بهروز مدرسي در يکي از مطالب وبلاگ "دلنوشته هاي يک کهنه سرباز" با اشاره به سريال خانگي قهوه تلخ و سابقه آشنائيش با مهران مديري در صداوسيما، به خاطره اي از سالها پيش و يکي از برنامه هاي طنز مهران مديري اشاره کرد و در بخشي از اين مطلب خود نوشت:
دوراني که در شبکه تهران کار مي کردم ، از گذشته با يکي از تهيه کنندگان همکاري داشتم .. ديري نپائيد که حاج آقاي گروه اجتماعي به عنوان مدير به اين شبکه اومد . و مهران مديري براي اين شبکه با دوست تهيه کننده من کار مي کرد .. !
دفتر خيابان نياوران ...
کار تهيه و توليد مجموعه هاي پرمخاطب توسط گروه مديري و تهيه کننده فوق همچنان ادامه داشت . با گسترش کار هاي توليدي و ساخت سريال هاي متعدد ، آقاي " م . الف " تهيه کننده پر آوازه ما دفتر کارش رو به خيابان نياوران منتقل کرد .. يادمه يکي از سريال هاي آن ها با بازي خانم " لاله صبوري " که ايفا گر کاراکتر " مريم " بود اون موقع خيلي گل کرده بود . " رضا " شوهر خانم صبوري هم که جواني محجوب و هنرمند بود در تيم نويسندگان گروه قرار داشت . اون موقع رسم بود که هر آيتم رو يک يا دو نويسنده به اتفاق مي نوشتند .. خيلي از نويسندگان حرفه اي امروز مثل سروش صحت هم بودند . استقبال عمومي از اين مجموعه تلويزيوني خيلي زياد شده بود . به خصوص از بازي خانم صبوري مردم خيلي تعريف مي کردند .. و اکثر مطبوعات از من خواستار هماهنگي مصاحبه با خانم صبوري بودند . خب من هم بنا به مسئوليتي که داشتم ، اغلب روزها در دفتر حضور داشتم .. در ادامه کار مي ديدم خانم صبوري اون نشاط و روحيه لازم گذشته رو نداره .. و پشت صحنه هر روز گرفته تر به نظر مي رسد .. ! اوايل فکر مي کردم به خاطر مشکلات خانوادگي است .. از اين رو زياد کنجکاو نمي شدم .. تا اين که يک روز آقاي " م . الف " به من گفت .. تهيه کنندگي برنامه ويژه سالگرد شبکه سوم سيما رو به من داده اند و اگه مي شه تيم خبرنگارهايت رو در اختيار من قرار بده .. خب اون موقع دختر پسر هاي جوان زيادي با من همکاري مي کردند .. و هر جا بنده مي گفتم با جان و دل مي رفتند . چون مطمئن بودند بنده بد اون ها رو نمي خواهم .. طفلک بچه ها براي هر چه پر بار شدن مراسم خيلي زحمت مي کشيدند . و اون همه راه دور را از مجله سروش به فرهنگسراي خاوران ( محل برگزاري مراسم ) رو طي مي کردند ..
جشن سالگرد شبکه سوم سيما ..
همان طور که گفتم از مدت ها قبل بچه هاي تيم من با آقاي " م . الف " براي پربار شدن مراسم همکاري مي کردند .. خود من هم بعد از ظهر ها در خدمت گروه بودم .. تا اين که شب مراسم فرا رسيد .. جماعت انبوهي حضور يافته بودند .. به طوري که وقتي آقاي " صافي " مدير وقت شبکه سوم سيما براي حضور در مراسم اومد ، به زحمت جايي در بالکن براي او تهيه کرديم .. ! من هم علاوه بر سرپرستي و نظارت بر کار برو بچه هاي خودم ، در پشت صحنه هم حضور داشتم . مجري برنامه جواد خياباني بود . او هم براي جذابيت برنامه اغلب ورزشکاران سرشناس تيم ملي رو از وزنه بردار گرفته تا فوتباليست و .. دعوت کرده بود .. گروه مهران مديري هم به خاطر اين که سريال آن ها روي انتن بود و محبوبيت داشت همه حضور داشتند .. سالن به معناي واقعي شلوغ بود .. مخصوصآ که دوست ما سنگ تمام گذاشته بود . و با تهيه بسته هاي فرهنگي و اهداي سکه طلا مردم رو هيجان زده کرده بود . يک چند تا خواننده هم دعوت شده بودند که متآسفانه اسامي اون ها رو يادم نيست .. وقتي نوبت به گروه مهران مديري شد ، مجري برنامه از همه بازيگران دعوت کرد به روي سن بيايند .. مردم با ابراز احساسات از آن ها استقبال مي کردند .. بعد از معرفي تک تک بازيگران آن ها به پشت صحنه بر مي گشتند .. قبل از پايان مراسم نوبت به اهداي جوايز رسيد . گرو هاي تلويزيوني و برنامه سازان همراه با هنرمندان يکي يکي به روي سن دعوت مي شدند و هر يک از دست مدير شبکه جوايز خود رو به همراه يک سکه بهار آزادي دريافت مي کردند .. اما وقتي نوبت به گروه مهران مديري رسيد با کمال تعجب ديدم نامي از خانم صبوري و همسرش برده نشد ! ابتدا فکر کردم من اشتباه متوجه شده ام تا اين که ..
اعترافي که اشک ام را در اورد ..
يکي دو روز بعد وقتي در لوکيشن خانم صبوري رو ديدم که در حال تمرين نقش اش است ، از او خواستم تا لحظه اي کارش رو تعطيل کنه .. از اون جايي که برايم احترام زيادي قايل بود ، سريع پذيرفت . ديگه برايم مسجل شده بود که افسردگي اين بانوي هنرمند ربط به کارش دارد ! بدون مقدمه دليل عدم دريافت سکه رو پرسيدم .. ! او دلش نمي خواست حرفي در اين باره بزند .. اما وقتي قول دادم سعي مي کنم مشکل اش رو حل کنم .. گفت " مديري از من خوشش نمي آيد ! " ( نقل به مضمون ) با تعجب پرسيدم چرا .. !!؟؟ گفت از خودش بپرسيد ! گفتم به همين دليل شما سکه نگرفتي .. !؟ گفت اين که چيزي نيست .. دستمزد من ساير بازيگران خيلي پائين تر است .. ! ديگه داشتم از تعجب شاخ در مي آوردم ! گفتم پس رضا چرا .. !!؟ با خنده گفت .. او هم به اتش من مي سوزد ! بهش گفتم نقش اصلي رو شما در اين مجموعه بازي مي کني .. و بدون اغراق عامل اصلي استقبال مردم تو هستي .. اون وقت اين جوري با تو برخورد مي شه .. گفت " واقعيت اين است مديري دوست نداره بازيگري از او جلو بزنه .. ! وقتي هم ديد استقبال و تعريف مردم و روزنامه ها از من زياد است ، با من رفتار تحقير اميزي مي کنه .. و در مراسم هم ديدي که حتي به آبدارچي مجموعه جايزه دادند الا من و شوهرم .. ! راستش رو بخواهيد از اين مسئله خيلي عصبي شدم .. و ازش خواستم صدايش رو در نياورد تا بگم چه کار کنه .. فرداي اون روز اولين کاري که کردم ، چک کردن ليست بازيگران و عوامل بود .. ديدم طفلک خانم صبوري خيلي به حق اش اجحاف شده .. در حالي که به فلان بازيگر خانم نقش چندم فرضآ ايکس ميليون تومن مي دهد به اين هنرمند چيزي زير نيم ميليون تومان دستمزد تعلق گرفته است .. !!
چون در محيط اداره نمي شد با خيال آسوده حرف زد .. چند روز بعد خانم صبوري رو با همسرش براي صرف شام به منزلم دعوت کردم . وقتي از تفاوت دستمزد ها مطلع شدم .. از خانم صبوري پرسيدم چه مدت ديگه از قرار داد شما باقي مونده است .. فکر کنم گفت يکي دو روز ديگر باقي نمانده و بايد همه تمديد قرارداد کنيم .. بهش گفتم .. دخترم بدون تعارف کل اين مجموعه روي پر شما مي چرخه .. اين يکي دو روز رو هم برو .. با اتمام قرار داد ، ديگه پايت رو به دفتر نگذار .. گفت مديري خونه ام رو مي شناسه .. حتمآ مي آيد دنبالم .. ! بهش گفتم برو در خانه يکي از اقوامت که آدرس اش رو مديري نداره ، پنهان شو ! خلاصه اين که اون شب تمام قرار مدار ها رو با خانم صبوري و همسر نويسنده اش گذاشتم . و ازآن ها خواستم به هيچ عنوان تا اطلاع ثانوي با مهران مديري صحبت نکنند .. قرار گرديد هر خبري شد من به او اطلاع برسونم .. با اتمام تاريخ قرار داد قديمي ، مديري ورقه قرارداد جديدي رو به خانم صبوري داده و و از او مي خواهد فردا که اومد آن را امضاء نمايد .. ! جالب اين که به خاطر استقبال دستمزد همه رو اضافه کرده بود به جز خانم صبوري و همسرش .. ! ( اخه رسم است اگر مجموعه تلويزيوني مورد استقبال قرار گيرد ، در هنگام تمديد رقم را افزايش مي دهند ) خانم صبوري هم به حرف بنده گوش کرده و ابتدا در خانه خودش پنهان مي شود .. موقع ضبط برنامه مديري وقتي با غيبت بازيکن اصلي اش مواجه مي شود ، به منزل او تماس مي گيرد ! خانم صبوري پاسخ نمي دهد .. اون شب با تغير ديالوگ ها نقش خانم صبوري رو از نمايش حذف مي کند .. و همچنان هر از چند گاهي شماره منزل او را مي گيرد ..
همه خواستار بازگشت مريم بودند ..
در تماس هايي که با خانم صبوري مي گرفتم .. اطلاعات رد و بدل مي شد .. و او همچنان پنهان بود . مديري که دوزاري اش افتاده بود قضيه از چه قرار است چندين بار شخصآ به در خونه اون ها رفته بود ولي چون خبري نمي شنيد ، نوميدانه بر مي گشت .. او به هر جا که فکرش قد مي کشيد تماس گرفته بود . کم کم قضيه رسانه اي شد .. و روزنامه ها با عناوين جنجالي از مريم مي خواستند برگزدد .. ! دوستان اگه اون ايام رو به خاطر بياورند .. سريال بدون خانم صبوري حسابي لطمه خورده بود ! راستش رو بخواهيد از اتفاقاتي که اون روزها در اين راستا افتاد ، زياد يادم نيست .. فقط اين رو يادمه که قضيه خيلي جدي از طرف حاج آقا و مسئولان تلويزيوني در حال پي گيري بود ! به همين دليل به خانم صبوري گفتم که حالا وقت اش است همه حرف هايش رو با مديران شبکه و گروه در ميان گذاشته و از اجحاف و تحقيري که مهران مديري در برنامه جشن شبکه سوم به سر او و همسرش آورده سخن گفته و سپس موضوع رو به اجحاف در دستمزده ها سوق دهد .. جالب اين که مديري وقتي شنيد قضيه پرداخت ها و ساير مسايل رو شده است .. بار ديگر سراسيمه به منزل ان ها مراجعه کرده و حاضر شده بود با پرداخت ميليون ها نومان خسارت ، و عقد قرارداد جديد او برگردد .. ! عاقبت وقتي احساس کردم که صداي ظلم مديري به گوش مسئولان رسيده است ، با مشورتي که با هم داشتيم ، قرار شد تمام وعده هاي مديري در حضور مدير گروه به صورت رسمي امضاء و قانوني شود ... !
مديري همه رو شوکه کرد .. !
خانم لاله صبوري بعد از دريافت دستمزد واقعي خويش به سر کارش برگشت .. و با پايان گرفتن مجموعه مديري ديگر او و همسرش رو دعوت نکرد .. و از افراد ديگري به عنوان چهره جديد استفاده کرد . مدت ها از اين موضوع گذشته بود .. و من در شبکه تهران بودم . بعد از قضيه خانم صبوري من هم ارتباط ام رو با اون دفتر قطع کردم .. و هرگز نه من و نه خانم صبوري در جايي عنوان نکرديم که پشت قضيه مخفي شدن اين هنرمند من نقش داشتم .. مهران خان مديري همچنان با آقاي " م . ک " همکاري مي کرد .. و هر سال مجموعه هاي طنز جالب و مخاطب پسندي رو ارايه مي دادند .. تا اين که يک روز يک خبر همه رو در شبکه شوکه کرد .. ! خبر از اين قرار بود .. مهران خان مديري زير پاي معرف و تهيه کننده خودش رو خالي کرده .. و در ارايه طرح جديد ، خود رو به عنوان تهيه کننده به تلويزيون معرفي کرده است .. !! اون هايي که از نقش و محبت هاي آقاي تهيه کننده نسبت به مهران مديري اطلاع داشتند ، اصلا باورشون نمي شد که او چنين کاري رو انجام داده باشد .. اما در دنياي حرفه اي و انباشت پول و سرمايه ، مرام و معرفت اصلآ معنايي ندارد .. !! مديري با آموخته ها و امکانات بي دريغ مردي با شخصيت ، به چنان جايگاهي رسيده بود که ديگر سايه شخص ديگري رو تحمل نمي کرد ... در جايي خوندم از مهران مديري به عنوان " رند وارونه " نام برده شده است .. و نويسنده سعي کرده بود رندي او رو تشريح نمايد ..
مهران موج سوار زيرک ..
واقعيت اين است که او علاوه بر هنر درخشاني که در زمينه تهيه و توليد برنامه هاي پر مخاطب دارد . و هنرمند قابلي است ، شم بالايي در استفاده از شرايط حاکم بر جامعه را دارد . به عبارت صحيح تر او استاد موج سواري است .. ! بنده اگر چه فاقد دانش و گرايش هاي سياسي ام ، اما به اين نکته خوب واقفم که مديري استاد استفاده از امواج و جريانات سياسي است .. و با ظرافت خاصي آن را انجام مي دهد . به عنوان مثال به روزهاي اعتصاب برخي نمايندگان اصلاح طلب در مجلس اشاره مي کنم .. که سريع با دستمايه قرار دادن ان ، برنامه اي پر مخاطب ارايه داد . تا اين جاي قضيه هيچ ايرادي بر او نيست .. هنرمند بايستي از اتفاقات روزگار خودش الهام گيرد .. اما با ادامه کار هاي خود که ريشه در مسايل سياسي داشت ، رسانه ها از او به عنوان فردي که قصد دارد چهره دورغين تلويزيون هاي ماهواره اي رو رسوا کرده و خوراک دروغين به خورد آن ها دهد ، ياد کرده و با اشاره به کاراکتر " نظام " از او و کارش سخن ها گفتند .. تا جايي که رسانه هاي اپوزيسيون از او به عنوان مهره حکومت ياد مي کردند .. ! اما بلافاصله در کار جديد او يعني " قهو تلخ " مي بينيم که نظرات همين افراد صد و هشتاد درجه در باره او تغير جهت داده و از او به عنوان عامل مردمي ياد مي کنند .. !! در اين که قشر اپوزيسيون ما اعتقاد به کلام و واقعيت ها نداشته و هر مسئله اي رو به نظام و حکومت ربط مي دهند ، بحثي نيست .. و پرسشي که از آقايون دارم اين است .. چگونه است فردي رو که تا ديروز عامل نظام معرفي مي کرديد و سعي در نخريب چهره اش داشتيد ،چطور يک شبه يا بهتر بگويم با ساخت برنامه اي ديگر .. او را عامل مردمي مي خوانيد .. !!؟؟ اما نتيجه اي که مي خواهم بگيرم ربطي به جريانات فوق ندارد .. بلکه مي خواهم تآکيد نمايم که .. اين مهران خان است که خوب مي داند چگونه درونمايه توليداش رو به قضايا ربط دهد !! و يک بار اين ور جوي قرار گيرد و يک بار ان سوي جو .. ! دلم به حال مردماني مي سوزد که خيلي سريع تحت تآثير القائات و شايعات بيگانگان قرار گرفته و باورشون مي شود که طرف مثلآ مخالف فلان انديشه و شخص است .. !!
خيلي دلم مي خواهد سطح فرهنگي و اگاهي ملت ايران به جايي برسد که ديگر با هر شايعه اي تحت تآثير قرار نگيرند .. و هر حرفي رو باور نکنند .. ! همه اين داستان ها به خاطر پول است . و امثال مهران مديري ها بايد بدونند از قديم گفته اند .. از هر دستي بدهي ، از همون دست هم خواهي گرفت .. ! او که خود ذره اي معرفت و مرام نداشته است ، با چه رويي از مردمان خواستار معرفت و مرام است !؟ باز هم تکرار مي کنم .. مردم بايد هرگز کپي غير مجاز خريداري نکنند .. و برنامه هاي فرهنگي رو به خاطر محتوايش خريداري کنند نه شايعه .. البته شنيده ام که قهوه تلخ کار جالبي از آب در امده است . که به همه دست اندرکارانش و شخص مديري تبريک مي گويم .