به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از آذر سال ۱۴۰۰ با شکایت زن جوانی به پلیس مبنی بر قتل مادرشوهرش آغاز شد. وقتی تیم جنایی به خانه زن ۸۰ ساله در سعادتآباد تهران رفتند با جسد دست و پا بسته او در کمد رختخوابها روبهرو شدند.
عروس خانواده که موضوع را به پلیس گزارش داده بود در تشریح ماجرا به مأموران گفت: من و دخترم دو روز آخر هفته به خانه مادرشوهرم میرفتیم. خودم کلید داشتم، این بار وقتی رفتیم مادرشوهرم نبود. نگران شدم، بوی تعفن زیادی در خانه میآمد وقتی در کمد رختخوابها را باز کردم با جسد مادرشوهرم روبهرو شدم که دستهایش بسته بود.
بررسیها و تحقیقات نشان میداد که عامل قتل پس از جنایت، طلا و خودروی هیوندای قربانی را سرقت کرده و انگشت اشاره مقتول هم جوهری شده بود. در ادامه مشخص شد که مقتول یک پرستار خانگی داشته که ناپدید شده است.
دستگیری متهم بعد از ۲ سال
ردیابیها برای دستگیری اکبر - پرستار خانگی - ادامه داشت تا اینکه مشخص شد وی به طور مخفیانه از کشور خارج شده است. با گذشت ۲ سال از این جنایت وقتی پلیس دریافت وی به ایران برگشته او را دستگیر کرد.
متهم در بازجوییها به قتل اعتراف و انگیزه خود را تسویه حساب مالی عنوان کرد و گفت: من پرستار خانگی بودم مدتی قبل خالهام طلاهایش را به من داد تا برایش بفروشم مقتول وقتی طلاها را دید گفت من طلاها را از تو میخرم من هم به خاطر اعتمادی که به او داشتم طلاها را بدون هیچ سندی به او دادم و قرار شد ۶ میلیارد تومان بابت آن به من پرداخت کند. اما هیچ پولی نداد، من هم سر این موضوع با او درگیر شدم و با کمک همسرم دستهایش را بستیم و ۶ میلیارد از او سفته گرفتم بعد هم خفهاش کردم. پس از آن مقداری طلا را که در کشو بود برداشتم و سوار بر خودرواش متواری شدم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این در حالی بود که همسر متهم که دستگیر شده و در زندان بود به علت بیماری جان باخت و مرد میانسال به عنوان تنها متهم پرونده به دادگاه رفت.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و در ادعای جدیدی گفت: وقتی روز حادثه همراه همسرم به خانه پیرزن رفتیم من در آبمیوهای که به او دادم قرص خواب ریختم تا بیهوش شود. او زمینی داشت که میخواستم از او اثر انگشت بگیرم و زمینش را در عوض طلبم، قولنامهای بفروشم. بعد از بیهوش شدن پیرزن، من و همسرم اثرانگشت پیرزن را گرفتیم و میخواستیم از خانهاش خارج شویم که به هوش آمد و متوجه ماجرا شد. شروع به سرو صدا کرد که روسری را دور دهانش پیچیدیم اما خفه شد و من از ترسم جسدش را در کمد دیواری مخفی کردم و همراه همسرم از خانه خارج شدیم.
وی افزود: متأسفانه بعد از این حادثه همسرم به خاطر بیماریاش در زندان فوت کرد و من تنها ماندم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.