به گزارش مشرق ، ایالات متحده در سناریویی بلند مدت قصد داشت ائتلافی جهانی تحت مبارزه با تروریسم را آغاز کند و در پس پرده این پروژه و با بهره گیری از ظرفیت همدستان اروپایی اش توجیهی برای لشگرکشی به منطقه استراتژیک خاورمیانه پیدا کند.
سال 2003 که نیروهای آمریکایی به عراق حمله کردند پس از ورود به خاک این کشور و در مواجهه با سازمان منافقین متوجه شدند با گروهی شبه نظامی روبه رو هستند که برای ادامه فعالیت و حیات در منطقه به شدت به حمایت ایالات متحده نیاز دارند و به ازای آن حاضر به ارائه هرگونه خدماتی نیز می باشد.
مقامات نظامی آمریکایی که در آن سالها در عراق و در ارتش آمریکا خدمت می کردند بعداً از همین واقعیت پرده برداشتند که سازمان منافقین به مانند یک ارتش خصوصی ظرفیت های بسیاری را در اختیار نیروهای آمریکایی قرار می داد.
آنها اذعان کردند که بسیاری از ماموریت های جنایتکارانه آمریکا که امکان استفاده از نیروهای آمریکایی و آشکار شدن دست آمریکا در آنها وجود نداشته به وسیله این گروه تروریست صورت می گرفته است.
منافقین حتی در پادگان اشرف به نیروهای القاعده آموزش عملیات انتحاری می دادند و در ناامن سازی عراق و ایجاد دعواهای خشونت بار فرقه ای و قومی که خواست آمریکا بود، کمکی شایانی کردند.
در مقابل، حمایت های آمریکا به این گروه هم به صورت حمایت های مالی صورت می گرفت و هم 9سال حضور نیروهای آمریکایی در عراق عاملی شد که حضور غیرقانونی منافقین در این کشور را تمدید کند.
البته حوزه همکاری های منافقین با آمریکا گسترده تر از عملیات های تروریستی صورت می گرفت و این موضوعی است که رسانه های غربی و برخی گزارش های دولتی ایالات متحده بارها به آن پرداخته اند.
پس از خروج نیروهای آمریکایی از خاک عراق، اخراج سازمان منافقین به عنوان درخواستی که از سوی ملت عراق پی گیری می شد، در اولویت دولت عراق قرار گرفت.
با این وجود مشغولیت های متعدد دولت که غالب آنها به موضوع امنیت این کشور مربوط می شد و یکی از دستاوردهای حضور نظامیان آمریکا در عراق به حساب می آمد، باعث شد که فرآیند اخراج منافقین با تاخیر روبه رو شود، این زمان دقیقاً مصادف بود با فعالیت های منافقین و صرف هزینه های کلان برای راه اندازی یک موج رسانه ای بر پایه مظلوم نمایی تا موجب ابقای این گروهک در عراق شده و موازی با آن نیز خروج از فهرست سازمان های تروریستی آمریکا نیز پیگیری می شد.
زیرا منافقین که در جامعه جهانی به عنوان یک گروه تروریست شناخته می شدند امکان چندانی برای دفاع قانونی و پیگیری حقوقی پرونده خود در عراق را نداشتند و خواست دولت عراق نیز در منظر بین المللی یک حق قانونی بود که خروج تروریستها از خاک خود را پیگیری می کرد.
در همین رابطه تعدادی از مقامات رده بالای امریکایی به طور منظم در مراسم مختلف منافقین خلق سخنرانی می کردند که از میان آنها می توان به «رودی جولیانی» شهردار سابق نیویورک و نامزد ریاست جمهوری آمریکا، «هاوارد دین»، مشاور سابق امنیت ملی اوباما، ژنرال «جیمز جونز» از فرماندهان نظامی و بلند پایه ارتش آمریکا و نماینده سابق پارلمان «لی همیلتون»، اشاره کرد.
نرخ معمول برای یک سخنرانی 10 دقیقه ای در چنین جلساتی بین 20 تا 40 هزار دلار بود و این سخنرانان به طور آشکار در صحبت های خود از سازمان منافقین نام برده و از آنها حمایت می کردند. این اقدامات آشکارا نشان از حمایت ایالات متحده و سیاستمداران این کشور از یک گروه تروریستی داشت.
به همه اینها اضافه کنید رفت و آمد آزادانه اعضای این سازمان در خاک آمریکا را که با قرارگیری نام این گروه در فهرست سازمان های تروریستی در تناقض است. به عبارت دیگر ایالات متحده از یک سو ادعا می کند که منافقین را به عنوان یک گروه تروریستی می شناسد و ازسوی دیگر به حضور تروریست ها در خاک خود و حتی حمایت سیاستمداران آمریکایی از آنها هیچ واکنشی نشان نمی دهد.
سال گذشته «سیمور هرش» روزنامه نگار مشهور آمریکایی با استناد به منابع اطلاعاتی آمریکا، تجهیز و آموزش نظامی و تروریستی گروهک منافقین توسط ارتش آمریکا و منابع اطلاعاتی اسرائیل را فاش کرد که در سال 2005 صورت گرفته است. این گزارش جنجالی که در مجله نیویورکر آمریکا به چاپ رسید اضافه کرد که این آموزش ها توسط وزارت دفاع آمریکا و به شکلی محرمانه در صحرای نوادای آمریکا صورت گرفته است. این مکان سایتی است که در 100 کیلومتری لاس وگاس در ایالت نوادا واقع شده و زمانی محل آزمایش های هسته ای بوده است.
هرش در گزارش خود آموزش ها را در زمینه مخابرات، استفاده از رمز، سلاح و تاكتيك هاي نظامي توصیف کرد و همچنین دلایل آن را استفاده از این نیروها در عملیات های تروریستی بنا به درخواست آمریکا دانست.
پس از این آموزش ها نیروهای منافقین از سوی موساد اسرائیل برای ترور دانشمندان هسته ای ایرانی به کار گمارده شدند. در این زمینه شبکه تلویزیونی «ان بي سي» به نقل از دو مقام آمریکایی گفت که دانشمندان ايراني با حمايت و طراحي موساد سازمان اطلاعات اسرائيل و توسط سازمان مجاهدين خلق اجرا شده است.
در سال 2010 دادگاه تجدید نظر ناحیه کلمبیا (در ایالت کارولینای جنوبی) دادخواست سازمان منافقین را برای خروج از لیست تروریستی در دست بررسی قرار داد و در فرایند رسیدگی به این دادخواست یکی از سه قاضی پرونده، «کارن لی-کرفت هندرسون»، گفت که اسناد طبقه بندی شده بسیاری وجود دارد که بر مبنای آنها هنوز نام سازمان منافقین باید در لیست سازمان های تروریستی باقی بماند، اسنادی که نشان می دهد این گروه همچنان توانایی و قصد حضور در عملیاتهای تروریستی را حفظ کرده است.
همچنین در گزارش دیگری که ماه فوریه از سوی «ان بی سی» منتشر شد به نقل از یک مقام ایالات متحده که نامش افشا نشده فاش شد که سازمان منافقین خلق مسئول ترورهای اخیر دانشمندان هسته ای ایران بوده است.
سابقه فعالیت منافقین در موضوع هسته ای ایران نیز به ادعای این گروهک مبنی بر افشا سازی برنامه غنی سازی اتمی ایران باز می گردد که البته «محمد البرادعی» رئیس وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت که موساد پشت افشای این اطلاعات است. در هر حال این موضوع نیز سندی بر استفاده از این گروه تروریست در خدمت سیاست های آمریکا و اسرائیل است.
همکاری های منافقین با آمریکا غیر از اقدامات تروریستی و نظامی ابعاد دیگری را نیز دنبال می کند که در حوزه تبلیغات رسانه ای و صرف هزینه های گزاف در صحنه جنگ نرم است. نمونه آن را می توان «کمیته سیاست ایران» به ریاست «ریموند تنتر» نام برد. این کمیته با هزینه منافقین اداره می شود و تنتر نیز یکی از حامیان قدیمی منافقین است که بابت مدیریت فعالیت های این موسسه از منافقین حقوق می گیرد.
کمیته سیاست ایران پیگیر سیاست های کلان دولت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی و تفکر حاکم بر انقلاب ایران است. آنها با صرف هزینه های گزاف به تولید فیلم های مستند و چاپ کتاب در حوزه اسلام هراسی و ایران هراسی با تکیه بر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران می پردازند. مستند «ایرانیوم»، فیلم سینمایی 300 و کتاب «واواک در خدمت آیت الله ها» نمونه هایی از سرمایه گذاری های گزاف این کمیته است.
تنتر در کنار این گونه فعالیت ها وظیفه دارد تا به دولت آمریکا بقبولاند که گزینه تحریم و گزینه نظامی در قبال جمهوری اسلامی ایران بی نتیجه خواهد بود و باید از منافقین به عنوان یک جایگزین دموکراتیک برای نظام ایران استفاده شود. وی پیشنهادش را تحت عنوان «گزینه سوم» معرفی می کند در حالی که نه به نفرت ملت ایران از این گروه تروریست اشاره ای دارد و نه به ماهیت غیر دموکراتیک و فرقه ای منافقین اشاره می کند.
التبه مطالب گفته شده فقط بخشی از همکاری منافقین با دولت آمریکا بود که انعکاس آن در رسانه های غربی منتشر شده است. با این وجود ایالات متحده آمریکا امروز حرف از خروج نام منافقین از فهرست سازمان های تروریستی می زند که در ظاهر قرار است بسیاری از محدودیت های موجود سر راه این گروهک را مرتفع سازد.
اما با نگاهی به سابقه فعالیت های منافقین از سال 1997 تاکنون به راحتی متوجه می شویم که حضور در فهرست تروریستی هیچگاه محدودیتی برای منافقین ایجاد نکرده است و فقط می توان اینگونه تحلیل کرد که خروج از این فهرست به آمریکا اجازه می دهد تا حمایت های خود از این گروه تروریست را به صورت آشکار به عملی سازد.