به گزارش مشرق به نقل از جام جم ، به هر ترتيبي، وقتي مقدار كالري دريافتي بدن بيش از كالري مصرفي آن و فراتر از نياز باشد، اضافه وزن و چاقي را در پي خواهد داشت.
تا پنج سال پيش، يعني سال 1386 به گفته رييس اولين كنگره پيشگيري و درمان چاقي، 24 ميليون ايراني دچار اضافه وزن و چاقي بودهاند! دكتر فريدون عزيزي كه اين آمار را اعلام كرده همچنين گفته است: 50 تا 70 درصد از جمعيت 20 سال به بالا در ايران وزني بيش از حد استاندارد دارند.
در آماري ديگر، دكتر محمد هاشمي دبير انجمن پيشگيري و درمان چاقي 35 درصد روستاييان بالاي 20 سال را داراي مشخصات اضافه وزن و 15 درصد را مبتلا به چاقي برشمرده است.
اين آمار در جمعيت شهري طبق گفته وي به 40 درصد اضافه وزن و 21 درصد چاقي ميرسد. در ميان آمار مختلف، به يك آمار ديگر هم ميتوان رسيد كه ممكن است اطلاع از آن براي مخاطب جالب باشد: يك متخصص تغذيه از قول محققان مدرسه بهداشت و پزشكي لندن اعلام كرده مردم ايران جزو 10 كشور چاق و پرخور دنيا محسوب ميشوند و براساس آمار منتشر شده دو ميليون نفر از آنها داراي اضافه وزن و نيم ميليون نفر نيز چاقند.
حالا اين محققان كي هستند و مدرسه نامبرده چه مشخصاتي دارد بماند، اما شايد در اين زمينه، اطلاع از آمار استنادي دكتر مرضيه وحيد دستجردي در همايش روز جهاني غذا خواندنيتر و رسميتر باشد.
وزير بهداشت و درمان اين آمار را كمتر از يك سال پيش يعني مهر 1390 در مركز همايشهاي بينالمللي صدا و سيما اعلام كرده است: 38 درصد زنان و 43 درصد از مردان كشور اضافه وزن دارند و 30 درصد از زنان و 5/14 درصد از مردان، اضافه وزن را نيز پشت سر گذاشته، اكنون جزو افراد چاق جامعه محسوب ميشوند.
هرچند معلوم نيست در اين آشفتگي آماري براي تشخيص دقيق ميزان چاقي و لاغري در جامعه بايد به كدام اعداد استناد كرد تا ارقامي واقعي به دست آيد، به نظر ميرسد صرف نظر از آمار، براي كاهش تعداد افراد داراي اضافه وزن در جامعه بايد شيوه تغذيه، نحوه خوردن، نوع غذا، تعداد وعدهها و بويژه فرهنگ و نگاه عمومي به خوردن، همراه با سهل و عمومي كردن ورزش و تحرك در ميان زنان و مردان، از سنين پيش از نوجواني اصلاح شود در غير اين صورت، اضافه وزن و گرفتاريها، بيماريها و مرگهاي ناشي از آن سير صعودي خواهند داشت.
ميگويند ايران جزو كشورهاي چاقخيز است! يعني افراد ساكن در آن به دلايل گوناگون اضافه وزن دارند؛ يا به طور ژنتيك چاقند، يا روش خورد و خوراكشان اصولي نيست يا نوع غذاي روزمرهشان چاقكننده و پركالري است و در نتيجه بزودي چاق ميشوند يا اصولا علاقه مفرط به پرخوري دارند و ورد زبانشان «دستپخت خوب و هوسهاي مداوم شكمچراني!» است.