سرویس جهان مشرق- روز ۱۴ فوریه، طبق آنچه که در غرب روز ولنتاین(یا روز عشاق) خوانده می شود، رییس جمهور اسبق ایالات متحده، توئیتی کوتاه و مختصر نوشت که در ترکیب با تصویر به اشتراک گذاشته شده، بسیار رمانتیک از کار درآمد. بیل کلینتون در حالی که عکسی از خود و هیلاری کلینتون(وزیر خارجه دولت باراک اوباما و نامزد دمکراتها در سال ۲۰۱۶) به اشتراک گذاشت، نوشت: ولنتاین من!
بخش عمدهای از کاربرانی که به این ژست رمانتیک و «وفادارانه» بیل کلینتون نسبت به همسرش، زیر همین توئیت، واکنش نشان دادند، فضاحت اخلاقی بزرگ دوره ریاست جمهوری او، یعنی ماجرای ارتباطش با یکی از کارمندان کاخ سفید به نام «مونیکا لوینسکی» را به یادش آوردند. اما در این میان، شماری از کاربران هم به مساله ارتباط و دوستی عمیق او با «جفری اپستین» اشاره کردند که از هر لحاظ ماجرای بسیار مهمتری از پرونده مونیکا لوینسکی بود.
جفری اپستین، یهودی میلیاردر عیاش و فاسدی بود که جت های شخصی و جزایر اختصاصی اش در طول سالیان میزبان دوستان ذینفوذ او در حوزه سیاست (از روسای جمهور، نخست وزیران، شاهان و شاهزادگان) بود.
جفری اپستین در فرهنگ عمومی آمریکا، نماد پیوند سرمایه با «فساد جنسی» بیحد و حصر و بی محدودیت بود. این یهودی مرموز، مرزهای فساد جنسی را در نوردیده بود و بیش از هر چیز به واسطه «پدوفیلیا»، سوءاستفاده جنسی از دختران کم سن و سال و قاچاق برده جنسی شهرت داشت.
او رفیق صمیمی و محرم راز سیاستمدارانی چون بیل کلینتون و دونالد ترامپ بود تا ثابت کند که امپراتوری شیطان در کشیدن چهرههای سیاسی ذینفوذ به منجلاب فساد سیاه جنسی، حزب و دسته و جریان نمیشناسد.
در ماه آگوست ۲۰۱۹، در حالی که اپستین منتظر محاکمه در سلولی در زندان نیویورک بود، خبر آمد که سلطان «سواستفاده جنسی از کودکان»، خودکشی کرده است. خودکشی او به عنوان «جعبه سیاه» بسیاری از سیاستمداران نظام سلطه، صدها سوال مهم را بیپاسخ گذاشت. بسیاری از اهالی رسانه و پژوهشگران، به شدت نسبت به مرگ اپستین، و این که اصولا او مرده یا در یک صحنهسازی از معرکه خارج شده، مشکوک هستند.
کتاب جدیدی از دیلان هوارد، روزنامهنگار تحقیقاتی و تیمی از همکاران او، بعد از چند سال کار مستمر روی شواهد و مدارک مربوط به اپستین و پروندههای قضایی او، بسیاری از جزییات مربوط به این چهره خبیث، خوفناک و رمزآلود را آشکار کرده است. عنوان کتاب «اپستین: مردگان زبان باز نمی کنند» است.
هوارد می گوید:
" اپستین در منطقه کارگری نیویورک رشد کرده بود، ولی خیلی زود به وال استریت(مرکز سرمایه و امور مالی در آمریکا) راه یافت. او از شغلی به شغلی می رفت و مناقشه برپا می کرد. "
هوارد در جای دیگری می گوید:
" به نظر نمی رسد که اپستین کار مشخصی در زندگی داشته، ولی سرمایه او بالغ بر ۶۰۰ میلیون دلار بود! "
شماری از املاک به شدت گرانقیمت در فهرست داراییهای اپستین قرار دارد که شناختهشدهترین آنها، چند ملک در داخل نیویورک سیتی، یک قصر در پالم بیچ نیویورک، یک جزیره شخصی در جزایر ویرجین آمریکا در دریای کارائیب، خانهای مجلل در پاریس و یک مزرعه بزرگ در نیو مکزیکو بودند.
اما یک نکته کلیدی در گفتههای هوارد درباره اپستین وجود دارد:
" هر اتاقی، تاکید می کنم هر اتاقی، در هر ملکی از اپستین، مجهز به دوربینهای متعدد بود. "
بر اساس شواهد و مدارک مستند پلیس، هر آنچه که در چاردیواری اتاقهای متعلق به اپستین در هر گوشه دنیا روی دوربین ضبط می شد، به صورت تصویر چاپ می شد و ویدیوها هم روی دی وی دی ثبت می گردید.
به گفتهی آری بن مناشه، اسراییلی متولد ایران، مامور ارشد امنیتی سابق در سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی که در دهه ۱۹۸۰، مشاور امنیتی نخست وزیر اسراییل بود، اپستین قطعا با موساد همکاری می کرد و روش کار او هم، همان روش کلاسیک «دام عسل» بود: جذب افراد سرشناس به تله جنسی و گرفتن فیلم از او و استفاده از این فیلمها برای اخاذی یا وادار ساختن آن افراد معروف به کارهایی مشخص.
به اعتقاد آری بن مناشه، عاملیت برای سرویسهای جاسوسی اسراییل درباره دستیار، شریک و محرم اسرار سالیان اپستین، یعنی «ژیزلَن ماکسول» هم صدق می کند. ماکسول، زن یهودیتبار اهل بریتانیا، شریک و همکار جداییناپذیر اپستین در همه سالهای سیاهکاری و تبهکاری او بود.
به نظر می رسد که حتی نقش ماکسول در پروژههای اپستین حتی کلیدیتر از خود او بود. او مسوول تامین دختران کم سن و سال برای شبکه فحشای اپستین، از شرق اروپا و مناطق دیگر دنیا بود. پدر ژیزلن ماکسول، یعنی رابرت ماکسوِل، یک غول رسانهای و مطبوعاتی و نماینده پارلمان انگلستان، یک یهودی متعصب و کادر رسمی موساد در ایام جوانی بود. آری بن مناشه در کتاب دیلان هوارد، مدعی شده که او دستیار رابرت ماکسول بوده و مطلع بوده که روبر بود که دخترش و اپستین را به سرویس جاسوسی موساد متصل کرد.
نکته بسیار قابلتامل این که، قبل از مرگ اسرارآمیز رابرت ماکسول در ۱۹۹۱، تقریبا کل سرمایه عظیم او به جفری اپستین انتقال یافت. برخی کارشناسان بر این باورند که افرادی چون رابرت و ژیزلن ماکسول و جفری اپستین، نوعی «معبر مالی» یا در واقع «قلک» برای سرویس اطلاعاتی اسراییل هستند که از طریق آنها هم جذب سرمایه و هم هزینهکردهای مشخص در جهت منافع کلان اسراییل و شبکه جهانی یهود صورت می گیرد.
شماری از خبرنگاران و کارشناسان امور امنیتی، معتقدند که اگر مرگ اپستین یک صحنهسازی نبوده و او واقعا مرده باشد، بسیار بعید است که به قتل رسیده باشد، بلکه به روش بسیار معممول و سابقهدار در موساد، عاملی که به دام افتاده، توسط یک عامل نفوذی با دستور و وسایل لازم برای خودکشی تامین می شود، تا با حذف خود، شبکه را ایمن نگه دارد.
جالب اینجاست که سعید امامی(عامل اصلی پرونده قتلهای زنجیرهای) و کاووس سیدامامی(عامل اصلی پرونده جاسوسی محیط زیستی)، هر دو به همین سبک، قبل از دادگاه خود را کشتند تا شبکه بیش از آن آسیب نبینید. حتی پیش از این دو، در همان اوایل انقلاب، یک مهره موساد که به دام تشکیلات اطلاعاتی انقلاب افتاده بود، به نام «گرجی لاویپور» ، به صورتی بسیار حرفهای و «تمیز» خود را کشت.
دستکم یک نقطه آشکار و عیان از پیوند عمیق اپستین با سرویسهای اطلاعاتی و نظامی رژیم اسراییل وجود دارد. او که از دوستان و شرکای قدیمی «ایهود باراک»، نخستوزیر و وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی بود. [۱]
در سال ۲۰۱۵، روزنامه اسراییلی هاآرتز گزارش داد که اپستین در یک شتابدهنده(استارتآپ) اسراییلی به نام «کارباین» (Carbyne)سرمایهگذاری کرده که مربوط به سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بوده است. این شرکت که در پیوند با بخش نظامی اسراییل است، و مالکیت آن با سیاستمدار و ژنرال نظامی معروف صهیونیست، ایهود باراک است. مدیرعامل شرکت، امیر الیحای، افسر سابق نیروی ویژه ارتش اسراییل، و دیگر مدیر ارشد شرکت، پینحاس بوخریس، زمانی مدیرکل وزارت جنگ اسراییل و فرمانده واحد سایبری ۸۲۰۰ بوده است.
ایهود باراک آن اندازه با اپستین نزدیک بود که در سفرهایش به آمریکا، معمولا در یکی از آپارتمانهای اپستین در منهتن نیویورک اقامت می کرد. [۲] البته سوابق همکاری و سرمایهگذاری اپستین در بخش تحقیقات امنیتی و دفاعی رژیم اسراییل، قدیمیتر است. برای مثال در ۲۰۰۸، او به سرزمینهای اشغالی سفر کرد با شماری از دانشمندان بخش نظامی اسراییل دیدار و از شماری از پایگاههای نظامی این رژیم بازدید کرد. در همین سفر، او این انتخاب را هم بررسی کرد که در سرزمینهای اشغالی بماند و به آمریکا برنگردد تا بابت پرونده جنایات جنسیاش مورد تعقیب قرار نگیرد، اما، بنا بر دلایلی ناروشن، تصمیم به بازگشت به ایالات متحده گرفت.
پرنس اندرو، پسر ملکه انگلستان و برادر ولیعهد این کشور، از دوستان و مشتریان پر و پا قرص شبکه جنایات جنسی اپستین-ماکسول بود.
اپستین-ماکسول تیمی از قاچاقچیان انسان را در اختیار داشتند که دخترانی در حدود ۱۲ سال را برای سرویس دادن به دوستان قدرتمند آنان در ملک شخصیاش موسوم به «جزیره عیاشی جمعی» (Orgy Island) واقع در جزیره خصوصی ۷۲ هکتاری او به نام «سنت جیمز کوچک» در مجموعه جزایر ویرجین ایالات متحده، انتقال می دادند.
ژیزلن ماکسول در سال ۲۰۱۶، نزد خبرنگار و برنامهساز معروف، ایرا روزن، اعتراف کرد که نوارهای ویدیویی از کلینتونها و ترامپ در اختیار دارند. هیلاری کلینتون و ترامپ نامزدهای ریاست جمهوری در آن سال بودند. ماکسول به این تهیهکننده گفته بود که قصد ندارد درباره این فیلمها حرف بزند، چرا که دوست دارد هیلاری کلینتون برنده شود. روزن می خواست با به دست آوردن فیلمهای ترامپ، به او ضربه بزند. این بدان معنا بود که ویدیوهای مربوط به کلینتونها آن قدر مفتضح بوده، که حتی اگر همزمان ویدیوهای هر دو طرف انتخابات منتشر می شد، به زعم ماسکول، هیلاری ضربه بیشتری می خورد و می باخت! [۳]
کلینتونها و اپستین
یکی از دوستان معروف و پرنفوذ اپستین، «ویلیام جفرسون کلینتون» یا همان «بیل کلینتون»، چهل و دومین رییس جمهور ایالات متحده از حزب دموکرات است. طبق گزارش تحقیقاتی «مالیا زیمرمن»، در شبکه خبری فاکس نیوز (۱۳ می ۲۰۱۶)، بیل کلینتون با جت شخصی اپستین که به نام «لولیتا اکسپرس» شناخته می شود، دست کم ۲۶ بار به جزیره شخصی او سفر کرده است (Lolita در فرهنگ امریکایی به دختربچههای زیر سن قانونی گفته میشود که سوژه لذت جنسی قرار میگیرند). به نوشته خانم زیمرمن، کلینتون در دست کم ۵ مورد از این سفرها، حتی تیم امنیتی محافظ خود را هم اصطلاحا «پیچانده» است. یکی از فرم های پروازی که به مقصد جزیره «عیاشی» اپستین پر شده است و در گزارش فاکس نیوز آمده، به وضوح نام بیل کلینتون را هم جز سرنشینان پرواز نشان می دهد.
در اسناد ضبط شده از ملک شخصی اپستین توسط پلیس فدرال، دفترچه تلفنی یافت شد که در آن آدرس ها ایمیل مختلف و ۲۱ شماره تلفن از بیل کلینتون به ثبت رسیده بود.
در سال ۲۰۱۰، «لارا سیلزبی»، مدیر سابق موسسه «نیولایف چیلدرن رفیوجی» (یک موسسه وابسته به کلیسا که در زلزله هاییتی قرار بود کار انتقال بخشی از کودکان یتیم شده در زلزله وحشتناک این کشور را به خانواده های مناسب در آمریکا انتقال دهند)، به واسطه نقش او در ربودن و قاچاق شماری از این کودکان از یتیم خانهای در «پورتو پرنس» (مرکز هاییتی) به داخل آمریکا و فروختن آنها به مشتریان ثروتمند، دستگیر شد.
اما نکته بسیار مهم این بود که این بار هم یک سیاستمدار پرنفوذ آشنا به پرونده سیلزبی ورود کرد و با استفاده از قدرت خود موجب شد که هم جرم این زن از «مشارکت در قاچاق انسان» به «نادیده گرفتن قانون در مسافرت به امریکا» تغییر یابد و میزان محکومیت او هم تنها سه روز بعد از ورود این سیاستمدار آمریکایی به هاییتی برای رایزنی با مقامات هاییتی، به طرز چشمگیر کاهش یافت. آن سیاستمدار که بود: بیل کلینتون!
به همان میزان، دونالد ترامپ هم رفیق چندین ساله و بسیار نزدیک اپستین بوده و کاملا در جریان «پدوفیل» بودن دوست خود قرار داشت و در چند نوبت به این گرایش اشاره کرده بود. البته تقریبا کسی در آمریکا تردیدی ندارد که فرد مفسد فیلارض و شهوتران مریضی چون ترامپ، قطعا تجربیات مشترک زیادی با اپستین در پارتیهای حیوانی او داشته است.
دیوید بویس، وکیلی که نمایندگی شماری از قربانیان شبکه سوء اسفتاده جنسی اپستین را بر عهده دارد، مدعی است علاوه بر ترامپ و کلینتون، افراد قدرتمند دیگری چون پرنس اندرو، پسر ملکه انگلستان، هم ویدیوهای زیادی در آرشیو اپستین داشتهاند. به گفته بویس، بیشتر این فیلمها در سیستمهای دوربین مداربسته قصر اپستین در پالم بیچ نیویورک ضبط شده است.
گنداب فرهنگ فرانسوی/ کابوسی به نام «آزار جنسی محارم»
همزمان با آشکار شدن ابعاد جدیدی از پروندهی اپستین و دوستان گردنکلفت او در ماجرای بهرهکشی جنسی از کودکان، مسالهی دیگری که در هفتههای اخیر، به عنوان شاخصی از انحطاط عجیب فرهنگ اومانیستی مدرن از منظر اخلاق، فضای رسانهای بینالمللی را تکان داد، بحث قانونی شدن «ازدواج محارم» در فرانسه بود. طبق برخی آمارهای جدید جامعهشناختی که از فرانسه(به عنوان گهواره تمدن اومانیستی و ضددینی مدرن از مبدا انقلاب فرانسه در ۱۷۸۷) منتشر می شود، وضعیت سوء استفاده جنسی از محارم(به ویژه کودکان) در این کشور به وضعیت قرمز رسیده است.
واقعیت این است که در فرانسه به نظر می رسید که جنبش زنان علیه آزار جنسی یا «Me Too» نتوانسته تکانه و آشوبی در فضای عمومی به پا کند. اما حالا این موج جدید علیه «رابطه جنسی با محارم خردسال و علیه سوءاستفاده جنسی از کودکان»، فرانسه را از بالا تا پایین به تأمل اخلاقی و نگرانی واداشته. نکته اینجا است که در فرانسه این فرهنگ (برقراری رابطه جنسی با کودکان) از سوی الیت فرهنگی-روشنفکری جامعه (عموما مردانه) نه تنها حمایت که «نظریهپردازی» هم می شده است. چه بدون مفهوم و بدون چارچوب تئوریک، نمیتوان دست به عمل یازید. دهه ها است که «فراخ اندیشی»، گشوده بودن به روی فکرهای نو، تجارب نو و درنوردیدن همه تابوهای اجتماعی و سنتی از جمله مورد برقراری روابط جنسی با کودکان (البته به صورت داوطلبانه) از سوی چهرههای شاخص فرهنگی و الیت روشنفکری فرانسه مورد تأکید قرار گرفته است. در واقع گنداب عفونتبار کنونی در فرانسه، محصول دههها سیطره جریان لائیک، ضداخلاق و ضد دین «روشنفکری فرانسوی» بر افکار عمومی این کشور است.
به عنوان یک نمونه، هشتاد تن از معروفترین چهرههای فرهنگی و روشنفکری این کشور در ۲۳ ماه مه ۱۹۷۷ نامه ی سرگشاده ای خطاب به پارلمان فرانسه منتشر کردند که در آن خواست جرم زدایی از روابط آزاد و خودخواسته بین بزرگسالان و کودکان طرح شده بود. در این نامه آمده بود:
"تبدیل پدوفیلیا (میل به آمیزش جنسی با کودکان) به یک تابو، مصادره ی تحمل ناپذیر هستی و معنای زیست انسانی است. حیف است که کودکان به سبب نقش هایی که جامعه برای آنها تدوین و تببین کرده نتوانند از تجارب جنسی آزاد با بزرگسالان برخوردار شوند!! "
نام بعضی از مطرح ترین ستاره-فیلسوفان درج شده در زیر این نامه که در روزنامه لوموند منتشر شد، از این قرار است: میشل فوکو، ژان پل سارتر، ژاک دریدا، لویی آلتوسر، رولان بارت، سیمون دوبوار، ژیل دلوز، ژاک رانسیر و فرانسیس لیوتار...
با کمال تاسف، این نامها، سالهاست که در فضای آکادمیک علوم انسانی و نشریات مربوط به این حوزه در کشور ما، سلطنت می کنند و هر اباطیلی که از ذهن اینها تراوش کرده، به عنوان تازهترین و مهمترین نظریات، چونان «وحی منزل»، تدریس و تقدیس شده است.
آنچه که به عنوان محصول سیطره «اومانیسم»، تقابل با ادیان ابراهیمی و اخلاقیات ریشهدار تحت نام فرهنگ «لیبرتارین» در فرهنگ غربی به طور عام و در فرانسه به طور خاص، حاکم شده، به مرور همه محدودهها ومرزهای اخلاقی را در نوردیده و اکنون به سنگر خانواده رسیده و به رواج بهرهکشی جنسی از فرزندان دامن زده است!
سنگ بنای انحراف عمیقی که «زیگموند فروید» و «آلفرد کینزی» به عنوان مبانی تئوریک «انقلاب جنسی» پایه گذاشتند، امروز ماهیت خود را بیش از بیش به نمایش می گذارد و به دنبال قانونی کردن هر نوع قبحشکنی و قبحزدایی در روابط انسانی است.
شبکه جهانی صهیونیسم، در ماموریت جهانی خود برای به فساد و تباهی کشاندن عموم بشریت و زمینهسازی برای پیروزی شیطان، دیگر لعاب و لفاف تعارفات و رودربایستیها را کنار گذاشته و به اخرین سنگرهای اخلاقی(که ضامن بقای تمدن بشری است) حمله برده است.
رهبر فرزانه انقلاب، حدودا ۴ سال قبل، در نخستین اجلاسیه پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری(۸ خرداد ۹۵) در بحث مسائل اخلاقی دنیای مدرن پیشگوییای صورت دادند که امروز شاهد عینیت یافتن آن در دنیای غرب هستیم:
"یک عدهای خیال میکردند -در سالهای قبل- در غرب که آزادی زن و مرد و ارتباط زن و مرد هست، هوسها کمتر است و انگیزهها کمتر است؛ اینجایی که محدودیت هست، الاِنسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنِع! حالا معلوم شد که نخیر بعکس است؛ آنجا که آزادی هست، آنجا که هیچگونه حدومرزی برای ارتباط زنومرد وجود ندارد، روزبهروز شهوات جنسی در آنها قویتر، فعالتر، خشونتآمیزتر، مهاجمتر دارد بُروز و ظهور پیدا میکند. و در این حد هم متوقف نخواهد ماند؛ در آیندهای که ما نمیدانیم کِی خواهد بود، بحث به ازدواج محارم خواهد رسید! بحث به کارهای حساستر خواهد رسید؛ یعنی دنیای فساد اخلاقی به این سمت دارد میرود؛ اینها بحث مسائل اخلاقیاش بود. "
[۱] https://www.thedailybeast.com/jeffrey-epstein-israeli-politician-ehud-barak-often-crashed-at-his-manhattan-apartment-neighbors-say
[۲] https://www.timesofisrael.com/barak-says-he-visited-epstein-at-home-but-didnt-attend-sex-parties/
[۳] https://www.dailymail.co.uk/news/article-۹۲۷۰۷۶۹/Ghislaine-Maxwell-admitted-Jeffrey-Epstein-DID-tapes-Donald-Trump-Clintons-۲۰۱۶.html