کد خبر 177936
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۳
مشرق -- در حالی که حدوداً 6 ماه تا انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی یازدهم باقی مانده است، بر خلاف 10 دوره‌ی قبلی، فضای کشور به کمترین میزان دچار جو انتخاباتی شده است، این موضوع دستاوردهای بزرگی برای کشور دارد.
 
دلایل انتخاباتی نشدن زودهنگام فضا را می‌توان به ترتیب «هشدار صریح رهبری»، «گنگ بودن طراحی دولت برای گروه‌های سیاسی» و «اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از فتنه‌ی 88» دانست.
 
در این میان، یکی از اضلاع انتخابات آینده قطعاً جریان موسوم به اصلاح‌طلب است که برای شناسایی حرکت این جریان، مسائل زیر قابل ذکر و بررسی است:
 
الف) سامان‌دهی مجدد نیروهای اصلی یا پیشانی جریان اصلاح‌طلب
 
عملکرد دو کاندیدای اصلی جریان دوم خرداد در سال 88، صدر جریان مذکور را با مشکلات زیادی مواجه کرده است. میرحسین موسوی و مهدی کروبی با اصرار بر ماجرای تقلب در انتخابات، افشای ارتباط نزدیک‌ترین افراد به این دو نفر با کشورهای غربی، مانند ماجرای کشف استودیو ضبط BBC فارسی در ستاد موسوی در قیطریه، حرمت‌شکنی تمثال امام خمینی (رحمت الله علیه) و مهم‌تر از همه، غائله‌ی عاشورای 88، انگشت اتهام را به سوی اصلی‌ترین چهره‌های این جریان برد.
 
باید توجه داشت این اتفاق در هیچ کدام از درگیری‌های سابق دوم‌خردادی‌ها با نظام روی نداده بود. در ماجرای کوی دانشگاه 78، کنفرانس برلین و... که دولت اصلاحات بر مسند کار قرار داشت، به دلایل گوناگون، رهبران اصلی اصلاح‌طلب این قدر با مشکل حمله‌ی رسانه‌ای و گروه‌های اجتماعی روبه‌رو نبودند.
 
در واقع این جریان مجبور است چهره‌ی مخدوش‌شده رهبرانش را به سرعت ترمیم کند. به همین دلیل، سکوت حدوداً 2 و نیم ساله‌ی افرادی همچون خاتمی و خوئینی‌ها اولین راهبرد آن‌ها بود؛ سکوتی که به معنای کناره‌‌گیری از جریان سیاست نبود و تاکتیکی برای فرار از فشارها و در نهایت میل آن به صفر بود.
 
با پایان یافتن دوره‌ی سکوت، که تقریباً با انتخابات مجلس نهم همراه شد، حضور مهم‌ترین چهره‌ی اصلاح‌طلب در انتخابات، آن هم با آن شکل، جای واکاوی دارد. در واقع خاتمی، بر مبنای استراتژی حرکت روی مرز نظام و ضدنظام، هم رأی داد و هم ژست آشتی با نظام را نگرفت.
 
توضیح آنکه بازتولید مجدد چهره‌ی لیدرهای جریان اصلاح‌طلب نیاز به دو عنصر اصلی دارد:
 
1. پافشاری بر مواضع سال 88 به طوری که بدنه‌ی اجتماعی ساخته‌شده در این سال حفظ شود.[1]
حرکت آرام به درون نظام برای ادامه‌ی حیات سیاسی بر اصل این تحلیل که نظام قدرتی دارد که ما مجبوریم با آن کار کنیم.[2]
 
ب) بازگشت امید و حفظ بدنه‌ی اجتماعی
 
دومین مسئله‌ی مهم در جریان اصلاح‌طلب حفظ بدنه‌ی اجتماعی است که چند وجهه دارد. یک وجهه‌ی آن بخشی از جامعه‌ی ایران هستند که از منظر فرهنگی به جریان فکری شبه‌روشن‌فکری تعلق دارند؛ جریانی که از منظر سبک زندگی به اصطلاح غرب‌گرا نامیده می‌شوند. یک وجهه‌ی آن جریان دانشگاهی است که در طول دولت اصلاحات و توسط عملیات‌های گسترده‌ی وزارت علوم وقت، طبقه‌ای از دانشگاهیان به اصطلاح اصلاح‌طلب شکل گرفت. وجهه‌ی سوم بدنه‌ی اجتماعی گسترده‌ی سال 88 است که شامل اقشار مختلف جامعه می‌شد.
 
گروه سوم چتر دو گروه قبلی است؛ یعنی آن‌ها در این گروه هم می‌گنجند. به علاوه، این گروه شامل افرادی می‌شد که بعضاً شخص احمدی‌نژاد را قبول نداشتند یا به نوعی احساس می‌کردند از طرف نظام در ماجرای نتیجه‌ی انتخابات دور خورده‌اند.
 
خلاصه‌ی کلام اینکه جریان دوم خرداد اعتقاد دارد برای حفظ و تثبیت این بدنه‌ی اجتماعی، حضور در صحنه‌ی انتخابات مهم است و نتیجه گرفتن در آن مهم نیست.
 
ج) استفاده از کارنامه‌ی دولت برای اثبات ناکارآمدی گفتمان اصول‌گرایی
 
جریان اصلاحات در طول 3 سال گذشته، بیش از آنکه درباره‌ی خودش حرف بزند و بیش از آنکه از چهره‌های خودش حرف بگیرد، جریان منتقد دولت کنونی را، که اتفاقاً با عنوان اصول‌گرایی مشهور شده، پوشش داده است. شاه‌بیت این سیاست اظهارات محبت‌آمیز سید محمد خاتمی نسبت به ناطق نوری بود.
 
این سیاست تا آنجا پیش رفته است که روزنامه‌های اصلاح‌طلب شرق، اعتماد، مغرب، آرمان و... در 3 سال گذشته به شدت با عناصر ضددولتی جناح اصول‌گرا رابطه داشته‌اند. این سیاست موجب عدم انتقاد یا انتقاد خیلی کم‌رنگ اصلاح‌طلبان از مواضع دیگر اصول‌گرایان شده است.
 
در واقع کارنامه‌ی دولت، بدون ارزش‌گذاری مثبت یا منفی از سوی این جریان، بهترین بستر برای انتقاد و حمله به اصل گفتمان دولت 84 است.[3]
 
د) بزرگ کردن جریان انحرافی به عنوان رقیب اصلی اصول‌گرایان
 
سیاست دیگر اصلاح‌طلبان، که جریان نزدیک به هاشمی بیشترین اهتمام را به آن دارد، بزرگ کردن جریان انحرافی به اندازه‌ای بیش از حد واقعی است! این سیاست با چند هدف صورت می‌گیرد:
 
- بزرگ کردن جریان انحرافی به شکست گفتمانی اصول‌گرایان دامن می‌زند،
 
- تمرکز فشار را از روی جریان اصلاحات برمی‌دارد،
 
- برخی گروه‌های اصول‌گرا را در برابر جریان انحراف متزلزل نشان می‌دهد و از اینجا زمینه‌ی چنددستگی آن‌ها را فراهم می‌کند.
 
- نظر منحرف بودن احمدی‌نژاد از همان اول و اشتباه رهبری در دفاع از وی را تأیید می‌کند،
 
- با رد صلاحیت احتمالی عناصر انحرافی‌ها زمینه‌ی زیر میز زدن توسط آن‌ها فراهم می‌شود!
 
هـ) اصلاح‌طلبان چه می‌کنند؟
 
حضور جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات 92 به 3 حالت زیر صورت می‌گیرد:
 
1. گزینه‌ی حداکثری: پدران معنوی جریان اصلاح‌طلب اعتقاد دارند عملکرد دولت و شرایط جهانی برای ایران به صورتی است که احتمال امکان حضور آن‌ها به صورت حداکثری وجود دارد. با این وصف، امکان حضور گزینه‌ی حداکثریِ یک اصلاح‌طلب تمام‌قد، مانند سید محمد خاتمی، موضوعیت می‌یابد که البته برای عملی شدن آن باید هم پایگاه اجتماعی حداکثری شکل بگیرد و هم نظام به اندازه‌ی کافی نرمش نشان دهد.
 
عملکرد فعلی اصلاحات نشان می‌دهد آن‌ها امید زیادی برای این گزینه دارند؛ تا جایی که ادبیات طلبکارانه‌ی فعلی عناصر این جریان بر همین مبنا شکل گرفته است، هرچند ریسک شکست با گزینه‌ی ایده‌آل برای اصلاحات خیلی بالاست.
 
2. گزینه‌ی حداقلی: در صورت مهیا نشدن شرایط برای ورود یک اصلاح‌طلب فول! جریان دوم خرداد برای به صحنه آوردن گزینه‌ای ضعیف‌تر دست به کار می‌شود. این اقدام، همان طور که در بالا گفته شد، برای حفظ بدنه‌ی اجتماعی است. به قول اصلاح‌طلبان باید صدای اصلاحات در انتخابات شنیده شود. شاید محمدرضا عارف، محمدعلی نجفی و... گزینه‌های این رویکرد باشد.
 
3. وحدت ملی: این راهبرد برای وقتی است که دو گزینه‌ی بالا امکان وقوع ندارد؛ یعنی شرایط حتی برای گزینه‌ی حداقلی فراهم نباشد و مسئله‌ی مهم‌تر، امکان پیروزی گزینه‌ای باشد که هم تابلوی اصلاح‌طلبی نداشته باشد، هم منویات این جریان را برآورده کند.
 
این پروژه در سال 88 هم مورد توجه هاشمی رفسنجانی بود، ولی ورود میرحسین موسوی بازی را عوض کرد. برخی چهره‌های نزدیک به هاشمی در ماه‎های اخیر بارها از شکل‌گیری یک دولت مرضی‌الطرفین حرف زده‌اند که برخی چهره‌های معتدل اصول‌گرا توانایی اداره‌ی آن را دارند.
 
ناگفته پیداست که تمرین این پروژه با حمایت فعال رسانه‌های اصلاح‌طلب در ماجرای ریاست مجلس نهم شکل گرفت؛ به طوری که فراکسیونی متشکل از چهره‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا برای رساندن یک چهره‌ی اصول‌گرا به کرسی ریاست صورت گرفت.
 
پی‌نوشت‌ها:

[1]برای مشاهده‌ی این استراتژی به سخنرانی اخیر موسوی خوئینی‌ها مراجعه کنید.
 
[2]برای مشاهده‌ی این استراتژی به سخنرانی خاتمی در جمع اعضای جبهه‌ی اصلاحات مراجعه کنید. خاتمی در این سخنرانی، مانند دبیرکل یک حزب داخل نظام، تاکتیک‌های دولت و مجلس را نقد می‌کند و سنگ نظام را به سینه می‌زند.
 
[3]ارجاع به مقاله‌ی اخیر رسول منتجب‌نیا در آسمان؛ ارجاع به سخنرانی خاتمی در جمع اصلاح‌طلبان.

منبع: برهان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
    0 0
    به تو مي انديشم!
  • اسمال ۱۲:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
    0 0
    شاید به لبخند و گوشه چشم بیگانگان و یا اعتراضهای مردمی می اندیشند!
  • saeed ۱۸:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۲
    0 0
    سید محمد خاتمی در قلب ما جا دارد .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس