به گزارش مشرق، جا به جایی سرمربیان لیگ برتری طی دو فصل اخیر فوتبال ایران یکی از موضوعات عجیب و باور نکردنی بوده که نه تنها به پیشرفت تیمها و بهتر شدن شرایط آنها کمکی نکرده بلکه باعث بی ثباتی و تزلزل هرچه بیشتر آنها شده است. البته این مساله در لیگ آزادگان بیداد میکند اما چون اتفاقات لیگ یک به وسعت لیگ برتر دیده نمیشوند، به چشم نمیآید.
کافی است نیم نگاهی به تیمهایی که سرمربیانشان به راحتی از این نیمکت به نیمکت دیگری رفتهاند داشته باشیم و ببینیم به چه وضعیتی دچار شدند. سال گذشته این اتفاق برای پارس جنوبی افتاد که سرمربی این تیم به ماشینسازی رفت. قبل از آن هم سرمربی ماشین سازی با رها کردن نیمکت تیمش راهی لیگ دسته اول شد. در فصل گذشته تغییرات زیادی روی نیمکتها به وجود آمد و تیمهایی مانند نساجی مازندران، شاهین بوشهر، ذوبآهن اصفهان و تراکتور تبریز را شاید بتوان پرچمدار ترافیک روی نیمکت دانست.
این جابهجاییها به قدری عادی و طبیعی شده که در فصل جاری هم شاهد ادامه این سریال به اشکال عجیب و غریبتر هستیم. به عنوان مثال رسول خطیبی برای دومین بار در نیمفصل، تیم خودش را رها کرد و اینبار به جای لیگ یک، روی نیمکت تیم اول شهر تبریز نشست. کوچ یک شبه خطیبی از اراک به تبریز به قدری سریع و خاموش بود که شاید حتی خود باشگاه تراکتور هم این انتقال را باور ندارد! پیش از خطیبی هم مجتبی حسینی از سرمربیگری نفت مسجد سلیمان به سرمربیگری ذوبآهن تغییر مسیر داد.
زمانی گزارشگران فوتبال ایران با طعنه زدن به فوتبال کشورهای همسایه، به برکناری مربیان فوتبال در تیمهای عربی انتقاد میکردند اما الان به لطف قوانین ساده و راحت فوتبال ایران تبدیل به نمادی برای بی ثباتی نیمکتها و تیمها نه تنها در خاورمیانه بلکه در تمام دنیا شده است. این قوانین آنقدر بی آزار هستند که هر مربی بدون توجه به قرارداد و تعهدی که باید به آن پایبند باشد، به راحتی زیر قول و قرار خودش میزند و به راحتی بعد از یک نیمفصل رنگ جدیدی پیدا میکند که به آن عرق داشته و به ندای تماشاگرانش لبیک گفته تا به وظیفهای که روی دوشش قرار داشته عمل کند!
بیشتر بخوانید:
واکنش آلومینیوم به حضور سرمربی این تیم در تراکتور
یک مربی میتواند حتی با ارسال یک پیامک به مدیرعامل باشگاه از بار مسئولیت شانه خالی کند و با استناد به همین پیامک قراردادش را فسخ میکند تا قرارداد جدیدی ببندد! بعد از آن هم پس از رفت و آمدهای زیاد در راهروهای فدراسیون و بالا و پایین شدن پروندهها در کمیتهها، در نهایت به پرداخت جریمه نقدی محکوم میشوند که باشگاه جدید آن را تقبل میکند و همه راضی میشوند اما سوال اینجاست که باشگاه جدید چقدر به قرارداد جدید این سرمربی اعتماد دارد؟!
به نظر میرسد تدوین گران قوانین نقل و انتقالات فوتبال ایران فقط قصدشان نوشتن چند خط و پر کردن کاغذها بوده است. هیچ بازدارندگی در این قوانین وجود ندارد. هر بازیکن یا مربی می تواند به راحتی زیر میز تعهد و مسئولیت پذیری بزند و در نهایت با پا در میانی مسئولان فوتبال اختلاف دو باشگاه حل و فصل می شود.
قانون در فوتبال ایران تنها چندخط نوشته شده است که هیچ تاثیری ندارند و کمکی به پیشرفت فوتبال نمیکنند. در حالیکه قانون باید دیکته کننده نظم و مسئولیت پذیری باشد اما چیزی که در فوتبال ایران مشاهده میشود؛ قانون از بی نظمی و عدم تعهد شاغلان در فوتبال حمایت میکند. به عنوان مثال در پاسخ به معاون حقوقی باشگاه لیگ برتری که به جدایی سرمربی تیمش معترض است و این اتفاقات را عامل بی اعتباری قراردادهای ثبت شده در سازمان لیگ و فدراسیون میداند، تنها می توان گفت که قوانین به سرمربی شما اجازه جدایی میدهند!
یعنی قوانین هیچ حمایتی از متعهد بودن در فوتبال ندارند و ظاهرا هیچ فردی هم در فدراسیون یا سازمان لیگ نیست که محکم و با قدرت مقابل بی نظمی و بی تعهدی افراد بایستد. در واقع مسئولیت بهتر شدن این فوتبال را هیچ کس قبول نمیکند و با این شرایط طبیعی است که فوتبال ایران در جاده سقوط شتاب بیشتری بگیرد.
برفرض هم که این نحوه جدایی ها در قانون لحاظ شده باشد پس معرفت و اخلاق مربیانی که این گونه تیم های خود را ترک می کنند چه می شود؟ آیا مربی که به یکباره و بدون اطلاع با تیم جدیدش قرارداد امضا می کند می داند چه بلای روحی بر سر هواداران تیم قبلی خود می آورد؟ ناکامی های حاصل از این گونه رفت و آمد ها چه زمانی قرار است الگویی برای مربیانی شود که این چنین با وسوسه باشگاه ها، تعهد اخلاقی و عرق کاری خود را فراموش می کنند؟
شاید باید منتظر برگزاری انتخابات و عوض شدن سیستم اداره فوتبال ایران باشیم تا بلکه با مدیریت جدید و تزریق خون تازه در این فوتبال این بی ثباتی و بی اخلاقی ها بساطش جمع شود.