به گزارش مشرق، کانال تلگرامی موسسه پژواک خرد معاصر درباره عصبانیت ترامپ از ایران نوشت: دونالد ترامپ در یکی از مصاحبه هایش حرفهای رکیکی را که احتمالاً منشعب از نوع زندگی خانوادگی و شغلی در محیط کابارهای است، به ایران زده است. از چنین رییس جمهوری با چنان تربیتی خانوادگی البته بیش از این انتظار نیست، اما باید دانست که چرا ترامپ تا بدین حد از ایران عصبانی است؟ که دیگر حتی در یک مصاحبه زنده نیز اختیار از کف داده و صفات شخصی خود را به رخ جهانیان میکشاند.
دونالد ترامپ با سه استراتژی بزرگ بین المللی روی کار آمد.
در نظر داشت مشکل دیرینه آمریکای جنوبی به خصوص کوبا و ونزوئلا را حل و فصل کند.
مشکل کره شمالی را به سرانجام رساند و مشکل جمهوری اسلامی ایران را در خاورمیانه با خروج از برجام و توافقی بزرگ، حل و فصل کند. دونالد ترامپ اما در تمام این مسیر سه گانه اش شکست خورد و دست به اخراج جان بولتن طراح این استراتزی زد تا بولتن را مسبب این ناکامیها معرفی کند. در مورد ایران اما موضوع بسیار پیچیده است. وی تصور میکرد با فشار بر روی پرونده هسته ای ایران و تحریمهای یکجانبه علیه ملت بزرگ ایران میتواند سه مشکل بزرگ با ایران را حل و فصل کند. 1- کاهش قدرت دفاعی و خصوصاً توان موشکی ایران 2- صلح قرنی را که آن را در ذهن خود داشت و 3- کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه.
ترامپ تصور میکرد با این تحریمها میتواند در نهایت جمهوری اسلامی ایران را به پای هر نوع از معامله¬ای را که خواهان آن است بکشاند و پس از آن با رخنه در بافت سیاسی ایران مقدمات فروپاشی و حتی تجزیه ایران را فراهم کند. ترامپ سعی میکرد با این دستاوردهای ذهنی، از خود ابرقهرمانی در دنیای سیاست ایالات متحده بسازد. این تصورات اما در آستانه انتخابات 2020 ایالات متحده، تمامی این تصورات را نقش بر آب میبیند.
ترامپ از خروج از برجام و تحریم یک جانبه ایران تا امروز هیچ دستاوردی نداشت و به همین دلیل سعی کرد این بازی را در زمین نظامی نیز بکشاند. با ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی، ترامپ تصور میکرد میتواند بر تمام ناکامیهای خود در رابطه با ایران سرپوش گذاشته و حتی با ایجاد نارضایتیهای بیشتر مقدمات حملات نظامی به ایران را فراهم کند. آنها میپنداشتند، ملت ایران به دلیل نارضایتیهای داخلی صحنه این ترور را خالی کرده و بازی به نفع آمریکا تمام میشود. با اتحاد بیمانند ایران و مراسمهای با شکوهی که برای سردار شهید قاسم سلیمانی برگزار گردید، مقدمات انتقام ایران نیز فراهم شد و با حمله به پایگاه عین السد و شکاف در مسئولین تصمیم گیر در ایالات متحده این استراتژی ترامپ نیز به هم خورد.
رییس جمهور ایالات متحده بازی را به شورای امنیت کشاند تا شاید در آنجا کار را یکسره کرده و با ایجاد اتحاد علیه ایران و ایجاد مدلی شبیه به عراق، ایران را در هم شکند، اما مجددا با آرای منفی و قاطعی علیه خود مواجه شد به نوعی که هر دو قطعنامه آمریکا علیه ایران جز آمریکا تنها یک رای مثبت دیگر برای آمریکا به ارمغان آورد.
دونالد ترامپ با همین رفتارهای ناپسند و نکوهیده خود اجماع جهانی علیه ایران را از بین برد و حال پس از چهار سال به روشنی میبیند که جامعه جهانی دیگر با او همراه نیست. این موضوعاتی است که ترامپ را از آینده خود دلسرد کرده و در کوران انتخابات آمریکا میهراسد که بازی را به رقیب خود واگذار کند. ضمن آنکه مسایل روانی و نربیتی ترامپ نیز در ادبیات او تاثیر مستقیم دارد. ترامپ باید که عصبانی هم باشد، چرا که یکی از بزرگترین آرزوهای او به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران بود تا در همین انتخابات بتواند با غرور و افتخار شکست ایران را به رخ دموکراتها بکشد. حال ترامپ مانده و شکافی بزرگ در جامعه جهانی در مورد ایران و آرزوهای بر باد رفته ترامپ. بی دلیل نیست که ترامپ دیگر قادر نیست درون آلوده خود را از نظرها پنهان کند و تراوشات خانوادگی خود را به صحنه سیاست میکشاند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.