به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده راهبردی تبیین مطلبی با عنوان اعتراضات انگلستان و فراگیرشدن تمایلات راست افراطی در اروپا را منتشر کرد:
یکی از جدیدترین نمادهای بروز راستگرایی افراطی در اروپا در وقوع اعتراضاتی گسترده در چندین شهر بریتانیا پس از حمله یک نوجوان با چاقو به یک کلاس آموزش رقص و قتل سه دختربچه نمایان شده است. اعتراضاتی که کییر استارمر نخستوزیر بریتانیا آن را «خشونتطلبی و اوباشگری راست افراطی» و نتیجه رفتار «یک اقلیت کوچک و بیمغز» توصیف کرده است.
با اینحال مسئله عمیقتر از چیزی است که استارمر توصیف کرده است. در اینکه راستگراهای افراطی جریانی خشونتطلب و نژادپرست هستند تردیدی نیست اما چند سالی است که دیگر نمیتوان آنها را چه در بریتانیا و چه در سراسر اروپا «اقلیتی کوچک» خواند. امروز راست افراطی سرتاسر اروپا را درنوردیده و به جهش فوقالعادهای در پایگاه اجتماعی خود دست یافته است.
اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی، وضعیت بهگونهای است که جریانهای سیاسی سنتی و میانهرو اروپایی -چه چپ و چه راست- یا در رقابتهای انتخاباتی قدرت را به افراطگراها واگذار میکنند (جورجیا ملونی در ایتالیا و خرت ویلدرز در هلند) یا با مصادرۀ شعارهای راست افراطی – بهویژه در زمینه مهاجران- نظر رایدهندگان را به خود جلب میکنند (پیروزی حزب محافظهکار انگلیس در دورههای اخیر) و یا با ائتلافسازی (انتخابات پارلمانی اخیر فرانسه) مانع قدرتگیری آنها میشوند.
در این بین تسلط رهبران ملیگرای افراطی بر رسانهها و شبکههای اجتماعی موجب شده تا آنها با بهرهگیری از مشکلات معیشتی و امنیتی، نوک پیکان اتهام را به سمت مهاجران نشانه گرفته و آنها را ریشه تمامی مشکلات فعلی اروپا معرفی کنند. در حالی که ریشه مشکلات فعلی غرب بیش از آنکه با مهاجران در ارتباط باشد، ناشی از بحران هزینههای زندگی پس از همهگیری کرونا و بهویژه جنگ اوکراین است.
بررسیهای دقیقتر نشان میدهد رشد جریانهای افراطی همواره ارتباط مستقیمی با افزایش مشکلات اقتصادی داشته است (به عنوان مثال رشد راست افراطی پس از بحران رکود اقتصادی۲۰۰۸). اروپای امروز دوباره شاهد افزایش تورم و هزینههای زندگی، پایان سیاست پولی «تسهیل کمّی»، افزایش نرخ سود و افزایش مالیات است، زیرا همهگیری کرونا، افزایش هزینههای نظامی پس از جنگ اوکراین و پیشبرد سیاستهای «کربن صفر» در پی تحریم انرژی روسیه، هزینههای مضاعفی را به دولتها تحمیل کرده است.
به طور کلی نه جریان راست افراطی در اروپا نوپاست و نه مهاجرت پدیدهای جدید است. آنچه در این بین بهعنوان یک نقطه عطف عمل کرده تاثیرپذیری و تضعیف وضعیت اقتصادی- اجتماعی اروپا است. جریانهای راست افراطی با ایجاد ارتباط بین مشکلات اقتصادی-اجتماعی و مسئله مهاجران، بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشورهای خود را به مهاجران نسبت میدهند و در جایی که نتوانند قدرت را به دست گیرند، کنش سیاسی خود را به کف خیابان و شوراندن خشم و نارضایتی نهفته اجتماعی علیه سیاستهای دولتهای مستقر معطوف میسازند.