به گزارش مشرق، ماجرای انتقاد «جرج قرداحی» وزیر اطلاعرسانی لبنان از حمله نظامی ائتلاف به رهبری ریاض به یمن و خروج سفرای عربستان سعودی، امارات، بحرین و کویت از بیروت و سپس استعفای قرداحی حاوی نکاتی است که فهم بهتری از سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه فراهم میآورد.
بیشتر بخوانید:
میانجیگری فرانسه برای ترمیم روابط عربستان و لبنان
وزیر اطلاعرسانی سابق لبنان زمانی به ادامهدار شدن جنگ یمن در یک برنامه تلویزیونی اعتراض کرد که هنوز وزیر نبود. همانند هر فرد عادی که میتواند در خصوص هر موضوعی اظهار نظر کند و نگران تبعات دیپلماتیک سخنانش برای کشورش نباشد، قرداحی نیز به عنوان یک فعال رسانهای نظر خود را گفته بود. اما ویدئوی سخنان او که مربوط به دو ماه قبل میشد به یکباره در سطح وسیعی منتشر شد و سعودیها جنگ دیپلماتیک علیه لبنان به راه انداختند. این گونه اقدامات در عالم روابط بینالملل به ندرت رخ میدهد تا جایی که «عبدالله بوحبیب» وزیر خارجه لبنان از شدت عمل دولت ریاض ابراز تعجب کرده و گفته بود که هیچ زمانی فکر نمیکرد سعودیها چنین عکسالعملی نشان دهند و «ظلم عربستان سعودی» برای او قابل درک نیست. یعنی اگر رئیسجمهور، نخستوزیر یا وزیر خارجه از ریاض انتقاد میکرد، میتوانستیم حق اعتراض را برای سعودیها محفوظ بداریم، اما سخنان یک شهروند عادی هیچ جای دنیا تبعات دیپلماتیک ندارد.
بیشتر بخوانید:
باج خواهی ریاض از بیروت/ استعفای «قرداحی» مشکل را حل خواهد کرد؟
اما خروج سفرای کشورهای حاشیه خلیج فارس از بیروت ارتباطی به سخنان قرداحی نداشت. دلیل اینگونه اقدام عجولانه و غیر حرفهای سعودیها را میتوان در سخنان «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه سعودی یافت. او در حاشیه نشست کشورهای گروه ۲۰ در یک مصاحبه گفته بود: «برای ما، این مسئله فراتر از اظهارنظر یک وزیر است بلکه بیشتر نشان دهنده وضعیتی است که لبنان در آن قرار گرفته است».
از ابتدا نیز کاملا واضح و روشن بود که سخنان یک فرد غیر دولتی نمیتواند تا این حد موجب عصبانیت سعودیها شود و اصولا موضوع چیز دیگری است. موضوع این است که سعودیها با تمامی تلاشها و برنامهها از زندانی کردن «سعد الحریری» به عنوان نخستوزیر وقت لبنان تا تروریستی اعلام کردن حزبالله لبنان، اکنون هیچ دستاوردی در این کشور ندارند. دولت با تفاهم و توافق داخلی تشکیل شده و به کار خود ادامه میدهد و سعودیها در هیچ جای این دولت خود را مشاهده نمیکنند.
وزیر خارجه سعودی صراحتا گفته است که لبنان فعلی به نفع عربستان نیست و تا زمانی که حزبالله وجود دارد، لبنان در راستای سیاستهای سعودیها قدم نخواهد گذاشت. او به روشنی تأکید کرد: «ما تصمیمگرفتهایم که این تعامل در این نقطه از زمان سازنده یا مفید نیست. واقعاً به نفع ما نیست. فکر میکنم مهم است که دولت در لبنان یا تشکیلات حکومتی لبنان راهی به جلو پیدا کنند که لبنان را از شرایط کنونی آزاد کند. ساختار سیاسی، که تسلط حزبالله را تقویت میکند.»
فیصل بن فرحان گفته است که حکومت و ساختار فعلی سیاسی در لبنان به نفع مردم حرکت نمیکند. صراحتا منظور او از مردم منافع دولت ریاض است.
جرج قرداحی نیز اواخر ماه گذشته اظهار داشت: «دیگر همه میدانند که مشکل فعلی بسیار فراتر از من و مربوط به موضع عربستان سعودی در قبال نقش حزبالله در لبنان و منطقه است همانطور که ریاض خود چند بار این را به صراحت اعلام کرد».
پر سر و صدا ولی بی نتیجه
«امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه به عنوان اولین مقام عالیرتبه غربی پس از قتل جمال خاشقچی روز شنبه با «محمد بن سلمان» در جده دیدار کرد و منابع خبری غربی از جمله فایننشال تایمز نوشتهاند که ریاض با بازگشت سفیر خود به بیروت در پی استعفای جرج قرداحی موافقت کرده است.
برخی منابع نوشتهاند که سعودیها اصرار داشتند تا برای حل و فصل بحران لبنان ماکرون به عربستان سعودی سفر کند تا تحریم دیپلماتیک عدم سفر رهبران کشورهای غربی به ریاض که پس از قتل خاشقچی وضع شده بود، بشکند.
سفیر ریاض سرانجام به بیروت باز خواهد گشت، اما آیا حزبالله لبنان فعالیت خود را متوقف کرده است؟ آیا دیگر در شاکله دولت حضور ندارد؟ سعودیها که مشکل اصلی خود را حزبالله اعلام کرده بودند، اکنون چرا باید روابط دیپلماتیک خود را با لبنان از سر گیرند؟ حزبالله لبنان نه تنها از دایره قدرت در لبنان کناره گذاشته نشده بلکه «میشل عون» رئیسجمهور این کشور روز یکشنبه (دیروز) با حمایت از این جنبش مقاومت به وبگاه الشروق قطر گفت: «در واقع وضعیت لبنان نیاز به ثبات داخلی دارد. هر چه از حزبالله خواسته شده به آن متعهد بوده ؛ حزبالله به مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ که در زمان ریاست قطر بر شورای امنیت به تصویب رسیده، کاملا متعهد است.»
مجموع اقدامات دولت سعودی در سالهای اخیر در منطقه از ریاض چهره یک بازیگر بی منطق، عصبانی و سرخورده ترسیم کرده است. ماجرای جرج قرداحی اولین نمونه این مورد در لبنان نیست. در نوزدهم ماه می گذشته نیز «شربل وهبه» وزیر امور خارجه لبنان پس از بیان اظهاراتی درباره ترور «جمال خاشقچی» چنان تحت فشار قرار گرفت که مجبور به استعفا شد. این میزان از دخالت آشکار یک کشور در امور داخلی کشور دیگری به ندرت دیده میشود. اوج این دخالتها بازداشت ۱۸ روزه سعد الحریری نخستوزیر وقت لبنان در ریاض در نوامبر ۲۰۱۷ و اجبار وی برای استعفا بود. همه این دخالتهای آشکار و عجیب در امور داخلی لبنان در حالی است که سعودیها مدام جمهوری اسلامی ایران را متهم به دخالت در مسائل لبنان میکنند، در صورتی که اگر یک صدم اقدامات مداخلهگرانه سعودیها در لبنان را ایران انجام میداد، جریان تبلیغاتی گستردهای در سطح جهان به وجود میآمد.
نکته قابل توجه اینجاست این دخالتها در منطقه در سطح کلان همچون ورود به جنگ یمن تا اجبار یک وزیر کشور دیگر برای استعفا به اهداف مد نظر ریاض ختم نمیشود.
محور سعودی در ماجرای محاصره سه و نیم ساله قطر در نهایت دست از پا درازتر بازگشته و دست دوستی به سوی دوحه دراز کرد. هیچ یک از آن ۱۲ شرط کذایی را هم قطریها اجرا نکردند. دلیل پیروزی قطر در آن کارزار و ایستادگی مقابل عربستان سعودی و امارات انسجام داخلی، رهبری واحد و دوستان نزدیک دوحه از جمله ایران و ترکیه و همچنین مخالفت آمریکا با محاصره قطر بود. نکته اینکه هم اکنون نیز شبکه الجزیره به کرات در گزارشها و اخبار خود به بیهوده بودن جنگ یمن آنچنان که جورج قرداحی اشاره کرده بود میپردازد، اما سعودیها به ناچار با سکوت از کنار آن میگذرند.
یک نمونه نمیتوان از نتیجه بخش بودن سیاستهای ریاض در منطقه در سالهای گذشته نام برد؛ از ورود گسترده به بحران سوریه، جنگ یمن، محاصره قطر، بازداشت سعد الحریری تا اجبار وزرای لبنانی برای استعفا هیچ کدام به اهداف مد نظر سعودیها ختم نشده است.
ریاض میتواند بگوید که به برکت دلارهای نفتی و خریدهای هنگفت نظامی همچنان میتواند دولتهای غربی را کنار خود داشته باشد؛ اما سعودیها علاوه بر اینکه افکار عمومی جهانی را به دلیل سرکوب داخلی و جنگ یمن علیه خود کردهاند، در سیاست منطقهای نیز به بدترین شکل ممکن عمل کردهاند.