کد خبر 1705997
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۵
مذاکره غیر مستقیم از موضع عزت در عمان

همسایگان ایران با حساسیت هر چه بیشتر مذاکرات ایران و آمریکا را دنبال می‌کنند، چراکه این مذاکرات می‌تواند از جنبه‌های مختلف بین‌المللی و حتی داخلی بر این کشورها اثرگذاری نشان دهد.

به گزارش مشرق، میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین الملل طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت: مذاکرات غیرمستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در شهر مسقط در شرایطی آغاز شده است که از دید تحلیلگران سیاسی نتایج این مذاکرات می‌تواند برای آینده نظام بین‌المللی و به طور خاص، منطقه خاورمیانه و نواحی پیرامونی آن بسیار مهم و سرنوشت‌ساز باشد.

بر همین اساس واضح است که همسایگان ایران با حساسیت هر چه بیشتر این موضوع را دنبال می‌کنند، چراکه این مذاکرات می‌تواند از جنبه‌های مختلف بین‌المللی و حتی داخلی بر این کشورها اثرگذاری نشان دهد.

در همین راستا ما در این جا کوشیده‌ایم تا به درکی از چگونگی نگاه همسایگان شرقی ایران یعنی افغانستان و پاکستان به مذاکرات میان ایران و آمریکا برسیم و با دغدغه‌های آن‌ها در مورد پیامدهای موفقیت و یا ناکامی این مذاکرات بر روندهای داخلی و بین‌المللی حاکم بر این کشورها آشنا شویم.

بیم و امیدهای طالبان از مذاکرات میان ایران و آمریکا

تردیدی نیست که افغانستان تحت حاکمیت طالبان یکی از کشورهایی است که به سبب شرایط خاص سیاسی و جغرافیایی‌اش، بیشترین تأثیر را از نتایج مذاکرات میان ایران و آمریکا پذیرا خواهد شد. طالبان با هر دو طرف مذاکره یعنی ایران و آمریکا، روابط پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. آن‌ها سابقه‌ای از رویارویی مستقیم و غیرمستقیم تا همکاری سیاسی و اقتصادی را با هر دو طرف پشت سر گذاشته‌اند.

الف) روابط طالبان و جمهوری اسلامی ایران: در مورد جمهوری اسلامی ایران، دور دوم حاکمیت طالبان با گسترش فوق‌العاده روابط اقتصادی میان تهران و کابل و بالا رفتن حجم تبادلات و همکاری‌های اقتصادی دو طرف با سطحی بی‌سابقه توأم شده است. این در حالی است که به لحاظ سیاسی روابط دو طرف همچنان در شرایطی مبهم قرار دارد و جمهوری اسلامی همگام با جامعه بین‌المللی تاکنون از شناسایی رسمی طالبان خودداری کرده است.

در این راستا به نظر می‌رسد خواسته‌های تهران از حاکمیت طالبان برای تشکیل یک حکومت فراگیر، رعایت حق کار و تحصیل زنان و دختران و همچنین حقوق سیاسی و اجتماعی اقلیت شیعیان افغانستان، کماکان پابرجا باقی مانده است

. این موضوع نشان می‌دهد اگرچه تهران حاکمیت عملی(دفاکتو) طالبان بر افغانستان را پذیرفته است، اما هنوز هم نسبت به شیوه حکومتداری این گروه و پیامدهای آن بر ثبات پایدار و بلندمدت این کشور و منطقه دغدغه‌ای جدی دارد. در مقابل طالبان بر لزوم تفکیک مسائل و حوزه‌های مختلف پافشاری دارند، کما اینکه خودشان نیز برقراری روابط اقتصادی را مقوله‌ای جدا از شناسایی رسمی در نظر گرفته‌اند.

ب) روابط طالبان و ایالات متحده: اما در مورد روابط حاکمیت کابل و ایالات متحده باید اذعان کرد که در حال حاضر طالبان بیش از واشنگتن برای عادی‌سازی روابط از خود اشتیاق نشان می‌دهند. توافق دوحه میان طالبان و آمریکا نشان داد که طالبان مشکلی ایدئولوژیکی و بنیادی برای برقراری روابط و حتی همکاری‌های همه‌جانبه با ایالات متحده ندارد؛ به‌ویژه آنکه آمریکایی‌ها در متن این توافق از نوع و چگونگی حکومتداری طالبان صحبتی به میان نیاورده و صرفاً به گرفتن تعهد در مورد عدم تهدید آمریکا از جانب افغانستان و طالبان بسنده کرده‌اند.

ناکامی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری و روی کار آمدن دموکرات‌ها، فرار اشرف غنی و خروج خفت‌بار آمریکا از افغانستان باعث شد تا قاعده بازی تا حد زیادی به زیان طالبان درهم بریزد. در این بین گزارش‌ها در مورد تداوم فعالیت تروریستی همچون القاعده و یا افراط‌گرایان تندرو دیگر مانند تی‌تی‌پی در افغانستان بر روند تردید آمریکایی‌ها افزود. با این حال بازگشت ترامپ فرصت دوباره‌ای را در اختیار طالبان قرار داد تا روند اعتمادسازی با ایالات متحده را از سر بگیرد.

ویژگی‌های سیاست خارجی ترامپ در بی‌تفاوتی نسبت به شرایط داخلی افغانستان، عدم پایبندی به مسائل حقوق بشری و خروج مبارزه با تروریسم از اولویت‌بندی‌های سیاست خارجی ایالات متحده، در هماهنگی با ذائقه سیاسی طالبان قرار دارد؛ هرچند در مقابل مواردی همچون تلاش ترامپ برای جبران حس تحقیر آمریکا در افغانستان و یا حساسیت وی در قبال حضور و فعالیت چین در افغانستان، می‌تواند ظرفیت دردسرسازی برای طالبان داشته باشد.

در نهایت به نظر می‌رسد این طالبان است که برای مدیریت و بهره‌گیری از شرایط جدید تلاش به خرج داده و به طور مکرر بر عدم مشکل بنیادین با ایالات متحده تأکید کرده است.

ج) پیامدهای موفقیت و یا ناکامی مذاکرات ایران و آمریکا بر طالبان: تلاش طالبان در پیگیری رویکردی عمل‌گرایانه و مبتنی بر برقراری ارتباط با کشورها، آن هم مستقل از روابط آن‌ها با یکدیگر، در واقع همان مسیری است که نظام جمهوریت افغانستان در ابتدای امر آن را سرلوحه کار خود قرار داد. در حالی که حامد کرزی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان در این رویکرد و برقراری توازن در روابط با ایالات متحده و جمهوری اسلامی تا حد زیادی موفق نشان داد، در دوره ریاست‌جمهوری اشرف غنی، این توازن نسبی برهم خورد و کفه ترازو به نفع آمریکایی‌ها سنگینی کرد.

بدون شک روی کار آمدن ترامپ و سیاست خصمانه و برنامه فشار حداکثری او بر جمهوری اسلامی در این چرخش اشرف غنی نقشی تعیین‌کننده ایفا کرد. اما رئیس‌جمهور سابق افغانستان خیلی دیر به اشتباه خود پی برد چنان که حضور در تهران آخرین سفر رسمی او در سمت ریاست‌جمهوری بود.

اکنون طالبان نیز در موقعیتی تقریباً مشابه قرار گرفته است. ترامپ با وعده بازگرداندن فشار حداکثری به ایران به کاخ سفید پای گذارده است و این اتفاق در زمانی رخ می‌دهد که اقتصاد طالبان همچنان در شرایط بسیار حساس و شکننده‌ای قرار دارد؛ از یک‌سو به‌شدت به کمک‌های مالی و عمدتاً نقدی ایالات متحده وابستگی نشان می‌دهد و از سوی دیگر به دلیل تنش‌های شدید با پاکستان، در مسیر اقتصادی و ترانزیتی به‌شدت به سوی ایران متمایل شده است.

در این شرایط همه چیز برای طالبان و افغانستان در گروی نتایج مذاکرات میان ایران و آمریکا خواهد بود. اگر این مذاکرات با ناکامی مواجه شود، بعید نخواهد بود که ترامپ برای کاهش و یا حتی قطع مراودات تجاری با ایران به طالبان فشار مضاعفی وارد کند.

نیاز حاکمیت کابل به کمک‌های مالی آمریکا و در کنار آن نیاز طالبان به شناسایی بین‌المللی که تا حد زیادی به سیاست واشنگتن بستگی دارد، می‌تواند آن‌ها را به مسیر و شاید هم نتیجه‌ای سوق دهد که اشرف غنی آن را تجربه کرد. اما جالب آن است که موفقیت مذاکرات ایران و آمریکا هم نمی‌تواند از همه جهات برای طالبان خوش‌یمن باشد.

در حالی که موفقیت مذاکرات می‌تواند مانع از ایجاد هر گونه خللی در فرایند فعلی همکاری‌های اقتصادی ایران و طالبان شود، اما در بُعدی فراتر و شاید تا حدی دور از انتظار، این رخداد ممکن است باعث ایجاد فشارهای جدیدی از جانب ایران بر طالبان شود؛ آن هم بدین علت که ایران در شرایط فعلی و بنابر اقتضای اقتصادی و به‌منظور شکستن سد تحریم‌های آمریکا، بسیاری از ملاحظات و خواسته‌های سیاسی خود از طالبان را عملاً نادیده گرفته است.

بنابراین باید دید که در شرایط رفع تحریم‌ها و دست بازتر ایران در مراودات و مبادلات بین‌المللی اقتصادی، آیا این چشم‌پوشی‌ها نسبت به اهمال طالبان در تشکیل حکومتی فراگیر، رعایت حقوق اقلیت‌ها و یا برخی چالش‌های امنیتی همچنان تداوم خواهد یافت؟

اشتیاق پاکستان برای توافق میان ایران و آمریکا

مذاکرات میان ایران و آمریکا برای پاکستان، دیگر همسایه شرقی ایران هم فوق‌العاده مهم است. دولت اسلام‌آباد در سال‌های اخیر و تقریباً از همه جهات، با دشواری‌های فراوانی مواجه بوده است. اوضاع اقتصادی در این کشور در شرایط اسفناکی قرار دارد به‌طوری‌که دولت برای خروج از وضعیت ورشکستگی مطلق تقلا می‌کند، به لحاظ سیاسی نیز این کشور در ضعیف‌ترین موقعیت خود در دهه‌های اخیر قرار دارد.

تصمیمات نادرست در عرصه سیاست خارجی و به‌ویژه در حمایت اولیه از طالبان و پیامدهای مصیبت‌بار آن پس از بازگشت طالبان به قدرت، آشفتگی‌های سیاسی داخلی و مداخلات ناموفق و روزافزون ارتش در این عرصه، کمرنگ‌شدن اهمیت و جایگاه بین‌المللی پاکستان در معادلات نظم جدید بین‌المللی و درنهایت تضعیف موقعیت این کشور دربرابر هند، به‌خصوص در قضیه کشمیر، همگی بخشی از دشواری‌های اوضاع فعلی این کشور محسوب می‌شوند.

با توجه به آنچه ذکر شد، اکنون سؤال اساسی این است که آیا مذاکرات میان ایران و آمریکا و نتایج آن می‌تواند تأثیری قابل‌ملاحظه برای پاکستان نیز به همراه داشته باشد؟

الف) روابط باثبات ایران و پاکستان: روابط جمهوری اسلامی ایران و پاکستان از این ویژگی مهم بهره می‌برد که باثبات‌ترین و مطمئن‌ترین روابط در بین همسایگان را برای هر دوطرف به ارمغان آورده، بنابراین کوشش هر دو کشور بر این تمرکز داشته است که از هر اقدام مخل این ثبات و آرامش نسبی پرهیز کنند.

افغانستان می‌تواند مصداق خوبی برای این کوشش‌ها تلقی شود، در جایی که هر دو کشور نگذاشتند که تضاد منافع و رقابت آن‌ها در این منطقه تأثیری مخرب و غیرقابل‌جبران بر روابط دوجانبه برجای گذارد. این روند حتی در بحرانی‌ترین شرایط که در چهارچوب حمله موشکی متقابل ایران و پاکستان به پایگاه‌های مخالفان در خاک یکدیگر بروز پیدا کرد (دی‌ماه ۱۴۰۲)، همچنان حفظ و مدیریت شده است.

اما هر اندازه که روابط ایران و پاکستان در وضعیت ثبات و اطمینان پیگیری شده، به همان اندازه نیز در بهره‌گیری از ظرفیت‌های مختلف ناکام عمل کرده است؛ آن هم درحالی‌که جمعیت قابل‌ملاحظه هر دو کشور و درکنار آن ظرفیت‌های اقتصادی مکمل آن‌ها می‌توانست زمینه‌ساز همکاری‌های گسترده‌ای میان دو کشور باشد.

اما در مورد عوامل این ناکامی به گزینه‌های مختلفی ازجمله ضعف بازارهای اقتصادی در نقاط ارتباطی و همچنین شرایط امنیتی حاکم بر مرزهای دو کشور، می‌توان اشاره کرد. اما شاید آنچه بیش از همه در مسیر این همکاری‌ها ممانعت ایجاد کرده، روابط دوجانبه میان پاکستان و آمریکا و پیامدهای آن بر روابط اسلام‌آباد و تهران است.

ب) روابط پاکستان و ایالات متحده: سابقه روابط نزدیک پاکستان و آمریکا تقریباً به زمان جدایی این کشور از هند بازمی‌گردد، در جایی که تمایل و نزدیکی هند به شوروی سابق، پاکستان و آمریکا را به‌سوی همکاری هرچه بیشتر با یکدیگر سوق داد، اما کمک‌های مالی و نظامی هنگفت و متداوم واشنگتن به دولت و نظامیان پاکستان زمینه وابستگی شدید این کشور به آمریکا را فراهم کرد.

اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و مداخله پاکستان در چهارچوب حمایت از گروه‌های مجاهدین مخالف دولت کمونیستی، میزان این وابستگی را به‌شدت بالا برد اما به‌رغم این همکاری و همراهی طولانی‌مدت، به نظر می‌رسد روابط دو کشور در فضایی از سوءظن و بی‌اعتمادی متقابل پیگیری شده است.

هدف اولیه آمریکایی‌ها از کمک به پاکستان به چالش کشیدن یا به‌زانو درآوردن شوروی سابق در هند و افغانستان بود و پاکستانی‌ها نیز عمدتاً به‌دنبال منافع سیاسی و اقتصادی این همکاری بودند. با خروج شوروی سابق، هم پاکستان و هم افغانستان از دایره توجه ایالات‌متحده خارج شدند، اما حمله به برج‌های تجارت جهانی و سیاست مبارزه با تروریسم ایالات‌متحده، دوباره پاکستان را در مرکز توجه قرار داد.

شکست تحقیرآمیز آمریکایی‌ها در افغانستان و درک آن‌ها از رویکرد فریبکارانه پاکستان در حمایت از طالبان همزمان با همکاری با آمریکا، ضربه جبران‌ناپذیری بر روابط دوجانبه آن‌ها وارد کرد.

در این بین سرمایه‌گذاری‌های کلان چین در پاکستان، آن هم در شرایط رقابت فزاینده واشنگتن و پکن در سطح بین‌المللی، مزید بر علت شد تا روابط میان آمریکا و پاکستان در دوره اول حاکمیت ترامپ به پایین‌ترین سطح خود تنزل کرده و حتی به توقف برخی کمک‌ها منتهی شود. باوجوداین پاکستان هیچ‌گاه از تلاش برای حفظ سطوح مناسبی از روابط با ایالات‌متحده دست نکشیده است.

در حال حاضر آن‌ها به دلایل اقتصادی و همچنین در راستای جلب حمایت واشنگتن در تقابل با طالبان (البته این بار صادقانه)، به‌شدت به‌دنبال جلب نظر کاخ سفید و ترامپ هستند. سفر اخیر هیئت عالی‌رتبه آمریکایی به پاکستان و تلاش اسلام‌آباد در راستای جلب نظر واشنگتن برای سرمایه‌گذاری در معادن و دیگر بخش‌های اقتصادی، دقیقاً با همین هدف انجام گرفت.

ج) پاکستان در انتظار اخبار خوش از مسقط: همان‌طور که پیش ‌از این اشاره شد، عدم تحقق شرایط ایدئال همکاری‌های همه‌جانبه میان جمهوری اسلامی ایران و پاکستان تا حد زیادی به روابط دوجانبه هر دو کشور با آمریکا وابسته بوده است. پروژه عظیم خط لوله صلح بازتابی کاملی از این وضعیت تلقی می‌شود.

این پروژه نزدیک به دودهه است که در فرازونشیب تصمیمات پاکستان و روابط واشنگتن و تهران گرفتار شده و عملاً در بن‌بست قرار گرفته است. با توجه به وضعیت اقتصادی پاکستان و نیاز شدید این کشور به منابع انرژی با دسترسی آسان و مقرون‌به‌صرفه، سیاستمداران زیادی در داخل پاکستان تلاش کردند این پروژه ملی را به سرانجام برسانند اما ملاحظات مربوط به روابط با ایالات‌متحده و تحریم‌های ایران و درکنار آن، منافع برخی لابی‌های قدرتمند داخلی (مانند نظامیان) تمامی این تلاش‌ها را عقیم گذاشته و حتی پاکستان را به لحاظ حقوقی در آستانه پرداخت غرامتی سنگین قرار داده است. البته چنین ملاحظاتی صرفاً به پروژه گازی خط لوله صلح محدود نمی‌شود و بسیاری از فعالیت‌ها و همکاری‌های دوجانبه اقتصادی را تحت‌تأثیر قرار داده است.

با این اوصاف به نظر می‌رسد اکنون چشم پاکستانی‌ها به مسقط دوخته شده تا شاید در سایه توافق میان واشنگتن و تهران، بتوانند سروسامانی به مناسبات اقتصادی خود با تهران داده و روزنه امید جدیدی برای اقتصاد ورشکسته و فروپاشیده خود ایجاد کنند. اما اگر دود سفیدی از مسقط بلند نشود، آن وقت روابط اسلام‌آباد و تهران بر همان مدار پایدار، اما کم‌بازده ادامه خواهد یافت. درواقع در آن شرایط پاکستان نه چیزی به‌دست آورده و نه چیز زیادی از دست خواهد داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۲۰:۰۲ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۴
    0 1
    طالبان منتظر بود امریکا به ایران حمله کنه تا برای تصرف خاک ایران اقدام کنه // طالبان و داعش و تحریرالشام در اینده به ایران حمله میکنن و دیگه مقاومتی هم در منطقه برای دفاع وجود ندارد / امریکا این سه گروه را به شدت تقویت و پشتیبانی میکند
  • ابراهیم IR ۱۴:۳۹ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۵
    0 0
    یه چهار کلمه هم از ترکیه بگید ببینیم اونا چقدر خوبند .کشور دوست🤔
  • عرش IR ۱۸:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۵
    0 0
    ایران به یک اندازه با سه دولت چین، روسیه و آمریکا ارتباط اقتصادی داشته باشد ولی با اروپا به هیچ وجه. اروپا فتنه گر است.
  • هرمز IR ۱۸:۵۶ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۵
    0 0
    سلام
  • هرمز IR ۱۹:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۵
    0 0
    سلام، تا حالا گفتیم می‌شود یه کارهایی کرد تا مسلمانان و علی الخصوص شیعه را از یوغ استعمار انگلیس پست فطرت بیشرف بی همه چیز نجات داد ، چین را چیکار کنیم؟ استعمار گر جدید که به مارمولک و سوسک هم رحم نمی‌کنند. ولی می‌شود اگر خرد را بر احساس غالب کنیم
  • مستضعف IR ۲۲:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۵
    0 0
    شرقی مرقی کیلویی چندتاامریکاکدخدای دنیاست

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس