به گزارش مشرق، مرتضی کامل نواب پژوهشگر و مدرس دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت: مهاجرت یکی از مسائل مهم در جامعه ایرانی بوده و هست. امری که نه بهاندازه فضاسازی اجتماعی گسترده است و نه به میزان تصور برخی مسوولین کم و حداقلی؛ بلکه واقعیتی است که باید بهاندازه خودش دیده شود. مهاجرت بهویژه برای نخبگان، همیشه برای کشور و نظام حکمرانی چالشبرانگیز بوده است. استعدادهایی که با حضور هرکدامشان، میتوان به دستاوردهای بسیار دست یافت و با رفتنشان، بخشی از پازل پیشرفت و توسعه ناقص میشود.
اما چرا مهاجرت اتفاق میافتد؟ اولا باید درک کنیم که مهاجرت یک امر جهانی است. گزارشهای متعدد از مهاجرت آلمانیها یا آمریکاییها به کشورهای دیگر نشاندهنده وجود میزان طبیعی خروج افراد از کشور اصلیشان است که علل و دلایل مختلفی دارد. در قدم دوم باید این میزان را با آمارهای داخلی مقایسه کرد. وضعیتی که حتما باید مورد نگرانی مسوولین در کشور باشد. در قدم بعدی باید علل کلان این مهاجرتها درک شود. در اینجاست که میتوان از مفاهیم وطنگریزی و وطنگزینی برای صورتبندی نظری موضوع استفاده کرد. مفاهیمی که دکتر محمدباقر قالیباف در جمع اعضای دانشکده حکمرانی دانشگاه شریف ارائه کرد و درباره آن گفت: «ما با پدیده وطنگزینی مواجه هستیم، نه وطنگریزی. خیلیها نمیخواهند و نمیتوانند از ایران دل بکَنند؛ اما دنبال شرایط زیستی بهتر و پایدارتر هستند.» این مفهومها توضیح میدهد که مسأله بخش اعظمی از جوانان مهاجرت کرده، نه دلزدگی از ایران عزیز است و نه مخالفت با نظام اسلامی، بلکه خستگی از شرایطی است که در آن توان بروز استعداد خود را ندارند یا بهسختی دارند. ناکارآمدی یک دهه اخیر و ضعف دولت سابق در کنار فشار بیامان خارجی باعث شده شرایط لازم برای این بروز مهیا نشود و برخی از این عزیزان، قصد سفر کرده و از کشور خارج شوند تا در جایی دیگر، زندگی بهتر بسازند. البته گزارشهای متعدد نشان از آن دارد که مهاجرین از ایران عموما دلبسته کشور خودشان میمانند و وجوه مختلف فرهنگی خود را حتی در غربت حفظ میکنند. امری که تقویتکننده استدلال ما درباره عدم وطنگریزی این افراد است. البته این ماجرا طرف دیگری هم دارد. با اینکه شرایط سختی در کشور بهویژه در یک دهه اخیر حاکم بوده است؛ اما بسیارند کسانی که در ایران مانده و مایه پیشرفت کشور در زمینههای علمی و دانشبنیان شدهاند. دانشمندانی که با مشکلات دستوپنجه نرم کردهاند و توانستهاند از دل مشکلات، شرایط مطلوب خود را بیرون بکشند. ازاینرو باید تأکید کنیم وظیفه همه است که در شرایط سخت برای توسعه کشور تلاش کنند و با از خودگذشتگی باعث این پیشرفت شوند.
اما این تلاش برای مسوولین امر دوچندان و سنگینتر از هر طرف دیگر است. بهبود شرایط حضور نخبگان در کشور به دلیل بهبود وضعیت اقتصادی و بروز استعداد، یکی از مهمترین بخشهای این وظیفه است. اینجاست که مفاهیمی مانند تصویر آینده و امید به پیشرفت اهمیت پیدا میکند. امری که هم باید در عرصه ذهنی و رسانهای بهدرستی پیگیری و هم در عرصه واقعی با تغییر شرایط، وضعیت اصلاح شود. موضوعاتی مانند فعالشدن واقعی قانون حمایت از دانشبنیانها، تسهیل کسبوکارها و قوانین سهگانه مسکن از اولویتهای مربوط در این زمینه است. کمااینکه پژوهشهای مرتبط با مهاجرت نخبگان نشان از اهمیت همین موضوعات دارد.
البته همانطور که رئیس مجلس در امتداد بیانات رهبر معظم انقلاب تأکید داشتهاند، باید به موضوع تحول در نظام حکمرانی برای مردمیسازی واقعی و سپردن کار به مردم توجه ویژه کرد. تجربه گذشته در نظام اسلامی این است که هر کجا مردم کار را به دست گرفتهاند، مشکلات یکبهیک حل شده است. در اینجا هم باید به نخبگان میدان داد تا با عقلانیت، کارآمدی را بهصورت کامل به کشور برگردانند.