به گزارش مشرق، پایگاه تحلیلی «نشنال اینترست» در یادداشتی، به بررسی سند هفت صفحهای سالانه رسیدگی به سیاست تحریمهای آمریکا در نیمه اکتبر سال جاری میلادی از سوی وزارت خزانه داری این کشور، پرداخته و ضمن سطحی خواندن آن، مشکلات رویکرد تحریمهای این کشور برای دیگر کشورها را آشکار میکند.
از نظر تاریخی، محققان حوزه تحریم، تحریمها را ابزاری برای اصلاح سیاست کشور هدف یا احیای وضعیت موجود یا توافق در معرض خطر در نظر میگیرند اما وزن تلافی جویانه تحریمها در تصمیم گیریهای «واشنگتن» برای به اصطلاح اصلاح سیاست کشور هدف در سالهای اخیر افزایش یافته است و همین امر دستکم یکی از دلایل مهم گسترش بی پروای تحریمهای آمریکا علیه دیگر کشورهاست که بدون در نظر گرفتن پیامدها و منطق استراتژیک اعمال میشوند.
بیشتر بخوانید:
چرا تحریمهای کره شمالی یک چهارم ایران است؟
نویسنده یادداشت در ادامه با اشاره به هدف اعلامی تحریمها در سند مذکور با عنوان «بازدارندگی یا مختل کردن رفتار منجر به تضعیف امنیت ملی آمریکا و نشان دهنده موضع سیاسی روشن»، تاکید دارد که این سند از روند اعمال تحریمها حتی به بهای شکست در پیشبرد منافع آمریکا، حمایت میکند.
وی در بخشی دیگر با اشاره به ناتوانی سند مذکور در توضیح زمان مناسب استفاده از این تحریمها، میگوید که تحریمها عمدتا زمانی اعمال میشوند که یا امنیت ملی آمریکا به ندرت با چالش مواجه شده یا آمریکا به دنبال ماجراجویی است.
نکته قابل توجه در سند مذکور، توجه آن به همکاری با سازمان ملل در اجرای تحریمها در صورت امکان است.
این توجه را میتوان بازتابی از رویکرد «چندجانبه گرایی ادعایی» آمریکا دانست که از پایان جنگ سرد، هسته اصلی سیاست خارجی آمریکا بوده است.
در چارچوب این رویکرد، آمریکا براساس خواسته خود عمل میکند و دیگران به ازای دریافت امتیازهای محدود به وی میپیوندند.
از دیدگاه نویسنده یادداشت، باور این امر که وزارت خزانه داری آمریکا با تهیه چنین سندی قصد شفافتر کردن زبان تحریمها را داشته باشد، دشوار است؛ زیرا مبهم بودن تحریم ها، بخشی از روندی است که آنها را در آسیب رسانی موثر میکنند.
به این معنا که بانکها و شرکتها با دستورات مبهمی مواجه میشوند که برای اطمینان از انطباق و اجتناب از قرار گرفتن در فهرست تحریمهای ثانویه، دست به رعایت و احتیاط بیش از حد میزنند.
همان طور که «ریچارد نفیو»، کارشناس تحریمهای آمریکا میگوید «هنگام فعال سازی تحریم ها، این سطح از ابهام میتواند مفید بوده و انگیزهای برای تبعیت بیش از حد ایجاد کند.»
استثناهای بشردوستانه ادعایی احتمالا به همان اندازه بی اثر خواهند بود و تحریمهای مالی غالبا چنین استثناهایی را به طور موثر غیرقابل استفاده میکند.
نویسنده در ادامه با اشاره به استفاده همزمان تحریمها و ابزارهای دیگر مانند جنگ در دولتهای «بیل کلینتون»، «جورج دبلیو بوش»، «باراک اوباما» و «دونالد ترامپ»، ابزار تحریم را خوراکی مناسب برای تبلیغات انتخاباتی خواند که از زمان جنگ سرد افزایش یافته و به دلیل عدم اثربخشی شهرت یافته است.
نویسنده یادداشت در پایان نوشت که به موازات زیر سوال رفتن کارآمدی گزینه نظامی، آمریکا با هدف اجتناب از پذیرش شکست، به تحریمها وابستهتر میشود که کارزار باصطلاح «فشار حداکثری» نمونه بارز آن است.