به گزارش مشرق، شاعران کشورمان در سوگ عروج شهادتگونه سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور فقید کشورمان شعر سرودند.
حمد شهریار، شاعر پاکستانی چنین سرود:
من و تو بارها دیدیم در تاریخ، در تقویم
مسیرِ آتش از بهرِ سیاووش است و ابراهیم
به استقبالِ مرگت رفتی و فهمید استکبار
کسی جرئت ندارد تا شهادت را کند تحریم
به پایان میبری، چون مصطفی شصت و سه سالت را
و جانت را به سلطانِ خراسان میکنی تقدیم
اگر مرد است و دارد در دلش شوقِ شهادت را
نباید تا شهادت منصرف گردد از این تصمیم
و کارت در کویرِ تشنه دنیا که پایان یافت
نشستی در کنارِ صاحبانِ کوثر و تسنیم
به من گفتی: حروف عشق را از هم جدا بنویس
نوشتم من «الف، با، را، الف، ها، یا، در آخر میم»
بهار هشتمین نور امامت هشت و پیش آن
درختی اینچنین باید فرود آرد سر تعظیم
محمدمهدی عبدالهی نیز چنین سرود:
بیا و چارهای ای جان برای هجران کن
بیا و خلوت شب را ستارهباران کن
در آسمان غزل خیزِ یا کریمانت
شکوه پر زدنی نذر بی قراران کن
سفیر جاده تکریم عاشقان برخیز!
دوباره با عَلمت، عشق را نمایان کن
امید فتنهگران ناامید میگردد
دوباره خواب برانداز را پریشان کن
به نام نامی «یا صاحب الزمان» برخیز
به رنگ پرچم ایران دوباره توفان کن
تبر به دوش تو باشد، سلام ابراهیم!
بیا و آتش ویرانه را گلستان کن
شب ولادت خورشید، مضطرب بودیم
به یک اشاره مرا راهی خراسان کن
میان بغض نفسگیر انتظار، ای دوست
نگاه یوسفیات را به سوی کنعان کن
قسم به صبح کرامت، ظهور نزدیک است
سلام ویژه خود را نثار باران کن
نجیب بارور، شاعر افغانستانی نیز تازهترین سروده خود را به شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی و هیئت همراه او تقدیم کرد.
بمان برادر من، وقت، وقت رفتن نیست
بمان، شتاب مکن، وقت، وقت مردن نیست
هنوز جنگ من و جنگ ما تمام نشد
هنوز فرصت اینگونه رختبستن نیست
اگرچه قصه ما، قصه شهادت ماست
اگرچه مرگ در این راه گَرد دامن نیست
مباد خاطر ما بشکند بدون شما
مباد گریه بیاریم، وقت شیون نیست!
یکی برفت و هزاران دوباره برخیزد
سپاه میرزمدگر در آن تهمتن نیست
شهیدِ خدمت مردمشدن سزای دل است
که هیچ خوشهچنین در تمام خرمن نیست
به خاک دفن شدن، لذت مبارزه است
مباد اینکه بمانیم، و خاک میهن نیست
بمان برادر من، تا نهایت این راه
نرو که طاقت لبخندهای دشمن نیست
غلامرضا کافی از شاعران کشورمان نیز در شعری با عنوان دریغای ابراهیم اینگونه سرود:
تبر به دست تو دادیمای ابراهیم
که زخمدار فسادیمای ابراهیم
دریغ اینکه نشد کار را تمام کنید
به ماتم تو فُتادیمای ابراهیم
به خصمِ خسته نکردی تو اعتماد آری
که ما حماسهنژادیمای ابراهیم
تو سر به صولت دشمن فرو نیاوردی
که بر بلند چکادیمای ابراهیم
تو بازتاب شکوفایی وطن بودی
چنان که آینه زادیمای ابراهیم
قبای همت ما تار و پود تاریخ است
که از تبار قُبادیمای ابراهیم
کم از بهشت نخواهیم خاک ایران را
که ما فرشته نهادیمای ابراهیم
برای دفع فسادی که آفت باغ است
تبر به دست تو دادیمای ابراهیم
دریغ اینکه تبر وانهاده شد ناگاه
به سینه داغ نهادیمای ابراهیم
دریغ مرگ توای رادمرد نیک آیین
صبور داغ مُرادیمای ابراهیم
به آرمان تو سوگند، آرمان برجاست
که مرد جهد و جهادیمای ابراهیم
به نوگشایی سد رفتی و چه پیش آمد؟
که سد گریه گشادیمای ابراهیم
نغمه مستشارنظامی نیز در سوگ رئیسجمهور فقید کشورمان چنین سرود:
با عناد و ناجوانمردی و با تحریم ما
دشمنت هرگز نخواهد دید ترس و بیم ما
«تا شهادت با ولایت» راه و رسم کوثری است
مادر سادات فرمود این روش تعلیم ما
زخم بر زخم است آری، داغ بر داغ است آه
آری، اما عاقبت غم میشود تسلیم ما
میرسد مردی که بار آسمان بر دوش اوست
میکند دنیا بهاری جاودان تقدیم ما
روز میلاد علی موسی الرضا جان سالهاست
روز پرواز کبوتر بوده در تقویم ما
در میان کوههای کشورت آسودهای
آه، ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم ما
عارفه دهقانی نیز چنین سرود:
من آمدمای شاه، پناهم دادی!
آغوش گشودهای و راهم دادی!
من خادم مردم و حرم بودم و (شکر!
از مزد شهادت!) که به ما هم دادی!
شعر مسلم اسدالله نیز در سوگ شهید رئیسی از این قرار است:
پاداش عبادتت مبارک سید
خورشید سعادتت مبارک سید
توفیق زیارت امام هشتم
هنگام شهادتت مبارک سید
سعیده کرمانی دیگر شاعری است که در اینباره سروده است:
عشق است و قبولی زیارت آخر
اشک است و تمنای شهادت آخر
هرکس بشود خادم درگاه رضا
باید بشود شهید خدمت آخر
ما منتظریم از آسمان برگردی
در سبزترین بهارمان برگردی
وقتش که رسید در کنار سردار
با دولت صاحبالزمان برگردی
رضا یزدانی نیز چنین سرود:
هرچه صدا کردیم: «ابراهیم!»
اسم تو حتی برنگشت از کوه
آنقدر روحت بیقراری کرد
جسم تو حتی برنگشت از کوه
اردیبهشت اردیجهنم شد
هر صفحه تقویم را سوزاند
این بار آتش سرد شد، اما وقتی که ابراهیم را سوزاند
گشتیم دنبال پر و بالت
گفتند دیگر وا نخواهد شد
جز بالگرد سوخته چیزی
پیدا نشد، پیدا نخواهد شد
تو کوه دردی بودی و رفتیای کوه درد!ای کاش برگردی
آن بالگردای کاش برگردد
با بالگردای کاش برگردی
چشم انتظار دیدنت گشتند
حتی شهیدان خدایی هم
آن سو «بهشتی» بیقرار تو
آن سوتر انگاری «رجایی» هم
این ملت تنها تو را دیروز
در شادی و غم انتخابت کردای انتخاب مردم ایران!
حالا خدا هم انتخابت کرد
محمدرضا ترکی، شاعر و استاد دانشگاه در تازهترین نوسروده خود به این حادثه واکنش نشان داد:
در خدمت خلق بیریا باید بود
لبریز محبت و صفا باید بود
راضی به رضای دوست میباید شد
مانند تو خادمالرضا باید بود
واکنش محمدرضا سرشار نیز چنین بود:
«بخواب و استراحت کن به اندازه تمام سالها و شبها و روزهای بیقراریات برای مستضعفان
خستهای، خدا هم نخواست اینقدر خودت را بهآب و آتش بزنی برای مردمی که ولی و امامشان را یادشان رفته و شبها و روزها وسالها را بیاضطرار طی میکنند.
بخواب و استراحت کن و ما را حلال کن
که آنچه حقت بود در مورد تبیین اهداف و آرمان و اعمالت بیان نکردیم.
سلام ما را خدمت آقا علی ابن موسی الرضا برسان و تولدشان را در کنار هم در نزد اولیاءالله جشن بگیرید و ما راهم دعا کنید تا خدا صبرمان دهد از این داغ و فراق.
بشکست اگر دل من
به فدای چشم مستت
سر خم میسلامت
شکند اگر سبوئی»
منبع:جوان