به گزارش مشرق، سید امیرحسین مدنی که چند پیش با حکم «محمد مخبر» معاون اول رئیسجمهور مسئولیت «معاونت توسعه روستایی مناطق محروم کشور و دبیرخانه جهاد سازندگی» را بر عهده گرفته، در تشریح برنامههای مجموعه متبوعش گفته اولویت کنونی کشور به فرموده رهبر معظم انقلاب، مسأله اقتصاد است و دولت نهضتی با عنوان نهضت احیای واحدهای اقتصادی راه انداخته که عیناً همان کار «جهاد سازندگی» است. این جمله در کنار مأموریتی که مدنی از آن با عنوان «اصلاح قوانین دستوپاگیر روستائیان» یاد کرده، اذهان عمومی را به نهادی جلب کرد که در دهه ۶۰ در نرم افزار و پارادایم مردمپایه انقلاب اسلامی شکل گرفت و قربانی نگاه مدیران شبهتکنوکرات و علاقمند به نظام بروکراتیک شد اما این روزها با تدبیر رئیس دولت سیزدهم بار دیگر پای به صحنه گذاشته تا در آغاز هزاره سوم، دستگاههای اجرایی را در مداری قرار دهد که با روحیه جهادی و مردمی در مسیر اداره و اصلاح امور کشور حرکت کنند.
تولد یک سازمان جهادی
پیشبینی انقلاب در کشوری که شاه آن را جزیره ثبات و ژندارم غرب آسیا میدانست، دشوار بود و خارج از قواعد اصول علم سیاست و عامل حیرت. نهادهای برآمده از این انقلاب هم دستکمی از خود آن نداشتند و این نهادها با درهمریختن بساط کُهنه و کُند بروکراسی، تلاش کردند انعکاس صدای انقلاب محرومان باشند.
«جهاد سازندگی انقلاب اسلامی» یکی از این نهادها بود که به همت شماری از دانشجویان و براساس تفکرات و مبانی پایهای نهضت انقلاب اسلامی شکل گرفت. کار این نهاد، از آبادانی روستاها شروع شد و به حراست از مرزها در دوران هشت سال دفاع مقدس رسید. جهاد سازندگی گرچه با مصلحتسنجیهای بروکراتیک، سال ۷۹ با وزارت جهادکشاورزی ادغام شد اما نیاز امروز کشور احیای تفکریست که معطل چیزی جز همت خود نمیماند و با هرچه در توان داشت به میدان عمل میآمد.
«این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابیهای زیاد هست، و ما باید به همت ملت، آن خرابیها را ترمیم کنیم. ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی؛ برای اینکه ترمیم کنیم این خرابیها». این جملات بخشی از پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی برای تأسیس نهادی بود که تصمیم داشت به همت برخی چهرههای انقلابی و حمایت و همراهی مردم، آثار نگاه تبعیضی به کشور را بزداید. با اشتیاق دانشجویان انقلابی برای آبادانی کشور و صدور پیام تأیید از سوی امام خمینی (ره)، یکی از متفاوتترین نهادهای بروکراتیک در ایران پایهگذاری شد: جهادسازندگی. اساسنامه این نهاد ۲۷ شهریور ۵۸ به تصویب دولت وقت رسید و مهم ترین وجه تمایز آن با دستگاه عریض و طویل بروکراسی آن زمان، تکیه بر مردم و همت جوانانی بود که تلاش کردند تا پابرهنگان را یاری دهند.
جهاد سازندگی با هدف سرعتبخشی به مأموریتهای سازندگی، عمرانی، خدمترسانی به ویژه به مناطق محروم و روستایی، سامانبخشی به امور فرهنگی، بهداشتی و اشتغال ایجاد شد. مسیر حرکت و فعالیت این نهاد و آثار اقداماتش، به حدی مثبت بود که ارتقای آن به یک وزارتخانه مستقل را ضروری ساخت و هفتم آذر ماه ۱۳۶۲، مجلس شورای اسلامی لایحه تشکیل وزارت جهاد سازندگی را تصویب کرد.
شتاب تغییرات در نقاط مختلف کشور با هدف رسیدن به خودکفایی، اگر تحتالشعاع ماجراجویی و زیادهخواهیهای دیکتاتور حاکم بر بین النهرین قرار نمیگرفت، شاید امروز ایران متفاوتتری را تجربه میکردیم. جنگ، سمتوسوی فعالیت همه دستگاهها و نهادها از جمله جهاد سازندگی را تغییر داد؛ دفاع از مرزها و مقابله با هجوم وحشیانه ارتش تحت فرمان صدام بخش بزرگی از سرمایه جهادگران را به میدان جنگ آورد و این گروه به توصیف امام خمینی (ره)، «سنگرسازان بیسنگر» ی شدند که توان مهندسی خود را در ساخت سنگرها، پناهگاهها و پلها به کار گرفتند که پل خیبر، پل بعثت و پل خضر در جاده سیدالشهدا از مهم ترین آنها بود. جهاد سازندگی در هر آنجا که نیاز به طراحی سیستمی جدید در میدان جنگ بود خالصانه و بی ادعا وارد صحنه شد و بنیانگذار انقلاب اسلامی هم در توصیف عملکرد جهادی این نهاد انقلابی در جنگ، آن را کمتر از نیروهای نظامی حاضر در میدان ندانست.
جهاد سازندگی در طول ۸ سال دفاع مقدس، وظیفه مهم دیگری هم بر عهده گرفت: تأمین و تجهیز بخشی از تسلیحات نظامی مورد نیاز رزمندگان. و در این سنگر هم با تمام قوا کار جهادی انجام داد و امروز یکی از پایههای خودکفایی کشور در عرصه نظامی، اقدامات جهادسازندگی در مقطع جنگ تحمیلی است. پس از سالهای دفاع و در آستانه سازندگی کشور پس از جنگ، بسیج سازندگی در کشور شکل گرفت و نیاز بود در عرصه تولید دارو و علم، جهاد دوبارهای آغاز شود که این مأموریت را هم مؤسسات تحقیقاتی وابسته به جهاد سازندگی بر عهده گرفتند.
اینک که دولت سیزدهم به دنبال احیای گفتمان کارآمد جهاد سازندگی است، مرور دوباره دلایل شکلگیری این نهاد انقلابی پر تلاش و خدمتگزار میتواند تصمیمگیری درباره نحوه احیای آن را هم تسهیل کند.
چرا جهاد سازندگی ادغام شد؟
تحمل تحرک جهادی در نهادهای کُند و کهنه، سختتر از آن بود که بتواند سازمان پویایی همچون جهاد سازندگی را تحمل کند و این نهاد سال ۱۳۷۹ با وزارت کشاورزی ادغام شد؛ ادغامی که بسیار پیشتر از اعلامش درباره تبعات آن هشدار داده شده بود. آیتالله «سیدمحمد بهشتی» درباره دولتی شدن جهاد هشدار داده و تصریح کرده بود: «خزانه و بیتالمال اسلامی ما باید در دسترس جهاد برای برداشت در راه خدمت به مردم با حساب و کتاب معین باشد، اما جهاد به هیچ عنوان یک نهاد دولتی جدید نشود.»
رهبر حکیم انقلاب در همان دوران مطرح شدن ایده ادغام، نسبت به تبعات آن صریحاً هشدار داده و خطاب به رییسجمهور وقت تأکید کردند «شنیدهام در دولت با وجود دفاع و رأی موافق جنابعالی، نتیجه رأیگیری تأمینکننده حفظ و بقای ساختار انقلابی و کارآمد جهاد سازندگی نیست. این نگرانی هست که این تشکیلات مبارک، با آنهمه آثار و تجربههای موفق، در وزارت جدید حل و هضم شود؛ یقیناً این خسارت بزرگی برای کشور و نظام و انقلاب خواهد بود. اگر آنچه پیشآمده تغییرناپذیر و نهایی است، مقتضی است در انتخاب مسئول برای تشکیلات جدید جلوی این ضرر متراکم گرفته شود و اگر نهایی نیست، در آن تجدید نظر شود». شاید بتوان گفت که حماسیترین هشدار درباره حذف و ادغام این نهاد هم متعلق به سید شهیدان اهل قلم، آقا «مرتضی آوینی» بهعنوان روایتگر فتحی بود که جهادگران در آن نقش غیرقابل انکاری داشتند: «ادارهها جهادی نشوند که هیچ، "جهاد" اداره شود و جهاد سازندگی را، سپاه پاسداران را، بنیاد شهید را، کمیتهها را و... و چه باک؛ مگر نه این است که تا خون فلق بر افق صبح ننشیند، خورشید طلوع نخواهد کرد؛ بگذار خون ما بر افق انقلاب بنشیند و خورشید عدالت سر از غیبت صدها ساله بردارد چه باک»؛ گویا او به روشنی خلاء جهاد در شرایط امروز کشور را درک میکرد که ساختارهای خشک و رسمی بروکراتیک، عاملی برای راه نیفتادن کار مردم در هزارتوی دستگاههای عریض و طویل اداری شده است.
کارنامه موفق جهادسازندگی، ادغام و انحلال آن در سازمان دیگری را بسیار بعید ساخته بود و هنوز هم بسیاری از جهادگران آن دوران این ادغام را اشتباه و حتی خیانت در حق جهاد و تفکر جهادی میدانند؛ اشتباهی که ظرفی یک نهاد انقلابی برآمده از متن مردم را محدود و قربانی ساختار معیوب دیوانسالاری در کشور کرد. این ساختار مردممحور ابتدا در زیرمجموعه وزارتخانه دیگری قرار گرفت و گرفتار هزارتوی بروکراسی شد. زمان ادغام، سخن و قرار بر این بود که روحیه جهادی در دیگر ارکان قوه مجریه وقت تسری یابد اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت بود و تکنوکراتهای پشت میزنشین در وزارتخانهها و دستگاهها چندان با شیوه حضور در میدان میانهای نداشتند. مرور دلایل ادغام و کم اثر شدن جهاد سازندگی هم دولت را از افتادن در دام تکرار در مسیر احیا نجات خواهد داد.
احیای جهاد و راه طی شده؛ از حرف تا عمل
پس از انحلال جهاد سازندگی جای خالی نهادی که بیادعا و جهادی برای کشور فعالیت میکرد، خیلی زودتر از حد تصور احساس شد؛ حجتالاسلام «علیاکبر ناطقنوری» در مستندی درباره فراز و فرود کمیته انقلاب اسلامی بهعنوان یکی دیگر از نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی، از مخالفت خود با ادغام وزارت کشاورزی و جهاد سازندگی سخن گفت و تصریح کرد «جهاد پس از این اقدام بیخاصیت شد و جهادگران سرخورده شدند. وقتی جهاد با آن عظمت و کار در کشاورزی ادغام شد، یعنی حذف. یعنی دیگر انگیزهای وجود ندارد. به جهادیها واقعاً جفا شد.»
شمار دیگری از مسئولان وقت هم گرچه از آثار و آفات انحلال جهاد سازندگی و ضرورت احیای آن سخن گفتند اما در عمل اقدامی که منجر به این مهم شود انجام نشد. حال و پس از ۲۱ سال از ادغام جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی، دولت مردمی در پی احیای نهادیست که در مأموریتهایش به دو عنصر جهاد و مردم تکیه داشت.
نیاز به احیای این سازمان، در هر سفر استانی رییسجمهور به ویژه به مناطق محروم پررنگتر میشد و «سیدابراهیم رئیسی» نهم مهر ماه امسال در سفر به کهگیلویه و بویراحمد از احیای جهاد سازندگی در کشور سخن گفت. استقبال از ایده احیای جهاد از سوی نیروهای جهادگر و مردم سبب شد که رییسجمهور ۲۵ بهمن سال گذشته اساسنامه «شورای عالی جهادی سازندگی، امور عشایر و توسعه روستایی» را ابلاغ کند که مهم ترین گام عملی دولت سیزدهم در این زمینه به حساب می آید.
در عین حال آنچه دیدگاه دولت را در موضوع احیای جهاد سازندگی روشنتر نشان میدهد، گفتههای معاون اول رییسجمهور در دیدار با جوانان جهادی است؛ آنجا که «محمد مخبر» تصریح کرد «طرح موضوع احیای جهاد سازندگی با هدف استفاده از ظرفیت همه گروههای جهادی صورت گرفته است و در این مسیر نباید هیچ یک از ظرفیتها، تشکیلات و گروههای جهادی تضعیف یا از رشد آنها جلوگیری شود و در این میان آنچه دارای اهمیت مضاعف است، احیای محتوایی جهاد سازندگی است.»
احیای محتوایی جهاد سازندگی، هدف دولت از گشودن نسخهای است که در مقاطع حساس کارگشایی خود را نشان داده است. در این گشایش اما بایدها و نبایدهای بسیاری مورد توجه قرار خواهد گرفت. با توجه به کارنامه شخص رییسجمهور در میدان دادن به تفکرات جهادی و نام دولتی که مزین به مردم است، آنچه در طرح موضوع احیای جهاد سازندگی کانون توجه دولتمردان است، مبانی، الزامات و گفتمان مبتنی بر جهاد در اداره کشور است؛ همان که مخبر از آن بهعنوان احیای محتوایی یاد کرده است. مفهوم خلق شده در چهار دهه قبل، آن اندازه عمیق و کارآمد است که در آستانه آغاز قرن جدید شمسی و گام دوم انقلاب اسلامی، پیشران حرکت کشور قرار گیرد و این مهم نیازمند تعریفی جدید از بسترهای مورد نیاز برای جهاد است تا روح آن بر تمام ارکان و اجزای نظام اداری و اجرایی کشور حاکم شود.
اگر سازمان جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب با هدف توسعه روستایی شکل گرفت و اصول آن به دوران جنگ و سازندگی هم تسری یافت، امروز عرصه جهاد اگر نگوییم کمی پیچیده و متفاوت، که متنوع است و شناسایی عرصهای که نیازمند سازندگی از نوع جهادی باشد، مهمتر از همیشه. کشور با مجموعهای از چالشها دست به گریبان است که از قاچاق سوخت تا تأمین آب شُرب و کشاورزی گستردگی دارد که هریک به نوعی نیازمند سازندگی هستند؛ و البته بهگونهای فراتر از ساختارهای منفعل و دستوپاگیر کنونی.
مهمترین کانون تمرکز جهاد سازندگی از ابتدای تأسیس آن توسعه روستاها در بخشهای مختلف بوده اما در الگوی جدید احیا، برنامهریزیها باید متناسب با تغییرات جمعیتی روستاها و توجه به این واقعیت مهم انجام شود که نرخ رشد جمعیت در روستاها از دهه پنجاه تا به امروز روند کاهشی داشته است.
هدف دولت در این حوزه به گفته رئیسی احیای اقتصاد روستایی برای پیشگیری از سیل مهاجرت به شهر و افزایش حاشیهنشینی است. رییسجمهور با تأکید بر اینکه اگر اقتصاد روستا را فعال کنیم شاهد تولید روزافزون و کاهش مهاجرت از روستا به شهر و حاشیهنشینی خواهیم بود، متذکر شد که «برای فعال شدن اقتصاد روستا باید زیرساختهای روستایی مهیا شود و برای تحقق این مهم نیاز به احیای جهاد سازندگی داریم و این موضوع در دستور کار دولت است»؛ او در ادامه سخنانش فرصت را غنیمت شمرد و از انحلال جهاد سازندگی و عوارض و تبعات ناگوار آن برای کشور انتقاد و بر این نکته مهم تأکید کرد که «مرور زمان نشان داد با ادغام جهاد و کشاورزی، امر جهاد مغفول مانده است.» کشاورزی در روستاها هم، نه کیفیت و نه کمیت مورد انتظار را نشان میدهد و نیازمند ورود تفکر و اقدامیست که بهصورت یکپارچه معضلات را شناسایی و هدفمند به حل آن بپردازد.
اشاره رییسجمهور به موضوع حاشیهنشینی، کانون تمرکز دیگریست که تفکر جهاد سازندگی در آن میتواند نجاتبخش باشد. آمارهای منتشره از جمله نتایج به دست آمده از سرشماری سال ۹۵، حاشیهنشینان را تا ۲۰ میلیون هم تخمین زده که نزدیک به یکچهارم جمعیت کشور است. معضلی که تداوم و گستردگی آن تاکنون حکایت از ناکامی نهادها در کنترل و حل آن و نیاز به اقدامی جهادی را نشان میدهد.
چالشهای حاصل از سوءمدیریت در بخشهای مختلفی همچون محیط زیست، نارساییهای موجود در حوزه فرهنگی به ویژه تحرکات شوم بدخواهان برای هویتزدایی از مردم ایران و اقتصاد بیمار و معضلات ناشی از آن به خوبی نشان میدهد که جنس محرومیت در کشور تغییر کرده و از همین رو باید ضمن حفظ اصول بنیادین تفکر جهاد سازندگی، در پی طرحی متناسب با وضع موجود بود تا بتوان برای حل چالشها راهکارهای نو و کارآمد داشت. جهادگران عرصه جدید باید اهمیت آب برای ایران را دریافته و نحوه استفاده از این مایع حیاتی را به ویژه در عرصه کشاورزی و صنعت اصلاح کنند. آنها همچنین باید ضمن عبور از کلیشههای بینتیجه در حوزه فرهنگ و هویت، طرحی نو بهمنظور حفظ ارزشهای ایرانی و اسلامی بیاندازند و در نهایت سنگرهای جدید اقتصاد ایران را شناسایی کرده و با قاچاق مبارزه کنند و اصلاحات حوزه ارزی و بانکی و رانتهای موجود دراین عرصه نیز نیازمند تفکر جهادی است.
احیای گفتمان جهاد سازندگی اما در مسیر خود تلههایی هم خواهد داشت و اگر در تفکیک از وزارتخانه یا جایابی درست در زیرمجموعه آن به درستی صورت نگیرد، نهتنها رسیدن به اهداف مورد نظر روی نخواهد داد، بلکه بزرگسازی دولت میتواند بیش از پیش تحمیلکننده بورکراسی باشد. نحوه حل مسأله در بسیاری از وزارتخانهها و نهادهای کشور، بهصورت مستقل و جزئیست اما تفکر جهادی بر اساس تعاریف موجود از آن باید بهصورت ضربتی و کلی در حوزه مشکل ورود کرده و تا یافتن راهحل و اصلاح حاضر باشد، از این رو تحمل چنین تفکری در ساختار جزئینگر، کار آسانی نخواهد بود و دولت باید این تفکر را ابتدا در مدیران و تصمیمگیران تثبیت کند تا این بار نهادهای موجود به تبعیت از تفکر جهادی از مشکلات مردم پیشی گیرند.