به گزارش مشرق، انتخابات امریکا و شرایط بین المللی اگرچه شواهد ظاهری چون نظرسنجی ها و پروپاگاندای رسانه های بزرگ غرب از ماه ها پیش پیروزی بایدن را نوید داده اند، اما به نظر می رسد شواهد میدانی در حوزه بین المللی همچنان به تداوم آمریکای ترامپ اشاره دارد.
در منطقه خاورمیانه شاید حمله زمانبندی شده ترکیه و آذربایجان برای آزادسازی قره باغ و به بهانه آن ایجاد جبهه ای واقعی و خطرناک برای ایران با اعزام گسترده نیروهای تکفیری نشانی از اطمینان ترکیه به عنوان نزدیکترین همپیمان منطقه ای امریکا به تداوم دولت ترامپی است.
رفتار همسایگان جنوبی و تحکیم و آشکارسازی روابطشان با اسرائیل و نیز تشدید خصومت با ایران هم نشانه دیگری از همین تفکر در جنوب است و هماهنگی این دو حرکت نیز می تواند برآیندی از آنچه را که آمریکایی ها دیکته کرده اند نشان دهد.
در صحنه بین المللی روابط چین و آمریکا به مرحله ای رسیده است که هر نوع عقب نشینی آمریکا عواقب وخیمی برای آینده هژمونی آن کشور خواهد داشت و در این شرایط تغییر فرمان میتواند آسیب پذیری آمریکا را بیشتر کند مگر آن که آمریکا به راستی در پی عقب نشینی سیع و واگذاری آرام هژمونی باشد.
روس ها نیز همچنان به تداوم ترامپ اقناع شده و رفتارشان حاکی از ترجیح تداوم ترامپ است و لااقل میتوان گفت در جهت تضعیف این روند حرکتی صورت نداده اند. حرکت روس ها خصوصا در آزمون قره باغ نشانه نوعی حزم و احتیاط شدید است که میتواند ناشی از تحلیلشان از تداوم تحرکات خبیثانه ترامپ در منطقه باشد.
سیستم پیچیده (وظاهرا غیر منطقی) انتخابات آمریکا این امکان را به حاکمان واقعی آن کشور میدهد که حتی در آخرین دقایق نیز بر تصمیم گیری رای دهندگان و نیز نتیجه آراء تسلط کافی داشته باشند و هنوز مهمترین عامل برای این تصمیم گیران واقعی (برخلاف رای دهندگان که مسائل داخلی را در نظر دارند) جایگاه بین المللی و حفظ هژمونی آمریکا در جهان و اقتدار آمریکاست. سیستم پیچیده انتخابات و نیز تسلط بر افکار عمومی امکان ایجاد برآیند مطلوب را برای نخبگان فراهم میکند و در حقیقت صحنه نمایش انتخابات و مطالب مطروحه در آن وسیله ای برای جلب مشارکت عمومی و حمایت از سیاستی است که قبلا صحت آن از سوی نخبگان حاکم به تایید رسیده است.
شواهد موجود حاکی از آن است که حفظ و تداوم برتری آمریکا فعلا با اقدامات به شیوه ترامپ گره خورده و روی کار آمدن بایدن تنها در صورتی ممکن به نظر می رسد که آمریکا دیگر توان ادامه راه را در خود ندیده و به راستی در آستانه فروپاشی اقتدار باشد، امری که برای جهان کنونی بسیار مطلوب است اما شواهد کمی از رسیدن به این حد از اضمحلال دیده میشود. اگرچه سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکایی در نهایت در راه بی بازگشت فروپاشی قرار دارد و تشبث به روشهای تهاجمی از نوع ترامپ خود حکایت از ناچاری دارد، اما بازگشت به بایدن پس از این حجم از رفتار تهاجمی، به معنی پذیرش شکست این راهکار اخیر و قدم گذاشتن در راه پذیرش افول امپراطوری دارد که شاید هنوز وقت آن نرسیده باشد.
با این مفروضات پس هدف از این شوی بزرگ و این هزینه سنگین چیست و تا اینجا چه دستاوردهایی داشته است:
- ایجاد مشارکت بالا با القای رقابت سخت و تنگاتنگ و تا آخرین لحظه، نیازی است که خصوصا در شرایط بحرانی بین المللی نظیر شرایط کنونی قابل چشم پوشی نیست. احتمال نیاز حکومت به اتخاذ تصمیمات سخت در زمینه داخلی و بین المللی نظیر جنگ یا رودررویی بیشتر با قدرتهای رقیب، اهمیت این مشارکت و تاثیر آن را در این تصمیمات آینده و رویارویی با تبعات آن را آشکار میکند.
- آمریکاییها در خلال شوی انتخاباتی خود (به تناسب زمان) این امکان را دارند که دشمنان و رقبای خود را در حالت فریز نگه دارند در حالی که خود از امکان تحرک بالا و وارد کردن ضربات متوالی برخوردارند و در انتخابات فعلی استفاده از این روش را به کمال شاهدیم.
صرف نظر از نتیجه انتخابات، ترامپ از ماه ها پیش به اقدامات تهاجمی در قبال دشمنان و رقبا از جمله چین، روسیه و ایران دست میزند در حالی که ایشان با توجه به انتخابات پیش رو ناچار به اتخاذ سیاست محتاطانه و عدم عکس العمل کافی هستند با این استدلال که هرگونه عکس العملی این و یا آن کاندید را جلو میاندازد. روشن است که امتیازات واگذار شده در این برهه عموما قابل بازپس گیری نخواهد بود.
همچنین هم پیمانان آمریکا نیز با هماهنگی آن کشور همین گونه اقدامات را در دستور کار قرار می دهند که از جمله میتوان به اقدامات منطقه ای ترکیه در ماههای اخیر و نیز رفتار همسایگان جنوبی ایران در مورد خطوط قرمزی چون روابط با رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
روشن است که همان دلایل ذکر شده مانعی در مقابل عکس العمل متناسب از سوی کشورهای ذینفع (علیرغم داشتن امکان و اقتدار لازم) بوده است. همچنین ایجاد سردرگمی و عدم اتخاذ تصمیمات لازم در سمت رقبا و دشمنان در حین فراهم کردن آمادگیهای ضروری در جبهه خودی از اهداف این سیاست انتخاباتی است.
اگرچه به نظر می رسد مجموعه حاکمیت در ایران خود را برای رودررویی با شرایط مختلف آماده کرده و در این دام نیافتاده است اما نگاهی به تحلیلهای رسانه ای اثر این حرکت را در کشور خودمان نشان میدهد. مقالات احساسی در مورد انتخابات آمریکا و امید بستن به آن (آگاهانه یا غیر آگاهانه) در جهت خام نگه داشتن و جلوگیری از هرگونه آینده نگری مفید و اقدام برای تغییر شرایط عمل میکند. همین شرایط را در صحنه داخلی دیگر رقبا یا دشمنان آمریکا (بعضا با وسعت بیشتر) میتوان مشاهده کرد که نشانی از کارکرد نسبی این سیاست دارد.
- در صورت پیروزی ترامپ میتوان این روند را همچنین نشانه ای از تمایل حاکمیت آمریکا در بیاعتبار کردن رسانه های سنتی و عرفا معتبر آمریکا و اروپا در جهت اهداف بعدی آن کشور در تغییر عرف های رایج (اما در شرایط کنونی بی مصرف) سیاسی دانست. توضیح آن که حاکمیت آمریکا بیشتر از هر ناظر بیرونی به موج روزافزون بی اعتمادی مردم به سیستم حکومتی و رسانه های برآمده برآن اشراف دارد و شیوه انتخاب ترامپ در دور اول خود دلیل مهمی بر این اشراف است.
ترامپ در دور اول نیز بر موج مقابله با رسانه های فیک! و ارائه کاراکتر مخالفت با سیستم (و مبارزه با فساد) به پیروزی رسید (علی رغم تمام نظرسنجیهای آن رسانه ها)، و در تمام دوره حکومت خود نیز بر این موج سوار ماند و هرجا لازم بود آن را تشدید کرد. در حقیقت حاکمیت آمریکا با مصادره نارضایتی مردمی، انرژی آن را برای تداوم قدرت مورد استفاده قرار داد و هنوز هم با تغییراتی (وحذف اقشاری) در همان جهت حرکت میکند.
به نظر می رسد انتخاب شخصیت نامانوس بایدن برای رقابت با ترامپ نیز در همین جهت بوده است. همچنین با این فرض موج نظرسنجی دموکراتها و رسانه های مقتدر نیز می تواند اثر معکوس داشته باشد و باعث شرکت آن دسته از مردم سنتی شود که به رسانه ها و سیستم اعتماد ندارند و آنچه را تبلیغ میکنند ضد منافع خود میدانند. به نظر میرسد تداوم رفتار خصومت آمیز ترامپ با رسانه ها و تعمد وی در این مورد (مثلا ناتمام گذاشتن مصاحبه با برنامه پرمخاطب شصت دقیقه) در همین جهت باشد.
در پایان باید اشاره کرد که سوار شدن بر موج ترس نیز همچنان در استراتژی ترامپ جایگاه خود را حفظ کرده است. شورشهای خیابانی مداوم در هفته های اخیر که عموما کلید آن با خشونت تعمدی پلیس علیه سیاهان زده میشود و تصاویر غارت فروشگاهها پس از آن (مانند مورد اخیر در فیلادلفیا)، دمیدن تعمدی در موج ترسی است که به نظر می رسد مرکب مناسبی برای ترامپ باشد تا اگر نمیتواند مردم آمریکا را با امید به آینده قانع کند، ایشان را از ترس و هراس آینده تاریک بدان سو که میخواهد رهنمون سازد.
* موحد زاهدی