به گزارش مشرق، سیدقائم موسوی طی یادداشتی که در کانال تلگرامی مطالعات پژواک خرد معاصر منتشر کرد به بررسی افول غرب پرداخت.
شی جین پینگ در یک جلسه محرمانه به اعضای رده بالای حزب کمونیست چین گفته بود: «شرق در حال برخاستن است، در حالی که غرب افول کرده است!»
گزاره ای که رئیس جمهور چین ارائه داده، محوری است که نظم و سناریوهای بین المللی را شکل خواهد داد. قدرتهای جهانی؛ بویژه آمریکا و بسیاری دیگر از قدرت های منطقه ای استراتژی های خود را مبتنی بر تغییر شیفت احتمالی در نظام بین الملل می چینند.
همانگونه که شی گفت، شرق در حال برخاستن است، اما کیفیت برخاستن آن پتانیسل خلق انواع مناقشات و ایجاد کنسرت های منطقه ای و بین المللی جدید و پیچیده را خواهد داشت. البته باید گفت که چین بعد از دیپلماسی موفقیت آمیز «پینگ پنگ» و چرخش اساسی در سیاست خارجی از دهه ی ۷۰ میلادی مقدمات این برخاستن را به خوبی و بدون برانگیختن حساسیت دیگران، با استراتژیِ چراخ خاموش فراهم کرده بود.
خاستگاه و کیفیت تولید و انتشار ویروس کرونا را هر کجا که بدانیم، نوعی کارویژه برای نظام اقتدارگرای سیاسی چین تعریف کرد. در حالی که دموکراسی ها تلفات زیادی از آن متحمل شدند، نظام بسته و اقتدارگرای چین به خوبی آن را درون مرزهایش کنترل کرد. آسیب های آن به اقتصادش را به خوبی مدیریت کرد و جدیداً از برنامه رشد بودجه ی نظامی اش خبر داد.
با وجود رشد ۷درصدی بودجه ی نظامی اش هنوز سه تا چهار برابر از رقیبش یعنی آمریکا عقب هست. چین به خوبی واقف هست که رشد اختاپوسی اش چالش های جدی پیش رویش خواهد گذاشت. مهمترینش رقابت با آمریکا خواهد بود.
هژمونی جهانی چین همسایگان دور و نزدیکش را هراسان خواهد کرد. این خوف و هراس اینقدر محسوس شده است که قریب به اتفاق تئوریسین بین المللی امکان شکل گیری جنگ جدیدِ سردی این بار میان چین با متحدانش از یکسو و آمریکا با اقمارش از سوی دیگر را در قالب «تله ی توسیدید» یا رئالیسم تدافعی کنث والتز (توازن تهدید) در شرفِ وقوع می بینند.
آمریکا خیزشِ چین را دارای ارتباط وثیقی با تضعیف هژمونیِ جهانی خود تحلیل می کند. این مسئله موجب رقابت منافع استراتژیک این دو در منطقه ی آسیا پاسیفیک و حتی در جهان خواهد شد. چین تحمیلِ ابرقدرتی خود بر جهان را می تواند به دو شیوه به سرانجام برساند یکی هژمونیِ منطقه ای و دور کردن آمریکا از سواحل چین. در همین رابطه چین هنگ کنگ، ماکائو و تایوان را از عمده ترین چالش های پیش روی خودش می بیند. جاهایی که قادرند بخش اعظمی از انرژیِ ابرقدرتیِ چین را هدر بدهند. نقاطی که آمریکا در تلاش است تا از آنها برای به چالش کشیدن اقتدار و تمامیت ارضی چین بهره برداری لازم را بکند. «ایده ی آسیا برای آسیایی ها» ذیل همین استراتژی تعریف می شود. نوعی تمرکز بر مرزهای شرقی!
دیگری تمرکز بر مرزهای غربی؛ یعنی تلاش برای رهبریِ اقتصادی-امنیتی در سراسر سرزمین های یوروآسیا و اقیانوس هند. این پروژه با طرح جاه طلبانه ی «یک کمربند؛ یک جاده» آغاز می شود. چین برای فرار از بی اعتمادی به اقتصاد سیاسی بین المللی و همچنین خنثی کردن اثرات تحریمی ایالات متحده چرخشی اقتصادی به داخل خواهد داشت که البته و الزاماً به معنی بازگشت به سیاست درهای بسته نخواهد بود. در مورد هنگ کنگ با تصویب قوانین جدید روزنه های ورود نیروهای دموکراسی خواه و دارای خصایل گریز از مرکز تا جای ممکن مسدود کرده اند. در ارتباط با تایوان هر گونه تحرک استقلال طلبانه را نوعی اعلان جنگ خواهد دانست. در همین رابطه برای حفظ و حمایت از تمامیت ارضی اقدام به تقویت جنگ افزارهای دفاعی پیشرفته کرده است.
هر کدام از راههای فوق را که چین برگزیند برای آمریکا چالش امنیتی محسوب می شود. چالشی که ابرقدرتی آن را در قرن ۲۱ به شدت تهدید خواهد کرد. آمریکا تلاش خواهد کرد با ترکیبی از ۲ استراتژیِ مهار و مشارکت به معمایِ امنیتی چین واکنش نشان دهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.