به گزارش مشرق، دکتر ریموند راد از پایهگذاران مرکز سلامت ریویامایند در نیویورک میگوید: «کودکان نسبت به بزرگسالان توانایی کمتری برای ابراز آنچه آنها را ناراحت کرده دارند؛ بنابراین زیاد دعوا میکنند.» در بسیاری از خانوادهها، مشاجره و دعوا بین بچهها باعث میشود شخصیت آنها شکل بگیرد. دعوا به آنها کمک میکند یاد بگیرند با کشمکشها کنار بیایند و تعامل آنها را بهتر میکند.
برای بعضیها این رقابتهای کودکی در بزرگسالی کم میشود و فقط تبدیل به خاطرههایی برای خندیدن در مهمانیهای خانوادگی میشود. ولی برای بقیه همچنان باقی میماند.یک نظرسنجی در سال ۲۰۰۰ بین بزرگسالان در بریتانیا نشان داد نیمی از شرکتکنندگان هنوز احساس میکنند در رقابت با خواهر و برادرانشان هستند. ۵۱ درصد از این بزرگسالان از یک رقابت ادامهدار با خواهر و برادرشان صحبت کردند و گفتند برای همه چیز از مالکیت خانه تا میزبانی مهمانی خانوادگی با هم رقابت دارند. بعضی از کارشناسان هم تأیید میکنند که این رقابتها واقعا ادامه دارد.
دعوا بین خواهر و برادرها در سالهای کودکی غیرمعمول نیست. ولی بسیاری همچنان بعد از سالها که از خانه پدر و مادر جدا شدهاند، این کشمکشها را دارند. چرا این رقابت ادامهدار میشود و آیا میتوانیم بر آن غلبه کنیم؟
بیشتر بخوانید
چند ویژگی کودکان باهوش!
رقابت و کشمکش
شان. دی. وایتهد، استاد توسعه انسانی و مطالعات خانواده در دانشگاه ایالت یوتا در آمریکا میگوید: «به عنوان انسان ما به مقایسه و سنجش تمایل داریم. خواهر و برادرها هم به طور طبیعی زمینه مقایسه را ایجاد میکنند. به عنوان خواهر و برادر با چند سال اختلاف سن در یک خانه زندگی میکنید و با هم بزرگ میشوید؛ بنابراین برای پدر و مادرها زمینه خوبی برای مقایسه به وجود میآورند.» برای مثال برای خواهر و برادرها بسیار پیش میآید که در مورد موفقیتهای علمی یا ورزشی با هم مقایسه شوند یا به هم طعنه بزنند و هرچقدر فاصله سنی آنها کمتر باشد، شدت این بگومگوها میتواند شدیدتر شود.
راد میگوید: این تمایل طبیعی به مقایسه خود با دیگران میتواند محرک اصلی رقابت در میان بچهها باشد.
وایت هد میگوید بعضی از خواهر و برادرها سعی میکنند برای این که رقابت را کمتر کنند، خودشان را از هم متمایز کنند. به خصوص اگر از نظر سنی به هم نزدیک باشند. این کار در تئوری دعوا را کمتر میکند، اما در تحقیقات مسئله پیچیدهتر است.
راد میگوید: «شدت گرفتن این دعواها و رقابتها در دوران نوجوانی رایج است. والدین، مدرسه یا محیطهای ورزشی این انتظار را به وجود میآورند که همه چیز شکل رقابت دارد. ولی حتی وقتی خواهر و برادرها بعدها هویت مستقل پیدا میکنند، تفاوت بین آنها باعث میشود که این کشمکشها ادامه پیدا کند. به خصوص در مورد خواهر و برادرهایی که در یک خانواده بزرگ شدهاند، اما تفاوتهای زیادی دارند. حتی اگر مسیر این افراد از هم جدا شود، باعث نمیشود در باره موضوعات مختلف با هم بگومگو نداشته باشند.»
نابرابری
یکی دیگر از محرکهای اصلی دعوا بین خواهر و برادرها نابرابری است. عاملی که وایتهد میگوید برای بچهها بسیار مهم است: «والدین ممکن است خیلی زودتر از فرزند بزرگتر امتیازاتی به بچههای کوچکتر بدهند. به عنوان مادر یا پدر وقتی به فرزند ۱۲ سالهتان میگویید اجازه داری تا ساعت ۱۰ شب بیدار باشی، ممکن است فرزند ۱۰ سالهتان هم بخواهد این کار را بکند و وقتی زودتر از فرزند بزرگتر به فرزند کوچکتر اجازه این کار را میدهید، او احساس نابرابری میکند.
راد میگوید مشخص شده که این رفتار میتواند حتی در بزرگسالی به کشمکش بین خواهر و برادرها تبدیل شود: وقتی به خواهر و برادرهایی که درگیری دارند نگاه میکنید، به نظر میرسد این فکر ضمنی وجود دارد که ما از یک مکان، یک خانواده آمدهایم، بنابراین عادلانه است که شبیه و یکسان با ما رفتار شود. مسئله زمانی شروع میشود که یکی از خواهر و برادرها احساس میکند با او منصفانه و برابر رفتار نشده است.
راد اضافه میکند: در بزرگسالی مسئله نابرابری در میان خواهرها و برادرها به چیزهایی مثل موفقیت حرفهای، ازدواج خوب و... تعمیم پیدا میکند. برخلاف دوستانتان که میتوانید بگویید با آنها خیلی متفاوتیم، یا از مکانهای متفاوتی میآییم، این ایده وجود دارد که خواهر و برادرها از یک پیشینه میآیند، بنابراین باید موفقیت و دستاوردهایشان یکسان باشد.یک رقابت ملایم
بعضی از رقابتها بین خواهر و برادرها لزوما بد نیستند. بیشتر از یکچهارم پاسخدهندگان در نظرسنجی onepoll میگویند با خواهر و برادرانشان سر مسائل شغلی رقابت دارند و ۱۵ درصد آنها گفتهاند این رقابت انگیزهای شده تا در شغلشان پیشرفت کنند. ۲ نفر از هر ۱۰ بزرگسال اعتقاد جدی دارند که رقابت با خواهر و برادرشان آنها را به اهدافشان نزدیک کرده است؛ بنابراین یک کم رقابت ممکن است طبیعی و سالم باشد.
دادهای وجود ندارد که تمام خواهر و برادرها در تمام طول زندگی با هم رقابت دارند. برای بسیاری همچنان که بزرگ میشوند، این رقابت کمتر میشود. کارشناسان باور دارند هیچ دلیلی وجود ندارد که این رقابت در بعضی از خانوادهها از بین برود و در بقیه باقی بماند.
وایتهد میگوید: «بهترین نشانه برای روابط آینده بین شما و خواهر و برادرهایتان روابط کودکی شماست. ولی احتمال تغییر روابط هم وجود دارد.» او میگوید شدت رقابت با ایجاد فاصله میتواند کمتر شود؛ بنابراین خواهر و برادرهایی که در نهایت از نظر جغرافیایی دور از هم زندگی میکنند، یا اغلب یکدیگر را نمیبینند، ممکن است به طور طبیعی کمتر دچار مشکل شوند.
او اضافه میکند تعداد تغییرات بزرگی که یک خانواده تجربه میکند میتواند بر رقابتها نیز تأثیر بگذارد: ما بعد از رویدادهای بزرگ شاهد تغییراتی هستیم. کسی ازدواج میکند، بچهدار میشود و یکی از والدینش را از دست میدهد، همه اینها میتواند کمک کند که او جهت جدیدی به روابطش بدهد. وقتی خواهر و برادرها چنین لحظههایی را میگذرانند که میتواند آنها را دور هم جمع کند، روابط و مشکلاتشان ترمیم میشود. او میگوید: روابط بین خواهر و برادرها منحصر به فرد و چندوجهی است و تفاوت بین خانوادهها بسیار زیاد است.
کارشناسان توصیه میکنند والدین میتواند به بچهها کمک کنند تا رقابت را کمتر کنند و آنها را در برابر درگیریهای جدیتر بعدی مصون نگه دارند. راد میگوید: والدین باید الگویی برای حل مشکلات و مهارتهای اجتماعی باشند. شما میتوانید در خانه جر و بحث داشته باشید، اما اگر بتوانید نحوه برخورد با آن درگیری را برای بچهها مدل سازی کنید، بعدا به آنها کمک میکند.
تشویق بچهها به روابط نزدیکتر در بزرگسالی، حتی اگر به بحثهای گاه و بیگاه بینجامد، میتواند تفاوت قابل توجهی ایجاد کند. وایتهد میگوید این روابط در تمام زندگی خواهر و برادرها ادامه پیدا خواهد کرد: بعدها خواهر و برادرهای ما برای ما مهمتر خواهند شد. وقتی پدر و مادرهایمان را از دست بدهیم، ارتباط با خواهر و برادر تنها ارتباط ما با خانواده خواهند بود. در نهایت خواهر و برادر هستند که برای هم میمانند.