به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، پرتو اشراق متولد 1324 خورشیدی بود و در محله کاخ (فلسطین) تهران، به دنیا آمد.
شور و عشق وافر وی به هنر و ادبیات مسیر زندگیاش را دگرگون کرد.
در وزارت فرهنگ وقت مشغول به کار شد .فارغالتحصیل سینما بود و از همان ابتدا سینمای ایتالیا را پی گرفت، پایان نامهاش سینمای فدریکو فلینی بود و سینمای کارل تئودور درایر و تئوری فیلم آیزنشتاین را تالیف و ترجمه کرد.
مستندهای بسیاری را طی سفرهای مختلفاش در آفریفا و دیگر نقاط جهان و ایران ساخت. پرتو اشراق شیفته ادبیات و موسیقی هم بود. و این شیفتگی او را به سمت ترجمه آثار با شکوهی سوق داد.
ژرفای افتخار، عصر بیگناهی، بر باد رفته، سرگذشت پیانو، آوانگارد، مجموعه چهار جلدی موسیقی کلاسیک و پاپ، ایهام در طبیعت و هنر، خاطرات الیا کازان و سر گذشت زندان از ترجمههای مهم پرتو اشراق است.
پرتو اشراق در کنار عکاسی از طبیعت در سالهای دهه پنجاه با مجله سینما همکاری داشت و عمده نوشتههایش مقالات تئوریک در سینما بود در سالهای پس از انقلاب و تا اوایل دهه هشتاد و به صورت پراکنده نیز با مطبوعات همکاری داشت، هر چند طی دو دهه اخیر تمام نیرو و توان خود را معطوف کار ترجمه کرده بود.
عاقبت روزهای سخت و درد آور با قلبی بیمار مجالی برای زندگی را از او سلب کرد. و در سن شصت و هفت سالگی بر روی تخت بیمارستان مهر با زندگی وداع کرد.
شور و عشق وافر وی به هنر و ادبیات مسیر زندگیاش را دگرگون کرد.
در وزارت فرهنگ وقت مشغول به کار شد .فارغالتحصیل سینما بود و از همان ابتدا سینمای ایتالیا را پی گرفت، پایان نامهاش سینمای فدریکو فلینی بود و سینمای کارل تئودور درایر و تئوری فیلم آیزنشتاین را تالیف و ترجمه کرد.
مستندهای بسیاری را طی سفرهای مختلفاش در آفریفا و دیگر نقاط جهان و ایران ساخت. پرتو اشراق شیفته ادبیات و موسیقی هم بود. و این شیفتگی او را به سمت ترجمه آثار با شکوهی سوق داد.
ژرفای افتخار، عصر بیگناهی، بر باد رفته، سرگذشت پیانو، آوانگارد، مجموعه چهار جلدی موسیقی کلاسیک و پاپ، ایهام در طبیعت و هنر، خاطرات الیا کازان و سر گذشت زندان از ترجمههای مهم پرتو اشراق است.
پرتو اشراق در کنار عکاسی از طبیعت در سالهای دهه پنجاه با مجله سینما همکاری داشت و عمده نوشتههایش مقالات تئوریک در سینما بود در سالهای پس از انقلاب و تا اوایل دهه هشتاد و به صورت پراکنده نیز با مطبوعات همکاری داشت، هر چند طی دو دهه اخیر تمام نیرو و توان خود را معطوف کار ترجمه کرده بود.
عاقبت روزهای سخت و درد آور با قلبی بیمار مجالی برای زندگی را از او سلب کرد. و در سن شصت و هفت سالگی بر روی تخت بیمارستان مهر با زندگی وداع کرد.