به گزارش مشرق، چندی پیش آذر منصوری از سوی اصلاحطلبان، به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب شد. این انتخاب به قدری غیرمنتظره بود که حتی رسانه اصلاحطلبان از آن با عنوان «کودتای اتحاد ملتیها» یاد کرد.[1]
در روزهایی که آذر منصوری انتخاب شد، صحبت از رد صلاحیت او به میان بود. مدیرکل سیاسی وزارت کشور گفته بود: «کمیسیون فراقوهای احزاب پیرامون مسئلۀ انتخاب آذر منصوری بهسمت رئیس جبهه اصلاحات با توجه به عضویت موثر منصوری در حزب اتحاد ملت، بررسیهایی داشته و با توجه به سوابق محکومیت و تداوم محرومیت اجتماعی در آن بازه زمانی، ایشان امکان عضویت مؤثر در حزب را نداشتند.»[2]
در نهایت، علی حدادی، عضو کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، اعلام کرد: «موضوع صلاحیت خانم منصوری در آخرین جلسه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب بررسی شد و به جهت محکومیت قضایی وی، صلاحیت ایشان مردود اعلام شد و بنابراین انتخاب وی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات خلاف قانون است. همچنین خانم منصوری به جهت سابقه محکومیت قضایی، حتی صلاحیت عضویت در شورای مرکزی حزب اتحاد ملت را نیز دارا نمیباشند.»[3]
بعید به نظر میرسد که جبهه اصلاحات از محکومیت پیشین منصوری و احتمال بالای عدم تایید صلاحیت او، بیاطلاع بوده باشد. خصوصا آنکه پیشتر این موضوع از سوی کمیسیون مربطه ابلاغ شده بود.
سوال این است که با وجود این اطلاع، چرا جبهه اصلاحات، آذر منصوری را به عنوان رئیس این جبهه انتخاب کرد تا بعد رد صلاحیت شود؟
داغ کردن تنور اصلاحات
به نظر میرسد یکی از دلایل انتخاب آذر منصوری با وجود آنکه میدانستند صلاحیتش تایید نمیشود، داغ کردن تنور جبهه اصلاحات بود. بعد از حمایتهای همه جانبه جبهه اصلاحات از حسن روحانی و ناکارآمدی دولت او، به گونهای که به عنوان دولت عبرت معرفی شد، جریان اصلاحات جایگاه خود را در میان مردم ایران و افکار عمومی از دست داد. انتخاب فردی به عنوان رئیس این جبهه که میدانند صلاحیت ندارد و بعد خبر رد صلاحیتش منتشر میشود؛ باعث میگردد نام جبهه اصلاحات مجددا در افکار عمومی شنیده شود و میتواند ابزاری برای مظلوم نمایی نیز باشد.
انتخاب اول، گزینه دوم، برای حذف رادیکالها
در زمان انتخاب آذر منصوری به عنوان رئیس جبهه اصلاحات، شهیندخت مولاوردی به عنوان یکی از گزینههای اصلی ریاست این جبهه، مطرح بود که با نظر مخالف برخی چهرههای رادیکال همچون فخرالسادات محتشمیپور، همسر مصطفی تاجزاده، تایید نشد. بر این اساس، میتوان گفت که اصلاحطلبان در ابتدا، گزینه دوم خود را به عنوان رئیس جبهه انتخاب کردند تا هم بتوانند پروژه داغ کردن تنور اصلاحات را پیش برند و هم نظر چهرههای رادیکال اصلاح طلب، حذف شود.
به هرحال آنچه که به واقعیت نزدیک است، این است که جریان اصلاحات، فردی را به عنوان رئیس انتخاب کرد که میدانست صلاحیتش تایید نمیشود. این اقدام ابزار خوبی برای بازیهای سیاسی بعد از اعلام خبر رد صلاحیت منصوری است.
به نظر میرسد که اصلاحطلبان از همین الان برای به چالش کشیدن فضای سیاسی و انتخابات پیشرو، برنامههایی از جنس رفتارهای رادیکالی و افراطی را در پیش گرفتهاند و با استفاده از مهندسی افکار عمومی و مظلوم نمایی، روی موج اتفاقات احتمالی در آینده، سوار شوند و به نوعی شکست در انتخابات را با کلید واژه "ما صلاحیت نداریم" توجیه کنند.
[1]-sobhe-no.ir/newspaper/1673/6/63246
[2]-fna.ir/3dk317
[3]-fna.ir/3dn2qq