به گزارش گروه بين الملل مشرق، دو کشور به واسطه ريشههاي مشترک فرهنگي به ويژه اشتراکات مذهبي از يک سو و مجاورت جغرافيايي از سوي ديگري زمينههاي بسيار مساعدي براي توسعه روابط دارند و بر همين اساس مقامات دو کشور توسعه روابط را نه تنها واجد مزاياي دوجانبه، بلکه در سطح منطقهاي نيز حائز منافع بسيار ميدانند. بر اين اساس، آقاي دکتر محمود احمدينژاد، طي سفر خود به جمهوري آذربايجان براي شرکت در نشست سران کشورهاي ساحلي خزر، ديدارهايي را نيز با مقامات اين جمهوري از جمله آقاي الهام علييِف انجام و مسائل و موضوعات دوجانبه و منطقهاي را با وي مورد بحث قرار داد.
شبکه جهاني سحر در همين راستا و نظر به اهميت روابط تهران و باکو، گفتوگويي را با آقاي احمدينژاد ترتيب داده که مشروح آن در ادامه از نظر ميگذرد:
آقاي رئيسجمهور! اهميت، نتايج و دستاوردهاي سفر خود به آذربايجان و اساساً اهميت مناسبات تهران و باکو و جايگاهي را که آذربايجان به عنوان تنها کشور اسلامي قفقاز در سياست خارجي ايران دارد، تشريح فرماييد؟
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم عجل لوليک الفرج والعافيه والنصر
من هم ابتدا سلام عرض ميکنم. روابط ايران و آذربايجان روابط ويژهاي است. هم همسايگي است و هم برادري. روابط دوستي ممکن است دچار نوسان شود يا قطع شود. اما روابط برادري در هر شرايطي باقي خواهد ماند و روابطي است که قابل قطع شدن يا تضعيف نيست، ما دو ملت و دو دولت برادريم و منافع مشترک فراوان داريم. البته دشمنان مشترک هم داريم، شرايط جغرافيايي و تاريخي ما به گونهاي رقم خورده که رابطه ايران و آذربايجان يک رابطه ويژه و ممتاز است.
در واقع، اين روابط از محورهاي اصلي ثبات و همکاري درمنطقه است. امروز هم به لطف خدا با اراده دو دولت و دو ملت رابطه ما در بخشهاي گوناگون خوب است و رو به گسترش است. ميان دو کشور ديدارها هميشه مفيد، موثر و سازنده بوده است. اين بار هم همين طور است. ما پيشرفت و آباداني آذربايجان را پيشرفت و آباداني خودمان ميدانيم. همين احساس در برادران آذري ما نيز وجود دارد. در موضوعات منطقهاي و جهاني ديدگاههاي مشترک داريم و آنها را دنبال ميکنيم. در تمام مجامع جهاني از حقوق يکديگر بطور کامل دفاع ميکنيم. محدوديتي براي توسعه روابط وجود ندارد. در اين سفر با برادرم جناب آقاي علييِف تمام زمينههاي همکاري و روابط بين دو کشور را مورد بحث و بررسي قرار داديم. با يک نگاه کلان و راهبردي تصميمات بسيار خوبي در بخش اقتصادي، حمل و نقل، انرژي، سرمايه گذاري و تجارت گرفته شد. اينها محورهايي است که روابط دو کشور را متحول ميکند و به نفع هر دو کشور و منطقه است.
حجم روابط اقتصادي ما، اگرچه قابل توجه است، اما مورد رضايت هيچ يک از طرفين نيست. قرار شد موانع برداشته شو و تا حد ممکن ظرفيتهاي دو کشور رشد کند. در گام اول حداقل پنج ميليارد دلار را مدنظر داريم. اين ميتواند به سرعت به چند برابر افزايش پيدا کند. در بخش فرهنگي نيز همين طور. در بخش سياسي، منطقهاي و بينالمللي، همکاري ايران و آذربايجان يکي از عوامل اصلي ثبات در درياي مازندان، درياي خزر و کل منطقه است. پيوند ايران و آذربايجان حتماً کمک ميکند تا مسائل منطقه با روش بهتري و با آرامش بيشتري حل و فصل شود. نگاه ما به تحولات جهاني هم نگاه واحدي است و اين مناسبات ما را براي ورود به دوران جديد و عرصههاي گوناگون بينالمللي آماده ميکند. هميشه ديدارهاي ما خوب بوده است. اين ديدار هم به همين ترتيب.
جناب رئيس جمهور، منطقه قفقاز با مناقشاتي درگير است که يکي از آنها هم مناقشه قرهباغ است و بزرگترين معضل جمهوري آذربايجان محسوب ميشود. طي 20 سال گذشته کشورهاي گروه مينسک که شامل آمريکا، فرانسه و روسيه هستند و به عنوان ميانجي در اين مناقشه نقشآفريني ميکنند، نتوانستهاند اين مناقشه را حل کنند. راهکار پيشنهادي ايران براي حل اين مناقشه چيست؟ و علل مقاومت کشورهاي سلطه در مقابل نقشآفريني ايران در حل اين مناقشه و ساير مناقشات قفقاز از نظر جنابعالي چيست؟
ما فکر ميکنيم همه مسائل و همه مناقشات از طريق گفتوگو و البته با پذيرش عدالت و قانون قابل حل است. ما اين مسير را دنبال ميکنيم و اگرهم اعلام کرديم که آمادگي داريم که وارد بشويم و کمک بکنيم، باز بر پايه عدالت، منطق، قانون و با روش گفتوگوست. ما فکر ميکنيم کسي که مي خواهد وارد بشود، نبايد خودش يک موضع تعصبي از قبل داشته باشد. آنهايي که اسم برديد، بسياري شان مواضعشان هم در طول تاريخ و هم در معادلات امروز جهان مشخص است. آنها فرمولي دارند که بالاخره در آخرش عدالت درنخواهد آمد، ما دنبال عدالت هستيم. فکر ميکنيم کشورهاي منطقه بايد صدها سال در صلح و دوستي باهم زندگي کنند. نبايد هيچ نقطه تاريکي در روابط باقي بماند. نقطه تاريک از بي عدالتي ها ناشي ميشود. عدالت و قانون را بگذاريم وسط و همه تابعش باشيم، بپذيريم و عمل کنيم و تصميم بگيريم که باهم دوست باشيم. از دشمنيها و مناقشات هيچ کس سود نميبرد. حداقل چيزي که تلف ميشود وقت و اعصاب مردم و دولتها است، بالاترش هم منابع است. بالاخره ما در طول تاريخ و به تجربه دريافتيم که بسياري از از اين نيروهاي غربي پايبندي به عدالت ندارند. به همين خاطر ما آنها را همراهي نکرديم. اگر چه، اگر در همين موضوع هم آنها بتوانند عدالت را اجرا کنند و حق را حاکم کنند و مشکل را حل کنند، ما استقبال ميکنيم و حمايت ميکنيم.
آقاي دکتر! کشورهاي منطقه قفقاز شامل آذربايجان، گرجستان و ارمنستان در حوزه تمدني ايراني اسلامي قرار دارند. با توجه به اين موضوع، نگاه و رويکرد ايران به قفقاز برچه مبنايي قرار دارد؟
ببينيد. اين درست است. کل منطقه ما يک منطقه بسيار وسيعي است. ما در يک حوزه فرهنگي و تمدني هستيم. زندگي مردم ما خيلي شبيه هم است. اعتقادات، باورها، آداب و رسوم، حتي لباس پوشيدنها، غذاخوردنها و مفاهيم. ما يک حوزه بزرگ فرهنگي و تمدني شناخته شده هستيم براي کل تاريخ و کل دنيا. روابط ملتهاي ما هم به همين نسبت عمق دارد. يک عمق تاريخي بسيار طولاني که در اعماق دلها و انديشهها ريشه دارد. توجه کنيد که همين غذاها نمادي از رنگ و تمدن است. غذاهاي کل منطقه چقدر شبيه به هم است، اصلا يک جور است. نوع نگاه به زندگي، ارتباطات اجتماعي، احترام به خانواده، احترام به بزرگتر، صداقت، دوستي، پاکي و فداکاري. اينها ارزشهاي متعالي هستند که در متن اين فرهنگ حضور دارند. ما فکر ميکنيم که همه اين منطقه بتواند در کمال آرامش و دوستي باهم زندگي کند. بجاي اينکه رقيب هم باشند، کامل کننده و تکامل بخش همديگر باشند. ما بايد براي پيشرفت به هم کمک کنيم و دوست هم باشيم و حلقههاي ارتباطي را در بخشهاي گوناگون تقويت کنيم، اينها شدني است. منتها منطقه قفقاز از دخالتهاي بيگانه رنج مي برد. مثل خيلي از نقاط ديگر دنيا. کشورها و نيروهاي فرامنطقهاي بخاطر منافع خودشان مي آيند. بالاخره اينجا منطقه حساسي است. يک منطقه ارتباطي مهم با منابع و ذخاير انساني و فرهنگي و مادي فراوان. آنها مي آيند براي دست اندازي . دخالت ميکنند، اما ما فکر ميکنيم با آگاهي و هوشياري مردم و دولتها يک روند همگرايي شکل گرفته است. گرچه اين آرام است. هنوز نشانههاي خيلي قوي بروز نداده است. اما، اين همگرايي حتما اتفاق خواهد افتاد.
آقاي رئيس جمهور، يکي از موضوعات مهم منطقه، بحث درياي خزر است. ايران درياي خزر را درياي صلح و دوستي ميداند. به نظر جنابعالي موانع احتمالي در مقابل همگرايي در درياي خزر و تعيين رژيم حقوقي جديد درياي خزر چه بوده است و رويکرد ايران براي تعيين رژيم حقوقي جديد درياي خزر چيست؟
درياي خزر درياي صلح و دوستي است. بايد هم همين طور باشد. هيچ گزينه ديگري وجود ندارد و نميتواند هم وجود داشته باشد. کشورهاي منطقه بايد باهم همکاري کنند و دوست باشند و از فرصت درياي خزر به نفع ملتهايشان استفاده کنند. اما به همين نسبت که ظرفيتهاي فراواني براي دوستي و منافع مشترک در درياي خزر هست، پيچيدگي هاي سياسي و تاريخي فراواني هم وجود دارد. بالاخره ما نبايد فراموش کنيم که بيش از 20 سال از فروپاشي شوروي نميگذرد. جغرافياي سياسي منطقه در حال شکل گرفتن است. طبيعي است که روند همگرايي يک مقدار آرام طي ميشود. من فکر ميکنم اين روند گرچه آرام است، اما با استحکام دارد طي ميشود. رژيم حقوقي درياي خزر يکي از موضوعات منطقه است که آرام آرام در حال شکل گيري است.
از چند محور شروع شده است و بحثها جلو مي رود. من فکر نميکنم که در نهايت مشکل خاصي يا حادي در اين زمينه باقي بماند. بهر حال، ما همسايه هستيم. بايد با هم زندگي کنيم. درياي خزر درياي بسيار بزرگي است. مسائل محيط زيست محيطي و امنيتي دارد. مسائل قاچاق مواد مخدر و تروريسم و افراط گرايي و مسائل انرژي دارد. مسائل ذخاير دريايي، ارتباطات دريايي و کشتيراني و موضوعات متنوع فراواني وجود دارد. خوب، هرکدام بحث مي برد، گفتوگو لازم دارد. وقتي ما نگاه ميکنيم به نشست عشق آباد، بعد نشست تهران و نشست باکو، اين روند همگرايي را مشاهده ميکنيم. اميدواريم که تا يکي دو نشست بعد، اين حلقهها تکميل شود.
جناب رئيس جمهور، بويژه بعد از جريان 11 سپتامبر سياست اسلامهراسي نظام سلطه تشديد شده و حتي در بعضي از کشورهاي اسلامي با چاپ مقالات موهن عليه مقدسات اسلامي توسط مزدوران صهيونيسم تلاش ميشود که اين اسلامهراسي دنبال شود. ارزيابي جنابعالي از مجريان، اهداف، رويکرد و علل تشديد اين مساله چيست؟
اينکه روشن است. آن استعمارگران و برده داران سابق در صد سال اخير نقابشان را عوض کردند. چهرهشان را عوض کردند، شدند دموکرات و آزاديخواه و طرفدار حقوق بشر. اما همان کارهاي قبلي را با روشهاي جديد و به قول خودشان مدرن ادامه ميدهند. بلکه سنگينتر و بيشتر. آن چيزي که آنها از آن ميترسند انسان است. يعني اسلامهراسي، درواقع همان انسانهراسي است. آن چيزي که آنها ازش ميترسند، بازيابي هويت انساني است. در دنيا امروزه يک موج بسيار قوي و عميق است که طي آن انسانها دارند خودشان را پيدا ميکنند. ملتها توانمندي خودشان، هويتشان و اصالت انساني شان را پيدا ميکنند. امروز در دنيا کرامت انساني يک موضوع بسيار جدي است. عدالت يک موضوع بسيار جدي است. يگانه پرستي که پايه عدالت و کرامت انساني است، يک موضوع بسيار جدي است. و آنها از اين ميترسند.
هر انساني خودش را بشناسد براي آنها خطر است. چون زيربار سلطه نمي رود. هر ملتي خودش را بشناسد، ديگر روشهاي سلطه گرانه و يکسويه را نمي پذيرد. به همين خاطر، آنها اصلا با کرامت انسان مخالفند. اسلام هم آمده است کرامت انساني را احياء کند، عدالت را احياء کند، يگانه پرستي را احياء کند. آنها از اساس با هر نوع ديني که منشا حق دارد و به دنبال اصالت و کرامت انساني و عدالت است، مخالفند. اين نيست که فقط با اسلام مخالف باشند. آنها با مسيحيت هم اگر نقش خودش را خوب ايفا کند، مخالفند. کليمي ها هم اگر کار خودشان را درست و براساس تعاليم حضرت موسي (ع) انجام بدهند، با آنها هم مخالفند. آنها با هر ارزش الهي و انساني مخالفند. طبيعي هم هست. اما، موج بيداري و موج بازيابي هويت انساني و بازگشت به ارزشهاي الهي و انساني که دارد اتفاق مي افتد، اين موج روبه گسترش است.
هر روز دامنهها و امواج آن توفندهتر ميشود. آنها خيلي عصباني هستند و همان روشهاي تکراري را طي ميکنند، به نظرم به لحاظ عقلي و به لحاظ فکري رشد نکردهاند. به لحاظ مديريتي نيز رشد نکردهاند. اينها در همان صد سال گذشته باقي ماندهاند. خيلي اگر خوشبين باشيم درپنجاه سال گذشته درجا زدهاند. نمي فهمند در دنيا چه ميگذرد. اصلا هم دعواي اسلام و مسيحيت نيست. دعواي خداخواهي با هواپرستي است. دعواي انسان با شيطان است. دعواي انسان با ضدانسان است. دعواي عدالت با ظلم است. دعواي کرامت انساني با تحقير انسانهاست. اين را همه آنها دريافتهاند و روزبروز بيشتر دريافت ميکنند. آنها آب در هاون ميکوبند. در يک مسير سرازيري هستند که ترمز بريدهاند و بيشتر گاز ميدهند تا اينکه به فکر متوقف کردن باشند. مواضعي که ميگيرند آنها را جلو نمي برد. هيچ کس در دنيا حرفهاي آنها را عليه اسلام باور نميکند. حتي با طراحي هايي که کردند در بعضي جاها چهرههاي بسيار خشن بنام اسلام به نمايش گذاشتند. اما، تودههاي ملتها حرف آنها را باور ندارند. آنها يک راه دارند و آن هم بازگشت به دامان ملتهاست. بازگشت به حقيقت و عدالت است.
اگر برگردند، ممکن است فرصتهايي در اختيارشان باشد. اما، اگر برنگردند، سرنوشت محتوم آنها سقوط قطعي است. سقوط به اعماق درههاي حضيض انساني بدون بازگشت. ما مطلق نگران اين تبليغات آنها نيستيم. مي بينيد که گرايش تودههاي انساني به حقيقت، توحيد، اسلام ناب، به دينداري، حتي در خود آمريکا و خود اروپا گرايش به اسلام بسيار زياد است. و آنها از اين وحشت دارند که مردم در تمام دنيا به سمت دين حرکت ميکنند.
جناب رئيس جمهور! ايران اسلاميدر تمامي زمينهها از جمله دفاعي، هستهاي و علمي پيشرفت کرده است. جريان سلطه تلاش ميکند که پيشرفتهاي ايران را به عنوان تهديد بويژه براي همسايگان تلقي کند. ارزيابي جنابعالي از اين موضوع چيست؟
خوب روشن است، کار خيلي مهمي انجام نميدهند. شيطان به منظور تسلط خودش، ميترساند و تفرقه درست ميکند. محور حرکت شيطان ترساندن و ايجاد تفرقه است تا بتواند مسلط شود. خوشبختانه ملتها هم ترفند شيطان را ميدانند. رئيس جمهوري قبلي آمريکا با آن همه ادعا و تبليغات بيسابقه حرکت کرد که بيايد منطقه را فتح کند. امروز منفورترين نام و چهره در ميان ملتهاي منطقه همان فرد و دولت اوست. اين معنايش اين است که درست است که آسيبهايي به منطقه وارد کردند. اما، آن هدفهاي اصلي شان هيچ گاه محقق نشد.
آقاي رئيس جمهور! در زمينه مسائل بينالمللي، موضوعاتي که ايران براي گفتوگو با گروه 1+5 دارد، شامل چه موضوعاتي است؟
موضع ما معلوم است. ما بسته پيشنهادي مان را به آنها داده ايم و اعلام هم کردهايم. ما فکر ميکنيم مسائل جهان جز با مديريت عمومي و مشارکت عموم ملتها و دولتها و بدون توجه به قانون و عدالت حل نخواهد شد. اين پيشنهاد هم که ما دادهايم، در واقع تاکيد بر مشکلات اصلي جامعه بشري است و اعلام آمادگي ما براي حل آنها در يک فضاي تفاهم، عدالت و احترام است. هر مقدار آنها بپذيرند، جلو خواهد رفت. اما اگر با همان انديشههاي کهنه استعماري بخواهند گفتوگو کنند، اتفاق خاصي براي آنها نمي افتد. ولي ما چرا؟ ما مسيرمان را ادامه خواهيم داد. با ديگران کار را دنبال خواهيم کرد. ما استقبال ميکنيم که آنها عدالت را بپذيرند و احترام و کرامت ملتها را بپذيرند. اين به نفع آنها هم هست. همه سود ميبرند.
موضوع هستهاي ايران يک موضوع حل شده است. ما اعلام هم کرده ايم که در مورد حقوق مسلم خودمان با کسي گفتوگو نميکنيم. مثل استقلال. کسي در مورد استقلال خودش با کسي گفتوگو نميکند. فکر ميکنم که به اندازه کافي، هم در دنيا اين موضوع روشن شده است که آنها از مواضع دوگانه و چندگانه مي خواهند برخورد کنند. اين هم ديگر براي ما هيچ ارزشي ندارد. کسانيکه انبارهايشان پر از بمب اتم است، دوستانشان را با بمب اتم مسلح ميکنند و تمام جنايات دوستان خودشان را توجيه ميکنند، بعد مي آيند راجع به ايران که ميرسد يک سري اخبار دروغ مطرح ميکنند.
من مطلبي را که حالا به ذهنم آمد بگويم. جالب است. حديث ما با اينها مثل اين است که به يک نفر ميگويند که اثبات کن که سالم هستي. خوب من چطور سلامت خودم را اثبات کنم؟ اگر کسي مريض باشد، خوب به او ميگويند اثبات کن که مريضي. ميگويد که مثلا سينه ام درد ميکند، صرفه ميکنم، تب دارم، ناراحتم. اما چطور اثبات کنيم که سالميم؟ اثبات کنيم که مريض نيسيتيم!؟! کسالتي نداريم! اين ظاهرش حرف سادهاي است. اما، عمق آن، حرف خيلي جاهلانهاي است. حرف خيلي بي ربطي است. چيزي که وجود ندارد، ميگويند آن را اثبات کن. عدم اين را که نميشود اثبات کرد. ما به آنها ميگوييم که ما براساس قانون کار ميکنيم. انحرافي وجود ندارد. ميگويند نه، وجود دارد. ميگوييم که خوب سندتان چيست؟ ميگويند خودتان به ما سند بدهيد. اين استدلال کساني است که مدعي منطق و کار درست و قانون هستند.متهم ميکنند، ميگوييم که خوب سندتان چيست ؟ ميگويند سند را خود شما به ما بدهيد! ميگوييم ما سندي نداريم. ميگويند خوب، پس ايران پنهانکاري ميکند.
اين، يک منطق خيلي رنگ باخته بيارزش است که براي ما بطور مطلق هيچ ارزشي ندارد. ما از اين عبور کرده ايم. ايران عبور کرده است. ملتها همه عبور کردهاند. اصلا موضوع هستهاي ايران الان مطرح نيست. موضوع تقابل دو انديشه است. آنها خيال ميکنند با بهانه هستهاي و به ظاهر ترساندن ديگران ميتوانند به ما فشار بياورند. اينها متوجه نميشوند که اين موضوع ها اصلا تمام شده است. چه کسي از ايران ميترسد؟ هيچ کس. جز دزدها و غارتگرهاي بينالمللي، هيچ کس از ايران نميترسد. همه ملتها دوست ايرانند. اميدواريم آنها هم بالاخره از روشهاي کهنه استعماري دست بردارند و يک مقدار مزه انساني را بچشند. بيايند مثل ديگران انساني زندگي کنند تا شايد آنها هم فرصتي پيدا کنند.
جناب رئيس جمهور، آمريکا و اتحاديه اروپا با ميزباني ترکيه براي گفتوگوهاي ايران با گروه 1+5 مخالفت کردهاند. به نظر شما علل اين مخالفت چيست؟
حالا بايد بررسي کنيم. صحبت کنيم. بالاخره ببينيد. اين يک اخلاق استکباري است. چيزي در دستشان نيست. حالا مي خواهند بگويند ما هم تعيين ميکنيم. چه چيزي را تعيين ميکنيد؟ تعيين کنيد. هزار تا تعيين کنيد. براي ما ارزشي ندارد. ما بيشتر به محتواي مذاکرات اهميت ميدهيم و اينکه مذاکرات به نفع ملتها و به نفع جهان باشد و آنها را متقاعد کند که به عدالت و قانون پايبند باشند. البته، ما خيلي علاقمنديم که در ترکيه و يا در کشور ديگري باشد. بزودي به جايي خواهيم رسيد که آنها از اين حداقل زورگويي هم پشيمان شوند.
آقاي رئيس جمهور! با تحرکاتي که جمهوري اسلامي ايران داشته و ديدارهايي که جنابعالي بويژه در مجمع عمومي سازمان ملل داشتيد، جريان سلطه از گسترش نفوذ ايران ابراز نگراني کرده است. به نظر شما علت پيروزي هاي سياسي پي درپي ايران، برغم تلاش جريان مخالف ايران چيست؟ در مجمع عمومي سازمان ملل جنابعالي در مورد ماجراي 11سپتامبر پيشنهاد تشکيل کميته حقيقت ياب را مطرح فرموده ايد. به نظر شما اين کميته تا چه حد عملي خواهد شد؟
ببينيد ما در اين زمينه اصرار داريم. البته اگر نپذيرند معناي خودش را خواهد داشت. بالاخره به بهانه 11 سپتامبر آمدهاند منطقه مارا اشغال کردهاند. بيش از يک ميليون انسان کشته شده است. هر روز دارند کشته ميشوند. همه معادلات منطقه به هم خورده است. چندصدهزار نيروي نظامي وارد منطقه ما شده است. حيثيت ملتها و حقوق ملتها مخدوش شده است. مردم را در خيابانها ميکشند. خانهها را بر سر مردم خراب ميکنند. روستاها را بمباران ميکنند. زن، بچه، مراسم عروسي را بمباران ميکنند. چرا؟ دخالت ميکنند در امور عراق، در امور افغانستان. به چه دليل؟ رئيس جمهوري افغانستان ميگويد آقا شما چرا عمليات نظامي ميکنيد در خاک ما؟ رئيس جمهوري قانوني است. آنها ميگويند ما دلمان مي خواهد. بهانه همه اينها 11 سپتامبر است. اينها در 11 سپتامبر منطقه ما را متهم کردند. خودشان يک طرفه. مگر ميشود خودشان هم شاکي باشند، هم دادستان و هم قاضي باشند؟
بعدش هم خودشان حکم صادر کنند و آن حکم را عليه ملتها اجرا کنند؟ اين ماجرا بايد روشن بشود. ما فکر ميکنيم اين کميته حقيقت ياب اگر روشن کند که علت چه بوده است و چه کساني بودهاند و با اسم مشخص شود، خوب در آن صورت برويم سراغ آنها. در يک دادگاه صالح بايد اثبات شود. نه اينکه دولت آمريکا بيايد يک ادعايي بکند و به همه بگويند که بايد بپذيريد. خوب اگر اينطوري است، پس چرا ادعاي دولتهاي ديگر را نپذيريم؟ خوب، همه دولتها ادعا ميکنند. آنها را هم بپذيريم! شما چه کسي هستيد که ميگوييد ما هرادعايي که ميکنيد ما بايد بپذيريم؟ البته ما ناراحتيم از آن حادثه. عدهاي کشته شدند. مظلوم و بي جهت. بخاطر مطامع استعماري و استکباري و خودخواهي بعضي ها. ما مصر هستيم. البته، اين براي دولت آمريکا و ناتو هم چيز خوبي است.
اگر معلوم شد که اين ادعاي اوليه غلط بوده، يک راهي پيدا ميشود که اينها هم نيروهايشان را بردارند و آبرومندانه بروند بيرون. بگويند که اشتباه شده است. اما اگر نپذيرند، معنايش اين است که اين يک پروژه سياسي است. اگر ريگي در کفششان نيست و اگر به اسنادي که در اختيار دارند، مطمئن هستند، نبايد عصباني شوند. بايد اجازه بدهند که يک کميته بينالمللي بيطرف تحقيق کند که همه ملتها قبولشان داشته باشد. اين اسناد را ببيند و سوال و جواب بکند. بعد بيايد به ملتها بگويد که بله ملت افغانستان مقصر است! ملت عراق مقصراست! خوب اگر اينها راست ميگويند اسنادشان کامل است، خوب اجازه بدهند که بررسي شود. وقتي اجازه نميدهند يا اگر اجازه ندهند، خوب آن وقت برداشت ديگري ميشود. معنايش اين است که يک طراحي است براي هجوم به منطقه. يک بهانه است و اين بهانه را هم به هر ترتيب ميشود ايجاد کرد.
ايران به دنبال نفوذ در هيچ جاي دنيا نيست. اين را من به صراحت بگويم. اينها هم اشتباه ميکنند. آن چيزي که دارد اتفاق مي افتد بيداري است، عدالت خواهي است که دارد گسترش پيدا ميکند. پاکي است. خداخواهي است. اينها از اين ميترسند و اسمش را ميگذارند نفوذ ايران. نفوذ ايران نيست. نفوذ و گسترش انديشه انساني است. اين متعلق به همه انسانهاست. چرا حرف ايران اثر ميگذارد و آنها اسمش را ميگذارند نفوذ؟ اين که نفوذ نيست. نفوذ يعني اينکه ما سازماندهي کنيم و برويم داخل يک کشور. چنين چيزي وجود ندارد. همه ملتها محترمند و مستقلند و خودشان تصميم ميگيرند. ما فقط گفتوگو ميکنيم. با همه گفتوگو ميکنيم و اين هم دوطرفه است. هم آنها به ما ياد ميدهند و هم ما به آنها ياد ميدهيم. آن چيزي که دارد در دلها و انديشهها نفوذ ميکند، ارزشهاي الهي است، ارزشهاي انساني است.
آنها از اين وحشت دارند. اسمش را هم ميگذارند نفوذ ايران. اين را هم اشتباه ميکنند. ايران به دنبال نفوذ در هيچ جاي دنيا نيست. ما بر عدالت و انسانيت پافشاري ميکنيم. اين حرف همه انسانهاست. آنها ميگويند چرا دنيا از حرفهاي ايران استقبال ميکند؟ خوب روشن است. اين حرف، حرف همه ملتهاست. خيلي ها اين حرفها را مي زنند. ما هم اين حرفها را مطرح ميکنيم. هفت ميليارد جمعيت جهان همه دنبال عدالتند. همه دنبال دوستي اند. همه دنبال احترامند. همه دنبال رفاهند. همه استقبال ميکنند. چرا نبايد استقبال کنند؟ اين معنايش نفوذ نيست. گسترش يک انديشه و يک باور است. آنها هرچقدر اين حرفها را بزنند، کار را تشديد ميکنند. نفوذ اين انديشه را در دنيا بيشتر ميکنند. بيداري را بيشتر ميکنند. ما نگران نيستيم.
روابط ايران و جمهوري آذربايجان در دوره پس از فروپاشي شوروي با اوج و حضيضهاي مختلف ادامه داشته و بهرغم برخي سنگاندازيهاي فرامنطقهاي براي ايجاد شکاف در اين روابط هيچگاه متوقف نشده است.