به گزارش مشرق، تیر سال گذشته پیکر نیمهجان مرد ۳۲ سالهای به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده تسلیم مرگ شد.
با مرگ مشکوک مرد جوان، پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و با حضور در بیمارستان تحقیقات خود را آغاز کرد و مأموران به سراغ دو نفری رفتند که قربانی را به بیمارستان انتقال داده بودند.
این افراد خود را همکاران مقتول معرفی کرده و گفتند ما همگی در یک کارخانه کار میکنیم. چند ساعت پیش مقتول و یکی از همکارانمان درگیر شدند و او با چاقو ضربهای به سینه مقتول زد و بلافاصله هم از محل کارخانه خارج شد و فرار کرد، ما هم که شاهد ماجرا بودیم بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم.
پس از اظهارات این دو شاهد، مأموران متهم را ردیابی کردند و ۴۸ ساعت بعد موفق شدند وی را بازداشت کنند.
متهم پس از دستگیری به قتل همکارش اعتراف و علت درگیریشان را بدهی ۳۰۰ هزار تومانی به او عنوان کرد.
در ادامه پزشکی قانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی دریچههای قلب با جسم نوک تیز و خونریزی داخلی اعلام کرد.
با اعتراف صریح متهم، گزارش پزشکی قانونی و تکمیل تحقیقات، متهم صحنه جرم را بازسازی کرد و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه اولیای دم به جایگاه رفتند و گفتند: پسرمان بیگناه کشته شد. او فقط طلبش را میخواست اما متهم با بیرحمی او را به قتل رساند. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستیم.
سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد در توضیح ماجرا به قضات گفت: چند سالی بود که در کارخانه با مقتول همکار و دوست بودیم و رابطهمان هم خیلی خوب بود تا اینکه یک ماه قبل از حادثه من ۳۰۰ هزار تومان از او قرض گرفتم و قرار شد هفته بعد آن را برگردانم اما به خاطر شرایط مالیام نتوانستم قرضم را پس بدهم. ۳ هفته گذشت و من توانایی برگرداندن پول را نداشتم و از طرفی هم او مدام من را تحقیر میکرد و میگفت اگر نمیتوانستی پول را برگردانی چرا گرفتی. از آن روز به بعد مدام به من ناسزا میگفت و فشار بیشتری به من میآورد تا اینکه به روز حادثه رسیدیم. او به یکباره شروع به فحاشی کرد و من که از رفتارهای او خیلی عصبانی و ناراحت بودم یکدفعه از کوره در رفتم و با چاقو ضربهای به قفسه سینهاش زدم که او روی زمین افتاد. همان موقع به خودم آمدم و پشیمان شدم اما نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. بنابراین به گوشهای از کارخانه دویدم و چاقو را زیر خاک مخفی کرده و از ترسم به سرعت از کارخانه فرار کردم اما دو روز بعد دستگیر شدم.
وی افزود: باور کنید وقتی روی زمین افتاده بود نفس میکشید و زنده بود پس ضربه من کشنده نبود. واقعاً نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاد که او فوت کرد. من اصلاً قصد نداشتم او را به قتل برسانم.
پس از پایان اظهارات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.