به گزارش مشرق، کمیل خجسته فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت:
الف. چون به معاویه خبر رسید که علی به سوی شام میآید، پیراهن خونین عثمان را بر منبر دمشق پوشانید و دور منبر هفتاد هزار شیخ گریه میکردند و اشک چشمشان خشک نمیشد. معاویه بالای منبر رفت و گفت: به جز علی کسی خلیفۀ شما را نکشت. شما را به خدا، خون عثمان را مطالبه کنید که من ولی خون او هستم. در تاریخ امیرالمومنین نوشته که من نمیدانم این چه تبلیغی بود؟ به قدری معاویه بر آن پافشاری کرد که سخنان امام و اصحابش تاثیری نداشت. معاویه از منبر پایین آمد و همۀ مردم اعلام پشتیبانی از او کردند و او مهیای جنگ با امام شد. معاویه به کمک عمروعاص لشگر نیرومندی را در برابر امام گرد آورد و مردم را به خاک و خون کشانید. قرآن را که کتاب هدایت بود بر سر نیزه کرد، عمار را که شاخص حق بود به شهادت رسانید و با هر دو امتی را به گمراهی کشانید. جامعۀ بدون تحلیل چنان گمراه شد که علی را تنها گذاشت که مالک را در راه مصر تنها گذاشت و آن شد که معاویه گفت: «علی را دو دست بود، یکی را در صفین قطع کردیم، یعنی عمار یاسر، دیگری مالک که اکنون قطع نمودیم.»
ب. تاریخ از جمله تاریخ مظلومانۀ زندگی امیرالمومنین نشان داده که جملۀ تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها چقدر جعلی و خودش یک سیاست تبلیغی است. چند روزی است که یک فایل صوتی مبنای عملیات تبلیغاتی بر ذهن و روان مردم شده است. بعد از سخنرانی رهبر انقلاب اتفاق جالبی افتاد. ناگهان بازنشرکنندگان جدیدی به رادیوفردا و بیبیسی اضافه شدند و براساس آنچه خود لایقش بودند عبارت لجن را به توییترشان کشاندند و شروع کردند به آن بیانات کنایه یا مستقیم کلمه پرت کردند. در این تردیدی نیست که عملکرد این جمع نشان داده است که این افراد زمانی دور هم جمع میشوند که هدف مشترکشان تامین میشود. آن هدف مشترک هر چیزی است که اعتماد افکار عمومی به نظام اسلامی را بشکند. چه پیرهن عثمان باشد چه فایل صوتی!
اما این چند روز چند سوال ذهن دلسوزانی را از دلسوزانی به خود مشغول کرده است:
1. این فایل صوتی دو سو داشت. یکسوی آن که سمت سپاه است را میشود در گزارش فارس متوجه شود. اما چرا از نفر دیگر این فایل که مدتی است دیگر در مناصب قرار ندارد، خبری نیست؟!
2. برای اهل فن روشن است که این فایل، توسط فردی مشخص که از زبانش عدالت ساقط نمیشود؛ خارج شده است. چرا این فرد به عنوان منتشرکننده یک فایل که صرفا بیان اتهامات و نه اثبات آن است به محکمهای فراخوانده نشده است؟
3. چگونه است بعد از فرمایش رهبری ناگهان یکی از همین عدالتیها که چند وقت پیش توییت زده بود که این فایل چیز جدیدی نیست و فلان و بهمان ناگهان رگبار رشتو میبندد و اتهامات کوچک و بزرگ را نصیب افراد جدیدی میکند؟! آیا پروژۀ جدیدی رسیده است؟!
4. چرا قوۀ قضاییه برای دفاع از افکار عمومی کاری نمیکند؟ آیا روان مردم را نمیتوان از حقوق عامه دانست؟! آیا هرکسی به صرف داشتن اکانت میتواند رگبار اتهامات را روانۀ مردم کند؟!
5. آیا قوۀ قضاییه وظیفه ندارد در مقابل لجنپراکنی علیه اصل 110 قانون اساسی اقدام کند؟ آیا علاوه بر وظیفۀ حکومتی یک غیرت و شجاعت هم برای دفاع از ولایت فقیه لازمست؟!
ج. شهید مطهری(ره) میگفتند که میدیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچهها دورش جمع میشوندو با یک نظر تعظیم و تکریم به آن نگاه می کردند. همین که راه میافتاد بچه ها میدویدند، سنگ بر میداشتند و قطار را مورد حمله قرار میدادند. این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمیکند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب میشود. این نشانهی یک جامعهی مرده است.
امام(ره) آن جامعۀ مرده را زنده کرد. بر همۀ دلسوزان انقلاب است که نگذارند منطق قطار ایستاده بر جامعه انقلابی حاکم شود و کسانی که در جامعه برای مردم میدوند و کار میکنند زیر سنگ روحهای مرده از حرکت بایستند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.