کد خبر 1259900
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۴
ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

انوش معظمی درباره تأثیر نقش‌ها و سریال‌ها می‌گوید که بعد از این همه سال پخشِ سریال "مختارنامه"، هنوز ناسزا می‌شنود اما دلخور نمی‌شود.

به گزارش مشرق، روایت جانکاه شهادت حضرت علی‌اصغر(ع) به شکلی غیرمستقیم در سریال "مختارنامه" به روایت داود میرباقری بیان شد و در جریان سکانس‌های مربوط به‌مواجهه مختار با «حرمله»، شاهد روایتی کوتاه اما تأثیرگذار از شهادت طفل ۶ ماهه امام حسین(ع) هستیم.

سخت‌ترین لحظه برای یک مداح و روضه‌خوان، خواندنِ وقایع شهادت حضرت علی‌اصغر(ع) است که فقط مخاطب به آن گوش فرا می‌دهد. اما «مختارنامه» این روضه‌ها را به نمایش درآورد و جنایت‌های حرمله در قسمت ۲۹ و ۳۰ «مختارنامه» روی آنتن رفت. آنقدر ایفاگر نقش به خوبی مخاطب را با خودش همراه کرد که در برخی اوقات، «انوش معظمی» را با حرمله واقعی اشتباه گرفتند. صحنه تیراندازی و مواجهه‌اش با مختار آنقدر برای او سخت بوده که هنوز هم برای او پخش می‌شود نگاهش نشان می‌دهد چقدر دلش برای مظلومیت امام حسین(ع) سوخته است.

یکی از روضه‌های سنگین قاعدتاً رفتار ددمنشانه حرمله در حادثه کربلاست. جایی که خودِ انوش معظمی درباره‌اش می‌گوید که حرمله سه تیر خلاص به حنجره مبارک حضرت علی‌اصغر(ع)، چشم حضرت عباس(ع) و قلبِ امام حسین(ع) زده است. بارها در ایام محرم و صفر با او صحبت شده و از سختی‌های پذیرفتن این نقش گفته است اما او این بار گلایه‌اش این بود چرا فقط در این ایام به سراغ ما می‌آیند؟ چرا مدیران تلویزیون هیچ توجهی به تلاشگران‌شان ندارند؟

«حرملة بن کاهل اسدی» شخصیتی است که اطلاعات بسیار کمی از او در تاریخ وجود دارد؛ در نتیجه باورپذیری آن برای مخاطب، کاملاً به هنر کارگردان و بازیگر این نقش بستگی دارد. کاری که از سوی داود میرباقری به عهده انوش معظمی بازیگر کمترشناخته‌شده آن روزها سپرده شد.با اینکه حرمله در این سریال نقشی کم‌دیالوگ بود، اما این نقش به‌عنوان یک شخصیت منفور برای همیشه در ذهن مخاطبان ماندگار شد. حرمله "مختارنامه" در میان اشقیا سرسخت‌تر و سخت‌جان‌تر از بقیه بود و دستگیری‌اش برای مختار و عوامل او به یک معضل تبدیل‌شده بود.

انوش معظمی متولد سال ۱۳۵۰ در بروجرد و بزرگ‌شده تهران است؛ به گفته خود از دوران نوجوانی و از نمایش‌های مناسبتی در مدارس و مسجد به تئاتر علاقه‌مند شده و از اوایل دهه هفتاد به‌صورت حرفه‌ای وارد عرصه نمایش شده است. تئاترهای «رستم و اسفندیار» و «مرغ باران» (به کارگردانی پری صابری)، «حوالی تئاتر شهر» (فرهاد تجویدی) و «یک زن و یک مرد» (آزیتا حاجیان) ازجمله آثاری هستند که معظمی در آن‌ها روی صحنه رفته است.

وی علاوه بر «مختارنامه»، در سریال‌های «معصومیت ازدست‌رفته»، «آسمان من»، «جلال‌الدین»، «از یادها رفته» و «دندون طلا» (شبکه نمایش خانگی) نیز ایفای نقش کرده است. «مسافر ری»، «کلاشینکف»، «سمور» و «رستاخیز» هم از آثار سینمایی هستند که وی در آن‌ها ایفای نقش کرده است که دو فیلم «سمور» و «روز رستاخیز» هنوز رنگ اکران را ندیده‌اند.

او این روزها از مدیران تلویزیون گلایه دارد که به حاشیه‌های یک سریال بلاتکلیف برمی‌گردد؛ سریالی به نام "حکم رشد" که سعید نعمت‌الله کارگردانی می‌کرد. دعواهایی که به رسانه‌ها کشیده شد؛ روزی نعمت‌الله در اینستاگرام ویدئو می‌گذاشت و روزی هم مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما درباره‌اش صحبت می‌کرد. اما در میانِ این هیاهو، انوش معظمی اعتقاد دارد در هر صورت باید از عوامل و هنرمندان این سریال که حدوداً سه ماه مشغول فعالیت بودند دلجویی می‌شد.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

گفگویی با او انجام شده است که این بار علاوه بر بازتاب‌های نقش حرمله و گلایه‌هایی به تلویزیون و سینما، ناگفته‌هایی از سریال "مختارنامه" و فیلم "رستاخیز" داشت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

* بگذارید از این روزهای "انوش معظمی" بازیگر سریال ماندگار "مختارنامه" و نقش خاصِ "حرمله" شروع کنیم. مشغول چه کاری بودید و یا منتظر چه کاری از شما باشیم؟

تقریباً سه ماه درگیر مجموعه تلویزیونی "حکم رشد" به نویسندگی و کارگردانی سعید نعمت‌الله بودم که به دلایل نامعلومی از هم پاشید. بدون اینکه توضیحی بدهند یا دلجویی داشته باشند فقط در آن گروه واتس‌آپی پیام گذاشتند که این کار از هم پاشیده و تمامی عوامل در اختیار خودشان‌اند. بدون اینکه به ما احترامی گذاشته شود دلجویی کنند بعد از این چند ماه معطلی و ردِ خیلی از پیشنهادها، ما را به حالِ‌ خودمان رها کنند! واقعاً این گلایه را به مدیر تولید سریال هم کردم که می‌توانستند در قالبِ یک صوتِ چند دقیقه‌ای این موضوع را برای عوامل و هنرمندانِ این سریال توضیح بدهید و به گونه‌ای از آن‌ها دلجویی کنید. در حالیکه خبری از دستمزد هم نشد! بالأخره ۲۰ جلسه سر فیلمبرداری بودیم و با پیش‌تولید و دورخوانی سه ماه درگیر این کار بودیم.

من به خاطرِ این سریال خیلی از کارها خصوصاً نقش منفی اصلی سریال "جیران" حسن فتحی را هم رد کردم. دوست داشتم با این کارگردان کاربلد سینما و تلویزیون کار کنم اما رایزنی‌ها و هماهنگی‌ها میان این دو سریال اتفاق نیفتاد تا بتوانم در آن گروه هم حاضر شوم. حتی قرارداد خوب مالی آن سریال را هم نادیده گرفتم و با خودم گفتم بگذار برای تلویزیون کار کنم و البته نقش و فضایِ "حکم رشد" را هم دوست داشتم. پلان‌های خوبی هم گرفته شده بود اما ناراحتم چرا هیچ‌کس دلجویی نکرد؛ واقعاً به این مناسبات تلویزیون بدبین شدم. منتظر بودم از طرف مدیران تلویزیون و شبکه سه عکس‌العملی ببینیم و بابتِ این سه ماه کاری که در پروژه داشتیم دلجویی صورت بگیرد اما انگار برایشان مهم نیست. فقط تصمیم‌گیری‌هایشان مهم است؛ خواستم از این طریق مراتب اعتراض خودم را اعلام کنم.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

* غیر از این کار، شنیدم کارهای دیگری را هم رد کردید؟ حضورتان در یک کار در لبنان درباره تاریخ صدراسلام صحت داشت؟

قصد بازار گرمی ندارم اما واقعاً از لبنان و مجموعه تاریخی پیشنهاد داشتم که کارگردانش کویتی بود. این کار مربوط به جنگ‌های صلیبی می‌شد. نقش خوبی را هم برایم درنظر گرفته بودند؛ من آن کار را رد کردم. همزمان از سریال جدید پرویز شیخ طادی هم پیشنهاد داشتم و آن‌جا هم نقشِ خوبی برایم کنار گذاشته بودند و نتوانستم در آن کار هم حاضر شوم. جالب است در این بازه دو سه ماهه پیشنهادهای زیادی داشتم که در ۶ سال اخیر، اصلاً چنین خبرهایی نبود.

حتی داریوش جهانگیری مینی سریالی را در گرگان کلید زد که نقش اصلی آن اثر را به من پیشنهاد داد و در آن پروژه هم به خاطر "حکم رشد" نتوانستم ایفای نقش کنم. واقعاً هنوز هم نمی‌دانم آن روندِ با کیفیت کار چرا به یک باره متوقف شد؟ واقعاً سزاوار نبود این گروه هنرمندی که جان‌شان را کفِ دست‌شان گرفتند و به خواسته مدیران تلویزیون احترام گذاشتند بدونِ کوچکترین احترام و توجهی، به حالِ خودشان رها کردند. همین اتفاقات می‌افتد که هنرمندان درجه یک از تلویزیون فراری می‌شوند و ترجیح می‌دهند با مدیوم‌های دیگری فعالیت کنند؛ نمایش‌خانگی، سینما و یا حتی در فضای‌مجازی! این بی‌مهری‌های تلویزیون بسیاری را دلزده کرده و تأثیراتش را هم در محصولات تلویزیون می‌بینیم.

کیفیتِ سریال‌های تلویزیون نسبت به دو دهه قبل پایین آمده است؛ انگار هدف این است آن‌قدر ضعیف عمل کنند تا تماشاگر فراری بشود و به سمت مدیوم‌های دیگر برود. چرا که یک باره سیلی از برنامه‌های بی‌کیفیت، همسان و موازی در شبکه‌های مختلف آمد و دیگر از آن کارهای محبوب و پرطرفدار خبری نیست. مسابقه‌های تلویزیونی که به خاطر کپی بودن و بی‌کیفیت بودن‌شان، بیننده رغبت نمی‌کند به تماشایش بنشیند.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

* این اتفاق در ساخت سریال‌های مناسبتی هم افتاده است. مثلِ اینکه هر سال سریال‌های ماندگاری مثلِ "مختارنامه" را در کنداکتورِ سیما قرار می‌دهند؟

وقتی آنقدر برای کارهای دینی، پیچ و خم‌هایی را مقابلِ فیلمسازان و تهیه‌کنندگان قرار دادیم که بسیاری از آن‌ها جرأت رفتن به سمتِ ساخت این مضامین را ندارند.

یک زمانی می‌گفتند ترکیب بازیگران در مهمانی بسته می‌شود و من باور نمی‌کردم تا اینکه خودم به چشمم دیدم. حالا شما می‌گویید چرا مختارنامه‌ها ساخته نمی‌شود؟ خیلی از فیلمسازان، کارگردانان، تهیه‌کنندگان و نویسندگان بدشان نمی‌آید یک ذوق‌آزمایی در زمینه‌های مذهبی کنند و به سمت کربلا و تاریخ صدراسلام بروند، اما می‌ترسند؛ زیرا دیده‌اند کسانی که پا به این عرصه گذاشته‌اند چه قدر مورد هجمه قرار گرفته‌اند و برایشان علامت سوال وجود دارد؛ املای نانوشته غلط ندارد، ما باید آنقدر از کربلا بنویسیم و بسازیم تا به یک املای کمتر غلط‌دار برسیم.

در حوزه فرهنگی پول خرج کردن را یاد نگرفتیم. در یک حوزه‌هایی پول بی‌خود خرج کردن را بلد هستیم. یک جایی ۱۰۰ میلیارد خرج یک چیزی می‌کنیم خروجی آن یک میلیون تومان هم نیست. در حوزه سینما ممالک پیشرفته دنیا معجزه سینما را فهمیدند فیلم‌های آمریکایی چه طور رعب و وحشت در سینما ایجاد کردند و با ناو و موشک نه! من قسم می‌خورم و بر روی این نظریه می‌ایستم با استفاده از سینما و هنر این ترس، رعب و وحشت را به خاورمیانه القاء کردند؛ اما چنان با استفاده از سینما و ابزار درام رعب و وحشتی در دل آدم‌های دنیا ایجاد کردند که حد و حسابی ندارد؛ اما ما متأسفانه یاد نگرفتیم و بلد نیستم برای اینکه اندیشه امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا  را صادر کنیم چگونه پول خرج کنیم؛ بعد در فلان کشور آن سوی دنیا چقدر پول خرج می‌کنیم یک نفر را بگوییم مسلمان شده است؛ در صورتیکه با ۱۰ فیلم‌سینمایی ده‌ها هزار نفر را مسلمان کنید.

* چرا آن‌قدر سخت نقش انتخاب می‌کنید؟

واقعاً مشکل‌پسند نیستم و یا سخت نقش انتخاب نمی‌کنم. در طول این ‌سال‌ها شما می‌بینید در سینما برچسب روی پیشانی یک بازیگر بزنند، دیگر این برچسب خورده و همه همان نقش‌ها و کاراکترها را به او پیشنهاد می‌کنند. چون به مذاقِ تماشاچی همان به اصطلاح نقشِ منفی خوش آمده و تهیه‌کنندگان هم نقش‌های منفی به آن بازیگر پیشنهاد می‌دهند. من واقعاً با بازی در نقش‌های منفی کلاسیک در سینما و تلویزیون مشکلی ندارم و معتقدم این نوع نقش‌ها پیچیدگی بیشتری دارند. اما زمانی هم نقش‌های منفی پیشنهاد می‌شوند که سخیف و سطح پایین‌اند و نمی‌توانم بپذیرم در آن کارها باشم. من نقش متفاوت و جالبی در "دندون طلا" داشتم یا در همین "حکم رشد" یک نقش خاکستری بازی می‌کردم که با وجود مشکلات اخلاقی اما نقاط قوتی هم داشت. حتماً اگر نقش‌هایی پیشنهاد شوند که جای کار داشته باشند آن کاراکترها و نقش‌ها را می‌پذیرم.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

* با وجود بازی در نقش‌های ماندگاری مثلِ "حرمله" در مختارنامه و یا شمر در فیلم "رستاخیز" و مجموعه‌ها و فیلم‌های دیگر دوست دارید چه نقش‌هایی را در سینما و تلویزیون چه تجربه کنید.

به دلیل شرایط فیزیکی که دارم همیشه عاشقِ نقش‌های حماسی و اسطوره‌ای مثل پوریای ولی و رستم و قهرمانان شاهنامه بوده‌ام. همه اشقیای واقعه کربلا را به انحاء مختلف خصوصاً روی صحنه تئاتر تجربه کرده‌ام. در کاری مثل "غریبه شام" نقشی از شخصیت‌های منفی و اشقیایِ کربلا نبوده که بازی نکرده باشم. در دنیای تصویر که شمر را در "رستاخیز" و حرمله را در "مختارنامه" تجربه کردم. البته شاید تاکنون نگفته‌ام و بسیاری ندانند که با وجودِ بازی در نقش شمر روی صحنه تئاتر (غریبه شام)، دو صحنه شبیه‌پوشِ حضرت ابوالفضل(ع) را بازی کردم.

در فیلم "رستاخیز" شبیه‌پوشِ "امام حسین(ع) را بازی کردم در عین حال که بازیگر نقش "شمر" بودم. و یا سریال "مختارنامه" بدنی که می‌بینید در صحنه عصر عاشورا نشان داده می‌شود؛ همان صحنه‌های دردناکِ تازیدن اسب‌ها روی بدنِ مقدس امام حسین(ع) را عبدالله اسکندری از بدنِ من قالب گرفتند.

همیشه خدا را شاکرم و دعا می‌کنم همیشه بتوانم برای کربلا و عاشورا کار کنم. به نظرم هرکسی از تهِ دل آرزو کند و بازیگری بخواهد برای امام حسین(ع) کاری بکند حضرت اباعبدالله(ع) به او "نه" نمی‌گوید. روزی از خدا خواستم این افتخار نوکری امام حسین(ع) را از من نگیرد و باور کنید هیچ سالی نشده کار عاشورایی نکنم. این افتخار نصیبم شده کارهای مذهبی خوبی در شناسنامه کاری‌ام داشته باشم.

* شنیده‌ام جایی گفتید به خاطر دو رکعت نماز کنار گذاشته می‌شوید...

گفتنِ این حرف‌ها خیلی برایم دردسرساز شد اما واقعیت بود. در طول سال نقش‌ها بین عده خاصی تقسیم می‌شود و به ما برچسب می‌زنند. وقتی نام من می‌آید به خاطر دو رکعت نماز که می‌خوانیم ما را زیر سوال می‌برند و به ما کار نمی‌دهند؛ اصلاً نماز خواندن من چه ربطی به سینما و بازیگری‌ام دارد. من می‌گویم باید به آن چیزی که ایمان و باور داریم همان مسیر را برویم. در واقع خورشید باید راه خودش برود.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

نقش حرمله- سریال مختارنامه

*شما به نماز اشاره کردید و برخی از بازیگرهای خانم موضوعات دیگری را اشاره می‌کنند از روسری گذاشتن به جای مقنعه تا چادر را کنار گذاشتن و توقعات شوم دیگر! مخاطب هم دچار دوگانگی می‌شود که آیا در سینمای انقلاب اسلامی و تلویزیون جمهوری اسلامی چنین پشت پرده‌هایی وجود دارد؟

این اتفاق فقط در سینما و تلویزیون نمی‌افتد فقط اینجا ماهیت رسانه‌ای برجسته‌تری دارد. متأسفانه به نام دین خیلی از اشتباهات و قبح‌زدایی‌ها انجام می‌شود و صورتحساب آن برای امام حسین(ع) می‌آید؛ این چهره‌ها گاهی با یک برچسب مذهبی باعث می‌شوند مظلومیت امام حسین(ع) صدچندان شود. این اتفاق گریبان من را گرفته که به خاطر دو رکعت نماز، ارادت به عاشورا و امام حسین(ع) کنار گذاشته شوم.

*از زمانیکه سریال "مختارنامه» روی آنتن رفته تا به امروز، چقدر ناسزا تحمل کردید و آیا هنوز هم این ناسزاها را می‌شنوید؟

این بازتاب‌ها جزو زیبایی‌های کار بازیگری است. هرچه‌قدر ما ناسزا بشنویم نشان می‌دهد بنده به عنوان بازیگر کارم را درست انجام داده‌ام.  البته خیلی‌ها بودند در این میان کمک کردند تا من بتوانم نقش خودم را درست ایفا کنم؛ در رأس این هرم، داود میرباقری هست و راهنمایی کردند که من به حرمله نزدیک شوم. از طرف دیگر ما دارای اعتقاداتی هستیم؛ هرچه‌قدر این ناسزاها بیشتر می‌شوند احساس می‌کنیم ثواب بیشتری را بردیم؛ خدا را شکر می‌کنم و این ناسزا شنیدن برایم شیرین است.

این ناسزاها هنوز هم وجود دارد؛ البته نه در برخورد فیزیکی بلکه بیشتر در فضای‌مجازی؛ وقتی مصاحبه‌ای از من منتشر می‌شود نظراتی از طرفِ خوانندگان می‌آید که گاهی همراه با ناسزاست. بخشی از آن احساسی است و بخشی هم مربوط به شرایط و وضعیت حال حاضر فضای‌مجازی دارد که به جایی برای خالی کردن عقده برخی از آدم‌ها تبدیل شده است. من اوایل دلخور می‌شدم و حالا احساس می‌کنم ثواب بیشتری می‌برم.

*هیئت شما کجاست؟

در افسریه یک هیئتی داریم که از دوران کودکی جزو بنیانگذاران آن هستم. سال‌هاست که کمتر به هیئت جوانان حسینی می‌روم که در شهرک شهید بهشتی قصر فیروزه سابق با یک چادر کار را شروع کردیم و امروز به یک حسینیه تبدیل شده است. من پدرم سرآشپز نیروی هوایی ارتش بودند؛ الان سالی یک بار یک شب اختصاص می‌دهم و به آنجا می‌روم. چون هیئت‌های دیگری بنده را دعوت می‌کنند.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

*صدای خوبی هم دارید مداحی هم می‌کنید؟

مداح که تخصص می‌خواهد و برای آن کلاس هم برگزار می‌کنند. اسم خودم را مداح نمی‌گذارم ولی برای خودم یک موقعی در هیئت خودمان(جوانان حسینی) نوحه می‌خواندم.

*نوحه‌ای که خیلی به آن علاقه دارید و وقتی آن را می‌خوانید هوای دلتان عوض می‌شود؟

اکثر نوحه‌ها را با عشق می‌خواندم. من یک مداحی را خیلی دوست داشتم حاج محسن یاسمی که کاشانی بودند. صدای احورایی و عجیب و غریبش مرا به خودش جذب کرد. چند سال پیش در اثر سانحه تصادف فوت کردند. من این مداح را خیلی دوست داشتم نوارهای او را پیدا می‌کردم و نوحه‌هایش را می‌نوشتم و می‌خواندم. یک بیتی از یکی از نوحه‌هایش راجع به حضرت ابوالفضل(ع) می‌خواند و خیلی هم طرفدار داشت.

عباس عباس ای یا باور یتمیان ای علمدارم/ برخیز برخیز بین که من در این بیابان بی کس و یارم

جان برادر دست تو، کی جدا کرده/ فرق معینت از جفا کی جدا کرده

عباس عباس ای یا باور یتیمان ای علمدارم/ برخیز برخیز بین که من در این بیابان بی کس و یارم

من همه‌چیز را از نوکری امام حسین(ع) دارم

*بعد از ایفای نقش حرمله، نگاه هیئتی‌ها به شما تغییر کرد؟

شک نکنید که قطعا تأثیر می‌گذارد. البته قبلا هم امام حسین(ع) به ما آبرویی داده بود و در هیئت فعالیت می‌کردیم و مورد توجه بودیم. اما با ایفای این نقش، کانون توجهات هزار چندان شد. همین قدر که خیلی از هیئت‌ها با دیدن این نقش به یاد من می‌افتند و به هیئت‌های مختلفی دعوت می‌شوم. در آن چند دقیقه حضور به من کرامت می‌کنند و احترام می‌گذارند. من همه‌چیز را از نوکری امام حسین(ع) دارم.

*سکانس معروفی دارید که نه تنها در تلویزیون بلکه در تلویزیون‌های اسلامی بارها نمایش داده شده و می‌شود. آن صحنه تقابل حرمله با مختار و یادآوری اتفاقات جانسور کربلا؛ لحظاتی این سکانس را با هم ببینیم.

موقعی که این پلان‌ها را می‌گرفتند نمی‌دانستم این داستان پیش می‌آید. واقعاً نمی‌دانستم آنقدر این پلان‌ها در آینده مورد توجه قرار خواهد گرفت. در آن زمان خودم به عنوان یک بازیگر روی خودم خیلی کار کرده بودم تا به آن حس موردنظر برسم، طوری که مورد قبول باشد. بخش زیادی از آن نگاه حرفه‌ای و یک بخش هم اعتقادی بود. می‌دانستم البته چه نقشی را قرار است بازی کنم، اما این که بستر و زمینه‌ساز طوری مدیریت شود که بارها به آن ارجاع شود برایم حیرت‌انگیز بود.

در «مختارنامه» خیلی بازیگرانی هستند که تلاش کردند و من دو قسمت «مختارنامه» هستم یعنی در چند پلان آخر قسمت ۲۹ و قسمت سی‌ام و بعد می‌روم. ولی واقعاً حیرت‌انگیز است. حتی چند کشور شیعه‌نشین من را بیشتر از مردم خودمان می‌شناسند. اصلاً باورم نمی‌شود یک مجری شبکه الکوثر بیوگرافی من را تا کجا می‌دانست و در مصاحبه نکاتی مطرح می‌کرد حیرت تمام وجودم را گرفته بود. این‌ها همه از لطف امام حسین(ع) است.

*چرا امروز آنقدر به بازیگری سطحی نگاه می‌شود در صورتیکه شما هم روی فیزیک، فن بیان و مابقی بخش‌های هنرمندی یک بازیگر تلاش کرده‌اید و دوستان‌تان هم این راه و مسیر را رفته‌اند؟

متأسفانه امروز فرمول بازیگری و حضور در پروژه‌ها تغییر کرده و با اتفاقاتی که در حوزه بازیگری می‌افتد شما به عنوان یک تهیه‌کننده و کارگردان من را دعوت می‌کنید یک نقشی را ایفا کنم بایستی سناریو را بخوانم و بعد از توافق بازی در آن نقش، به سراغ امضای قرارداد برویم.  اما الان برخی ۱۰۰ میلیون پول می‌دهند تا در چند سکانس یک فیلم باشند. این طور می‌شود که شما وقتی محصولات تلویزیون را می‌بینید ۴ بازیگر حرفه‌ای گذاشته‌اند و بقیه هم آماتور و نابازیگر قرار دارند و چنان کیفیت بازیگری در محصولات تلویزیونی پایین و این خروجی تنزل پیدا کرده که مخاطب کمتر تمایل پیدا می‌کند پای آن آثار بنشیند. امروز به راحتی شبکه‌ها و کانال‌های تلویزیونی را تغییر می‌دهند و کمتر کاری حیرت‌زده‌شان می‌کند.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

*کدام سکانس بیش از همه برای شما سخت بود؟

قطعاً همین سکانس تیر زدن سکانس خیلی مشکلی است. شما می‌دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد یک چالش درونی در بازیگر اتفاق می‌افتد. بازیگر بعد از این چالش به پوسته بازیگری می‌رسد تا تنفر در ذهن بیننده ایجاد شود. تنفری که دقیقا با تضاد درون توست، اینکه می‌گویم بازیگر، موجود بی‌پناهی است. برای من این سکانس خیلی سخت بود.

*برخی از بازیگران در جریان تولید گریه می‌کردند و یا بغض گلویشان را می‌گرفت. برای شما گریه اتفاق نیفتاد؟

نمی‌توانستم گریه کنم. اگر گریه می‌کردم همه‌چیز لو می‌رفت و خروجی کار این سکانس‌ها نمی‌شد. تماشاگر ما هم بسیار باهوش و با دقت است. دوربین را نمی‌توان فریب داد و مخاطب متوجه می‌شود دروغین بازی می‌کنید و دوربین شما را لو می‌دهد.

*دنبال نقش دیگری غیر از حرمله نبودید؟

داود میرباقری یک سال و نیم قبل از «مختارنامه» با من صحبت کرده بود و حرمله را پیشنهاد داد. زمانی که به دفتر تهیه‌کننده دعوت شدم آقای میرباقری دوباره از من پرسیدند نقش مثبت یا منفی! من خودم دست گذاشتم روی حرمله! گفتم یادتان رفته خودتان قولِ حرمله را به من داده بودید.

*چرا تأکید داشتید «حرمله» را بازی کنید؟

واقعا من نقش را نخوانده بودم؛ یک بخشی از آن برمی‌گردد به نگاه حرفه‌ای و رسانه‌ای که در آن دوران داشتم و خود آقای میرباقری هم به من این اطمینان را دادند که بعد از ایفای نقش «حرمله» اتفاقات خوبی برای آینده بازیگری‌ام می‌افتد؛ البته من به شهرت از آن زاویه امضا دادن و عکس گرفتن و این‌ها فکر نمی‌کنم؛ برای من بازیگری و هنرمندی ایده‌آل اهمیت دارد؛ دنبال اسم و رسم و بهره‌گیری‌های خاص از بازیگری نیستم؛ حتی دوستان می‌دانند وقتی که در خیلی از جمع‌ها قرار می‌گیرم دوست ندارم مرا با دست نشان دهند و اهل امضاء دادن و عکس گرفتن نیستم.

ناگفته‌هایی از «مختارنامه» و «رستاخیز»

آن زمان دوست داشتم اتفاق حرفه‌ای برای من بیفتد؛ خیلی سال در زمینه تئاتر تلاش کردم و آن اتفاق نیفتاده بود و یک کارگردان بزرگی به نام داود میرباقری این اطمینان خاطر را می‌دهد. حتماً اگر نقش مثبت انتخاب کرده بودم این اتفاق امروز برای من نیفتاده بود و در کانون توجهات قرار نمی‌گرفتم. در مختارنامه بسیاری تلاش کردند اما امروز نقش حرمله جزو پنج کاراکتر ماندگار از نگاه مردم است. 

*یک بازیگر ذاتاً برای رسیدن به نقش باید چه کارهایی انجام دهد و شما چگونه تلاش کردید «حرمله» باورپذیر شود؟

راجع به نقش باید مطالعه کنید، تخیل کنید و تمام زندگینامه آن نقش را باید در ذهن خودتان بسازید و به آن کاراکتر نزدیک شوید. از کارگردان راهنمایی بگیرید و به طور کل یک بازیگر باید با نقش خودش زندگی کند؛ برای باورپذیری حتی باید به آن نقش حق بدهید. بحث ما درست و غلطی نیست قطعاً حرمله که شخصیت منفور و لعینی در تاریخ بوده چه به زعم شیعه و غیرشیعه شکی نیست اما برای نقش‌آفرینی بهتر، بازیگر حتی می‌تواند برای قرابت بیشتر با نقش، به «حرمله» داستانِ مختار حق هم بدهد. همچنین کینه‌ای از کجا می‌آید که حرمله در مواجهه با بنی‌هاشم و فرزندان پیامبر اسلام دست به چنین جنایت‌هایی می‌زند.

*وقتی نقش حرمله را بازی می‌کردید دلتان برای کدام لحظه امام حسین(ع) سوخت...

می‌دانید که راجع به حرمله در طول تاریخ بیشتر از نیم‌صفحه هم مطلب پیدا نمی‌شود؛ چند حرکت ملعون مزدورانه او گلدرشت و در حادثه کربلا جانسوز است. این‌قدر مطلب کم را با داود میرباقری مطرح کردم و او برای نزدیکی بیشتر من با این نقش نکاتی را گفتند. واقعاً همه لحظات جنایت‌های حرمله برایم جانسوز است؛ این مزدور سه تیر خلاص زده، یکی به چشم حضرت عباس و حنجره حضرت علی اصغر و دیگری روایت‌هایی داریم تیرخلاص حرمله به قلب مبارک و نازنین امام حسین(ع) باعث شد تا حضرت از اسب پایین بیفتند. 

*نقش «حرمله» پیشنهاد شد خانواده با شما چه برخوردی داشتند؟

مادرم در درجه اول دوست نداشت، این مخالفت در چهره و کلامش بود و به من گفت دیگر نقشی نبود که حرمله را بازی کردی! بعد که «مختارنامه» از تلویزیون پخش شد باز هم در چشمانش دیدم که ناراضی بود؛ اما در ادامه و پخش‌های مجدد و صحبت‌های دوستان مسجدی و روضه‌ای مادرم بابت تبریک و تمجید حتی گفته بودند چقدر ثواب کرده، آنوقت نرم‌تر شدند.

*نقش حرمله دوباره پیشنهاد شود دوباره حرمله فیلم سینمایی یا سریال دیگری هم می‌شوید؟

یادم می‌آید دو سه سال پیش مجتبی فرآورده از من دعوت کرد تا درباره فیلمی که می‌خواهند درباره امام حسین(ع) بسازند به دفترشان بروم. واقعاً فکر می‌کردم یک نقش‌های منفی دیگری مثل شمر، عمر بن سعد یا ابن زیاد پیشنهاد کنند اما به من گفتند الان که مختارنامه بازپخش می‌شود و تو بسیار در نقش حرمله درخشیدی، ریسک است این نقش را به بازیگر دیگری بسپارم. آنقدر در ذهن تماشاگر نقش گرفتید اسم حرمله می‌آید با چهره تو در ذهن‌شان این نقش مجسم می‌شود و این برای یک بازیگر خطرناک است بخواهد این نقش را بپذیرد. تا زمانیکه خودتان انرژی و چهره دارید نقش حرمله را شما بازی کنید.

بنابراین ایشان دوباره نقش حرمله را به من پیشنهاد دادند؛ من گفتم اشکالی ندارد ولی دوست دارم پلان‌هایی باشد که در «مختارنامه» نبوده است؛ اگر دوباره این پلان‌ها را تکرار کنم، چون روی لبه تیغ است و داود میرباقری آن را کار کرده نمی‌دانم در بازسازی همان حرمله بشود یا نشود، به همین‌خاطر حرمله «مختار» را دیگر  تکرار نمی‌کنم.

*در کار جدید داود میرباقری «سلمان فارسی» هم حضور دارید؟

صحبت‌های ضمنی با من انجام شده ولی نقش خاصی را پیشنهاد ندادند. داود میرباقری همیشه به من لطف داشته و بابت «سلمان فارسی» هم به من اعلام آماده‌باش دادند.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۰۹:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۵/۲۶
    0 0
    تیر سه شعله سه سر ندارد سه پرک دارد برای این بود که اگر وارد بدن شد برای بیرون آوردن آن محل زخم پاره شود لطفا قبل از ساخت چنین اثرهایی از مشاورین جنگی و سلاح شناس ها مشورت بگیرید از ارباب حلقه ها یاد بگیرید آن طرف در دانشگاه ها و موزه های سلاح حتی در مورد اشکانیان هم تحقیق می کنند که چگونه سلاح هایی به کار می بردند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس