد. چه قدر مهیب! چه غم بزرگی بر سر کشور تاخته بود؛ اما... خداوند ارادهای دیگر داشت. «فَعَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ یَجْعَلَ الله فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا. چهبسا چیزی برای شما ناگوار است و حال آنکه خداوند در آن خیر بسیار قرار داده است».
2- میان جنگطلبی یا صلح، ترجیح با صلح است. اما میان دفاع یا تسلیم چه؟ یقینا دفاع، بازدارنده و شرافتمندانه است؛ و تسلیم، مایه ننگ و خسارت مضاعف. آنها که از دفاع در برابر دشمن شانه خالی کنند یا نسخه کوتاه آمدن بپیچند، باید هزینههای چند ده برابری را به جان بخرند، به هیچ چیز نرسند و ضمنا، دشمن بر سرشان بتازد. علی علیهالسلام در خطبه 27 درباره کرامت جهاد فرمود «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهًًْ فَتَحَهُ الله لِخَاصَهًْ أَوْلِیَائِهِ... اما بعد؛ جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای خواصّ دوستان خود گشوده، و آن، لباس پرهیزکاری و زره محکم خداوندی و سپر استوار اوست. پس هر کس آن را واگذاشته و رویگردان شود، خداوند جامه ذلّت و ردای بلا بر او بپوشاند و بر اثر این حقارت، زبون و بیچاره شود، و به بیخردی و بیچارگی گرفتار گردد و از عدل و انصاف محروم شود». حضرت سپس خطاب به یاران ناهمراه فرمود «تَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّی شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ. شما مسئولیت را به یکدیگر حواله نمودید و همدیگر را خوار ساختید تا اینکه از هر طرف اموال شما غارت گردید و دیار شما از تصرّفتان بیرون رفت... أَفْسَدْتُمْ عَلَیَّ رَأْیِی بِالْعِصْیَانِ وَ الْخِذْلَانِ. شما به سبب نافرمانی و خوار کردن، رأی و تدبیرم را تباه ساختید... من هنوز به بیستسالگی نرسیده بودم که آماده جنگ شدم و اکنون زیاده از شصت سال از عمرم میگذرد.
وَ لَکِنْ لَا رَأْیَ لِمَنْ لَا یُطَاعُ. اما رأی و تدبیری نیست، برای کسی که فرمانش را نبرند».
3- اعلام جنگ و صلح، با ولیّ خدا و امام و رهبر جامعه است. و هر تصمیم او را باید از صمیم قلب به جان خرید: رسول خدا(ص) در صلح حدیبیه و مقابل اردوگاه ابوسفیان باشد، یا امیر مومنان و امام حسن (علیهماالسلام) مقابل پسر ابوسفیان. اما چرا نتیجه صلح اول با دو صلح دیگر بسیار متفاوت است؛ در حالی که هر سه توسط معصوم امضا شده و مصلحتاندیشانهترین تصمیم بوده است؟ تفاوت را باید در تفاوت رفتار یاران جست و جو کرد. در ماجرای صلح حدیبیه با وجود اینکه کاروان همراه پیامبر (ص) فاقد تدارکات لازم برای جنگ بودند، با رسول خدا پیمان تبعیت و ایستادگی بستند. «لَقَدْ رَضِیَ الله عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهًْ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَهًْ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا وَمَغَانِمَ کَثِیرَهًًْ یَأْخُذُونَهَا وَکَانَ الله عَزِیزًا حَکِیمًا». این پیمان تبعیت و ایستادگی تا پای جان کجا؛ و فریب جبهه دشمن را خوردن یا دنیاطلبی کردن و وسط جنگ، پرچم سازش را بالا بردن کجا؟!
4- دفاع مقدس ما با همه تلخیها و سختیهایش، یک مدل موفق و نسخه کارگشا در ابعاد مختلف است. مهمترین راز پیروزی در این جنگ جهانی نابرابر -پس از دو قرن شکست و تحقیر در دیگر جنگهای تحمیلی- تبعیت موثر مردم و نخبگان از فرماندهی حضرت امام خمینی(ره) بود. هدف طراحان جهانی جنگ، ریشهکنی انقلاب اسلامی و تجزیه ایران بود اما انقلاب اسلامی به برکت رهبری امام و همراهی توده مردم، ماند و در منطقه شاخ و برگ گستراند؛ در حالی که رژیم صدام نابود و آمریکا گرفتار مذّلتی بیسابقه در منطقه شد. از متن دفاع مقدس صدها نظریه و دکترین در حوزههای تخصصی مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فنی قابل استخراج است اما مقدم بر همه اینها، «یک واقعیت تابناک و غیر قابل انکار» است. موفقیتی است که در شرایط ناموازنه قدرت و در ضعیفترین شرایط ما اتفاق افتاده و بنابراین قابل تکرار است. به ویژه اینکه ما امروز به نسبت چهل سال قبل، دهها برابر قدرتمندتر شدهایم و در مقابل، دشمن به مراتب ناتوانتر از آن روز است.
5- دفاع مقدس، ارکان قدرت کشور ما را ورزیده و آبدیده کرد. ما ناچار از بسیج اجتماعی و کشف انبوه ظرفیتهای پنهانی شدیم که اگر عداوت دشمن نبود، شاید تا پنجاه سال دیگر هم متوجه این ظرفیتها و خلاقیتها نمیشدیم. جوانهای برومندی، در یک دوره کوتاه، ره صد ساله پیمودند که آن روز یا پشت میز مدرسه و دانشگاه و خبرنگاری، مشق میکردند یا سرِ زمین کشاورزی و کارگاه و کارخانه مشغول کار روزمره بودند. اما حمیّت دفاع مقدس و لبیک به فراخوان امام خمینی، ابتدا از آنها رزمندگانی شجاع و سپس فرماندهانی نابغه و طراح و خطشکن در تراز حسن باقری، احمد متوسلیان، مهدی باکری، حسین خرازی، مهدی زینالدین، حسن طهرانی مقدم و قاسم سلیمانی ساخت. این بسیجگری کم نظیر در طول تاریخ، حاکی از این بود که صبر و مجاهدت انبیا و اولیای الهی (صلوات الله علیهم اجمعین) به ثمر نشسته است.
6- باغ و بوستان دفاع مقدس با وجود چهل سال فاصله، سال به سال و نو به نو، با طراوتتر و متنوعتر از گذشته میوه داده است. بزرگترین ثمرات این مرکز پرورش استعدادها را در همین یک دهه گذشته در قالب شکستن حصارهای بزرگ تحریم و جنگ همهجانبه دیدیم. تحریم مطلق تسلیحاتی بودیم تا نتوانیم حتی پوکه فشنگ بخریم اما پیشرفتهترین موشکهای دوربرد و نقطه زن را در دنیا ساختیم و بر سر امنترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در عینالاسد کوبیدیم؛ بیآنکه کاری از رادارها و سامانههای پدافندی فوق مدرن آنها برآید. سوخت بیست درصد رآکتور تهران برای تولید رادیو داروی مورد نیاز 850 هزار بیمار را که تولید آن کاملا انحصاری بود، تحریم کردند اما دانشمندان مجاهد و گمنامی مثل شهید شهریاری به شکل معجزهآسا همان سوخت را در مدتی کوتاه تولید کردند. دشمن تا دید نیاز به واردات بنزین داریم، راه واردات ما را مسدود کرد، مهندسان غیور و مومن قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) همت به خرج دادند و ضمن ساخت پالایشگاه عظیم «ستاره خلیجفارس»، کشور را در تولید بنزین به مرز خودکفایی و حتی صادرات و ارزآوری رساندند. و... حکایت شرکتهای دانشبنیان، داستان امیدبخش دیگری است که اهل فن باید روایت کند. ما در معرض سختترین تحریمها بودیم اما روحیه برآمده از دفاع مقدس، موجب جهش و پیشرفت و خودکفایی ما شد.
7- تکلیفگرایی و اهتمام به برداشتن بار بر زمین مانده، رزمندگان و فرماندهان ما را چنان رشد داد که همهجانبهنگر و دارای شخصیت چند بعدی باشند. نمونه روشن، سردار شهیدسلیمانی که باید در میدان دشوار جنگ تحمیلی جدید در منطقه فرماندهی میکرد و منطقا انتظار دیگری از او نبود. اما او، هم کمک بزرگ دیپلماسی کشور بود و هم کمکهای بزرگی به دولت برای دور زدن تحریمها کرد. اینکه عراق از کشوری متخاصم، تبدیل به متحد راهبردی و شریک بزرگ اقتصادی در حد تجارت ده میلیارد دلاری شد، تصادفی و بدون تدارک نبود. همچنین سفر او به مسکو و اقناع و بسیج دولت روسیه برای اینکه در «جنگ جهانی سوم» -تعبیر غربیها از جنگ سوریه- در کنار جبهه مقاومت بجنگد، در تاریخ معاصر بیسابقه است. او در عین حال به کمک دولت عراق رفت و بدون سلاح و صرفا با استفاده از طرفیت مذاکره، آتش فتنه بزرگ آمریکا و اسرائیل در کردستان عراق را خاموش کرد. اینها دانستههای عمومی ماست؛ اما به تعبیر رهبر انقلاب «شهید سلیمانی عزیز ما خب در عرصه دیپلماسی و بین المللی و مانند اینها، در منطقه یک فعّالیّت شگفتآوری داشت؛ یعنی واقعاً هنوز دوستان و برادران مؤمن و ملّت عزیز ایران از گستره کار شهید سلیمانی مطّلع نیستند؛ از یک چیزهایی که مثلاً در فلان جبهه حضور داشته، آگاهند؛ ریزهکاریهای کار او خیلی بیش از این حرفها است که حالا شاید ان شاءالله در آینده این ریزهکاری ها بتدریج آشکار بشود». سردار سلیمانی، عمق استراتژیک ما را تا مسکو و کنار دریای مدیترانه و تنگه بابالمندب برد. او نشان داد که مجال ما میتواند بر مبنای احترام متقابل و منافع مشترک کشورها تا کدام دور دستها گسترده شود و تحریم دشمن را تحقیر کند. این را سخنان سفیری مقایسه کنید که آدرس صادرات لوازم آرایشی به ایران را به تجار فلان کشور میداد، یا آن سفیر دوم و سومی که...؛ بماند!
8- عملکرد رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس، چه چهل سال قبل و چه در مقابله با جنگ نیابتی دشمن در منطقه، انتظارات مردم از مسئولان را به درستی بالا برده است. آنها در میدان واقعیت، ثمره نترسیدن و تدبیر و ابتکار و تواضع و خدمتگزاری و جانفشانی و خطرپذیری و بیتعلقی به دنیا و ایمان به غیب را نشان دادند. نشان دادند که با این روحیات میشود معجزه کرد و کارهای محالنما را انجام داد. مردم، ضمنا عبرت آموختهاند که مدیران بیباور به این روحیات، چه قدر خسارت به بار میآورند. تجربه شد که انفعال در برابر تحرکات دشمن، غلطترین کارهاست.
9- جنگ ما را مجبور کرد ورزیده و قدرتمند شویم. جهشی که محتمل بود ظرف چند ده سال رخ بدهد، به برکت مسئولیتشناسی در دفاع مقدس اتفاق افتاد. خوابزده بودیم و جنگ هوشیارمان کرد. ضعیف و فشل و منفعل بودیم و جنگ ما را واداشت تا هوشیار و برنامهریز شویم و به خط دشمن بزنیم. جنگ همچنان در ابعادی دیگر ادامه دارد. میتوان تهدیدها را تبدیل به فرصتهای پیشرفت و پیروزی کرد؛ مشروط بر اینکه خود را از عطر و بوی همیشه جاری جهاد و شهادت محروم نسازیم. این گفتمان، سرشار از طراوت و امید و همت و تدبیر است. اگر نشاط کار و بنبستشکنی میخواهیم؛ بسم الله. بشارت مجاهدان و شهیدان را بشنویم: «فَرِحینَ بِما آتاهُمُ الله مِن فَضلِهِ وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یَحزَنونَ». و «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا الله ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهًًْ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَ أَبشِروا بِالجَنَّهًًْ الَّتی کُنتُم توعَدونَ».
10- شیشه عطر پنهان در جان حاج قاسم و همرزمانش، به سنگ خباثت دشمن شکست. اما خدا میداند این عطر جاری شهادت، چند ده هزار جوان غیرتمند را برای شکستن شیشه عمر استکبار بیقرار کرده و به تکاپو در آورده است؛
و «ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهًْ».
انسجام ملی درس بزرگ دفاع مقدس
غلامرضا ظریفیان در روزنامه ایران نوشت:
جنــگ هشــت ساله تحمیلی عراق علیه جمهــوری اســلامی ایــران متعاقب یک انقلاب مردمی در 22 بهمــــن 57 رخ داد. 22 بهمن 57 نیز به نوبه خـــود روزی بود که بخش عظیمی از مردم کشور در یک درازنای تاریخی از مشروطه، توانستند آرزوهای تاریخی خود از جمله آزادی، استقلال، برابریطلبی و عدالت خواهی و قدرت تعیین سرنوشت خود را محقق کنند. اما هنوز دو سال از تحقق این آرمانهای بلند تاریخی نگذشته بود که این نظام نوپا با هجوم سراسری رژیم بعث مواجه شد که از سوی بخشی از نظام بینالملل پشتیبانی میشد. به دلیل شرایط خاص کشور پس از انقلاب، در ماههای نخست جنگ تحمیلی بخشهای وسیعی از سرزمینهای ما اشغال شد.
همراه این، جامعه احساس کرد آرزوهای تاریخی به ثمر نشسته او در انقلاب 57 در معرض خطر قرار گرفته است. به همین دلیل مردم در یک ایستادگی ناباورانه مقابل ماشین جنگی رژیم بعثی، تمام قد ایستادند و توانستند پس از متوقف کردن این ماشین، در نهایت سرزمینهای خود را از اشغال دشمن آزاد کنند. آنچه این دستاورد بزرگ را رقم زد، وجود یک سرمایه اجتماعی عظیم متکی بر اعتماد مردم بود. چرا که انقلاب اسلامی ایران، شکاف تاریخی عظیم دولت-ملت را از میان برده بود، شکافی که منجر به فروپاشی نظام پهلوی و برآمدن یک دولت نوین شده بود. به عبارت دیگر، عامل موفقیت ما مقابل ماشین جنگی رژیم بعث، سرمایه اجتماعی، اعتماد و انسجام اجتماعی و تعلق خاطر عمیق به تحقق آرمانهای تاریخی ملت بود.
به این ترتیب بود که ظرفیت عظیم متولد شده در انقلاب 57 تولید، به نوبه خود پیوند سترگی میان دولت و ملت ایجاد کرد و در نهایت باعث شد که مردم از این حادثه تلخ عبور کنند. هرچند در این راه شهدای بسیاری تقدیم شد و خسارتهای مادی بسیاری به کشور تحمیل شد. باوجود این، پس از نزدیک به 200 سال، ایرانیان با تکیه بر این پشتوانه در یک جنگ به صورت تمام عیار ایستادند و نگذاشتند یک وجب از خاک میهن جدا شود. امروز هم ما با جنگ دیگری، با شکل و شمایل دیگری رو به رو هستیم. به دلیل تحولات تاریخی و اقتصادی، جنگ امروز عمدتاً اقتصادی و روانی یا ماهیتی الکترونیک دارد که طبعاً مواجهه با آن نیز سخت تر و گسترده تر خواهد بود. باوجود این، آنچه امروز به آن نیاز داریم، بازتولید و تکرار تجربه دفاع مقدس است و این چیزی است که باید به کمک ملت ایران بیاید. باید توجه کنیم که در جنگ گذشته، چه عوامل و سرمایههای تاریخی باعث مشارکت عظیم مردمی در جنگ شد و مردم شهر و روستا، جوان و پیر، زن و مرد، دانشگاهی و حوزوی، و بازاری و روشنفکر، به هم پیوستند تا از آن آرزوی تاریخی محقق شده و از سرزمین خود دفاع کنند. همان طور که اشاره شد، مهمترین عامل ایجاد این پیوستگی، سرمایه اجتماعی و اعتماد است. مع الاسف در سالهای گذشته به دلیل برخی نگرشهای غلط، فاصلهگذاریهای جدی میان اقشار جامعه و سیاستهای نادرست، سرمایه اجتماعی ایران آسیب دیده و فاصله دولت-ملت بار دیگر رخ نموده است. یا اینکه به دلیل مدیریتهای غلط و انحراف معیارهایی که از ارزشهای بنیادین عدالت و آزادی اتفاق افتاد، شاهد ایجاد فاصله طبقاتی، مشکلات جدی معیشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی هستیم.
با وجود همه این معضلات، بر این باورم که امروز هم جامعه ما برای مقابله با مسأله عظیمی که با آن روبهرو است، باید به درس بزرگ دفاع مقدس یعنی انسجام ملی و پرکردن فاصله دولت-ملت رجوع کند. این اتفاق زمانی خواهد افتاد که بار دیگر به ارزشهای بنیادین آن دوره یعنی عدالت، دگرخواهی و تلاش برای کاهش رنج دیگران و پاکدستی عظیم در سطوح مدیریتی و مؤثر بودن آرای مردم در اداره کشور بازگردیم. چرا که بنا به تجربه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مردم هستند که میتوانند نقش علت مبقیه نظام و ایستادگی در برابر ستم و تجاوزهای بخشی از نظام بینالملل را ایفا کنند. اما این امر منوط به آن است که فاصله طبقاتی به حداقل رسیده، کرامت انسانی به جد مورد توجه قرار گیرد و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود تزئینی نباشد. در این شرایط است که میتوانیم با این معضلات بویژه تلاش بخشی از نظام بینالملل مبنی بر به زانو درآوردن ایران اسلامی مقابله کنیم.
دفاع مقدس، گنج بیپایان
سیدعبدالله متولیان در روزنامه جوان نوشت:
سخنان حضرت امام خامنهای در ارتباط تصویری با مراسم تکریم و تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس، برای آحاد مردم و به ویژه رزمندگان، پیشکسوتان و پرچمداران دفاع مقدس بسیار بدیع و درسآموز بود. بیانات فرمانده معظم کل قوا در باب جنگ و دفاع مقدس چهار محور مهم را شامل میشد:
۱ - رهبری و فرماندهی شگفتانگیز و بیبدیل حضرت امام خمینی سلاماللهعلیه در طول جنگ تحمیلی.
۲ - مدل منحصر به فرد امام راحل برای اداره جنگ تحمیلی
۳ - تلاش دشمنان و ایادی و اذناب داخلی دشمن برای تحریف جنگ و دفاع مقدس ملت ایران و ضرورت مقابله با خط تحریف.
٤ - استفاده از مدل بسیج مردمی دوران دفاع مقدس در جنگ فعلی (جنگ اقتصادی، تبلیغاتی و...)
معظم له در باره نقش رهبری و فرماندهی شگفت انگیز حضرت امام خمینی نکاتی را برای اولین بار مطرح فرمودند که بیشک در طول چهاردهه گذشته مغفول مانده و کمتر کسی به تبیین نقش رهبری امام راحل در جنگ پرداخته است. توجه به شرایط خاص سالهای آغازین انقلاب، به تبیین هر چه بهتر نقش مدیریت و رهبری امام در جنگ کمک میکند:
۱ - جنگ در شرایطی آغاز شد که ایران و انقلاب اسلامی فاقد انسجام مناسب سیاسی، فاقد مؤلفههای امنیت اجتماعی، فاقد نقدینگی برای اداره کشور، فاقد ارتش منسجم، فاقد ابزار و امکانات لجستیکی برای اداره جنگ و... بوده و با انبوهی از مشکلات، توطئهها و دسیسهها، تحرکات جدایی طلبانه گروهکهای معاند و برانداز، کودتا، ترور و... دست و پنجه نرم میکرد. به علاوه در داخل ایران هم شرایط به گونهای بود که دشمن را به حمله نظامی تشویق و تشجیع میکرد.
۲ - در بین تمام جنگهای قرون اخیر، جنگ تحمیلی اولین جنگی است که در آن شاهد اتحاد کامل قدرتهای مطرح آن روز جهان (هر کدام با انگیزههای متفاوت) و تمامی اذناب و همپیمانان آنان علیه ایران هستیم، به طوری که در این جنگ عزم کلی جهان استکبار و سلطه گران بر نابودی و ساقط کردن جمهوری اسلامی بود. در آن شرایط تقریباً هیچ کشوری در جهان حاضر به همراهی با ایران اسلامی نبود.
۳ - شرایط مدیریتی کشور ایران نیز بسیار نامناسب بوده و کشور ایران عملاً در اختیار جریانات سیاسی غربزده و همسو با دشمنان بوده و همین موضوع دشمنان را به استفاده از فرصت فقدان انسجام مدیریتی برای نابودی انقلاب اسلامی تحریک و تشویق میکرد.
در این آشفته بازار و در حالیکه علیه ایران اسلامی، زمنجنیق فلک سنگ فتنه میبارید، جنگ نابرابر به گونهای بر ما تحمیل شد که وقتی خبرنگار از صدام سؤال دیگری میپرسد، صدام با غرور میگوید فعلاً کار دارم پاسخ شما بماند برای یک هفته دیگر در تهران. در چنین جنگی که احتمال پیروزی ما کمتر از یک از میلیون (و نه یک درصد) است، نقش مدیریتی حضرت امام حداقل در شش محور خود نمایی برجسته و نمایان است:
۱ - تشخیص حجم واقعی جنگ و دیدن نقاط تاریک و پنهان آن: «امام از همان آغاز حمله صدام و حزب بعث، ابعاد و حجم واقعی کارزار را شناخت و با درایتی اعجابانگیز اعلام کرد که این جنگ، نبرد دو کشور همسایه نیست بلکه دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران در پشت صدام در مقابل نظام اسلامی صفآرایی کردهاند».
۲ - به میدان آوردن همه جانبه و تمام عیار مردم در صحنه دفاع و تشخیص مدل بسیج مردمی بهعنوان عالیترین مدل بی نظیر دفاع (دفاع در برابر همه جهان فقط توسط همه مردم امکان پذیر است.)
۳ - ارتباط معنوی و عاشقانه امام با آحاد مردم. مردم عاشقانه گرد شمع وجود امام میچرخیدند و با بسمالله امام عنان از کف داده و فرمان او را گوش و نوش میکردند. امام برای مردم مظهر همه خوبی ها، صداقت و صمیمیت و یکرنگی بود.
٤ - شجاعت عجیب امام در برابر دشمن به گونهای که در اوج شداید جنگ به اردوگاه غرب تاخته و میگفتند: «من با اطمینان میگویم اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند». وقتی که ناوهای امریکایی راهی خلیج فارس شدند، امام بدون ذرهای تردید فرموده بودند بزنید و وقتی تردید فرماندهان جنگ را دیده بودند با نگاهی از سر تأسف گفته بودند «خود دانید، اما اگر من بودم میزدم».
۵ - قاطعیت بی نظیر و منطقی امام که در کمتر فرماندهای دیده شده و گرههای کور و درهای بسته را باز و کارهای غیرممکن را ممکن میساخت. فرامین قاطعانه آن عزیز سفرکرده در باره آزادی پاوه و شکسته شدن حصر سوسنگرد، خرمشهر و آبادان هنوز در گوش پیشکسوتان عرصه دفاع مقدس طنین انداز است.
۶ - اشراف امام بر همه ابعاد و صحنههای دفاع و موضع گیری امام به اقتضای اوضاع و وضعیت رزمندگان و میادین جنگ: «دادن روحیه به ملت و تحقیر دشمن در هنگام لازم، جلوگیری از آفت مخرّب غرور در پیروزیها و دلگرمی دادن و تفقد رزمندگان در مواقع مورد نیاز از جمله روشهایی بود که این پدر مهربان و مدیر معنوی، آگاه و مسلط بر میدان به کار میگرفت و دفاع مقدس را هدایت میکرد.» در باره نقش مردم در دفاع مقدس و پیروزی شگفت انگیز بر همه جهان بسیار نوشتهاند، اما آن چیزی که اینک و در شرایط کنونی که ایران درگیر جنگی به مراتب پیچیدهتر و سخت از جنگ تحمیلی در حوزههای اقتصادی، تبلیغاتی، فرهنگی و... است باید از سخنان حضرت امام خامنهای آموخت بهرهبرداری از تجربه دوران دفاع مقدس برای پیروزی در جنگ حاضر است.
قرائن و شواهد نشان میدهد که خطرات نفوذ جریانی و همسویی عوامل داخلی با دشمن در جنگ حاضر به مراتب گستردهتر از جنگ هشت ساله پیشین است. در جنگ حاضر جریان نفوذی با تمام قوا و با حمایت بیگانگان برای عدم موفقیت نظام اسلامی در گام دوم انقلاب تلاش میکنند و همه ظرفیتهای دنیای مجازی را به میدان آورده و شرایطی سختتر و پیچیدهتر از سالهای نخستین انقلاب را رقم زده است.
امروز همه میراث امام خمینی در اختیار ماست: «ولایت و رهبری» و «بسیج مردمی» با تمام ویژگیهایش در اختیار نظام است و زمان آن فرا رسیده تا در گام دوم انقلاب اسلامی ظرفیتهای مدیریت انقلابی و جهادی را با مدل بسیج مردمی و تحت لوای ولایت مطلقه فقیه به میدان آورده گرههای کور و باز نشدنی را باز کرده و نقشهها و توطئههای دشمن را خنثی و نقش و جایگاه والای انقلاب اسلامی را به جهانیان نشان دهیم.
ترامپ و آخرین ابزارهای فشار
حسن هانیزاده در روزنامه آرمان ملی نوشت:
در حقیقت هرچه به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نزدیک میشویم دست و پا زدن دونالد ترامپ برای بهدست آوردن برگهای انتخاباتی بیشتر میشود. دونالد ترامپ بهخوبی میداند که در این شرایط و با توجه به شکستهای سیاسی مکرر بدون حمایت لابی صهیونیستی نخواهد توانست در انتخابات 13 آبان بار دیگر وارد کاخ سفید شود. از نظر دونالد ترامپ دو موضوع استراتژیک میتواند حمایت لابی صهیونیستی را جلب کند.
نخست مساله فشار به رژیمهای مرتجع عرب برای عادیسازی رابطه با رژیمصهیونیستی است. در این مقوله دونالد ترامپ بهشدت به عربستان، امارات، بحرین و سودان فشار وارد آورد تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری رابطه خود را با رژیمصهیونیستی آشکار سازد. اماراتمتحده و بحرین بهدلیل ضعف ساختاری بلافاصله رابطه خود را با رژیمصهیونیستی آغاز کردند. اما عربستان به دلیل وحشت از ناکامی دونالد ترامپ در انتخابات آینده تلاش دارد تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا موضوع عادیسازی رابطه با اسرائیل را آشکار کند.
دلیل این امر هم این است که عربستان سعودی نگران است تا اگر جو بایدن رقیب دموکرات ترامپ پیروز شود، پروندههای مربوط به قتل جمال قاشقچی، روزنامهنگار سعودی، موضوع حقوق بشر، حادثه 11 سپتامبر 2001 و جنگ عربستان علیه مردم یمن گشوده شود و این یک چالش جدی برای حاکمیت عربستان تلقی میشود. لذا عربستان در شرایط فعلی در یک فضای کاملا خاکستری قرار دارد و تلاش میکند تا پس از انتخابات ریاستجمهوری در این خصوص تصمیمگیری کند. اما ریاض به بحرین و امارات فشار وارد آورد تا در این فضای خاکستری با رژیمصهیونیستی رابطه برقرار کند تا کمکی به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو شود. درواقع این دو رژیم شکننده یعنی امارات و بحرین قربانی سیاستهای مشترک دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان قرار گرفتهاند.
سودان نیز برقراری رابطه با رژیمصهیونیستی را منوط به حذف این کشور از کشورهای حامی تروریست و کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به سودان ارتباط داده است. این امر نشان میدهد که کشورهای مرتجع عربی چندان تمایلی هم برای برقراری رابطه با رژیمصهیونیستی ندارند اما به دلیل فشارهای مشترک آمریکا و عربستان به این رابطه شوم تن در دادهاند. موضوع دیگر که برای دونالد ترامپ بسیار حائز اهمیت است اعمال تحریمهای سنگین علیه ایران و فعالسازی مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران است زیرا با این اقدام درحقیقت لابی صهیونیستی کمک سیاسی و مالی خود را در اختیار دونالد قرار خواهد داد.
نمونه آن کمک 50میلیون دلاری یک سرمایهدار یهودی مقیم آمریکا به ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ بود که بعد از مراسم عادیسازی رابطه بین امارات و بحرین با رژیمصهیونیستی از سوی این سرمایهدار یهودی به تیم ترامپ پرداخت شد. لذا به نظر میرسد شانس پیروزی دونالد ترامپ با توجه به شکستهای متعددی که در منطقه و جهان با آن مواجه شده و همچنین تظاهرات گستردهای که طی 4 ماه اخیر در 30 ایالت آمریکا آغاز شده، کاهش یافته و به همین دلیل برای جلب رضایت لابی صهیونیستی تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کرده درحالیکه هم اتحادیه اروپا هم شورای امنیت و هم روسیه و چین با تحریمهای یکجانبه آمریکا مخالفت کردهاند.
خط قرمز نقدینگی کجاست؟
مهدی حسن زاده در روزنامه خراسان نوشت:
حال و روز نقدینگی به هیچ وجه مساعد نیست. کم و بیش همه ما این گزاره را که افزایش نقدینگی منجر به افزایش تورم می شود ، شنیده ایم و آن را قبول داریم اما همه بحث بر سر این است که چگونه می توان جلوی رشد بی رویه نقدینگی را گرفت. شاید بد نباشد ابتدا نگاهی به آمارهای نقدینگی داشته باشیم و سپس ببینیم چرا رشد نقدینگی در ماه های اخیر بیشتر شده است و برای مهار آن چه باید کرد؟
براساس آخرین آمار بانک مرکزی، حجم نقدینگی در خرداد امسال به 2657 هزار میلیارد تومان رسیده است. این حجم از نقدینگی نسبت به خرداد سال گذشته بیش از 34 درصد افزایش یافته است. این افزایش در شرایطی است که معمولا رشد سالانه نقدینگی طی سال های مختلف بین 25 تا 30 درصد بوده و رشد بیش از 30 درصد نقدینگی به منزله زنگ هشداری برای تشدید تورم است.
از انتهای سال گذشته با شیوع بیماری کرونا، دولت مجبور شد منابعی را برای حمایت از خانوارها و واحدهای اقتصادی در نظر بگیرد. این منابع که با کاهش ذخیره قانونی بانک ها رقم خورد عملا منجر به افزایش نقدینگی شد ولی از نگاه کلان و ساختاری، رشد نقدینگی کشور متاثر از دو عامل اساسی بوده است. نخست، ناترازی بانک ها و دوم، کسری بودجه دولت.
ناترازی بانک ها به این معناست که درآمدهای بانک ها و به طور مشخص سود دریافتی از تسهیلات، کفاف سود پرداختی بانک ها به سپرده ها را ندهد و بانک ها عملا با بدهکار شدن به بانک مرکزی، خلق نقدینگی کنند. این مسئله به ویژه در سال های 93 تا 95 رخ داد و یکی از دلایل اصلی رشد نقدینگی در آن دوره بود، به گونه ای که در بازه یک ساله منتهی به اسفند 94 نیز رشد نقدینگی 30 درصد در اقتصاد ایران ثبت شد که با فاصله تاثیر خود را بر افزایش نرخ ارز و سپس افزایش نرخ تورم در سال 97 گذاشت. این عامل با اقدامات سال های اخیر بانک مرکزی از جمله حذف موسسات غیرمجاز و اصلاح برخی بانک های ناتراز که حتی به تغییر مدیرعامل و هیئت مدیره آن بانک ها نیز انجامید، کمرنگ شد.با این حال عامل مهم دیگر در رشد نقدینگی، کسری بودجه است. در شرایط معمول دولت برای تحقق اهداف خود منابع درآمدی و مصارف هزینه ای یکسانی دارد ولی مشخص است که در سال های اخیر، منابع نفتی به شدت کاهش یافته است. منابع جایگزین نیز نیاز به اصلاحات ساختاری دارد که با وجود تاکید چندباره رهبر انقلاب بر اصلاحات ساختاری بودجه، در عمل متولیان اصلی بودجه ریزی و مدیریت اقتصادی نتوانسته اند این اصلاحات را نهایی کنند. مواردی مثل مالیات بر عایدی سرمایه و اصلاح در یارانه های پنهان از این دست است هرچند در شرایط فعلی این موارد به دلیل فضای اقتصادی و اجتماعی شاید به راحتی امکان پذیر نباشد. علاوه بر آن، این اصلاحات با یک فاصله زمانی چند ماهه و برای سال بعد و سالهای بعدتر میتواند گره کسری بودجه را بگشاید.
واقعیت تلخ این است که دولت در کوتاه مدت در دو راهی پذیرش کسری بودجه و تبعات آن و پولی کردن کسری بودجه افتاده است. در حقیقت تاخیر در اصلاحات ساختاری اقتصادی و اصلاحات بودجه ای منجر به این مسئله شده است. اکنون دو راهکار کلی در برابر بحران کسری بودجه وجود دارد. استقراض از مردم و استقراض از بانک مرکزی.
آمارها نشان می دهد که استقراض از مردم طی دو-سه سال اخیر که بودجه به تدریج با کمبود منابع نفتی مواجه شد، افزایش یافته است. امسال نیز اوراق بدهی به عنوان مهمان تازه وارد به اقتصاد کشور تاکنون توانسته است، 70 هزار میلیارد تومان برای بودجه تامین مالی داشته باشد ولی امکان افزایش این اوراق به دلیل تاثیر آن به دلیل محدودیتی که تقاضای بانک ها و موسسات مالی فعال در بازار سرمایه برای خرید این اوراق دارند محدود است و شاید بیش از 100 هزار میلیارد تومان نتوان روی آن حساب کرد. به این ترتیب حتما به اقدامات دیگر برای جبران کسری بودجه نیاز داریم.
در نهایت باید توجه داشت که برخی اقدامات نظیر برداشت از صندوق توسعه ملی و تسعیر دارایی های خارجی بانک مرکزی با نرخ های جدید ارز در شرایط فعلی به منزله استقراض از بانک مرکزی است و آثار تورمی سنگینی در پی دارد. در این میان استقراض از مردم چه به واسطه اوراق بدهی و چه دیگر ابزارها حتی پیش فروش نفت اگرچه بهتر از موارد قبلی است ولی به دلیل افزایش تعهدات آینده دولت، در عمل دولت آینده را گروگان تصمیمات فعلی می کند. به نظر می رسد راهکار منطقی پذیرش ترکیبی از افزایش استقراض از مردم با انتشار اوراق بدهی بیشتر و حتی پیش فروش نفت به مردم یا پالایشگاه های کوچک (مطابق طرح جایگزینی که مجلس به جای طرح نفتی دولت دارد) و اتکا به اصلاحات ساختاری فوری در بودجه است. در هر صورت باید خط قرمز پررنگی دور پولی کردن کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی بکشیم و به هیچ وجه به سراغ روش هایی که نقدینگی را افزایش می دهد نرویم، چرا که در شرایط تورمی 30 درصد و رشد نقدینگی 34 درصد، پولی کردن کسری بودجه، رشد نقدینگی و تورم را به مرزهایی هولناک خواهد کشاند که تبعات اقتصادی و اجتماعی آن سنگین خواهد بود.