به گزارش مشرق، آبان سال ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری مسلحانه در منطقه دره فرحزاد به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد درگیری میان چند مرد جوان رخ داده و در جریان آن مرد ۲۹ سالهای به نام اکبر با شلیک گلوله بشدت مجروح شده و پسردایی او به نام کریم نیز از ناحیه پا جراحت شدیدی برداشته است. اکبر به بیمارستان منتقل شد اما به علت شدت جراحات وارده و خونریزی تسلیم مرگ شد.
با مرگ اکبر شناسایی عاملان قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت و تحقیقات میدانی نشان داد کریم که بعد از بهبودی نسبی از بیمارستان ترخیص شده اصلیترین مظنون به قتل است بنابراین مورد بازجویی قرار گرفت و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: مقتول پسر عمهام بود اما از مدتها قبل با عموی او اختلاف داشتم شب حادثه در حال صحبت با اکبر بودم که همان موقع عموی او سهراب و چند نفر از دوستانش سر رسیدند و درگیری شروع شد. من عامل شلیک نبودم و در قتل بیگناهم.
در ادامه مأموران به سراغ شاهدان درگیری رفتند که همگی به اتفاق کریم را به عنوان عامل قتل معرفی کردند.
به این ترتیب برای پسر جوان به اتهام قتل عمدی پسرعمهاش کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در آن جلسه پدر و مادر مقتول برای کریم درخواست حکم قصاص کردند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: تاکنون چندین بار بازجویی شدهام و هربار هم گفتهام که نقشی در قتل نداشته ام. درگیری من با سهراب عموی اکبر بود و چند ماهی به خاطر اختلاف مالی باهم مشکل داشتیم و حتی چندباری هم درگیر شده بودیم. شب حادثه در دره فرحزاد من و اکبر باهم صحبت میکردیم که سهراب و دوستانش آمدند و بدون مقدمه درگیری مسلحانه را شروع و به من تیراندازی کردند. از ترسم فرار کردم اما یکی از گلولهها به پایم خورد و مجروح شدم. درست در همان موقعی که من به فکر جانم بودم صدای فریاد اکبر را شنیدم و متوجه شدم او هم تیر خورده است. فکر میکنم سهراب قصد داشته من را با گلوله بزند و اشتباهی برادرزادهاش را زده است.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که آیا در آن درگیری شما هم اسلحه داشتی گفت: من اسلحه نداشتم و در زمان دستگیری هم به پلیس گفتم که اسلحه نداشتم و بیدلیل بازداشت شدم.
با پایان دفاعیات متهم قضات پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندند.
با تکمیل تحقیقات پلیسی پرونده بار دیگر برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه نیز پدر مقتول به عنوان قیم دو فرزند مقتول درخواست قصاص کرد.
سپس متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی و نخستین جلسه رسیدگی اتهامش را رد کرد.
در ادامه قاضی از متهم پرسید اگر در زمان درگیری صدای کمک خواهی پسر عمه ات را شنیدی چرا به کمکش نرفتی؟ متهم گفت: سهراب و دوستانش آنقدر غافلگیرم کرده بودند که نمیتوانستم به سمت اکبر بروم. وقتی گلوله خوردم و دیدم آنها بدون هیچ ملاحظهای شلیک میکنند فقط به دنبال نجات جان خودم بودم حتی برای اینکه فرار کنم با یکی از مهاجمان درگیر شدم و او را زدم که در دادگاه به پرداخت دیه و شش ماه حبس محکوم شدم.
قاضی به متهم گفت: طبق بررسی کارشناسان پزشکی قانونی و اسلحهشناسی مقتول با گلوله کلاشینکف به قتل رسیده و شاهدان درگیری هم گفتهاند شما در روز درگیری اسلحه کلاشینکف در دست داشتی. برای این موضوع آیا دفاعی دارید؟
متهم جواب داد: من نه اسلحه داشتم و نه اظهارات شاهدان را قبول دارم. فقط میدانم که سهراب او را کشته است. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.