مشرق - ضربه آنقدر شدید بوده که تصمیم گرفته از دنیای کشتی خداحافظی کند.از ناراحتی می خندد.کاملا مشخص است که دارد خود خوری می کند.باید 4 سال دیگر انتظار بکشد تا المپیک از راه برسد.البته اصلا مشخص نیست که چه اتفاقی در آن سال می افتد. سعید عبدولی می گوید در جوانی پیرش کردند و آرزوهایش را برباد دادند. گفتگوی وی با خبرآنلاین را در زیر بخوانید:
اصلا چطور شد که این اتفاق افتاد.هنوز هم باورش سخت است که به همین راحتی حق تو را خورده باشند.
قسمت بود دیگر.هر چه خدا بخواهد همان می شود.قسمت من هم این بود مه با ناداوری در این رقابت ها حدف شوم.دیگر کاری نمی توان کرد و همه چیز تمام شده است.
عصبانی بودی،خیلی عصبانی.یک دفعه بغض ات ترکید و همان جا گریه کردی؟
تلاش زیادی کردم تا خوددار باشم و خودم را کنترل کنم.اما این شرایط برایم خیلی سخت بود.من زحمت زیادی کشیده بودم.داور کاری کرد که تمام آرزوهایم بر باد رفت.می خواستم در وسط تشک یقه اش را بگیرم.باور کنید اگر بنا نبود تکه تکه اش می کردم.ولی به احترام مربیانم رفتم و با او دست دادم.
الان به نظر وضعیت بهتری داری.می خندی و ....
نخندم چه کار کنم؟خیلی برایم گران تمام شد.من یک عمر برای رسیدن به مدال زحمت کشیدم.اگر او این کار را با من نمی کرد می توانسم مدال بگیرم.الان می خندم چون خیلی ناراحتم و غیر از خنده نمی توانم کاری کنم.باور نمی کنید اگر بگویم که از روی اجبار خنده روی لبانم هست.چون زمان به عقب بر نمی گردد و المپیک لندن برای من تکرار نخواهد شد.فقط از خدا می خواهم که به من صبر بدهد که بتوانم این ماجرا را تحمل کنم.
به نظرت چقدر زمان نیاز است تا سعید عبدولی از این شرایط خارج شود؟
هر چه از زمان مسابقه می گذرد بدنم سرد تر می شود.فعلا داغ هستم و چیزی متوجه نمی شوم.هر چه که می گذرد بیشتر روی من اثر می گذارد.من هنوز به ایران بر نگشته ام اما فکر می کنم با ورودم به ایران بیشتر اذیت می شوم.فکر می کنم این اتفاق تاثیر زیادی روی من و خانواده ام خواهد داشت.چون آنها هم مثل من به طور مستقیم با این قضیه در ارتباط هستند.
اما ماجرایی که برای تو پیش آمد از یک طرف به مردم هم ارتباط پیدا می کند.آنها دوست دارند قهرمان خودشان را آماده و سر حال ببینند.
با شناختی که از خودم دارم سعی می کنم زودتر از زمانی قابل پیش بینی بهمیادین برگردم.یک جورهایی لجباز شده ام و می خواهم آنقدر تمرین کنم تا در المپیکبعدی این ناداوری ها را جبران کنم.نباید کاری را نیمه تمام بگذارم.می خواهم کار نیمه تمام لندن را در برزیل به پایان برسانم.البته تمام این شرایط منوط به این است که در کشتی بمانم.
مگر قرار است اتفاقی بیفتد؟سعید عبدولی می خواهد از کشتی خداحافظی کند؟
نمی دانم.هنوز چیزی مشخص نیست.بادی چند روزی روی این قضیه فکر کنم.در انی مدت ضربه ای به من زدند که به هیچ کس نزده بودند.المپیک،مسابقات جهانی که نیست.المپیک هر 4 سال یک بار برگزار می شود.وقتی آدم را در اوج جوانی پیر می کنند دیگر چه انتظاری باید داشت؟نمی دانم.هنوز تصمیمی نگرفته ام و باید به ایران برگردم تا ببینم که چه تصمیمی می خواهم بگیرم.
به نظرت بنا اجازه این کار را به تو می دهد؟شاید الان به قول خودت داغ هستی و این حرف ها را می زنی.مطمئنا در روزهای آینده نظرت تغییر خواهد کرد.
آقای بنا به من کمک زیادی کرده است.امیدوارم حالا هم که این شرایط برای من پیش آمده او کمکم کند.مشکل اینجاست که تا المپیک بعدی 4 سال طول می کشدوواقعا نمی توانم این 4 سال را تحمل کنم.حسرت بزرگی را بر دل من گذاشتند.من می توانستم برای ایران مدال بگیرم اما آقایان طوری سرم را بریدند که ...می جنگم،آنقدر می جنگم تا حقم را در المپیک بعدی از ناداورها بگیرم.
حالا واقعا حریفان سرسختی داشتی؟به خصوص آن فرانسوی که مدال المپیک را در کارنامه اش داشت.
من هیچ حریف سرسختی نداشتم.حتی آن حریف ترکیه ای هم سخت نبود.او در عین ناباوری بدنش را روغن مالیده بود تا من نتوانم با او کشتی بگیرم. اما بلایی سرش آوردم که خودش هم فهمید حق با من بوده است.
حریف فرانسوی ات چطور؟
او راحت ترین حریف من بود. اما قرعه فال به نام من دیوانه زده بودند و باید در این مسابقه بازنده می شدم.
عبدولی از المپیک حذف شد.اما کشتی فرنگی ایران توانست تمام طلسم ها را بشکند و سه مدال خوشرنگ طلا را به دست بیاورد.نطرت در این مورد چیست؟
افتخار می کنم.ما قهرمان المپیک شدیم و این حق ایران بود.ایران می توانست در این رقابت ها 4 مدال طلا داشته باشد اما اجازه ندادند.نمی خواستند موفقیت بچه ها را ببینند.به همین دلیل سر من را بریدند.خوشحالم که از این به بعد در خانه کشتی و سمت چپ سالن عکس بچه های فرنگی کار را آویزان می کنند.خوشحالم که حال اسمی هم از بچه های ما می آید.معنای کشتی فقط آزاد نیست و بچه های فرنگی افتخارات زیادی را برای ایران آورده اند.
اصلا چطور شد که این اتفاق افتاد.هنوز هم باورش سخت است که به همین راحتی حق تو را خورده باشند.
قسمت بود دیگر.هر چه خدا بخواهد همان می شود.قسمت من هم این بود مه با ناداوری در این رقابت ها حدف شوم.دیگر کاری نمی توان کرد و همه چیز تمام شده است.
عصبانی بودی،خیلی عصبانی.یک دفعه بغض ات ترکید و همان جا گریه کردی؟
تلاش زیادی کردم تا خوددار باشم و خودم را کنترل کنم.اما این شرایط برایم خیلی سخت بود.من زحمت زیادی کشیده بودم.داور کاری کرد که تمام آرزوهایم بر باد رفت.می خواستم در وسط تشک یقه اش را بگیرم.باور کنید اگر بنا نبود تکه تکه اش می کردم.ولی به احترام مربیانم رفتم و با او دست دادم.
الان به نظر وضعیت بهتری داری.می خندی و ....
نخندم چه کار کنم؟خیلی برایم گران تمام شد.من یک عمر برای رسیدن به مدال زحمت کشیدم.اگر او این کار را با من نمی کرد می توانسم مدال بگیرم.الان می خندم چون خیلی ناراحتم و غیر از خنده نمی توانم کاری کنم.باور نمی کنید اگر بگویم که از روی اجبار خنده روی لبانم هست.چون زمان به عقب بر نمی گردد و المپیک لندن برای من تکرار نخواهد شد.فقط از خدا می خواهم که به من صبر بدهد که بتوانم این ماجرا را تحمل کنم.
به نظرت چقدر زمان نیاز است تا سعید عبدولی از این شرایط خارج شود؟
هر چه از زمان مسابقه می گذرد بدنم سرد تر می شود.فعلا داغ هستم و چیزی متوجه نمی شوم.هر چه که می گذرد بیشتر روی من اثر می گذارد.من هنوز به ایران بر نگشته ام اما فکر می کنم با ورودم به ایران بیشتر اذیت می شوم.فکر می کنم این اتفاق تاثیر زیادی روی من و خانواده ام خواهد داشت.چون آنها هم مثل من به طور مستقیم با این قضیه در ارتباط هستند.
اما ماجرایی که برای تو پیش آمد از یک طرف به مردم هم ارتباط پیدا می کند.آنها دوست دارند قهرمان خودشان را آماده و سر حال ببینند.
با شناختی که از خودم دارم سعی می کنم زودتر از زمانی قابل پیش بینی بهمیادین برگردم.یک جورهایی لجباز شده ام و می خواهم آنقدر تمرین کنم تا در المپیکبعدی این ناداوری ها را جبران کنم.نباید کاری را نیمه تمام بگذارم.می خواهم کار نیمه تمام لندن را در برزیل به پایان برسانم.البته تمام این شرایط منوط به این است که در کشتی بمانم.
مگر قرار است اتفاقی بیفتد؟سعید عبدولی می خواهد از کشتی خداحافظی کند؟
نمی دانم.هنوز چیزی مشخص نیست.بادی چند روزی روی این قضیه فکر کنم.در انی مدت ضربه ای به من زدند که به هیچ کس نزده بودند.المپیک،مسابقات جهانی که نیست.المپیک هر 4 سال یک بار برگزار می شود.وقتی آدم را در اوج جوانی پیر می کنند دیگر چه انتظاری باید داشت؟نمی دانم.هنوز تصمیمی نگرفته ام و باید به ایران برگردم تا ببینم که چه تصمیمی می خواهم بگیرم.
به نظرت بنا اجازه این کار را به تو می دهد؟شاید الان به قول خودت داغ هستی و این حرف ها را می زنی.مطمئنا در روزهای آینده نظرت تغییر خواهد کرد.
آقای بنا به من کمک زیادی کرده است.امیدوارم حالا هم که این شرایط برای من پیش آمده او کمکم کند.مشکل اینجاست که تا المپیک بعدی 4 سال طول می کشدوواقعا نمی توانم این 4 سال را تحمل کنم.حسرت بزرگی را بر دل من گذاشتند.من می توانستم برای ایران مدال بگیرم اما آقایان طوری سرم را بریدند که ...می جنگم،آنقدر می جنگم تا حقم را در المپیک بعدی از ناداورها بگیرم.
حالا واقعا حریفان سرسختی داشتی؟به خصوص آن فرانسوی که مدال المپیک را در کارنامه اش داشت.
من هیچ حریف سرسختی نداشتم.حتی آن حریف ترکیه ای هم سخت نبود.او در عین ناباوری بدنش را روغن مالیده بود تا من نتوانم با او کشتی بگیرم. اما بلایی سرش آوردم که خودش هم فهمید حق با من بوده است.
حریف فرانسوی ات چطور؟
او راحت ترین حریف من بود. اما قرعه فال به نام من دیوانه زده بودند و باید در این مسابقه بازنده می شدم.
عبدولی از المپیک حذف شد.اما کشتی فرنگی ایران توانست تمام طلسم ها را بشکند و سه مدال خوشرنگ طلا را به دست بیاورد.نطرت در این مورد چیست؟
افتخار می کنم.ما قهرمان المپیک شدیم و این حق ایران بود.ایران می توانست در این رقابت ها 4 مدال طلا داشته باشد اما اجازه ندادند.نمی خواستند موفقیت بچه ها را ببینند.به همین دلیل سر من را بریدند.خوشحالم که از این به بعد در خانه کشتی و سمت چپ سالن عکس بچه های فرنگی کار را آویزان می کنند.خوشحالم که حال اسمی هم از بچه های ما می آید.معنای کشتی فقط آزاد نیست و بچه های فرنگی افتخارات زیادی را برای ایران آورده اند.