به گزارش مشرق، حمید بناء, نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در مطلبی نوشت:
مأمور تحقیق بعد از نیمساعت سین جیم و پرسوجو دفترش را بست. آمده بود دربارۀ امیرعلی محمدیان اطلاعات کسب کند. موقع خداحافظی احساس کردم یک چیزی هنوز توی ذهنش مانده و دل دل میکند که بپرسد یا نپرسد. آخر سر با یک مکث طولانی سئوال کرد: «امیرعلی چرا میخواد بیاد تو سپاه؟» بدون معطلی جواب دادم این پسر فقط دنبال شغل نیست؛ دوست داره کار و زندگیش یه جوری باشه که بتونه بهتر و بیشتر یه دین و مردمش خدمت کنه.
موقع اعزام به سوریه صحت و صدق این پاسخ من دستکم به خودم ثابت شد. امیرعلی محل خدمتش را تغییر داد تا با اعزامش به منطقه موافقت بشه. وقتی خبر شهادتش در شهر پیچید گفتم خوش به حالش، میتونیم با همون لباس پاسداری دفنش کنیم اما حیف که پیکرش نیامد.
شهید محمدیان پرورش یافتۀ مکتب پاسداری بود. تربیت شدۀ مرام و مسلک حاج حسین خرازی که سال ۶۲ دم شهادت از خدا وقت گرفت برای ماندن و خدمت کردن. دانشآموخته سبک زندگی حاج ابراهیم همت که همه چیزش برای خدا بود. و دانشجوی کلاس درس حاج قاسم سلیمانی که ظرفیتهای برونمرزی و فرامنطقهای سپاه را به دنیا معرفی نمود. پاسدارها جانشان در میآید برای حفظ انقلاب و آرامش مردمشان. لاأقل نود و چند درصدشان اینطوری هستند. یاد شهید شوشتری بخیر. همیشه لباس پاسداری اش را نشان میداد و میگفت مردم باید بفهمند که این لباس خدمته! دمش گرم ... یکجوری خدمت کرد که اسم و رسمش تا ابد از دل و جان مردم وفادار و مهربان سیستان و بلوچستان بیرون نمیرود.
پاسدارها برای مردم جاده، نیروگاه، کارخانه و سد هم میسازند. مرزبانی میکنند. قدرت دفاعی کشور را افزایش می دهند. در حوزههای علم و دانش و فناوری صاحب کرسی و جایگاه جهانی هستند. خون میدهند برای خونی نشدن چشم و دل هموطنانشان. در سالهای اخبر صنعتگر هم شدهاند. سیل و زلزله بیاید، قبل از همه برای کمک به آسیبدیده ها پای کار حاضر میشوند. در بلای عظیم بم، اگر حاج قاسم و حاج احمد نبودند امکان کمکرسانی به زنده ماندهها به این سادگیها میسّر و فراهم نمیشد. این دو پاسدار خوشنام امکانات سپاه را به بم بردند برای هموار کردم مسیر امداد و نجات و اسکان مردم مصیبت زده. بهگفته شاهدان ماجرا در آن شبهای تلخ خواب به چشم سلیمانی و کاظمی نیامد. درست مثل روزهای دفاع. خلاصه اینکه پاسدارها جانشان در میآید برای حفظ انقلاب و آرامش مردمشان.
فعالیتهای سپاه پاسدارها از همان روزهای نخست انقلاب آغاز شد. این تشکیلات نوپا خیلی زود جای خودش را در ساختار حاکمیتی کشور پیدا کرد. در مقدمۀ قانون اساسی نام این نهاد ارزشی در کنار ارتش به این صورت آمده است: «در تشکیل و تجهیز نیروهای دفاعی کشور توجه بر آن است که ایمان و مکتب، اساس و ضابطه باشد، بدین جهت ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب در انطباق با هدف فوق شکل داده میشوند و نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلکه با رسالت مکتبی یعنی جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاکمیت قانون خدا در جهان را نیز عهدهدار خواهند بود». علاوه بر این تأکید قاطع و پرمغز، اصل یکصدوپنجاهم قانون حدود وظایف سپاه را اینگونه مشخص میکند: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند.» شاید برای جوانها جالب باشد که یک برههای سپاه وزارتخانه هم داشت؛ با وظیفۀ پشتیبانی لجستیکی و اداری از سپاه پاسداران.
در دوران دفاع مقدس پاسدارها عملیاتهای بزرگی را طراحی و اجرا کردند. از فتحالمبین و بیتالمقدس گرفته تا خیبر و والفجر هشت و کربلای پنج. بیش از چهل و یک هزار پاسدار هم در ایام جنگ به شهادت رسیدند. تاریخ و فرهنگ دفاعمقدس با نام فرماندهان بزرگ سپاه گرده خورده است. با نام شهدای عزیزی همچون حسن باقری، احمد متوسلیان، کاظم رستگار، مهدی زین الدین، مهدی باکری، محمود کاوه، عبدالحسین برونسی، احمد کاظمی، علی چیت سازیان، حسین بصیر، محسن وزوایی و بزرگمرد آن روزها شهید محمد بروجردی. این آخری یکی از مهمترین عوامل جلب اعتماد مردم شهرهای کردنشین بود. بروجردی با اخلاص، صفا، تیزبینی و هوشمندی خاص خودش، کاری کرد که مردم شمالغرب کشور دوست و دشنمشان را بشناسند. حاج محمد آقا بروجردی تکرار شدنی نیست.
تفکر و مشی پاسداری در دهۀ نود جوانهای جنگ ندیده را به وسط معرکه کشاند. کپی برابر اصل! عیناً مثل همان چیزی که در دهۀ شصت دیده بودیم. اینجا هم چشم نوعروسی برای همیشه به در ماند تا داماد خودش را به مراسم ازدواج برساند. مادری وضو گرفت و پسرش را از زیر قرآن به مقتل فرستاد. پدری از غصۀ پسر دق کرد. مرد جوانی موقع رفتن چشمش را به روی ناز دخترکانش بست. آن یکی مفقودالأثر شد و ...
پاسداری از اسلام درس عاشورا و قیام حضرت امام حسین علیه السلام است. دقیقاً همان چیزی که اسلام را زنده نگهداشته و خواهد داشت. سپاه علاوه بر آب و خاک باید از اعتقاد و اعتماد و امنیت مردم هم پاسداری کند. چه در حوزۀ جنگ نرم و نبرد فرهنگی و جبهۀ رسانهای و چه در میادین سخت نظامی. با این وصف تعجبی ندارد که گاه و بیگاه دشمن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را با تکنیکهای پیچیده و مدرن عملیات روانی تخریب کند.
حرف آخر اینکه پاسداری یک حرفه و شغل نیست؛ عشق و باور و این چیزها هم نیست! پاسداری از انقلاب اسلامی، تکلیفی است برای زمینهسازی ظهور اگر قدرش را بدانند و بدانیم.