به گزارش مشرق، هفت دهه است ایرانی ها با تحریمهای آمریکا دست وپنجه نرم میکنند و هنوز کمر خم نکردهاند؛ اشتباه نمیگویم، هفت دهه و نه چهار دههای که برخی تصور میکنند، چراکه نخستین تحریمهای رسمیآمریکا و انگلیس زمانی بر ایرانیها وضع شد که ایرانی ها صنعت نفت خود را ملی کردند؛ یعنی زمان دولت دکتر مصدق. علیرغم سرنگونی آن دولت وعلیرغم اینکه بعدها شاه که متحد نزدیک غرب در منطقه به حساب میآمد در قدرت بود، اما آمریکاییها و انگلیسیها تحریمهای خود بر علیه ایران را لغو نکردند بلکه فقط تعلیق کردند. بهانه آنها برای خودداری از لغو تحریمها هم این بود که وضع کنندگان تحریمها هیچ چهارچوبی برای لغو آن تعیین نکرده بودند و تنها راه لغو آن تحریم ها رای گیری در کنگره آمریکا بود که خوب به دلیل تنش های سیاسی در آمریکا همیشه این مساله پشت گوش انداخته میشد و مسئولین آمریکایی همیشه به ایرانیها میگفتند که چه کار دارید این ماجرا را برهم بزنید، ما که آن را اجرا نمیکنیم!
این مساله هم در خاطرات امیر اسد الله علم و هم در خاطرات هویدا ذکر شده است، اما بعدها که در ایران انقلاب شد همین تحریم ها دوباره زنده شد بنابراین این تحریمها به ساختار سیاسی حاکم بر ایران ربط نداشت بلکه تحریم هایی بود که بر علیه ملت ایران وضع شده بود که هر زمانی نیاز باشد دوباره برقرارشود. ولی ایرانیها تجربه بسیار ارزشمندی را از این جریان آموخته بودند، به خصوص که پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران معروف است که مصدق به آمریکا رفت و بیش از یک ماه آنجا اقامت داشت (۴۲ روز) و با بسیاری از مقامات دولت و کنگره آمریکا ملاقات داشت و امیدوار بود که این لابیگریها منجر به آن شود که ایران و آمریکا با هم تعامل کنند اما در نهایت وقتی به ایران بازگشت دید آنها در همان زمانی که با او نشست و برخاست داشتند طرح کودتا و سرنگونی او را تهیه میکردند.
با توجه به این سابقه، ایرانی ها ازهمان ابتدا متوجه شدند که باید برای اینکه انقلابشان پایدار باشد پای آمریکا را از ایران کوتاه کنند. در گام دوم مسالهای که ایرانی ها متوجه آن بودند این بود که کوتاه کردن پای آمریکایی ها فقط با اخراج دیپلماتهای آنها از این کشور نیست بلکه با نابودی نفوذ سیستماتیک آنها در اقتصادی ایران است، در آن زمان بیش از ۷۰ هزار مستشار آمریکایی در ایران مشغول به کار بودند که بسیاری تصور میکردند با خروجشان کلیه زیربناهای اقتصادی ایرانیها فرو خواهد پاشید. اما ایرانیها موفق شدند پس از اخراج مستشاران آمریکایی و اروپایی از ایران کار آنها را خود انجام دهند و با توجه به تمام سختیهایی که متحمل شدند، موفق شدند کاری کنند که وابستگی شان به آمریکا و غرب به صفر برسد. در واقع تحریمهای بعدی که آمریکاییها بر علیه ملت ایران وضع کردند هم، بیشتر به همین دلیل بود، یعنی آنها متوجه شده بودند ایرانی ها توان جایگزینی کارشناسان آنها را دارند و به همین دلیل تلاش کردند از کانالهای مختلف راه دسترسی ایران به فناوری های نوین را ببندند.
گویند عدو شود سبب خیر؛ ایرانیها هم مجبور شدند به توانمندی خودشان اعتماد کنند و در این راستا هر چه نیاز دارند را خود تولید کنند، نباید تصور کرد که از همان ابتدا تولیدات ایرانی در حد اعلا و یا مشابه غربی خود بودند اما باید متوجه بود که کالای اولیهای که توسط غربیها تولید شده بود هم کیفیت کالای ایرانی را نداشت. البته ایران هم ضربه زیادی خورد، به خصوص مردم ایران سختیهای بسیاری را تحمل کردند، ولی به هر بدبختی که بود ایرانیها موفق شدند فناوری تولید بسیاری از کالاهای استراتژیک را پیدا کنند و خود آنها را تولید کنند. برخی شاید بحث موشک و پهپاد به ذهنشان بیاید اما باید توجه داشت که موارد دیگر هم هست که ایرانیها بنا به علاقه و یا حتی اجبار مجبور شدند خود آنها را تولید کنند و در آن موفق شدند.
امروزه بزرگترین مشکل آمریکاییها با ایرانیها این است که دیگر هر چه قدر ایران را تحریم کنند باز هم نمیتوانند کمر ایران را خم کنند و رفتهاند تا از داخل به ایران ضربه بزنند، امروزه ایرانیها به عنوان استادان دور زدن تحریمهای آمریکا معروف شدهاند، به هر حال بد نیست روسیه و چین هم متوجه این جریان باشند که اعتماد به آمریکا یعنی به گرگ برای حفاظت از گله اعتماد کنید. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی روسها تلاش کردند با باز کردن فضای اقتصادی خود زمینه حضور آمریکاییها در روسیه را فراهم کنند و به سرعت به کالای آمریکایی وابسته شدند. به عنوان مثال میگویم، امروزه بسیاری از شهروندان روس گوشیهای آمریکایی در دست دارند، یعنی هر لحظه آمریکایی ها تصمیم بگیرند میتوانند ارتباطات کل آنها را قطع کنند و همچنین میتوانند با سوء استفاده از فناوری های موجود در این گوشیها از شهروندان روس جاسوسی کنند و ... هر کس کمترین اطلاعات را از مسائل فنی داشته باشد به خوبی میداند که تولید کنندگان نرم افزار همیشه دربهای پشتی برای نرم افزارهای خود میگذارند که هر وقت بخواهند بتوانند وارد شوند و هر تغییراتی بخواهند در نرم افزاها بدهند. البته همین ماجرا نسبت به چینیها هم صدق میکند؛ این را مثال زدم تا متوجه شویم چقدر روسیه و چین به تکنولوژی و فناوری غربی وابسته شدهاند و با قطع کردن دسترسی آنها به این فناوریها غربیها به راحتی میتوانند به روسیه و چین ضربه بزنند.
البته وابستگی فقط در حد تجهیزات نیست بلکه حتی میبینیم که مثلا در برخی موارد حتی وابستگیهای فرهنگی برای ملت ها ایجاد میشود. یعنی آمریکایی ها با استفاده از ابزار رسانه ای خود، بهشتی آنچنانی به جوانان کشورهای دیگر نشان میدهند و این تصور را برای آنها ایجاد میکنند که اگر از سیاست و فرهنگ و تمدن ایده آلی که آمریکایی ها تبعیت کنند آنها نیز وارد بهشت خواهند شد، در حالی که واقعیت امر به کلی متفاوت است. البته ما در ایران هنوز که هنوز است در حال ضربه خوردن از آنها هستیم، در مقابل شاهدیم که چینیها با حفظ فرهنگ و تمدن خود به مقابله با آمریکاییها پرداخته اند و به صورت نسبی در این زمینه موفق بوده اند. امروزه شما اگر به چین سفر کنید میبینید که بسیاری از مردم چین هنوز به فرهنگ و تمدن خود احترام میگذارند و لباسهای سنتی خود را تن میکنند و یا در چین عموم مردم از نرم افزارهای چینی استفاده میکنند و نه نرم افزار های غربی؛ اما درباره روسیه باید گفت پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق روسها تصور کردند با همکاری فرهنگی و اقتصادی با غرب میتوانند دیوارهای فیمابین را از بین ببرند اما متوجه نبودند که آمریکا وجود روسیه را خطری برای خود میداند و تا زمانی که روسیه نابود و تکه تکه نشود دست بردار نخواهد بود.
در واقع آمریکا هیچ کشور دیگری که پتانسیل رقابت با خود را دارد تحمل نمیکند، به همین دلیل هم مشاهده میکنیم علیرغم اینکه روسها بسیار باز با آمریکاییها و غربیها رفتار کردند و از رستورانهای آمریکایی و نوشابههای آنها گرفته تا کمپانیها و بانکها و ... آنها را در کشور خود راه دادند اما آمریکاییها از همان ابتدا هم قصد همکاری با روسیه را نداشتند و به دنبال فرصت مناسب برای ضربه زدن به ملت روسیه بودند. برعکس ایران و چین، روسیه در زمینه مباحث جنگ رسانهای موفق شد. بسیار موفق عمل کرد ولی مشاهده میکنیم آمریکایی ها و غربیها با نامردی تلاش دارند که رسانه های روسیه را از میدان خارج کنند.
به نظر میرسد ایران و روسیه و چین امروزه باید متوجه باشند که هر کدام خصوصیتهایی دارند که با آن به مقابله با سلطهطلبی آمریکا برخواستهاند ولی طرف آنها امروزه کل کشورهای غربی هستند و به تنهایی نمیتوانند با کل غرب به مبارزه بپردازند و تنها راه برای اینکه بتوانند در مقابل غرب بایستند این است که همه توانمندی های خود را با هم به اشتراک بگذارند.
منبع: الف