به گزارش مشرق، فارس نوشت: اديان توحيدي و غير توحيدي، از آيين مهر و ميترا تا دين اسلام، و همچنين نظريهها و مکاتب بشري، از ظهور و فعاليت منجي در آخرالزمان براي ريشهکن کردن ظلم و فساد و اجراي عدالتي عالمگير مژده دادهاند.
طبق آنچه از افسانهها، روايات، احاديث و برداشتهاي عقلي و نقلي ميتوان استنباط کرد، منجي آخرالزمان وعده داده شده در تمام مکاتب فکري و ديني يک شخص است. يک شخص با نشانهها و شاخصههاي يکسان که تنها در معرفي خود آن شخص تفاوتهايي را شاهد هستيم.
از جمله؛ بوداي دهم در مذهب بودائيان، مسيح در انديشه يهوديان و مسيحيان و مهدي(ع) در تفکر اسلامي ـ امام مهدي(ع) پسر امام حسن عسکري (ع) در مذهب تشيع و مهدي در مذهب تسنن ـ همه داراي خصلتها و رفتارهاي يکسان در زمان قيام بزرگ در دوره آخرالزمان، آنگاه که زمين را ظلم و فساد دربرميگيرد، هستند. و تنها در معرفي شخص داري تفاوت دارند.
اين شوق و گرايش براي شناخت منجي آخرالزمان که تنها محدود به پيروان اديان توحيدي نيست و امروزه شاهد هستيم که رهبران عرفانهاي نوظهور، اديان کاذب و به طور کلي جنبشهاي معنوي نوين نيز زمان و يا شخصي را به عنوان آخرالزمان و دوره رستاخيزي همگاني و يا منجي بشريت اعلام و معرفي ميکنند.
اگر تنها نگاه خوشبينانه به اين جريان داشته باشيم، پس تأکيد ميشود که ظهور منجي موعود براي نجات مردم و نشان دادن راه حقيقي به منظور دستيابي به سعادتي الهي، يک باور عمومي است.
به همين خاطر است که عدهاي در سراسر جهان، به دليل وجود اعتقادات مذهبي، گرايش فطري انسان به دين، نگاه اميدوارانه به آينده بشري و نويد دنياي عادل و فارغ از درد و رنج از سوي مکاتب توحيدي و حتي بشري براي تأمين منافع دنيوي خود، ادعاي مهدويت (منجي بشريت) داشته باشند.
همواره اين دروغپردازان خودشان را رهبر حقيقي معرفي کردهاند تا سير واقعي هدايت را منحرف کنند و انسانها را بهسوي پرتگاههاي مخوف ظلالت و گمراهي بکشانند.
همانگونه که هدايتگران راستين در زندگي انسانها بسيار لازم و مفيدند، به همان اندازه جاهلان فريبکاري که به قصد تخريب عقايد حقه، حجابي در برابر خورشيد هدايت ميشوند، وجودشان خطرناک و گمراهکننده است.
با اين حال ظهور آخرين منجي عالم بشريت مهدي موعود (عج) را ميتوان يکي از بارزترين و بديهيترين مسايل اسلامي و مورد تأييد تمامي مسلمانان به ويژه شيعيان دانست و تمامي فرق اسلامي اين آيات و روايات و مفاد آنها را به گونهاي درکتابهاي حديثي، کلامي و تفسيري و احياناً رجالي و تاريخي خود متعرض شده و درباره آن به شکلهاي مختلف سخن گفتهاند.
در عين حال، اين مسأله بديهي؛ همچون هر مسأله ديگر گاه مورد سوءاستفاده افراد يا گروههاي مختلف قرار گرفته و اهداف و اغراض خاصي از اين عمل دنبال ميشود. با وجود اين، سوء استفادهها به اصل و اصالت اين حقايق خدشه وارد نميسازد.
اين مسأله مهم از همان زمان ائمه اطهار (ع) مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد قاطع آنان، مواجه شد. اين روند انحرافي در عصر غيبت صغري به ويژه پس از آن، به اشکال دروغين سفارت و نيابت خاصه امام عصر (عج) تجلي ميکرد که مورد تکذيب آن حضرت و هشدار ايشان قرار ميگرفت.
در ايران اما بحث ادعاي مهدويت فارغ از سادهلوحي برخي از مردم در پيروي از مدعيان دروغين، رنگ و بوي سياسي نيز به خود گرفته است و ميتوان ردپاي انگليس و صهيونيسم را در اين ميان مشاهده کرد.
استعمار پير که روحانيون و اعتقادات قوي ديني مردم را مانعي براي پيشروي در سرزمين استراتژيک ايران ميدانست، با استفاده از لااباليگريهاي دربار قاجار، پايهگذار افکار انحرافي شدند تا موانع خود براي چپاول منابع کشور را سست کنند.
آنها مهرههاي خود را براي بيان و انتشار ادعاي دروغين و کذب تطميع ميکردند و با جمعآوري گروهي مردم که فکر ميکردند با ايمان به اين افراد روزگار سياه قاجار به پايان خواهد رسيد، خود نيز کمکم ميپنداشتند که منجي موعود الهي هستند.
بعدها که رد پاي انگليس در کشور کمرنگ و کمرنگتر شد، اين بار لابيهاي صهيونيستي بودند که با شناسايي افرادي ضعيفالنفس و سست عنصر، مهدويت دورغين را ترويج دادند و به دنبال ايجاد شاخه، شعبه و در نهايت شبهه در انديشه شيعي هستند که بزرگترين مانع براي گسترش افکار صهيونيستي در دنيا محسوب ميشوند.
هرچند سودجويان در طول تاريخ، با بيان نادرستيها، مدعي نيابت، سفارت و حتي مهدويت شدهاند، اما بدون شک وعده حق الهي مبني بر حکومت صالحان بر روي زمين محقق خواهد شد و چهره حقيقي کذابان از پشت نقابهاي دروغين برملا ميشود.
وجود اعتقادات مذهبي، گرايش فطري انسان به دين، نگاه اميدوارانه به آينده بشري و نويد دنياي عادل و فارغ از درد و رنج از سوي مکاتب توحيدي و حتي بشري سبب شده است تا عدهاي در سراسر جهان، براي تأمين منافع دنيوي خود، ادعاي مهدويت (منجي بشريت) داشته باشند.