به گزارش مشرق،کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: ۱۴ سال از انتخابات سال ۸۸ و فتنه تقلب میگذرد، اما همچنان روشن نیست محمد خاتمی، به عنوان لیدر اصلی اصلاحطلبان چه موضعی در خصوص اصل ادعای تقلب در آن انتخابات دارد. همین هاله ابهام باعث شده هر از چندی، غائلهای مجازی یا رسانهای درباره نظر خاتمی به راه بیفتد و یک سو مخالفان خاتمی بگویند او در خفا گفته که تقلب نشده است و سوی دیگر، مریدان او تکذیب کنند و همه حرف بزنند جز خود خاتمی!
این روزها باز هم غائله بالا گرفته است. انتشار محتوایی در تلویزیون از قول یکی از میهمانان برنامه که بر اذعان خاتمی پیرامون عدم تقلب در انتخابات ۸۸ تأکید دارد، باز این سؤال را به متن سیاسی رسانهها و فضای مجازی آورده است که خاتمی درباره تقلب در انتخابات ۸۸ چه نظری دارد؟
شواهد و قرائن و نقلهایی وجود دارد که نشان میدهد خاتمی به وقوع تقلب اعتقاد نداشته و ندارد. او سال ۹۰ در بنیاد باران دیداری با برخی فعالان رسانهای داشته که حداقل برخی از آنان اصلاحطلب نبودهاند. حاضران در جلسه نقل کردهاند که خاتمی آنجا «صراحتاً» گفته که «تقلب نشده است» و خاتمی با ملاحظه از دست ندادن حمایت بدنه جنبش سبز و نیز با این اعتقاد که حامیان تقلب با بیان عدم تقلب، به سوی نظام برنمیگشتند، بلکه سمت و سوی خارج از کشور را داشتند، از بیان علنی و رسمی اعتقاد خود به عدم تقلب طفره میرود.
حالا جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات و از مریدان نزدیک به خاتمی، کل وجود چنین جلسهای را که طی ۱۲ سال گذشته بارها پیرامون آن در رسانههای مختلف صحبت شده، پس از ۱۲ سال تکذیب میکند، در حالی که سعید نورمحمدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و سخنگوی حزب ندای ایرانیان، تأکید دارد که خود در آن جلسه حاضر بوده است!
از سخنان رهبر انقلاب هم برمیآید که خاتمی در جریان وقایع پس از انتخابات ۸۸ اعتقاد به ابطال انتخابات را تکذیب کرده است و همین موضوع، اعتقادات قلبی او به تقلب نشدن را نشان میدهد.
باز هم میتوان قرائن و شواهد آورد که نشان دهد موضع خاتمی درباره تقلب چه بوده و چگونه میان حرف و عمل خصوصی و عمومیاش تضاد وجود داشته است، اما موضوع اصلی که این نیست. همین که هنوز چنین سؤالی وجود دارد که نظر واقعی خاتمی درباره تقلب در انتخابات ۸۸ چیست، کافی است تا درجه شفافیت و بلکه صداقت مواضع سیاسی محمد خاتمی را بتوانیم بسنجیم. در واقع موضوع اصلی الان این نیست که خاتمی معتقد به تقلب بود یا نبود، بلکه موضوع اصلی این است که چرا پس از ۱۴ سال هنوز این سؤال وجود دارد.
خاتمی لیدر یک جریان سیاسی در ایران است. سیاستمداری است که یک دهه در این کشور وزیر بوده، هشت سال رئیسجمهور بوده و بارها در خصوص اتفاقات انتخاباتی سال ۸۸ بیانیه داده و سخنرانی کرده است، اما چرا موضعش درباره اصل وقوع یا عدم وقوع تقلب را علنی و صریح و رسمی و بیابهام بیان نمیکند؟
۱۴ سال گذشته است و خاتمی هنوز میخواهد ابهام خود را حفظ کند تا هم آخرین حلقه وصل با نظام نگسلد و هم تندروهای حامی آشوب را از خود نراند. نظام البته اهل درگیر بازی خاتمی نشده و این مشی را نپذیرفته و در کلام رهبری هم تصریح شده که «صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده، اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟»، آن سو، اما بدنه تندرو دل خاتمی بسته و برای بیانیههای قشنگاش کف و سوت میزند. اهل آشوب البته از او گذشتهاند و او را هم آخوندی میدانند که باید برود، اما مریدان خاتمی همچنان شیفته او هستند و نمیخواهند و نمیتوانند خاتمی را بیهاله قدسی ببینند و بپذیرند که فریبشان داده است. برای بسیاری از اصلاحطلبان خاتمی یک هاله قدسی دارد. انتقاد و اعتراض به او ممنوع است و کلامش را بیاستدلال و مدرک میپذیرند و «هر چه آن خسرو کند، شیرین کند»، لذا حاضرند کل جلسه را گرچه حاضران جلسه حی و حاضر هستند، تکذیب کنند و اعتبار خود را آتش زنند، اما یک بار از خاتمی مطالبه نکنند که هاله ابهام را پس از ۱۴ سال بسوزاند و همچون یک سیاستمدار حرفهای، موضع خود را درباره یکی از مهمترین وقایع سیاسی معاصر بیان کند. خاتمی به همین هالهها زنده است، هاله ابهام در مواضع و هاله قدسی برای اصلاحطلبان. اگر شفاف شود، دیگر نمیتواند هم رفیق قافله باشد و هم شریک دزد و اگر زمینی باشد، دیگر مریدانش همه اقداماتش را توجیه نمیکنند و عیان میشود که پادشاه لخت است؛ لذا همچنان بعد از ۱۴ سال درباره اعتقادش پیرامون تقلب ساکت مانده است.