به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: طی چند روز گذشته (چهارشنبه، پنجشنبه و جمعهای که گذشت) در حالی که شیعیان سراسر جهان مشغول انجام مراسم ایام ماه مبارک رمضان و لیالی قدر بودند و خود را برای عزاداری شهادت امیر مومنان علی(ع) آماده میکردند، افغانستان شاهد سلسله حملات تروریستی و خونینی بود که غالبا شیعیان مظلوم این کشور را هدف قرار میداد.
طبق آخرین گزارشهایی که منتشر شده در این حملات که مسئولیت برخی از آنها را گروه بدنام و بدون اغراق، «وحشیِ» داعش برعهده گرفته، یک مدرسه متعلق به شیعیان و دو مسجد یکی متعلق به شیعیان (مزار شریف) و دیگری متعلق سنیها (قندوز) هدف قرار گرفته و چیزی بالغ بر ۲۰۰ نفر از شیعیان هزاره به شهادت رسیده یا مجروح شدهاند.
از برادران اهل سنت افغانستان نیز حدود ۹۰ نفر جان خود را از دست داده یا مجروح شدهاند. در واقع هدف این حملات فقط شیعیان نبودند.
طی کمتر از یکسالی که از حاکمیت گروه طالبان بر افغانستان میگذرد، این گروه که به دنبال رسمیت یافتن در میان کشورهای مختلف است بارها وعده داده که، خود را ملزم به تامین امنیت تمام مردم افغانستان از جمله شیعیان آن میداند. طالبان بارها نیز مدعی شده که، بر اوضاع مسلط شده و داعش را مهار کرده است.
اگر چه پیش از ایام ماه مبارک نیز شیعیان و صدالبته سنیهای این کشور مورد حملات تروریستهای تکفیری قرار میگرفتند. این حملات در دوران حاکمیت «اشرف غنی احمد زی»، رئیسجمهور فراری افغانستان نیز صورت میگرفت. اما به ندرت این حملات به این شکل و با این سرعت و بهصورت پیدرپی اتفاق افتاده است.
اولین سؤالی که به ذهن میرسد این است که «آیا اتفاق تازهای در این کشورها رخ داده که با این جنایات در ارتباط است؟» و سریع ترین پاسخی که به ذهن میرسد، مرتبط است با همین ایام و ماه مبارک و لیالی قدر و... ذات گروههای تروریستی تکفیری مثل داعش که «آدمکش» است؛ چرا که طبق آموزههای وهابیون کشتن به ویژه شیعیان، مسیر بهشت را برایشان هموار میکند! کاری که در دوران تسلطشان بر عراق و سوریه با حجم و توحش بسیار بالاتری انجام میشد.
به هر حال آنها از اولاد و احفاد «ابن ملجم» هستند؛ ابنملجمی که برای اینکه ثواب ترور امیر مومنان علی(ع) زیادتر شود، ماه مبارک و شب نوزدهم را انتخاب کرد!
دیگر کمتر کسی است که نداند، گروههای تکفیری، ایدئولوژی خود را از وهابیون و آلسعود میگیرند. کافی است یک جست و جوی ساده اینترنتی درباره مدارسی که با دلارهای سعودی در برخی کشورهای منطقه مثل همین افغانستان و پاکستان یا در کشورهای آسیای میانه در حجمی انبوه فعالیت میکنند انجام دهید. مدارسی که در نهایت به فریبخوردگانش یاد میدهند، همه عالَم مُشرکند الا آنها و با کشتن مشرکین بهویژه شیعیان، سعادتمند خواهید شد! و چه سعادتی بالاتر از اینکه در ایام ماه مبارک راهی سفر آخرت شوید! همین قدر پوچ مغز!
اما اگر بخواهیم کمی عمیق تر، به ریشههای وقوع چنین جنایتی در افغانستان بپردازیم، باید به ساختاری که طی دههها جنگ و اِشغال بر افغانستان تحمیل شده توجه کرد.
یک لحظه تصورش را بکنید: این کشور فقط ۲۰ سال گذشته را در تسخیر آمریکا بوده و شاید روزی را بدون جنگ و خونریزی نگذرانده است. چنین کشوری چرا باید توسعه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی) پیدا کند؟ کشوری که اولین و آخرین دغدغه مردمان مظلومش، امنیت جانی و تامین غذاست، آیا میتواند به توسعه زیر ساختهایش حتی بیندیشد؟! کشوری با این مختصات پس از مدتها از تسلط آمریکا خارج و به تسلط طالبان درآمده است، طالبانی که هیچ تجربهای درباره حکومتداری و تشکیل دولت ندارد.
طبیعی است چنین شرایطی زمینه مناسبی را برای عرضاندام گروههای تکفیری مهیا کند. بهدلیل نابودی کامل زیر ساختها و فقر گسترده حاکم بر برخی از این کشورها، تفکرات سعودی وهابی فرصت سوءاستفاده مییابند. ظرفیت وقوع چنین حملاتی همیشه در چنین شرایطی مهیاست و حملاتی که در روزهای گذشته در افغانستان رخ داد، به فعلیت رسیدن همین ظرفیتهاست.
ضعف مفرط طالبان در اداره امورکشور افغانستان میتواند از مهمترین دلایل به فعلیت رسیدن این ظرفیتها باشد. طالبان اگر خواستار تشکیل دولت آن هم در چارچوب قوانین پذیرفته شده بینالمللی است بداند، با این شکل اداره کشور، چیزی از افغانستان نخواهد ماند و به رسمیت نیز شناخته نخواهد شد!
اما اگر بخواهیم کمی «بدبینانه» تحلیل کنیم، با توجه به اینکه طالبان گروهی یکدست و یک شکل نیست، میتوان گفت چه بسا، بخشی از بدنه طالبان که تفکراتش، تفاوت چندانی با تفکرات داعش ندارد، در این جنایات نقش دارند. گزارشهای متعددی طی ماههایی که طالبان امور را در این کشور به دست گرفته منتشر شده است که نشان میدهد، دولت طالبان اعلام کرده مشغول پاکسازی بدنه خود و اخراج یا زندانی کردن اعضای «غیرهمراه» است. این یعنی، طالبان یکدست نیست و شکاف در بین آنها جدی است.
کشتار «شیعه و سنی» به شکل توامان توسط این گروههای تکفیری، نکته مهم دیگری است که نباید از آن غافل ماند. این یعنی، تروریستها، نه شیعهاند نه سنی و این، مشخصه بارز وهابیونی است که از آلسعود خط میگیرند. داعش مسئولیت کشتار شیعیان را برعهده گرفت اما تا لحظه تنظیم این وجیزه حاضر نشده مسئولیت کشتار برادران اهل سنت را بر عهده بگیرد! شاید با این تفکر که، شیعیان و سنیها را به جان هم بیندازد!
حالا «شیعهکشی» در افغانستان را بگذارید کنار «شیعه آزاری» در هند آن هم به طور رسمی از سوی دولت این کشور. درست در همان ایامی که انتحاریهای داعش مشغول کشتار دانشآموزان، معلمان و زنان و کودکان شیعه در افغانستان بودند، از هند نیز خبرهای نگرانکنندهای از آزار و اذیت شیعیان توسط دولت منتشر میشد.
طبق این اخبار ماموران دولتی هند به همراه هندوهای متعصب با بولدوزرهای غول پیکر، خانهها و مغازههای شیعیان را بر سرشان تخریب میکنند و دولت هند نیز این جنایت را «سیاستهای تنبیهی» مینامد! رژیم صهیونیستی روابط نزدیکی با «نارندرا مودی» نخستوزیر هند دارد. این رژیم که اکنون مشغول جنایت در مسجدالاقصی و کرانه باختری است، همان رژیمی است که در ماجرای ساخت و پرورش داعش، متهم ردیف اول بود و تصاویر درمان تروریستهای تکفیری در بیمارستانهای تلآویو نیز هنوز در اینترنت موجود است! ایجاد یک جنگ مذهبی در منطقه، آرزوی صهیونیستهاست و دولت هند که روابط بسیار نزدیکی با صهیونیستها برقرار کرده باید متوجه باشد، «شیعهآزاری» در هند «آغاز» راهی است که در افغانستان به «پایان» رسیده است.
اما مقابله جدی با این روند بهویژه در افغانستان که جنایت در آن فجیعتر و عیانتر است «ضروری» است، هم برای جلوگیری از تکرار آن و هم برای اینکه ادامه این روند در نهایت، خود طالبان را در مظان اتهام قرار خواهد داد. طالبان در صورتی که نتواند یا نخواهد جلوی این روند را بگیرد، شاید از سوی سعودیها به رسمیت شناخته شود اما، هرگز از سوی کشورهای دیگر به رسمیت شناخته نخواهد شد ضمن اینکه، «تامین امنیت مردم» جزو ابتدایی ترین و اولویتهای اول دولتهایی است که قدرت را در یک کشور به دست میگیرند.
کم نیستند رژیمهایی که آمال و آرزویشان، ایجاد فتنه و جنگ مذهبی در منطقه بهویژه اطراف ایران عزیز است. اصولا داعش، پروژهای ساخته شده از سوی همین رژیمها برای رسیدن به همین آمال و آرزوهاست. دوباره تاکید میشود، نباید فراموش کرد که شاید، مهمترین کارویژههای داعش ایجاد جنگ مذهبی است که با اتحاد ادیان و اقوام مختلف با محوریت شیعه، پوزه اش در عراق و سوریه و لبنان به خاک مالیده شد. اینجا در افغانستان نیز اتحاد بین دولت و مردم و تمام ادیان و اقوام، راز موفقیت و اولین گام برای حرکت به سمت امنیت و توسعه در همه زمینههاست.