درمان اختلال دوقطبی
اختلال دوقطبی چیست؟
اختلال دوقطبی، که در گذشته افسردگی شیدایی نامیده میشد، با تغییرات غیرمعمول در خلق و خو و سطوح انرژی مشخص میشود. اختلال دوقطبی میتواند بر تمرکز، روابط و عملکرد کلی فرد تاثیر منفی بگذارد. اگرچه هیچ درمانی برای اختلال دوقطبی وجود ندارد، اما اغلب میتوان آن را با ترکیبی از رواندرمانی، دارو درمانی و اصلاح سبک زندگی مدیریت کرد. از طریق درمان اختلال دوقطبی به صورت پیوسته و پشتیبانی مداوم و طولانی مدت، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب میتوانند زندگی پربار و معناداری داشته باشند.
اختلال دوقطبی حدود ۲/۸ درصد از جمعیت ایالات متحده را تحتتاثیر قرار داده است. درجه اختلال از متوسط تا شدید است. تخمین زده میشود که حدود ۸۳ درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، لطمه سنگینی در زندگیشان خوردهاند و بنابراین درمان اختلال دوقطبی امری حایز اهمیت است.
سه زیر گروه عمده اختلال دوقطبی بر اساس شدت، فراوانی و حالت خلق و خو طبقهبندی شدهاند. هر زیر گروه، توسط تغییرات در خلق و خو، انرژی و میزان حساسیت فعالیتها به عوامل داخلی و خارجی مشخص میشود. اختلال دوقطبی همچنین بر زندگی روزمره یک فرد مبتلا از جمله خواب، تفکر و رفتار او تاثیر میگذارد. نوسانات خلقی غیرقابل پیشبینی میتواند به طور مکرر، چندین بار در سال یا به ندرت اتفاق بیفتد. اکثر افراد، برخی علایم خلقی را بین دورهها تجربه میکنند.
زیرگروههای اختلال دوقطبی چه هستند؟
۱- اختلال دوقطبی نوع I
دوقطبی نوع I (یک) (Bipolar disorder) با دورهای از شیدایی (مانیک) شدید تعریف میشود که حداقل یک هفته طول میکشد و تقریبا هر روز اتفاق میافتد. شیدایی به صورت خلق و خوی بیش از حد سرحال، گسترده یا تحریکپذیر توصیف میشود که دارای سه علامت یا بیشتر، از علایم زیر است (طبق تعریف راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)):
۱- عزتنفس یا خودبزرگپنداری اغراقآمیز
۲- کاهش نیاز به خواب
۳- تشدید پرحرفی
۴- افکار رقابتی
۵- افزایش فعالیت هدفمند یا تحریک روانی-حرکتی
۶- حواسپرتی زیاد
۷- مشارکت در فعالیتهایی با پتانسیل بالا و با عواقب دردناک
اگرچه فرد برای تامین معیارهای اختلال دوقطبی نیازی به داشتن دوره افسردگی اساسی (MDE) ندارد، اما MDE به طور مکرر در این افراد مشاهده میشود. در بعضی موارد، افراد هم از علائم شیدایی و هم از افسردگی رنج میبرند. این همان چیزی است که به عنوان یک دورهی ترکیبی شناخته میشود، و دارای احساس غم شدید، احساس گناه، از دست دادن علاقه به فعالیتها، احساس بیارزشی و افکار خودکشی میباشد.
۲- اختلال دوقطبی نوع II
اختلال دوقطبی نوع II شباهتهای زیادی با اختلال دوقطبی نوع I دارد. خلق و خو در بعضی مواقع بین کم و زیاد میچرخد و هیچ محرکی قابل شناسایی نیست. با این حال، در اختلال دوقطبی نوع II افراد به یک شیدایی کامل نمیرسند، بلکه از حالات هیپومانیک رنج میبرند که طی آن حداقل چهار روز متوالی، خلق و خوی بیش از حد سرحال، گسترده یا تحریکپذیر را تجربه خواهند کرد. این دورهها با سه علامت از علایم ذکر شده در بالا تحت اختلال دوقطبی نوع I همراه است.
افراد مبتلا به دورههای هیپومانیک، وابسته به نشانههای بیماری هستند اما هنوز هم قادر به حفظ فعالیتهای روزمره هستند و ممکن است اغلب با عملکرد بسیار بالا نیز عمل کنند. بر خلاف اختلال دوقطبی نوع I، بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II دستکم از یک دوره درمان افسردگی اساسی (MDE) رنج بردهاند. آنها تمایل به دوره طولانیتری از افسردگی دارند که باعث اختلال قابل توجهی میشود. ضمنا اختلال دوقطبی نوع II فرم خفیفتری از اختلال دوقطبی نوع I نمیباشد.
علایم اختلال دوقطبی چیست؟
نوسانات علایم اختال دوقطبی از الگوی خاصی پیروی نمیکنند. شدت آنها نیز برای هر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی متفاوت است. شیدایی به معنای احساس شادی، امیدواری و هیجان اغراقآمیز است که میتواند به طور غیرقابل پیشبینی به تحریکپذیری، عصبانیت و خصومت تبدیل شود.
افرادی با شیدایی اختلال دوقطبی، علایمی مانند بیقراری، گفتار سریع، افکار رقابتی، تمرکز ضعیف، افزایش انرژی، کاهش نیاز به خواب و غذا، انگیزه جنسی بالا، تحریکپذیری و خودبزرگپنداری را از خود بروز میدهند. آنها همچنین قضاوت ضعیف و احساس اعتماد به نفس بسیار بالا دارند و به راحتی حواسشان پرت میشود. سوءمصرف مواد مخدر و الکل نیز در این افراد شایع است.
هیپومانیا (Hypomania) یک حالت روحی غیرطبیعی است که نسبت به دورههای شیدایی یا جنون، خفیفتر است. افراد مبتلا به هیپومانیا، به توهم دچار نیستند.
افسردگی به شکل یک دوره افسردگی اساسی است که به حدی شدید است که در زندگی روزمره افراد تداخل ایجاد میکند و شامل موارد زیر است: غم و اندوه، کمبود انرژی، احساس ناامیدی و بیارزشی، مشکل در تمرکز و تصمیمگیری، مشکلات حافظه، عدم توانایی در لذت بردن از چیزهایی که قبلا از آن لذت میبردند، افزایش یا کاهش وزن، عدم میل جنسی، گریههای غیرقابل کنترل، خواب بیش از حد یا بیخوابی، و تفکر یا اقدام به خودکشی.
چه عواملی باعث اختلال دوقطبی میشود؟
در میان متخصصان توافق عمومی وجود دارد که اختلالات خلقی، بیماریهای سیستمیک چند عاملی هستند که شامل عوامل ژنتیکی و اکتسابی میباشند. همچنین ابتلا به بیماریهای مغزی به صورت جسمانی و نیز استرس و اضطراب زیاد ممکن است این اختلال را ایجاد کند.
عوامل خطرناک در اختلال دوقطبی چه میباشند؟
خطر ابتلا به اختلال دوقطبی افزایش مییابد اگر:
- در خانواده شما فردی با اختلال دوقطبی وجود داشته باشد.
- علایم دوقطبی در زمان استرس زیاد یا ضربهی روحی ظاهر شود.
- فرد در مصرف موادمخدر یا الکل، سوءاستفاده و زیادهروی کند.
اختلال دوقطبی به طور مساوی بر هردو جنسیت تاثیر میگذارد و بنابراین باید اهمیت بیشتری برای درمان اختلال دوقطبی قائل بود. با این حال، زنان به احتمال زیاد چرخهی سریعتری از این اختلال را تجربه میکنند، به این معنی که آنها طی یک سال، ممکن است چهار بار یا حتی بیشتر، علایم دوقطبی را به طور آشکار بروز دهند. همچنین زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی میشوند. اختلال دوقطبی در زنان اغلب در اواخر عمر ایجاد میشود و به احتمال زیاد دچار بیماریهای فیزیکی مانند بیماری تیروئید نیز میشوند که بر اختلال دوقطبی آنها تاثیر میگذارد.
اختلال دوقطبی چگونه تشخیص داده میشود؟
به طور معمول، شروع اختلال دوقطبی در اواخر بلوغ یا اوایل بزرگسالی رخ میدهد. تشخیص آن نیز بر اساس علایمی است که در بالا توضیح داده شد. غالبا مبتلایان به اختلال دوقطبی از بیثباتی و تاثیر آن بر زندگی خود و افراد نزدیک به خودشان بیاطلاع هستند. معاینه کامل بدنی و انجام آزمایش خون برای رد کردن هرگونه مساله پزشکی همراه که میتواند باعث ایجاد یا تاثیر اختلال دوقطبی شود، ضروری است.
گزینههای درمانی برای اختلال دوقطبی چه هستند؟
درمان اختلال دوقطبی علاوه بر درمان اختلالات روانپزشکی همزمان (دارو درمانی)، و پیشگیری از خودکشی، شامل درمان علایم خلقی (رواندرمانی) نیز هست. داروهای روانگردان از جمله تثبیتکنندههای خلق و خو، داروهای ضدروانپریشی، داروهای ضد افسردگی، داروهای خوابآور و داروهای ضد اضطراب، اغلب به صورت ترکیبی برای بازگشت بیمار به حالت اولیه روانی استفاده میشوند. رواندرمانی مانند روشهای درمان شناختی رفتاری، دیالکتیکی و بین فردی، استفاده میشود و میتواند موثر باشد. گزینههای اضافی برای درمان میتواند شامل طب سوزنی، استفاده از مکملهای غذایی، اصلاح سبک زندگی و الکتروشوک درمانی باشد.
نکته مهم این است که مشارکت خانواده و دوستان نزدیک میتواند به شناسایی زمانی که بیمار در حال تشدید علایم است، کمک کند و بنابراین برای کمک گرفتن از پزشک یا دکتر روانشناس خوب سریعتر اقدام شود.
** این محتوا صرفا جنبه تبلیغاتی دارد و توسط سفارش دهنده آن تهیه و تنظیم شده است