به گزارش مشرق به نقل از تهران امروز، همیشه به ادبیات کلاسیک و معاصر ایران بالیدهایم و از داستانها و رمانهایی میگوییم که توسط نویسندگان ایرانی نوشته شده و شهرت جهانی یافتهاند. اما این که تا چه اندازه از ادبیات خود در تصویر استفاده کردهایم جای سوال دارد. سینما و تلویزیون ما تا چه اندازه داستانها و رمانها را به تصویر تبدیل کرده است؟
این تبدیل یا همان اقتباس ادبی چقدر در سینمای ایران و همچنین تلویزیون وجود دارد؟در سينماي ايران چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن چند تجربه اقتباس، اتفاق افتاده است؟ «تنگسير»، «خاك»، «شوهر آهوخانم»، «بوف كور»، «داش آكل»، «گاو»، «عزاداران بيل»، «معصوم اول» و «دايره مينا» نيز از جمله اقتباسهاي تقريباً موفق پيش از انقلاب به شمار ميآيند.
حال با نگاه به سینمای امروز و فیلمهای ساخته شده در سالهای اخیر چه در تلویزیون و چه در سینما میبینیم که وضعیت رقت انگيزتر و بدتر از پيش شده جز در چند اقتباس.در ایران کمتر نهاد و سازمانی است که در بخشهاي خود اقتباس را هم جای داده باشد. در این میان «سيما فيلم» به عنوان يكي از تخصصيترين و حرفهايترين مراكز توليد فيلم و سريال است که سعی کرده نگاه ويژهاي به مبحث اقتباس ادبي داشته باشد.
شوراي اقتباس اين مركز چند سالي است كه با تشكيل جلسات مستمر هفتگي در دو حوزه اقتباس بزرگسال، كودك و نوجوان آثار متعددي از ادبيات ايران و جهان را به منظور بهرهبرداري تصويري مورد بررسي قرار ميدهد و سالانه حق اقتباس تعداد قابل توجهي از آثار ادبي توسط این مركز خريداري میشود و در نوبت توليد قرار ميگيرد.
اگر به سایت سیما فیلم سری بزنیم، میبینیم که در بخش اقتباس اسامی رمانها، داستانهای ایرانی و خارجی برده شده که در این شورا مورد بررسی قرار گرفته اما این بررسی و تصویب خروجی قابل توجهی به دنبال نداشته است. در بنیاد فارابی هم که زمانی بخش اقتباس وجود داشت و حالا به گفته مسئول سابق شورای اقتباس بنیاد فارابی وضعیت نابسامانی دارد و کارهایش به تعویق افتاده است.
رمانهای خریداری شده تضمینی برای اقتباس ندارند. «داوود امیریان» از جمله نويسندگاني است كه خود نيز به مدت دو سال در گروه كارشناسي اقتباس ادبي سيما فيلم حضور داشته، وي در این باره ميگويد: «درست است كه نهادي مانند سيما فيلم كتابهاي نويسندگان را براي ساخت فيلم خريداري ميكند، اما این تنها یک خرید است؛ هيچ كاري با آنها نكرده و تنها يك موج خبري ايجاد ميكند. شخصا دو سال در سيما فيلم حضور داشتم و با توجه به اهداف سيما فيلم متاسفانه در ردههاي پايين كار خاصي صورت نميگيرد.
نويسندهای يك يا دو سال و حتي بيشتر براي نگارش كتابي زحمت ميكشد اما اين كتاب به مبالغ پايين، از 500 هزار تومان گرفته تا يك ميليون و 500 تومان خريداري ميشود. بعد از خریداری نويسنده هیچ حقی از اين اثر ندارد. اما همين كتاب با تبديل شدن به فيلمنامه و براي توليد فيلم بودجه چند صد ميليوني ميگيرد كه تنها يك بازيگر آن پول هنگفتي را به صورت روزانه دريافت ميكند. براي كتاب «تركش ولگرد» كه پنج جلد كتاب است و در كل 50 داستان دارد و ميتوان 30 تله فيلم از آن ساخت، مبلغ يك ميليون و هفتصد هزار تومان پيشنهاد شد. معتقدم که در این میان تنها کسی که شأن و مقامش حفظ نمیشود، نویسنده است.
وي میافزاید: «يك كتاب با توجه به تمام سختگيريهاي موجود براي تبديل به فيلمنامه برای اقتباس تصويب ميشود؛ اما مواردي مشاهده میشود كه امور مالي آن را رد كرده و كتاب بدون تكليف ميماند. حدود هشت سال پيش كتاب «بهنام» خريداري شد اما هيچ كاري برای آن صورت نگرفت. متاسفانه شرايط بسيار نابرابر است. يك كتاب نزديك به دو ميليون و حتي كمتر خريداري شده اما براي تبديل همين كتاب به فيلمنامه پنج ميليون تومان هزينه ميشود.
در بسياري از موارد كتاب بعد از تصويب در بوروكراسي گير ميكند. نويسنده هم نميتواند براي آن كاري انجام دهد. متاسفانه در بخشهاي مختلف سيما فيلم كارها بر اساس قانون پيش نميرود و براي هر كار بخشي مانند امور كيفي و غيره گذاشتهاند كه در عمل كاري صورت نميگيرد. نویسنده فیلمنامههایی چون «نفوذي» در ادامه تاکید میکند: متاسفانه بدون آن كه ارزش ادبي آثار مشخص باشد قيمتگذاري ميشوند.
به نظر ميرسد كه هيچ تعريف درستي در زمينه اقتباس ادبي وجود ندارد و حتی در برخي مواقع نويسندگان از این که كتابشان در اقتباسی سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است؛ بيخبرند. در حال حاضر 200 تلهفيلم در سيما فيلم ساخته شده است كه هيچ كدام كيفيت لازم را براي پخش ندارند و اين يك معضل بزرگ است. با توجه به همه نكات ديگر نويسندگان رغبتي براي ارائه آثارشان و تبديل شدن به فيلم ندارند چرا كه در اين زمينه بسياري از قوانين ناديده گرفته ميشود.
وي به بحث تهيهكنندگي و كارگرداني نيز اشاره كرد و اظهار داشت: در سینمای ایران با وجود ادبیات داستانی غنی متاسفانه نویسندگان و کارگردانها کمتر به سراغ آن میروند و علت آن شاید سختی کار است و شاید هم هزینه آن. بر این اعتقادم که اگر به سراغ اقتباس ادبی در سینما برویم، سینمای ایران متحول میشود. سینمای ایران اگر مانند سینمای غرب اهمیت اقتباس ادبی را دریابد رشد زیادی خواهد کرد.
«محمدرضا بایرامی» از دیگر نویسندگانی است که وضعیت اقتباس ادبی در سینمای ایران را مبهم دانسته و میگوید: سازمانهای سینمایی مانند فارابی و مراکزی چون سیمافیلم در چند سال گذشته اقدام به خرید آثار ادبی و تولید فیلم از این آثار کردهاند؛ اما خروجی آن چیزی را در بر نداشته است. گویی حرکت آنها تنها ارائه گزارش کار بوده، انبوهی از کتابهای خوب خریداری شده یا در پرده سینماها این آثار را میبینیم.
وی در ادامه درباره وضعیت خرید آثار از مولفان نیز میگوید: چندین بار به عنوان نویسنده با من تماس گرفته و گفتهاند که در جلسات شورای اقتباس کتاب شما انتخاب و برای ساخت فیلم تصویب شده است اما وقتی وارد مراحل اداری آن میشویم، چیزی دیده نمیشود. مبلغ آنقدر پایین است که به نویسنده توهین میشود و از سوی دیگر آنقدر دوندگی و کارهای اداری دارد که نویسنده از قبول پیشنهاد منصرف میشود.
این حرکت بسیار خوب و تاثیرگذار است اما باید در آن قانونی نیز دیده شود و بر اساس یک قانون درست این کار پیش رود. حتی گاهی شده یک فیلمنامهنویس بعد از اقتباس از کتاب، با نویسنده تماس گرفته و اجازه میگیرد. به طور مثال در مورد کتاب «عقابهای تپه بهشت» از يك فیلمنامهنویس استفاده شد و وی بعد از انجام کارهایش با من تماس گرفت و من نیز باید از حقم دفاع میکردم و در پایان نیز نتیجهای حاصل نشد.
«سهیلا عبدالحمیدی» که مسئوليت شورای اقتباس در بخش ادبیات داستانی بزرگسال سیما فیلم را عهدهدار است، نیز میگوید: اقتباس ادبی در سینما را از قبل انقلاب داشتیم و داستانهای متعدد ایرانی و خارجی به صورت تصویری درآمدند اما در حال حاضر مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد و به اعتقاد کارشناسان و توده مردم فیلمهایی با اقتباس ادبی بسیار کم دیده میشود. بسیاری از هنرمندان و مدیران به اقتباس ادبی بها نمیدهند و با این که در ادبیات ایران کارهای فاخری وجود دارد اما برای تصویری شدن کاری نشده و این کار نیز حامی نداشته است.
وی ادامه میدهد: در کشورهای غربی نویسندگان داستانهای خود را برای تصویری شدن مینویسند و در آن جا اقتباس ادبی از موارد لاینفک سینماست. اما در ایران هنرمندان و حتی نویسندگان به این موضوع هدایت نشدهاند و اگر نویسندهای بتواند تصویری بنویسد مسلما سینماگر نیز از آن استفاده میکند. وی درباره وضعیت اقتباس ادبی سینما فیلم میگوید: سیما فیلم اقدام به خریداری آثار میکند کاری که فارابی نیز انجام داد اما نتوانست کاری انجام دهد. بخش اقتباس ادبی را با مشکلات زیادی پیش میبریم.
متاسفانه میان نویسنده و فیلمنامهنویسان ارتباط و همکاری بسیار کم بوده و دیده نمیشود. درک فیلمنامهنویس در بهره بردن از تجربه نویسنده بسیار کم است و اصولا فیلمنامهنویسان اثر را از آن خود میدانند و به همین دلیل کمتر به نویسنده بها میدهند و اگر تعامل وجود نداشته باشد وضعیت اقتباس ادبی ما تغییری نخواهد کرد. باید نهادی که میان نویسنده و فیلمنامهنویس و کارگردان وجود دارد دلسوز باشد و بتواند این تعامل را ایجاد کند.
با این تعاریف درباره وضعیت نهادهای مسئول اقتباس، برخی از نویسندگان نیز این اعتقاد را دارند که سينماگران ايران، اغلب از تكنيك لازم براي به تصوير در آوردن آثار ادبي بيبهرهاند و به دليل فرار از هزينههاي معمول يك اقتباس ادبي، بيشتر ترجيح ميدهند از آثار استفاده نکنند. دولت و بخصوص صدا و سيما با سرمايهگذاري در اين حوزه ميتوانند قدمي در راه تغذيه افزونتر تصوير از منابع ادبي بردارند. اما آنچه اكنون بيش از هر چيز در اين ميان خودنمايي ميكند، وجود ديوار بلند بياعتمادي ميان ادبيات و سينماست.
دولت و نهادهاي فرهنگي و سينمايي دولتي به عنوان مراجعي كه وظيفه آشتي دادن ادبيات ايراني با سينماي پيشرو را دارند بايد در حل اين مشکل پيشقدم شوند و ضمن كاهش سختگيريها، رابطه قطع شده سينما و ادبيات را ترميم كنند.
نويسندهای يك يا دو سال و حتي بيشتر براي نگارش كتابي زحمت ميكشد اما اين كتاب به مبالغ پايين، از 500 هزار تومان گرفته تا يك ميليون و 500 تومان خريداري ميشود. بعد از خریداری نويسنده هیچ حقی از اين اثر ندارد. اما همين كتاب با تبديل شدن به فيلمنامه و براي توليد فيلم، بودجه چندصدميليوني ميگيرد.