سرویس جهان مشرق - رژیم صهیونیستی هرازگاهی با انگیزههای مختلف و به بهانههای مختلف به نوار غزه تجاوز نظامی میکند. با این وجود، هر بار که صهیونیستها دست به یک جنایت جدید میزنند، عملاً در نهایت، یک گام به عقب برمیدارند. توان دفاعی مقاومت در غزه با هر دور درگیری، جهش چشمگیری میکند؛ و به طور خاص، پس از واکنش «گردانهای عزالدین قسام» شاخهی نظامی حماس، به تجاوزگری اخیر اسرائیل، اکنون به عاملی بازدارنده مقابل اسرائیلیها تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی که تا چند سال قبل برای حمله به نوار غزه مانعی مقابل خود نمیدید، پس از آنکه بیتالمقدس اشغالی هدف راکتهای مقاومت قرار گرفت، پیش از اتخاذ هرگونه تصمیمی مبنی بر بمباران غیرنظامیان فلسطینی، باید پاسخ یک سؤال جدید را پیدا کند: واکنش مقاومت چه خواهد بود؟
فلسطینیها پس از بمباران یک ساختمان مسکونی در شهر غزه توسط جنگندههای اسرائیلی، در ماه می سال ۲۰۲۱، پیکر بیجان کودکی را از زیر آوار بیرون آوردهاند. (+)
در همینباره بخوانید:
›› هزینههای جنگ غزه برای اسرائیل؛ چرا دوست و دشمن حماس را پیروز جنگ میدانند؟
پایگاه اینترنتی آمریکایی «مینتپرسنیوز» اخیراً طی مستندی با عنوان «پاتک غزه[۱]» به موضوع حملهی وحشیانهی اخیر رژیم صهیونیستی به اهداف غیرنظامی در نوار غزه و واکنش و ظرفیتهای نظامی جدید مقاومت پرداخته است. در ادامه میتوانید این مستند را که فیلمبرداری آن همزمان با حملات اسرائیل و همچنین روزهای بعد از آتشبس انجام شده، با زیرنویس فارسی اختصاصی مشرق به صورت یک فایل کامل با کیفیت بسیار خوب، یا در سه قسمت با کیفیت عالی تماشا کنید.
مخاطبان محترم توجه داشته باشند که مستند زیر حاوی تصاویری است که ممکن است برای برخی از بینندگان دلخراش باشند.
آنچه در ادامه میآید متن خام زیرنویس مستند «پاتک غزه» است. لازم به ذکر است که این متن با حداقل ویرایش و صرفاً برای اهداف جستوجو و بایگانی در اینجا ثبت میشود.
شاخهی نظامی حماس، ۱۰ می ۲۰۲۱ به اسرائیل هشدار داد:
«یا شهرکنشینها و سربازهایتان را از محلهی «شیخ جراح»
در بیتالمقدس شرقی و مسجدالاقصی خارج کنید...»
«یا گروههای مسلح مقاومت دست به عملیات نظامی خواهند زد»
پاتک غزه
مقاومت فلسطین بیمقدمه [به شکل نظامی] وارد
اتفاقات قدس [بیتالمقدس] نشد
از فرماندهان قسام
بلکه پیش از آن چندین تظاهرات عمومی علیه نقشههای شرورانهی اسرائیل
برای تخلیهی اجباری محلهی شیخ جراح انجام شد
هفتهها بود فلسطینیها داشتند به تصرف خانههای شیخ جراح
به دست شهرکنشینان اسرائیلی اعتراض میکردند
ساکنان شیخ جراح قربانی پاکسازی نژادی هستند
دامنهی اعتراضات به مجموعهی الاقصی نیز کشیده شده بود
جایی که شهرکنشینهای فوقملیگرای اسرائیلی در اقدامی تحریکآمیز
با همراهی سربازانِ تادندانمسلح، مرتباً سروکلهیشان پیدا میشد
همزمان با گسترش اعتراضات، نیروهای اشغالگر اسرائیلی به مسجد یورش بردند و
تجاوزگری بیسابقهای را در این مکان مقدس به نمایش گذاشتند
تخلفات اسرائیلیها به اوج خود رسید و اسرائیل فرآیند
پاکسازی نژادی و آوارهسازی [فلسطینیها] را آغاز کرد
این فرآیند با درخواستهای متعدد گروههای تندرو و فاشیست جناح راستی اسرائیل
برای حمله به مسجدالاقصی در ماه مبارک رمضان همراه شد
رهبران اسرائیل هشدار مقاومت را نادیده گرفتند
و اجازه دادند هزاران ملیگرای اسرائیلی دست به راهپیمایی تحریکآمیزی
وسط زندگی فلسطینیها در بیتالمقدس شرقیِ اشغالی بزنند
گروههای مسلح فلسطینی هم تهدید خود را عملی کردند و با شلیک دهها راکت
به سمت بیتالمقدس، تظاهراتکنندگان اسرائیلی را به پناهگاه فراری دادند
اینها تصاویر فرار افراد به طرف پناهگاه است
میبینید که چه اتفاقی دارد میافتد
صدای انفجار بلندی شنیدیم
رمزی بارود
خبرنگار پلستاین کرانیکل
هدف آنها لزوماً تخریب زیرساختهای غیرنظامی نبود
هدفشان کشتن مردم عادی نبود
:هدفشان ارسال یک پیام بسیار قوی بود
«همانطور که اسرائیل میآید و زندگی را در غزه مختل میکند»
«زیرساختهای اقتصادی غزه را نابود میکند»
«و مرتکب نسلکشی هولناکی میشود که مردم غزه
آن را در سطح جمعی حس میکنند»
«آنها [مقاومت فلسطین] هم میتوانند اقدامی تقریباً مشابه انجام بدهند»
«یعنی میلیونها اسرائیلی را به پناهگاه بفرستند»
«و زندگی آنها را در همهی حوزهها متوقف کنند؛
چه اقتصادی، چه اجتماعی، و چه سیاسی»
در عرض چند ساعت، جنگندههای اسرائیلی به پرواز درآمدند و
نوار غزهی بیدفاع را بمباران کردند
اولین اهدافشان نیز شماری از بلندترین برجهای غزه بودند
این برجها تجسم طبقات بالا و متوسط [جامعه] هستند
آخرین نمادهای شکوفایی
الله اکبر
الله اکبر
همزمان، مقاومت مسلحانهی غزه در تونلهای مارپیچ
در اعماق زیر زمین در جریان بود
مقاوم در برابر بمبهای اسرائیل و
آماده برای تهاجم زمینی احتمالی
ارتش اسرائیل، ۱۳ می، کمی پس از نیمهشب، به مطبوعات بینالمللی گفت
نیروهای زمینیاش دارند در داخل نوار غزه عملیات تهاجمی میکنند
همزمان با انتشار بیانیهی اسرائیل در رسانهها، جنگندههای اسرائیلی دست به یک
بمباران وحشیانه زدند: حدود ۴۵۰ موشک در عرض ۴۰ دقیقه
اما معلوم شد، ماجرا یک فریبکاری بوده
اسرائیل دروغ گفته بود و رسانهها را بازی داده بود تا با جنگ روانی، نیروهای مقاومت را
به دهانهی تونلها بکشاند و آنها را زیر بمباران شدید، بکُشد
با این حال، گروههای شبهنظامی غزه در این تله نیفتادند
دستگاه اطلاعاتی فلسطین رفتارهای اسرائیلیها را در جریان
تجاوز اخیرشان به نوار غزه، زیر نظر داشت و دنبال میکرد
در اینباره گزارش اطلاعاتی دریافت کرده بودیم
ارتش اسرائیل بلافاصله به دنیا اعلام کرد که عملیاتش موفقیتآمیز بوده
و دهها فرماندهی ارشد و صدها نیروی گردانهای قسام را کشته و
تواناییهای آنها برای پرتاب راکت را از بین برده
اما شبهنظامیان غزه به شلیک [راکت] به سمت تلآویو ادامه دادند
به این ترتیب، ارتش و رسانههای اسرائیل مجبور شدند ضمن تجدیدنظر در ادعاهایشان
اعتراف کنند که نقشهیشان شکست خورده و از اساس، دروغ بوده
برگردیم به موضوع [اتفاقات] دیشب
دیشب؟ از آخرش شروع کنیم. تعداد کشتههای تروریستها [فلسطینیها] معلوم نیست
شایعات زیادی وجود دارد و روایتها هنوز دارند اصلاح میشوند
[گفتند] دهها نفر؟
بله. ظاهراً دهها نفر
اما نمیدانند «چندده» نفر
تخمین میزنند ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ نفر، اما نه بیشتر
عملیات فریبکارانهای بود
اگرچه بمباران اسرائیل تعداد انگشتشماری نیروی نظامی را هم کشت، اما
هزینهی اصلی این عملیات را غیرنظامیان پرداخت کردند
«امل رمزی محمد نصیر» هستم
یازدهساله اهل شهر «بیت حانون»
امل رمزی محمد نصیر
ساکن بیت حانون
دقیقاً ساعت ۱ بامداد، از فاصلهی نزدیک، صدای انفجار و حملهی هوایی آمد
خانه داشت از شدت انفجارها میلرزید
چراغهای ضعیفی داشتیم که با یک باتری بزرگ کار میکردند
شکستند و شیشههایشان روی ما ریخت
درها هم از جا کنده شدند
گفتیم از خانه بیرون برویم
بیرون رفتیم و دیدیم همهی محله هرجومرج است
از عموزادههایم پرسیدیم چه شده
انتظار نداشتیم به محلهی ما حملهی هوایی بشود، چون
ساکنانش غیرنظامی هستند
اینجا هیچ خبری [از نیروی نظامی] نیست
بیرون که رفتیم، همسایهها گفتند دارند خانهها را بمباران میکنند
نمیدانستیم کدام خانه بمباران شده
حجاب و دمپایی نداشتیم؛ پابرهنه بودیم
رفتیم بیمارستان
تا طلوع آفتاب آنجا ماندیم
بعد، برگشتیم ببینیم کدام خانهها بمباران شدهاند
یا اصلاً از کل محله اثری هست یا نه
وقتی رسیدیم، دیدیم محلهای که همهی عمرمان
در آن زندگی کرده بودیم، کامل با خاک یکسان شده
تکتک خانهها بمباران و خراب شده بودند
طراحان نظامی اسرائیل وقتی قویترین برگشان را بازی کردند، اما هیچ برتری راهبردیای
به دست نیاوردند، دوباره روی اهداف آسیبپذیرتر در مرکز شهر غزه تمرکز کردند
اینبار برج مسکونی-تجاری «الجلاء»، میزبان دفاتر سرشناسترین
رسانههای بینالمللی در غزه: از الجزیره تا آسوشیتدپرس
«جواد محمود مهدی» هستم. ۶۸ ساله. تاجر
جواد محمود مهدی
مالک برج الجلاء
ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر درِ خانهام را زدند
برادرزاده و پسرم داشتند داد میزدند: «گوش بده... گوش بده...»
خیلی محکم در میزدند؛ عادی نبود
معلوم بود نیامدهاند ببینند خانه هستم یا نه؛ یا مثلاً احوالم را بپرسند
گفتند: «گوشی را بگیر. ارتش اسرائیل است»
گفتم: «یعنی چه، ارتش اسرائیل؟»
گفتم: «سلام»
به عربی ساده و دستوپاشکسته حرف میزد؛
شاید در یوتیوب مثلش را شنیده باشید
گفت: «از ارتش اسرائیل هستم. تو جواد مهدی هستی؟»
گفتم: «بله. خودم هستم»
گفت: «میخواهیم برجت را تخریب کنیم»
«روی زمین خالی کنارش سقوط میکند»
گفتم: «یعنی چه؟»
گفت: «مگر تو از فرود موشک در تلآویو خوشحال نشدی؟
ما هم ساختمانت را با خاک یکسان میکنیم»
«این تصمیم ارتش اسرائیل است و نیاز به هیچ حرف دیگری نیست»
«من از ارتش اسرائیل هستم. دستور میدهم ساختمان را ترک کنی»
بعد گفت: «ساختمانت چندطبقه است؟»
گفتم: «دوازدهطبقه»
گفت: «برو به طبقهی ۱۲؛ دفتر آسوشیتدپرس؛ بعد هم دفتر الجزیره»
«فارِس!»
«فارس!»
«فارس!»
انشاءالله بمباران نمیکنند، اما بجُنب!
بجنبید برادرها
بجنب، حاجی!
بروید پایین
نمیخواهم جلوی دوربین حرف بزنم. همین که گفتم. فقط بجنبید
هر کاری میکنی، بکن. خدا شاهد است
گوشی را قطع میکنم
خدا بزرگ است
برج، ایستاده و [انگار] خودبهخود فروریخت
وائل الدحدوح
مدیر دفتر الجزیره
از نظر روحی برایمان خیلی سخت بود
این دفتر الجزیره [در غزه] فقط آجر و میزوصندلی و لوازم نبود
آن را آجربهآجر، دستگاهبهدستگاه، و سیمبهسیم ساخته بودیم
برای آماده کردن و ساختن تکتک چیزهایی که در دفتر بود، وقت گذاشته بودیم
تا بتوانیم اخبار و حوادث را به شکلی پوشش بدهیم که
با معیارهای شبکهی رسانهای الجزیره سازگار باشد
اما برج در یک لحظه فروریخت
وقتی ساختمان فروریخت، ۲۵ سال خاطره هم زیر خاک رفت
جایی که ۲۵ سال در آن زندگی کرده بودیم؛
با بچههایم نوههایم، همسایههایم، و دوستانم
تصور کنید خانهای بسازید؛ آجربهآجر، قطعهبهقطعه
با دانستهها و آرزوهایتان در آن زندگی کنید
اما یکباره خودتان را آواره از آن خانه ببینید
غصهی غیرقابلتوصیفی است
در یک لحظه، یا چند ثانیه، یا یک دقیقه، بدون هیچ دلیل واقعی،
منطقی و مشروعی شما را از خانهی خودتان بیرون بیندازند
اسرائیل بعد از تخریب سه عدد از مهمترین برجهای غزه
توجهش را به «الرمال» مرکز تجاری این شهر، معطوف کرد
الرمال محلهی اصلی و قلب غزه است
مرکز اصلی اقتصادی و تجاری شهر غزه است
مردم از همهجای نوار غزه برای خرید به اینجا میآیند
اشغالگران به این خاطر این محله را هدف گرفتند که
مرکز اقتصادی و تجاری شهر است
برج «الشروق» در اینجا تخریب شد
الشروق بلندترین برج در خیابان «عمر المختار» بود
عمر المختار هم شلوغترین خیابان شهر غزه است
نقاط مختلفی از خیابان عمر المختار هدف قرار گرفتند
انور الجندی
مهندس شهرداری غزه
از [خیابان] «ابوخضره» تا چهارراه «السرایا» که
تقاطع اصلی منتهی به الرمال است
به علاوهی برجی که پر از مرکز تجاری و مغازه بود
یکی از خانههایی که هدف قرار گرفتند، خانهی خانوادهی «ابوالعوف» بود
اولین موشک در خیابان روی سر ما فرود آمد؛
بدون هیچ هشدار یا تماس قبلیای
عمر ابوالعوف
بازماندهی قتلعام خیابان وحده
بعد، موشک دوم روی سرمان فرود آمد
پدرم حاضر نشد از خانه بیرون برود، چون
در منطقهای کاملاً غیرنظامی زندگی میکردیم
فکر میکرد صدای بمباران از دور میآید
بعد از موشک دوم، خانه داشت میلرزید
دست خواهرم را گرفتم و او را بغل کردم
بعد از موشک سوم، از پنجره شعلههای آتش داخل میآمد
سقف و دیوارهای هال روی سرمان خراب شدند
بعد، کمی همانجا ماندیم
بعد، موشک چهارم روی سرمان فرود آمد
ما که طبقهی دوم زندگی میکردیم، زیر خیابان مدفون شده بودیم
من را از اینجا بیرون کشیدند
بلافاصله بعد از شروع بمباران، نیروهای امدادی بهسرعت به منطقه آمدند
همه حالشان خوب است؟
ببین حال آنهایی که داخل بودند چهطور است
تیمهای امداد، چند روز تمام، لابهلای تودههای آوار جستوجو کردند
به این امید که نشانهای از حیات پیدا کنند
در این حادثه که به «قتلعام خیابان وحده» معروف شد،
نهایتاً ۴۴ نفر کشته و ۵۰ نفر زخمی شدند
«مروان ابوالعوف» در این حمله ۲۲ عضو خانوادهاش را از دست داد
همهی شهدا غیرنظامیان بیگناه بودند
مروان ابوالعوف
بازماندهی قتلعام خیابان وحده
اکثر زخمیها کودک، پیر و زن بودند
در ساختمان ما، ۶ زن، ۴ کودک و عموی خودم که ۷۶ سالش است و
پسرعمویم که ۵۰ سالش است
عمویم و پسرعمویم دکتر هستند. هیچ آدم خطرناکی نداشتیم
اکثرِ ۲۲ همسایهی ما هم که شهید شدند کودک و زن بودند
وقتی ساختمان را دیدم که کاملاً خراب شده، فقط گفتم:
«انا لله و انا الیه راجعون. حسبنا الله و نعم الوکیل»
[ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم. خدا برای ما کافی و بهترین وکیل است]
واقعاً شوکه شده بودم
اوایل نمیفهمیدیم [چه اتفاقی افتاده]، اما الآن درک میکنیم
وقتی بیکار یکجا نشستهام، «ایمن» یادم میآید
عمویم، همسرش، خواهرم، بچههایش، دختران و همسر برادرم یادم میآیند
کمکم لحظات، زمانها، و گفتوگوهایی یادم میآیند که با هم داشتیم
امیدها و آرزوهایشان
دو دختر برادرم؛ یکی از آنها قرار بود ۲۸ می [۱۲ روز بعد از بمباران]
ازدواج کند؛ آن یکی هم ماه بعد از آن
دختر بزرگترش «میساء» قرار بود ۱۰ روز دیگر ازدواج کند
آن یکی هم ماهِ بعد
همهاش نیست شد
الآن از دختر و پسر خواهرش مراقبت میکند که مادرشان در قتلعام کشته شد
اینجا درد میکند؟
اینجا هم درد میکند
اینجا هم درد میکند
پسر خوبی هستی
خوب شده
خوب شده
برایش بگو یهودیها [اسرائیلیها] با ما چه کار کردند
نشانش بده کجا درد میکند. بگو چه کار کردند
بگو خانهیمان را خراب کردند
خواهرزادهی مروان ماجرای آن شب وحشتناک را تعریف میکند
بعد از اولین انفجار، در داشت میلرزید
بعد رفتیم به هال
بمب بعدی که منفجر شد، یک چیز خیلی روشن داخل اتاق آمد
مرام علاء ابوالعوف
بازماندهی قتلعام خیابان وحده
نمیدانستیم چیست
همهی آسمان قرمز شد
احساس کردیم چیزی دارد ما را عقب میکشد؛ و کف هال افتادیم
سقف هم روی زمین افتاد
[امدادگر:] دیگر چه کسی کنارت بود؟
[مرام خطاب به زن آشنایش:] بیا
[امدادگر:] دیگر چه کسی کنارت بود؟
خواهرم میساء
فقط یک نفر؟
بله
مادر و پدرت کجا هستند؟
نمیدانم کجا هستند
پدرت خانه نبود؟
مادرت چهطور؟
بابایم را میخواهم
میساء ابوالعوف هم زیر آوار گرفتار شده بود
حدود یکونیم تا دو ساعت زیر آوار بودم تا نجاتم دادند
اول، والدینم را صدا میزدم و جوابم را میدادند
کمی که گذشت دیگر هیچکس جوابی نمیداد
تا اینکه یک نفر گفت: «یک دقیقه صبر کن. الآن تو را بیرون میآورم»
میساء ابوالعوف
بازماندهی قتلعام خیابان وحده
گفتم نمیتوانم یک دقیقهی دیگر تحمل کنم؛ عجله کن
امدادگر یک حفره درست کرد و من از آنجا نور را دیدم
صدایش کردم و گفتم: «من اینجا هستم. نجاتم بده»
اول، خواهرم مرام را نجات داد
چون مصدوم و شوکه شده بود
بعد سراغ من آمد
احمد را ندیده بود
وقتی آمد من را بیرون بکشد، احمد را دید
گفت: «میتوانی صبر کنی اول بچه را نجات بدهم؟»
گفتم: «بله. اول او را نجات بده. مشکلی نیست»
بعد از آن، چند ثانیه بعد، من را نجات داد
به بیمارستان رفتیم
پیشاپیش میدانستم خواهرم «شیماء» شهید شده، چون کنار خودم بود
هیچ خبری از «روان» نبود؛ برای همین فکر کردم او هم شهید شده
امیدوارم مادرم بهتر بشود؛ حالش خیلی بد بود
اول در اورژانس بود؛ بعد او را از غزه به «رامالله» بردند و بعد به اسرائیل
آخرین خبری که دارم این است که آرامآرام دارد بهتر میشود و
سلامتیاش را به دست میآورد
خدا شفایش بدهد
یک روز بعد از ضبط این مصاحبه، مادر میساء «دیانا ابوالعوف»
در یک بیمارستان اسرائیلی، از شدت جراحات فوت کرد
سرشناسترین قربانی قتلعام وحده، دکتر «ایمن ابوالعوف» بود: یکی از
عالیرتبهترین پزشکان کل غزه و مسئول مبارزهی نوار غزه با کووید-۱۹
تازه از یک شیفت طولانی در بیمارستان «الشفاء»
برگشته بود که خانهاش را بمباران کردند
پدرم استاد و رئیس یکی از بخشهای بیمارستان الشفاء بود
نیم ساعت قبل از بمباران، از بیمارستان برگشته بود خانه
به خیلیها کمک کرده بود و همهی دکترها عاشقش بودند
ایمن «از دستمان رفت»
دکتر اشرف القدره
سخنگوی وزارت بهداشت غزه
به معنای واقعی کلمه، دکتر ایمن «از دستمان رفت»
آدم معمولیای نبود
دکتری عالی با همتی بالا و روحیهای شکستناپذیر بود
دکتر ایمن ابوالعوف حقیقتاً به تعهد کاریاش مشهور بود
دکتر محمد ابوسلیمه
مدیرکل بیمارستان الشفاء
شب و روز در این بیمارستان کار میکرد
رئیس بخش داخلی و پزشک اصلی مسئول بخش کووید در الشفاء بود
تمام عمرش را وقف این بیمارستان کرده بود
بیش از ۲۰ سال اینجا کار کرد
استاد دپارتمان پزشکی «دانشگاه اسلامی غزه» و دانشگاه «الازهر» هم بود
آنجا هم مشغول تربیت دانشجو بود
تازهفارغالتحصیلها و پزشکان آینده را تربیت میکرد
به همه احترام میگذاشت
رابطهی ما خیلی عالی بود؛ بیشتر کنار هم
در بیمارستان بودیم تا در خانههای خودمان
درگذشت دکتر ایمن واقعاً خسارت بزرگی به این بیمارستان بود
که بزرگترین بیمارستان غزه است
دستاوردهای علمی زیادی داشت
اما الحمدلله نسل بزرگی از پزشکان را از خودش به جا گذاشت که
به آنها آموخته بود خودشان را وقف خدمت به مردمشان کنند
دکتر ایمن همکار و عزیز دل همهی ما بود
دکتر ناصر العطار
رئیس کمیتهی علمی بیمارستان الشفاء
فقط یک همکار و دوست نبود، بلکه یک برادر عزیز بود
وقتی پیکر دکتر ایمن را دیدیم، در شوک فرو رفتیم
یک شوک کامل
به هیچ عنوان چیزی را که جلوی چشممان بود، باور نمیکردیم
بخشی که پیکر دکتر ایمن ابوالعوف در آن بود، در سکوت مطلق فرو رفته بود
چون تمام همکارانش و همهی افراد دیگر عاشق او بودند
هنوز خبرِ آوردنِ پیکر دکتر ایمن ابوالعوف به بیمارستان را اعلام نکرده بودیم که
بعضی از همکارانش خبر شهادت او و آوردنش به اینجا را به یکدیگر رساندند
همهی کارکنان بیمارستان برای خداحافظی و اقامهی نماز بر او آمدند
طوری که مجبور شدیم پیکر او را به حیاط بیرونی بیمارستان ببریم تا همه بتوانند
برای بار آخر او را ببینند، بر پیکرش نماز بخوانند، و با او خداحافظی کنند
شهادت میدهیم، دکتر ایمن، که تو رسالتی را که
به تو سپرده شده بود، بهحق ادا کردی
تمام بخشهای وزارت بهداشت و بیمارستان الشفاء
شهادت میدهند که تو روز و شب کار میکردی
و در تمام لحظات و تمام موقعیتها بهترینِ انسانها بودی
و همراه مردم فلسطین ایستادی و هر آنچه را که
میتوانستی، در طبق اخلاص گذاشتی
بمباران بهرغم محکومیتهای جهانی، ادامه پیدا کرد
اسرائیل هر گوشهای از زندگی غیرنظامی در غزه را که
میتوانست، هدف قرار داد
از ساختمانهای مسکونی و فرستندههای تلویزیونی
تا بستنیفروشیها و کتابفروشیها
این کتابفروشی من است؛ «کتابفروشی سمیر منصور»
سمیر منصور
مالک کتابفروشی
این هم بلایی است که سرش آمده
دو طبقه داشت و انواع کتاب در آن پیدا میشد: فرهنگی، دینی، ادبیات، رمان
هر چیزی که به کتابخوانها ربط داشت، اینجا پیدا میشد
انتشار و ترجمهی کتاب هم داشتیم
با همکاری نویسندههای فلسطینی در نوار غزه، کتاب منتشر میکردیم
کتابهای بیش از ۱۵۰ نویسندهی اهل نوار غزه را منتشر میکردیم
وقتی خبردار شدیم اشغالگران میخواهند ساختمان کتابفروشی را خراب کنند، بلافاصله
به طرف کتابفروشی رفتیم، اما کمی قبل از اینکه برسیم، آن را بمباران کردند
کل ساختمان فروریخت
این هم بقایای آن است
برای ساخت این کتابفروشی سالهای سال سعی و تلاش کرده بودم
بیش از ۲۵ سال صرف ساخت و توسعهی آن کردم
خیلی برایم ارزش داشت. مثل یکی از بچههایم بود
الحمدلله... [اما] چه کار میتوانم بکنم؟ همهاش از بین رفت
در همین حال، انتقال مجروحان به بیمارستان همچنان ادامه داشت
خانوادههایی که جایی برای مخفی شدن نداشتند،
شبها به بیرون پناه میبردند
چرا این بلا دارد سرمان میآید؟ مگر با آنها [اسرائیلیها] چه کار کردهایم؟
این دختر مبتلا به اوتیسم، وحشتزده است،
اما نمیتواند احساساتش را بروز بدهد
داخل بیمارستان، بهیارها مجروحان را با عجله
برای انجام عملهای اورژانسی میبردند
این کودک از ناحیهی سر مجروح شده
با وجود افزایش روزبهروز تعداد مجروحان غیرنظامی، اسرائیل
با حمایت کامل دولت بایدن، پیشنهادهای آتشبس را رد میکرد
هر روزی که میگذرد، توان گروههای تروریستی را
بیشتر تضعیف میکنیم
بنیامین نتانیاهو
نخستوزیر وقت اسرائیل
فرماندهان ارشد بیشتری را از بین میبریم؛ برجهای تروریستی بیشتری را
فرومیریزیم؛ و انبارهای سلاح بیشتری را هدف قرار میدهیم
همانطور که امروز به سفیرمان [در آمریکا] گفتم،
این حق طبیعی اسرائیل است
از حمایت دولتها [ی همسو] بسیار متشکرم
و به طور خاص، به خاطر حمایت دوستمان، پرزیدنت جو بایدن،
از حق اسرائیل در دفاع از خود، تشکر میکنم
بالأخره بعد از ۱۱ روز حملات بیامان هوایی، زمینی و دریایی، آتشبس اعلام شد
مردم غزه به خیابانها آمدند تا آنچه را پیروزی
مقابل اشغالگران میدانستند، جشن بگیرند
دهها هزار فلسطینیای که در مدارس شلوغ پناه گرفته بودند، کمکم
به خانههایشان برگشتند... یا به بقایای خانههایشان
«زکی حامد محمد نصیر» هستم. اهل بیت حانون
در این محله زندگی میکنم و مالک این خانه هستم
بعد از اعلام آتشبس به محلهیمان برگشتیم،
اما با این صحنه مواجه شدیم
زکی حامد محمد نصیر
ساکن بیت حانون
دیدیم خانهیمان فروریخته و کل محله خراب شده
درد و رنج عمیقی به دلمان نشست از اینکه
خانهیمان را از دست داده بودیم
بیپناه و آواره شده بودیم
«نادر عبدالله مصری» هستم. پزشک ورزشی
پزشک تیم ملی المپیک فلسطین
الحمدلله به خاطر فعالیتهای ورزشیام شناختهشده هستم
همهی ساکنان اینجا کارگر ساده هستند
نادر عبدالله مصری
اینجا زن و کودک زندگی میکند؛
هیچکس عضو مقاومت نیست
در محلهی فقیری زندگی میکنیم. آدمهای سادهای هستیم
از اینکه خانهی همسایهیمان را بمباران و تخریب کردند، شوکه شدیم
واقعیت این است که برای ارتش اشغالگر اصلاً مهم نیست شما ورزشکار هستید،
یا سیاستمدار، یا نیروی مقاومت، یا شهروند عادی، یا بچه
تمام نوار غزه زیر بمباران است
ما ملتی تحت محاصره هستیم؛
نمیتوانیم جنگ راه بیندازیم
نسلبهنسل هنوز داریم کشته میدهیم، اما اینجا
سرزمینمان است و داریم از آن دفاع میکنیم
ارتش اشغالگر است که دائماً زمینهای ما را میدزدد و
طرفِ شروعکنندهی جنگ است
حملهی گستردهی اسرائیل، که چهارمین مورد طی ۱۲ سال گذشته بود،
نتوانست آسیبی به نیروهای مسلح مقاومت بزند
فقط تخریب گستردهای برای مردم و زیرساختهای غیرنظامی به بار آورد و بیشازپیش
اقتصادی را نابود کرد که پیشاپیش با کمکهای ناچیز خارجی، حیات نباتی داشت
تجاوز اخیر علیه نوار غزه به شکل نظاممند
زیرساختهای این منطقه را هدف گرفت
هدف از این تجاوز، تخریب زیرساختها و
نابودی اقتصاد فلسطینیهای نوار غزه بود
این مسئله از اتفاقاتی که در طول جنگ رخ داد، مشهود بود
در این حمله همهی جادههای اصلی و تقاطعها هدف قرار گرفتند
همینطور خطوط لولهی اصلی انتقال آب از چاهها
و خطوط اصلی کارخانهی تصفیهی فاضلاب منطقهی «شیخ عجلین»
و همچنین خطوط انتقال برق
برق نوار غزه از سمت [مرز] اسرائیل از طریق ۱۰ خط تأمین میشود
از این ۱۰ خط، ۸ خط در جریان این جنگ تخریب شدند
به علاوه، مرزها هم بسته شدند که از دسترسی غزه
به بسیاری از اقلام جلوگیری میکرد
از جمله قطع گاز مورد نیاز برای تأمین سوخت نیروگاه برق
که باعث شد مردم روزی فقط ۴ ساعت برق داشته باشند
منطقهی صنعتیای هم هدف قرار گرفت که
اساس صنایع فلسطین است
و کارخانههای دیگری، مثل شرکت «فومکو» که اسفنج تولید میکند
کارخانه و انبار «خضیر» هم هدف گرفته شد
اشغالگران بهخوبی میدانستند که این انبارها محل ذخیرهی حجم زیادی
مادهی سمی، مانند سموم و فرآوردههای کشاورزی حاوی آلاینده، هستند
و آنها را به قصد تخریب ذخیرهی این مواد و ایجاد بیشترین
احتمال آلودگی در مناطق کشاورزی اطراف، هدف گرفتند
اسرائیل در عرض ۱۱ روز، ۲۵۶ فلسطینی را کشت و ۲۰۰۰ نفر را زخمی کرد
ضمناً ۵۸,۰۰۰ نفر دیگر نیز آواره و بیخانه شدند
حملات فلسطینیها بسیار کمتر مرگبار بودند و منجر به
کشته شدن ۱۳ اسرائیلی و زخمی شدن ۱۱۴ نفر شدند
بهرغم آسیبهای وارده، «یحیی سنوار» رهبر حماس
علناً اقدام به پیادهروی در خیابانهای غزه کرد
اقدامی به معنای سرکشی مقابل اسرائیلی که از نظر نظامی قویتر بود و
همین چند روز قبل خانه و دفتر کار او را بمباران کرده بود
سنوار که میدانست اسرائیل نمیتواند با ترور او خطر شروع دوبارهی جنگ را به جان بخرد،
خطاب به «بنی گانتز» وزیر دفاع [وقت] اسرائیل، گفت اگر جرأت دارید، به من حمله کنید
بعد از پایان این نشست، بخش زیادی از
مسیر برگشت به خانه را پیاده میروم
یحیی سنوار
رهبر حماس
یعنی بیش از ۵۰، ۶۰ دقیقه
[اسرائیلیها] فرصت دارند تصمیمشان را بگیرند؛ موشکهایشان را
سوار هواپیماهایشان کنند؛ و آنها را بفرستند [تا من را بکشند]
من هم [در این فاصله] پلک نمیزنم [و فرار نمیکنم]
مقاومت مسلحانهی غزه به توان بازدارندگی دست یافت و تواناییاش برای
اقدام در بیتالمقدس اشغالی و دفاع از مجموعهی الاقصی را اثبات کرد
درسی که از تجاوز قبلی علیه نوار غزه آموختیم این بود که
اسرائیل دولت اشغالگری است که میتوان شکستش داد
آن دولت مستحکمی نیست که ماشین تبلیغاتیِ
اسرائیلی-صهیونیستی به تصویر میکشد
فلسطینیها میتوانند رهایی خودشان را به دست بیاورند و
حقوق و آزادی خود را پس بگیرند
مسئله، دیگر صرفاً دفاع غزه از خودش مقابل تجاوزگریهای اسرائیل نیست
رمزی بارود
خبرنگار پلستاین کرانیکل
بلکه ایستادگی غزه در همبستگی و دفاع از فلسطینیهایی است که در بیتالقدس شرقی و
بخشهای مختلف کرانهی باختری تحت محاصرهی مشابهی زندگی میکنند
این همبستگی بسیار بااهمیت بود، چون باعث شد فلسطینیها
بالأخره بتوانند به نوعی وحدت ملی دست پیدا کنند
اگرچه مردم غزه به خاطر دیکتاتوری نظامی اسرائیل، دوباره تحت محاصره، ناتوان از
بازسازی، محبوس در قفس، و محروم از تمام حقوقشان، به حال خود رها شدهاند
اما ظرفیتهایشان برای مقاومت مقابل یک نیروی اشغالگر با پیشرفتهترین
سلاحهای جهان، قویتر و قویتر میشود تا به اندازهی ارادهیشان شود
ظرفیتهای نظامی مقاومت فلسطین، فوقالعاده پیشرفته یا مخرب نیستند، اما در دستِ
جوانهای باهوش فلسطینی که به حقوق و آزادیشان اعتقاد دارند، بسیار کارآمد میشوند
غزه تا اندازهی زیادی در ساخت و تولید سلاحهای خودش خودکفا شد
مسئلهی جالب دیگر این است که سلاحهای تولیدشده در غزه، اتفاقاً
کارآمدتر، بزرگتر، و دارای ظرفیتهای انفجاری بیشتری هستند
اکنون که غزه خودش میتواند این سلاحها را طراحی کند،
فضای مانور بیشتری برای تغییر اندازه و دقت آنها دارد
اشغالگران اسرائیلی در تجاوز اخیرشان به نوار غزه
ظرفیتهای نظامی ما را تجربه کردند
همهی جهان شاهد بودند؛ و ما هنوز هم
ظرفیتهای مهمتری پشت پرده داریم