به گزارش مشرق، تحریم پدیدهای است که بیش از یک دهه اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده و موجب سقوط درآمدهای دولت و رفاه عمومی مردم شده است. واضحترین اثر تحریم بر اقتصاد ایران، کاهش صادرات نفت کشور از ۲.۵ به ۱ میلیون بشکه در روز بوده که هزینه سنگینی را بر این کشور نفتی وارد کرده است.
تاکنون نسخههای متفاوتی از سوی جریانات سیاسی داخل و خارج در مواجهه با تحریم به دولت ایران پیشنهاد شده است که در مجموع در دو محور خلاصه میشود: ۱- مذاکره و توافق با آمریکا برای رفع تحریم ۲- بیاثر سازی تحریم با دیپلماسی فعال اقتصادی.
در پرونده «ماجرای تحریم» ابعاد مختلف تحریمهای آمریکا و راهکارهای مواجهه با آن و ثمرات آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. در گزارش چهارم از این پرونده، به موضوع امکانپذیری پیشبرد همزمان دو راهکار میپردازیم.
* آیا برجام میتواند به بیاثرسازی تحریمها کمک کند
اکنون بیش از یک دهه است که زیرساخت معامله کلان ایران و غرب درباره «دریافت لوازم توسعه در قبال صادرات نفت» از بین رفته و بزرگترین دلیل آن ظهور نفت شیل آمریکا و روند افزایشی تولید آن از سال ۲۰۱۲ بوده است. بدین ترتیب در یک جمله «ایران نقش قبلی خود در زنجیره اقتصاد جهانی را از دست داده است» و اینجاست که ایجاد نقش جدید در زنجیره اقتصاد جهانی ذیل راهکار بیاثر کردن تحریمها اهمیت مییابد. برجام نیز به عنوان معامله ایران و آمریکا صرفا، حکم یک تنفس مصنوعی را داشت و این مشکل را به طور اساسی حل نکرد.
اما سوال اساسی اینجاست که آیا برجام میتواند به عنوان یک «تاکتیک» و نه «راهبرد» ذیل بیاثر کردن تحریمها استفاده شود؟ طرح این سوال به زبان ساده این است: آیا میتوان هم تحریم را برای مدتی تعلیق کرد و هم به صورت موازی آن را بیاثر ساخت؟ در موارد متعددی پاسخ به این سوال منفی است.
به طور مثال هماکنون زیرساخت مناسبی برای فروش نفت ایران در شرایط تحریم ایجاد شده که رقم صادرات را به بالای یک میلیون بشکه در روز رسانده است. اگر بر فرض، تحریم مثلا به مدت دو سال (طبق تجربه قبلی برجام) تعلیق شود، طبیعتا در چنین شرایطی که خود تحریم وجود ندارد، دیگر زیرساخت فروش نفت در تحریم بیمعنا است.
به بیان دیگر نمیتوان برای مدت دو سال، هم تحریم نبود و هم تحریم را با زیرساخت ایجاد شده دور زد. یعنی وقتی علت (تحریم) وجود ندارد، در نتیجه معلول (زیرساخت فروش نفت در تحریم) نیز وجود نخواهد داشت. در نتیجه به نظر میرسد برجام و تعلیق موقت تحریم چه به عنوان یک راهبرد و چه تاکتیک با روح راهبرد بیاثر کردن تحریمها در تناقض است.
عقل نیز حکم میکند که تا زمانی که اقتصاد ایران به یک ثبات نسبی نرسد، اساسا شرایط انجام یک معامله بین ایران و آمریکا فراهم نمیشود، زیرا ایران چیزی جز امنیت خود (به عنوان خط قرمز) برای عرضه به آمریکا ندارد و آمریکا هم دلیلی برای رفع تحریم نخواهد داشت.
اما آیا آمریکا اجازه خواهد داد تا دولت سیزدهم با احیای برجام به عنوان یک تاکتیک، از ظرفیت آن برای راهبرد بیاثر کردن تحریم مثلا جذب سرمایه از چین برای توسعه پتروپالایشگاهها و گسترش روابط با شرق استفاده کند؟ قطعا خیر دلیل به بنبست رسیدن مذاکرات در دولت سیزدهم هم همین است که آمریکا از تغییر نگاه ایران به برجام آگاه است.
در نتیجه اجرای دو راهکار احیای برجام و بیاثر کردن تحریم یا در عمل با یکدیگر تناقض دارند و یا در مواردی مثل جذب سرمایهگذاری از چین، آمریکا اجازه چنین مانوری را به ایران نخواهد داد، چون تحریمش بیاثر میشود.
* تجربه روسیه و اروپا در مواجهه با تحریم
تنش روسیه و اتحادیه اروپا به خوبی بیانگر این موضوع است که در مواجهه با تحریم تنها راهکار موثر، بیاثر کردن تحریمها است. همانطور که روسیه پس از اعمال تحریم نفتی به سمت توسعه روابط با شرق (هند و چین) برای جایگزینی مقاصد صادراتی نفت خود حرکت کرد و اروپا نیز پس از تحریم گازی به خرید LNG از کشورهای آفریقایی، بهینهسازی، توسعه تجدیدپذیرها و غیره اقدام کرده است.
طبق پیشبینیها اقتصاد دو طرف دعوا نیز تا سال ۲۰۲۵ با شرایط تحریمی سازگار شده و در واقع تحریم دو طرف بیاثر خواهد شد، هر چند که در این چند سال هزینههای کلانی نیز به آنها وارد شده و خواهد شد. اما در ایران سالهاست که این خطای راهبردی هزینه سنگینی را بر کشور تحمیل کرده بدون اینکه منجر به نتیجه شود.