به گزارش مشرق، روزنامه جمهوري اسلامي نوشت: سريال "فاصلهها" نوشته مسعود بهبهانينيا، که در 50 قسمت 35 دقيقهاي تهيه شده، چندي است از شبکه سه سيما در حال پخش است. اين سريال با بازي، دانيال حکيمي، شاهرخ استخري، مريم کاوياني، روشنک گرامي، رضا توکلي، حميد شريفزاده، و... يکي از پر بينندهترين سريالهاي تلويزيون است.
داستان اين سريال در خانواده دو برادر و يک خواهر اتفاق ميافتد. خانواده برادرها در تضاد کامل با يکديگر هستند، يکي خانوادهاي کاملاً از هم گسسته و ديگر خانوادهاي به هم پيوسته و استوار بر مباني ديني.
خانواده رضا کريمي، خانوادهاي کاملاً همبسته است که تمام مسائل و مشکلات اعضاي خانواده در آن بررسي و حل ميشود. در مقابل، خانواده محسن يک خانواده از هم گسسته است که فرزند بي اعتنا به نظرات پدر و بدون مشورت با او درس و دانشگاه را رها کرده، براي خود شغلي پيدا ميکند که منجر به آشنايي با يک دختر و دوستي با او ميشود.
در اين خانواده، رابطه دختر و پسر به صورت مخفيانه صورت ميگيرد و حتي در ديالوگهايي که دو شخصيت سعيد و بيتا در رستوران با هم دارند، موضوع بي اهميت نشان دادن خانواده از زبان بيتا بيان ميشود، درحالي که در خانواده رضا، اين موضوع برعکس است و دختر خانواده نامه پسري را که از او خواستگاري کرده و قبلا با پدر او نيز گفتگو کرده است در حضور پدر و مادر ميخواند و از آنها درباره ازدواج نظرخواهي ميکند.
اگر خوشبينانه نگاه کنيم، به نظر ميرسد اين سريال قصد دارد دو نوع متفاوت ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف را نشان دهد که يکي به صورت مخفيانه و به منظور دوستي انجام ميشود و ديگري به صورت آشکار و با آگاهي خانواده و در قالب خواستگاري، کارگردان هم در نهايت قصد دارد اولي را رد و دومي را تأييد کند. اينکه کدام يک از اين دو نوع رابطه درست و کدام غلط، موضوعي است که اگر کارگردان نتواند آن را به خوبي مديريت کند، در نهايت مخاطب را دچار سردرگمي خواهد کرد که تا اينجا چنين نابهنجاري در آن کاملا مشهود است.
البته نبايد فراموش کرد مخاطبي که در هر قسمت شاهد انحطاط اخلاقي شخصيتهاست و روابط مخفيانه دختر و پسر را در قالب دعوت به رستوران و ديالوگهاي احساسي ديده است، ديگر نميتواند در يک قسمت و به صورت سرهم بندي شده نتيجه گيري مورد علاقه نويسنده را بپذيرد.
اميدواريم کارگردان اين سريال اين نکته را مدنظر داشته باشد که براي نتيجه گيري درست از يک سريال 50 قسمتي نياز به صرف وقتِ بيشتر از يکي دوقسمت پاياني است.
نکته ديگر در اين سريال، سختگيريهايي است که به افراد مذهبي نسبت داده ميشود. اين افراد را در اين مجموعه، انسانهايي لجوج، سختگير، بدخلق و دگم ميبينيم. اصرار محسن به پسرش که تازه تکليف شده براي اقامه نماز جماعت بدون در نظر گرفتن امکان سرخوردگي او، اصرار بيش از اندازه خواهر محسن براي ازدواج مجدد برادرش، تدکرات پي درپي نيما به سعيد در زمينه اعتقادات يا حتي رفتار شخصي او، از جمله مواردي است که گاه بعضي افراد مذهبي را در چشم مخاطب، افرادي بيمنطق و خودبين معرفي ميکند
داستان اين سريال در خانواده دو برادر و يک خواهر اتفاق ميافتد. خانواده برادرها در تضاد کامل با يکديگر هستند، يکي خانوادهاي کاملاً از هم گسسته و ديگر خانوادهاي به هم پيوسته و استوار بر مباني ديني.