به
گزارش مشرق ، دیگر برایمان عادت شده که
مستندساز یا کارگردانی ضد ایرانی در خیابان های ایران جولان داده، با
مسئولین تراز اول کشورمان مصاحبه کنند، با گشت و گذار در خیابانها، بازار،
مناطق سنتی و ... مصاحبه تهیه کنند و یا برای ساخت لوکیشنهایشان، ایده
جمع آوری کنند.
نمونه های آن به قدر زیاد است که احتمالاً تمام مردم مواردی از آن را در ذهن دارند. خود «BBC» از طلایه داران این امر است. البته این شبکه تنها شبکه ای نیست که مشتری این گونه مستند هاست.
شبکه های «PBS» ،«CNN» و «دیسکاوری» از
جملۀ این شبکه ها هستند. این بنگاه های دولتی، مستند های مختلفی را در خاک
کشورمان! پر کرده اند که هر کدام به نوعی کشورمان را متحجر، خشن، بی فکر،
عقب مانده، رمز آلود و تهدید کننده، آتش پرست، قانون گریز، نظم ناپذیر و
تروریست معرفی می کنند. این مستندها با سیاه نمایی، مردم ایران را ریاکار و
دودوزه باز و در فقر، فلاکت و بدبختی نشان می دهند.
برای نمونه می توان مستندهای به «کلیه
های ایرانی برای فروش»، «سفر به انتهای زمین»، «سفر انقلابی به ایران» و
«تغییر جنسیت در ایران» اشاره کرد.
این مستندها که همه یا قسمتی از آن ها در
خاک ایران پر شده اند، بعضاً مناطقی را درنوردیده اند که خود ایرانیان
کمتر گذرشان به آنجا افتاده است.
در زير به بعضي فیلمهای ضد ایرانی نیز که در خود ایران ساخته شده است به نقل از snn اشاره ميكنيم:
فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد»
فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد» از شاخص ترین فیلم های ضد ایرانی است که در خاک خودمان ساخته شده است.
فيلمنامه اين فيلم كار مشتركي از بهمن قبادي، حسين.م آبكنار، ركسانا صابري است كه بدون مجوز و زير زميني توليد شده است.
نگار شقاقي، حامد بهداد، اشكان كوشانفر،
بابك ميرزاخاني و سروش لشكري (هيچكس) و چند تا از موزيسن هاي زير زميني رپ و
راك ايراني از بازيگران اين فيلمند.
خلاصه داستان فيلم:
دختر و پسر جواني بعد از آزادي از زندان،
براي جمع كردن يك گروه جديدِ موزيك، به قلب تهران ميزنند و سفري زيرزميني
را شروع ميكنند تا تك تك افراد بندشان را از ميان گروههاي مخفي زيرزميني
پيدا كنند. آنها ميخواهند از ايران بروند تا خودشان را به فستيوالي در
لندن و پاريس برسانند اما بيشترشان براي رفتن از ايران نه پولي دارند و نه
پاسپورتي. جوان ديگري تلاش ميكند تا برايشان پاسپورت جعلي جور كند و قبل
از رفتنشان ترتيب كنسرتي مخفي را در تهران بدهد و ...
«تهران من حراج»
تهران من حراج ساخته گراناز موسوي است كه مرضيه وفامهر همسر ناصر تقوايي در آن ايفاي نقش كرده است.
فيلم، داستان زندگی مرضيه بازيگر جوان تئآتر است. از خانواده ای سنتی و ...
اين فيلم نيز داخل کشورمان ساخته شده و حتي بعضي بازيگران اين فيلم مانند فيلم قبلي از بازيگران حال حاضر سينماي كشور هستند.
فیلم «منفی 18»
فیلم «منفی 18» به کارگرداني اصغر نصیری يكي ديگر از فيلم هايي است كه بدون مجوز ساخته شده است.
بازیگران: مهدی مقدم، شهرام پور اسد، فرهاد مهادیان، روناک یونسی و میترا معرفت
خلاصه فيلم: آرش نوازنده گیتار که به
مواد مخدر گرفتار است برای تهیه مواد از نامزد خود تقاضای کمک می کند، مریم
به سراغ سامان میرود و گرفتار وسوسه های شیطانی سامان می شود او ناگزیر
می شود که ...
«سنگسار ثريا»
فيلم «سنگسار ثريا» به كارگرداني سيروس نورسته كه براساس كتابي به قلم فريدون صاحبجم و به زبان فارسي ساخته شده است.
كارگردان و نويسنده و حاميان اين فيلم اصرار عجيبي دارند كه بگويند داستان اين فيلم واقعي است.
قربانعلي شوهر ثريا قصد دارد كه با دختري
14 ساله ازدواج كند اما وضع مالي او چندان رضايتبخش نيست كه خرج دو
خانواده را متحمل شود، بخاطر همين تصميم ميگيرد كه ...
آرگو
در آخرین نمونۀ این گونه فیلم ها «بن
افلک» بازیگر و کارگردان هالیوود، برای ساخت فیلمی ضد ایرانی با موضوع
«تسخیر لانه جاسوسی» به ایران سفر نمود تا با بازدید از مناطقی سنتی ایران،
برای ساخت لوکیشن های هالیوودی، از این مناطق الهام بگیرد.
آرگو داستان زندگي يك جاسوس است كه البته
امريكاييها ميگويند اين داستان واقعي است اما به تعبير برخي كارشناسان و
منتقدان امريكايي، داستاني است كه از دل هاليوود زاده شده است، درگيري و
اغتشاش در خاورميانه (ايران در دوران ابتدايي پيروزي انقلاب)، حضور
بازيگران بزرگ و به تصوير كشيدن نماهاي متعددي از ايران كه براي بينندگان
غربي فيلم بن افلك تازگي دارد.
بن افلك جداي از كارگرداني، نقش اول فيلم
را نيز ايفا ميكند. به غير او برايان كرانستون، آلن آركين، جان گودمن و
شخصيتهاي ديگري چون ريچارد كايند و فيليپ بيكر هال از جمله بازيگراني
هستند كه در آرگو حضور دارند.
ايفاي نقش اين چهرههاي درخشان در فيلم
تازه كارگرداني به نام بن افلك خود گوياي دستمزدهاي كلاني است كه رضايت اين
ستارهها براي بازي در اين فيلم را در پي داشته است.
داستان «آرگو» نشأت گرفته از ماجرايي است
كه به نظر ميرسد حاصل پيوند چندين واقعه به يكديگر باشد. در سالهاي دور و
همزمان با دوران اوايل انقلاب اسلامي و تسخير لانه جاسوسي، سايت ورايتي و
هاليوود ريپورتر خبر توليد مستندي علمي از سوي يك گروه مستندساز امريكايي
در خاك ايران را منتشر ميكنند.
فیلم «آرگو» به کارگردانی «بن افلک»
محصول کمپانی «برادران وارنر» که فیلم ضد ایرانی «۳۰۰» را در سوابق محصولات
سینمایی خود دارد، به زودی اولین نمایشش را در لندن تجربه خواهد کرد.
خبرهایی که از این فیلم تاکنون منتشر شده و تصاویر و بخش هایی از آن که تا الان در رسانه های مختلف در دسترس قرارگرفته، تداعی کننده خاطره تلخ و تأثربرانگیز نمونه های دیگر این تحرکات سینمایی- سیاسی است که از سه دهه پیش بدین سو در دستور کار سینماگران عامل در لابی صهیونیستی هالیوود وجود داشته است.
فیلم های مختلف و در قالب ها و با مضامین گوناگون که گرچه به لحاظ داستانی و متریال ساخت و شکل و شمایل ظاهری تفاوت هایی با هم داشته اند، اما به جهت مبنایی و مضمون اصلی و پیام محتوایی منتشر و مستتر در آنها یک هدف واحد را دنبال می کرده اند و در یک راه یگانه گام برمی داشته اند که عبارت بوده است از تحقیر ملت ایران، تحریف تاریح ایران و اسلام و البته ضربه زدن به چهره نظام مقدس اسلامی در عرصه جهانی و در دید مخاطب دنیای امروز.
از «بدون دخترم هرگز» سه دهه پیش گرفته تا همین فیلم های اخیر و نمونه هایی نظیر «300» و «کشتی گیر» و بالاخره مثال آخرین و جدیدترین ورسیون هالیوودی اش یعنی «آرگو» که به نظر می رسد چه به لحاظ ساخت و چه از جهت نیروهای ساختاری و گروه بازیگران و متریال و پروداکشن تولید، کاری حرفه ای و با میزان جدیت سینمایی و تأثیرگذاری جهانی بالا تولید شده است.
اما نکته مهمی که مقصد و منظور نگارنده این مطلب و به مناسبت تولید و نمایش فیلم «آرگو» است، نه خود فیلم بلکه موضع و رفتار و نوع مواجهه ای است که ما در قبال آن قرار است داشته باشیم.
آیا نقد و تحلیل جامع و مانع این اثر سینمایی را جدی خواهیم گرفت و چه مخاطب داخلی و چه مخاطب جهانی را در جریان واقعیت امر و قلب حقیقتی که توسط این فیلم ها و امپراطوری رسانه ای جهان صورت می گیرد، قرار خواهیم داد؟
و بالاخره اینکه آیا در برابر فیلم «آرگو» رفتاری منفعلانه خواهیم داشت یا پیشروانه؟
حواسمان باشد که یک فیلم ضد ایرانی دیگر در راه است!
تصویر تسخیر لانه جاسوسی از نگاه سازنده
فیلم ضد ایرانی «۳۰۰» مهمترین مضمون این اثر سینمایی-سیاسی است که بی هیچ
تردید و شکی می توان گفت بازگو کننده و انعکاس دهنده منویات فکری و آمال و
مقاصد مغرضانه سیاستگذاران و سرمایه گذاران این اثر به ظاهر سینمایی و در
واقع سیاسی است که بی شک موجی دیگر در برابر نظام اسلامی و ملت ایران در
جهان به راه خواهد انداخت.
خبرهایی که از این فیلم تاکنون منتشر شده و تصاویر و بخش هایی از آن که تا الان در رسانه های مختلف در دسترس قرارگرفته، تداعی کننده خاطره تلخ و تأثربرانگیز نمونه های دیگر این تحرکات سینمایی- سیاسی است که از سه دهه پیش بدین سو در دستور کار سینماگران عامل در لابی صهیونیستی هالیوود وجود داشته است.
فیلم های مختلف و در قالب ها و با مضامین گوناگون که گرچه به لحاظ داستانی و متریال ساخت و شکل و شمایل ظاهری تفاوت هایی با هم داشته اند، اما به جهت مبنایی و مضمون اصلی و پیام محتوایی منتشر و مستتر در آنها یک هدف واحد را دنبال می کرده اند و در یک راه یگانه گام برمی داشته اند که عبارت بوده است از تحقیر ملت ایران، تحریف تاریح ایران و اسلام و البته ضربه زدن به چهره نظام مقدس اسلامی در عرصه جهانی و در دید مخاطب دنیای امروز.
از «بدون دخترم هرگز» سه دهه پیش گرفته تا همین فیلم های اخیر و نمونه هایی نظیر «300» و «کشتی گیر» و بالاخره مثال آخرین و جدیدترین ورسیون هالیوودی اش یعنی «آرگو» که به نظر می رسد چه به لحاظ ساخت و چه از جهت نیروهای ساختاری و گروه بازیگران و متریال و پروداکشن تولید، کاری حرفه ای و با میزان جدیت سینمایی و تأثیرگذاری جهانی بالا تولید شده است.
اما نکته مهمی که مقصد و منظور نگارنده این مطلب و به مناسبت تولید و نمایش فیلم «آرگو» است، نه خود فیلم بلکه موضع و رفتار و نوع مواجهه ای است که ما در قبال آن قرار است داشته باشیم.
اما سؤال اینجاست که چرا این بازیگران،
مجریان و کارگردانان تا این حد از آزادی برخوردار هستند؟ چرا هر کسی با هر
قصد و نیتی می تواند وارد ایران شود، با هر کسی که دوست دارد مصاحبه بگیرد و
با دستانی پر به کشور خود باز گردد؟ مگر آیا ایرانیان در دیگر کشورهای
جهان این مقدار آزادی دارند که مستندسازان خارجی از این آزادی بهره می
برند؟ اصلاً مگر خبرنگاران ایرانی به راحتی خبرنگاران خارجی، به مسئولین
کشور خودمان دسترسی دارند؟ چرا با مسدود نمودن راه این گونه فیلم سازان،
خودمان را از خودزنی رها نمی کنیم؟
طبعاً انتظار می رود مسئولین کشورمان با
حساسیت بیشتری مسائل فرهنگی را دنبال کنند و امیدواریم مسئولین با محدودیت
هایی که برای این گونه افراد ایجاد می کنند، خود موجب ضرر و زیان به کشور
نشوند.
آیا نقد و تحلیل جامع و مانع این اثر سینمایی را جدی خواهیم گرفت و چه مخاطب داخلی و چه مخاطب جهانی را در جریان واقعیت امر و قلب حقیقتی که توسط این فیلم ها و امپراطوری رسانه ای جهان صورت می گیرد، قرار خواهیم داد؟
و بالاخره اینکه آیا در برابر فیلم «آرگو» رفتاری منفعلانه خواهیم داشت یا پیشروانه؟
حواسمان باشد که یک فیلم ضد ایرانی دیگر در راه است!