به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- پرورش گل و گیاه یا مثلا باغداری، در کنار مراقبت و نگهداری است که، نتیجه میدهد.اگر چنانچه اقدام به کاشت نهال برای ایجاد یک باغ کنیم، اما به فکر «آفت»، «آبیاری»، «کوددهی»، «هرسِ بهموقع» و... نباشیم، آب در هاون کوبیدهایم. این «آفت» فقط در باغداری و کشاورزی نیست. مثلا در حوزه «علم و تکنولوژی»، بحثی قدیمی هست که میگوید، هر تکنولوژی که میآید، با خود آفات و معایبی به همراه میآورد که چنانچه به فکر چاره نباشیم، این تکنولوژی از هدفی که برایش تعریف شده، فاصله گرفته و رفتهرفته به معضلی برای بشر تبدیل میشود. گاهی این معضل آنقدر جدی و خطرناک میشود که از دلِ آن جنبشهای «ضد علم» یا Anti-science Movement متولد میشود. مثال خیلی ساده که همیشه برای درک راحتتر این موضوع زده میشود، علم فیزیک و ساخت بمب اتم است. عدهای هستند که با توجه به خسارتهای جبرانناپذیری که انفجار یک بمب اتم میتواند داشته باشد، به جای آنکه ساخت بمب اتم را نفی کنند، به این نتیجه میرسند که اصلا علم نباشد بهتر است! در دوران همهگیری کرونا، شاهد فعالیتهای این طیف یعنی «ضد علمها» بودیم که، هم ماسک، هم ضدعفونی کردن و هم واکسن را از اساس رد میکردند. بنابر این، غالبا صاحبان و سازندگان تکنولوژیها، تلاش میکنند، این آفتها و معایب را پیشبینی و برای آن راهحلهایی آماده کنند تا استفادهکنندگان، کمترین میزان خسارت را ببینند. درست مثل آن باغدار و کشاورزی که تلاش میکند، آفات را پیشبینی کرده و به مقابله با آن بپردازد.
۲- رسانه، فضای مجازی و بهطور کلی «تکنولوژیهای نوین رسانهای» هم، مثل هر تکنولوژی دیگری آفات و مضرات خود را دارند و سازندگان و صاحبان این تکنولوژیها برای کمتر کردن آثار این آفات، راهحلهایی پیشبینی کردهاند. این راهحل «تنظیم قانون و مقررات» است. کافی است یک جستوجوی ساده اینترنتی با عنوان مثلا «قوانین مدیریت فضای مجازی» بهعلاوه نام یک کشور مثل فرانسه، انگلیس، آمریکا یا... انجام دهید تا با انبوهی از قوانین سختگیرانه برای مدیریت این فضا مواجه شده و ببینید، هیچ کشوری اهمیت فضای مجازی را کمتر از فضای حقیقی نمیداند و درست مثل دنیای واقعی که با انواع و اقسام قوانین و سازمانها و نهادها مدیریت میشود، این فضا نیز «رها» نیست و با انواع و اقسام قوانین و مقررات اداره میشود. «تحریف» و «دروغ» از جمله آفتهای بزرگ فضای مجازی و رسانه است که همه کشورهای دنیا با پیشبینیهایی که در این زمینه کردهاند، با این دو به مقابله برخاستهاند. مثلا بارها شاهد بودهایم برای اینکه این فضا سروسامان نگیرد و به اصطلاح «وِل» بماند، کوچکترین طرح، پیشنهاد یا اقدام برای مدیریت این فضا را «کره شمالی کردن کشور» و «فیلترینگ» جا میزنند و مجال گفتوگو در این باره را به هیچ کس نمیدهند.
۳- «پاول دورف»، مالک پیامرسان «تلگرام» است که تعداد کاربران فعالِ ماهانه آن چیزی بالغ بر یک میلیارد نفر است. مالک این پلتفورم مشهور چند روز پیش در فرانسه که خود را مهد دموکراسی میداند، دستگیر و همین دو روز پیش، با وثیقه۵ میلیون یورویی آزاد شد. او اجازه خروج از فرانسه را ندارد چرا که با اتهامهای عجیب و غریبی محاصره شده است. پلیس فرانسه «پاول دورف» را به دلیل «امتناع از همکاری با مقامات فرانسوی در پروندهای مربوط به جرایم سایبری و مالی که از طریق تلگرام انجام شده است» بازداشت کرده است. دادستانی فرانسه نیز این اتهامات را به «دورف» وارد کرده است: امتناع از تحویل اطلاعات یا اسناد مورد نیاز برای انجام تحقیقات بنا به درخواست مقامات قضائی، همدستی در نگهداری محتوای پورنوگرافی، همدستی در توزیع مواد مخدر، همدستی در جرایم سایبری و همدستی در ارتکاب کلاهبرداری به عنوان بخشی از گروههای جنایتکار سازمانیافته! برخی گفتهاند ۲۰ سال زندان در انتظار دورف است!
پس از انتشار این اخبار و گزارشها، سیلی از تحلیلها از سوی شناختهشدهترین رسانههای دنیا درباره «پشت پرده دستگیری مالک تلگرام» منتشر شد و هنوز هم میشود. وقتی صحبت از «پشت پرده» میشود یعنی روایت رسمی دروغ است و دلایل، چیزی غیر از آن است که گفته میشود. خلاصه این تحلیلها به این شکل است که عدهای نوشتهاند، پای رژیم اسرائیل در میان است و چون «دورف» به درخواست رژیم صهیونیستی برای حذف محتواهای تولیدشده در تلگرام درباره نسلکشی در غزه توجه نکرده است، به چنین سرنوشتی گرفتار شده است. برخی نیز معتقدند تلگرام، جزو معدود پیامرسانهایی است که، آمریکا و رژیم صهیونیستی در آن، نفوذ لازم و کافی را ندارند بنابراین، «دورف» از سوی این دو به گروگان گرفته شد تا کُدهای دسترسی به مکاتبات خصوصی کاربران در این پیامرسان ممکن شود. برخی نیز انتخابات پیشروی آمریکا را دلیل این دستگیری عنوان کرده و معتقدند، اگر مدیریت این پلتفورم در دستان آمریکا نباشد، میتواند در نتیجه انتخابات آمریکا تاثیر سوء بگذارد...!
این «تحلیلها» و «افشای پشت پردهها» همچنان ادامه دارد. دلیل واقعیِ این دستگیری، چه روایتهای رسمی باشد چه غیررسمیها، دو مسئله بسیار مهم را - چه درست بدانیم چه غلط - نشان میدهد. یک؛ در هیچ جای دنیا فضای مجازی یله و رها نیست و صاحبان اینگونه پلتفورمها در برابر قوانین کشورهایی که در آن فعالیت دارند، پاسخگو میشوند و دو؛ حکمرانان - چه در بزرگترین کشورهای مدعی آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات و چه در غیر آن - پای امنیت ملی که به میان کشیده میشود، با کسی شوخی ندارند.
۴- در «فرانسه» رخ دادن این اتفاق نیز به خودی خود جالب توجه است. سالهاست عدهای تلاش کردهاند، فرانسه را «مهد آزادی و دموکراسی» معرفی کنند؛ جایی که همه چیز در آن آزاد است حتی- با عرض پوزش- ازدواج با محارم زیر ۱۳ سال! فرانسه همان کشوری است که مالک کانال تلگرامی و تروریستیِ «آمدنیوز» را پناه داده و چندین محافظ، خودرو، دفتر و تجهیزات گوناگون در اختیارش گذاشته بود تا در ایران، جنگ و کُشتار به راه اندازد! فراموش نکردهایم که در این کانال تلگرامی نحوه جنگهای شهری، تولید بمبهای دستساز، تبلیغ کُشتن پلیس و بسیجی، آتش زدن مساجد و کلانتریها و... آموزش داده میشد و زمانی که اعتراض میشد، «این رسانه است یا ترویجدهنده تروریسم و آدمکُشی؟!» پاسخ داده میشد: «اینجا فرانسه است، جایی که آزادی بیان در آن حاکم است.» حالا این دو رویکرد فرانسه یعنی «بازداشت دورف و احتمال صدور ۲۰ سال زندان» و «نحوه برخورد با کانال تروریستی آمدنیوز» را با هم مقایسه کرده و خود قضاوت کنید.
۵- سکوت آمریکا و سران سایر کشورهای غربی در مواجهه با خبر دستگیری «دورف» نیز جای تامل بسیار دارد. سران بسیاری از کشورهای غربی از جمله همین آمریکا، تاکنون حاضر به محکوم کردن فرانسه بابت دستگیری مالک تلگرام نشدهاند. اگر این اتفاق در روسیه، چین، ونزوئلا یا همین ایران خودمان رخ داده بود، آیا واکنش این کشورها باز هم «سکوتِ همراه با تایید» بود؟! واکنش طیفی که در ایران خود را «اصلاحطلب» میخوانند چطور؟ این طیف تاکنون ترجیح داده، از زاویههای دیگر به این «مهم» بپردازند. یا صرفا و بدون موضعگیری خاصی، خبر را منتشر کردهاند یا به حواشی آن پرداختهاند. حالا یک جستوجوی ساده درباره واکنش این طیف به «طرح صیانت از فضای مجازی» انجام دهید. هنوز این طرح را که برای سروسامان یافتن فضای بیدر و پیکر مجازی تهیه شده بود را، «کره شمالی کردن ایران»، جار میزنند! اگر این طیف قرار بود آنگونه که با طرح صیانت خودمان برخورد کرد، با فرانسه برخورد کند، این روزها باید از «کره شمالی کردن فرانسه توسط ماکرون» گزارش و تحلیل میرفت!