فردي آمده بود که به دنبال زمين خود در سعادتآباد بود. به او گفتم تو براي سمينار آمدهاي يا زمين، گفت براي زمين سعادتآباد آمدهام. مراوده با ايرانيان خارج از کشور خيلي خوب است ولي هر کاري بايد با حساب و کتاب انجام شود.بايد برنامه اساسي براي توسعه کشور داشته باشيم.
من در زمان برگزاري سمينارايرانيان خارج از کشور به هزينه خودم در هتل استقلال بودم و هرگز در کنفرانس شرکت نکردم. در هتل استقلال که محل استقرار برخي مهمانان سمينار بود، نکات جالب توجهي را ديدم. فردي آمده بود که به دنبال زمين خود در سعادتآباد بود. به او گفتم تو براي سمينار آمدهاي يا زمين، گفت براي زمين سعادتآباد آمدهام. مراوده با ايرانيان خارج از کشور خيلي خوب است ولي هر کاري بايد با حساب و کتاب انجام شود.بايد برنامه اساسي براي توسعه کشور داشته باشيم. در اين برنامه نقش ايرانيان داخل کشور و مهاجران مشخص شود. امتياز بازگشت به کشور را بايد به کسي بدهند که اگر صد دلار براي او خرج کردند، هزار دلار سود داشته باشد؛ نه اينکه صد دلار را بگيرد و يک دلار هم پس ندهد.
به گزارش مشرق، هوشنگ اميراحمدي در گفتگو با همشهري ماه گفت: از بنياد راکفلر براي فعاليتهاي خود کمک مالي گرفتهايم و اگر باز هم کمک کنند، دريافت ميکنيم.
بخشهايي از اين گفتگو با اميراحمدي در ادامه ميآيد:
• آمريکاييها مشکوک بودند که با نظام جمهوري اسلامي همکاري ميکنيم. از سوي ديگر روزنامه کيهان هم ما را جاسوس آمريکا خطاب ميکرد. البته هدف بسيار بالا و بزرگي که دنبال ميکرديم، مانع آن شد که با اين مسائل از راه خود کنارهگيري کنيم. براي يک کار بزرگ بايد هزينه هم داد. همانطور که در رفت و روب خانه، گرد و خاک هم بلند ميشود. ما سختي کار را به خوبي پيشبيني ميکرديم ولي چون به راستي حرکت خود و درستي خود اعتماد داشتيم؛ نگران سنگپرانيها و اذيتها نبوديم. پي آزار و اذيت براي اين کار بزرگ و دشوار را پيشاپيش به آن خود ماليده بوديم. من بابت ناراحتيهايي که در اين مسير ديدم، ناراحت نيستم، چون معتقدم کار خوبي براي کشورم انجام دادم. براي راه طيشده تاسف نميخورم و اگر دوباره متولد شوم، باز هم حرکت 25 سال اخير را تکرار ميکنم.
• آمريکاييها يک ضربالمثل دارند که ميگويند: «براي اينکه ثابت کني اين فالوده است، بايد آن را بخوري.» چرا شما حرف اين افراد را تکرار ميکنيد؟ آنها حسود، هستند يا اينکه درک درستي از مسائل ندارند. شايد برخي افراد که مخالف برقراري روابط دو کشور هستند، خيال ميکنند با بيان اين حرفها در مورد من ميتوانند وضع موجود را براي هميشه حفظ کنند. فرض کنيد که اميراحمدي دلال و واسط برقراري روابط است؛ اگر با اصل رابطه مشکل نداشته باشيم، چه ايرادي دارد که افرادي در اين زمينه پيشقدم شوند؟
• افرادي که اين حرفها را ميزنند؛ با اصل رابطه مشکل دارند وگرنه اگر بدانم فرد ديگري ميتواند کار اميراحمدي را ادامه دهد، بيدرنگ و با کمال ميل کنارهگيري ميکنم. افرادي هستند که طرفدار سرسخت دشمن دائمي ايران و آمريکا هستند. شرايط رسانه اي دو طرف نشان ميدهد که مشکل آنها با من نيست بلکه با مذاکره ايران و آمريکاست، چون اگر مدرکي در خصوص دلالي و پورسانت گرفتن من در اختيار داشتند تا به حال صدها بار آن را منتشر ميکردند. من در اين زمينه حتي يک شاهي براي خودم پول نگرفتهام. البته شوراي آمريکاييان - ايرانيان کمکهايي دريافت ميکند. اين شورا در آمريکا ثبت شده است و مطابق مقررات قانوني اين کشور، از سازمانهاي غيردولتي، بنيادها و کمپانيها پول ميگيرد. کساني که در آمريکا زندگي ميکنند، ميدانند تمام نهادهاي غيردولتي آمريکا به سه منبع دولت، کمپانيها يا بنيادها وابستگي مالي دارند. خوشبختانه شورا، آمريکاييان - ايرانيان حتي يک سنت از دولت آمريکا پول نگرفته است.
• طبيعي است کساني حاضرند به شورا کمک مالي کنند که از رابطه دو کشور سود ميبرند. از بنياد راکفلر پول گرفتهايم و باز هم اگر کمک کنند؛ دريافت ميکنيم تا بتوانيم با استفاده از آن، اهداف خودمان را دنبال کنيم. متاسفانه از سالها قبل فرهنگ ضدکمپاني و ضد ثروت در ايران وجود دارد و به همين دليل برخي افراد نميتوانند مادي بودن اين کمکهاي مالي را درک کنند.کمپانيهاي آمريکايي، بنيادهاي وسيعي براي چنين حمايتهاي مالي در اختيار دارند. مگر ايرادي در فعاليتهاي خيريه وجود دارد که بخواهيم به رفتار مشابه کمپانيهاي آمريکايي ايراد بگيريم؟ اين نوع بحثها را بايد کنار گذاشت و روش جديدي در مواجهه با اين پديده در پيش گرفت. روشنفکران و روزنامهنگاران ايراني نبايد خود را درگير اين بحثهاي مبتذل کنند. بايد مدرنتر به قضايا نگاه کرد و مقايسههاي بينالمللي داشت.
• فرض کنيد که اميراحمدي واسطه است. مگر واسطهگري بد است؟ وال استريت همهاش واسطهگري است. خوشبختانه در اين واسطهگريها پولي براي خودم برنداشتهام. همان زندگي معمولي خود را با حقوق استاد دانشگاهي اداره ميکنم. اگر کسي مدرکي دارد که نشان ميدهد من پولي براي خودم برداشتهام، آن را به شما بدهد تا چاپ کنيد. يک ضربالمثل آمريکايي ميگويد: «يا نشان بده يا ساکت شو» اگر با رابطه مخالفت دارند، به آنها توصيه ميکنم حرفشان را صريح بزنند نه اينکه عليه اميراحمدي صحبت کنند. من هم مثل بقيه ايرانيها حق دارم راه زندگي خودم را انتخاب کنم. يکي تجارت را انتخاب ميکند، يکي دزدي، يکي مثل من براي برقراري رابطه ايران و آمريکا تلاش ميکند.
• ما که نميگوييم ايران و آمريکا دوست شوند، بلکه گفتهايم بايد رابطهشان منطقي شود. مثال مناسب براي درک اين مساله، روابط شوروي و آمريکا در جنگ سرد است. در آن سالها بزرگترين سفارت شوروي در واشنگتن و بزرگترين سفارت ايالات متحده نيز در مسکو بود. روابط ديپلماتيک جزو دستاوردهاي تاريخي بشر است و به همين دليل حتي در زمان جنگها هم آن را حفظ ميکنند. رابطه ديپلماتيک جداي از نقش پيشگيرانهاي که در قبال جنگها دارد؛ ميتواند از عميقتر شدن جنگها هم جلوگيري کند. من معتقدم ايران و آمريکا ميتوانند مانند شوروي و آمريکا دشمن هم باشند ولي در عين حال روابط ديپلماتيک داشته باشند. اين مساله ميتواند مانع از سوءاستفاده دشمنان مشترک ايران و آمريکا شود. همين مساله است که برخي مسوولان آمريکايي و ايراني را به فکر مذاکره مياندازد.
• هاشمي رفسنجاني وقتي رئيسجمهور بود، به کمپانيهاي آمريکايي بهويژه در صنعت نفت، قراردادها و پروژههاي بزرگي را واگذار کرد. خاتمي هم سعي کرد اين راه را ادامه دهد. احمدينژاد الان سعي دارد گامهايي را بردارد.
• ايرانيهاي خارج از کشور مليگرا به معناي قديمي آن نيستند. نه اينکه وطن خود را دوست نداشته باشند بلکه مليگرايي آنها بيشتر جنبه غصه خوردن براي از دست دادن است. فرهنگ ايران براي آنها جذاب است. غذاهاي خوشمزه و مردمان مهربان براي آنها خاطرههاي خوشي به جاي گذاشته است. صرفا با تقويت حس مليگرايي نميتوان آنها را بازگرداند. البته استثناهايي هم وجود دارد ولي در مجموع توسل به مليگرايي براي بازگرداندن آنها يک کار بينتيجه است.
• من در زمان برگزاري سمينارايرانيان خارج از کشور به هزينه خودم در هتل استقلال بودم و هرگز در کنفرانس شرکت نکردم. در هتل استقلال که محل استقرار برخي مهمانان سمينار بود، نکات جالب توجهي را ديدم. فردي آمده بود که به دنبال زمين خود در سعادتآباد بود. به او گفتم تو براي سمينار آمدهاي يا زمين، گفت براي زمين سعادتآباد آمدهام. مراوده با ايرانيان خارج از کشور خيلي خوب است ولي هر کاري بايد با حساب و کتاب انجام شود.بايد برنامه اساسي براي توسعه کشور داشته باشيم. در اين برنامه نقش ايرانيان داخل کشور و مهاجران مشخص شود. امتياز بازگشت به کشور را بايد به کسي بدهند که اگر صد دلار براي او خرج کردند، هزار دلار سود داشته باشد؛ نه اينکه صد دلار را بگيرد و يک دلار هم پس ندهد.