به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، بهمن نصيري فيلمي ضد ايراني با نام "روسري طلايي" را کارگرداني نموده و طي مصاحبه اي مدعي مي شود که :" فيلم من "روسري طلايي" اواخر 2010 به روي صحنه خواهد آمد و بعد از 30 سال حقيقت پشت پرده انقلاب ايران را با مدرک و سند افشا مي کنم. اين فيلم توضيح مي دهد که انقلاب ايران دسيسه اي بود از طرف سازمان سيا در جهت از قدرت انداختن شاه ايران ، همچنين توضيح مي دهد گروگان گيري هم دسيسه اي بود براي انتخاب شدن ريگان به رياست جمهوري آمريکا."
در اين فيلم "نئولو پريس" نقش حميرا آشتياني را ايفا مي کند. حميرا آشتياني در فيلم با مردي رابطه نامشروع دارد. اين کارگردان ضدايراني با انتخاب نام حميرا آشتياني نام سکينه آشتياني را براي ما يادآور مي شود.
در فيلم روسري طلايي ، با توجه به نگاه نمادين کارگردان، حميرا که يک زن ايراني و مامور ساواک است و از آنجا که زن نماد سرزمين و عقيده است، اين شخصيت پردازي، با جزييات دقيق دراماتيکش که يک زن ايراني به يک مرد آمريکايي دل مي بازد ، حکايت از علاقه و رابطه مخفيانه سرزمين ايران با کشور ايالات متحده دارد و وجود رابطه ي مخفيانه و دلباختگي اسلام به ليبراليسم آمريکايي را با تعميم شخصيت هاي داستان به ملتها و عقايدشان، به مخاطب القا مي کند.
بهمن نصيري که طبق اعتراف خود عضو شبکه ي فراماسونري ايران بوده است، در اين فيلم ضمن فروکاست انقلابي به عظمت انقلاب اسلامي ايران مدعي مي شود که اين انقلاب صرفا حرکتي براي کاستن قدرت محمدرضا پهلوي و افزايش نفوذ آمريکا در ايران بوده است. البته پس از اين ادعا اين فيلم بايد به مخاطب پاسخ بدهد که پس چرا پس از انقلاب، سفارت آمريکا در ايران (لانه جاسوسي) تسخير مي شود و تمامي فعاليت هاي آمريکا در ايران لغو مي گردد؟ بنابراين سازندگان اين فيلم مجبورند ادعا کنند که تسخير لانه جاسوسي براي براندازي کارتر و رياست جمهوري رونالد ريگان رخ داده است. به اين ادعاي مضحک دقت کنيد، سفارت آمريکا در يک کشور براي هميشه برچيده مي شود، تنها براي راي آوردن ريگان!!!
روسري طلايي از آن دسته فيلم هايي است که در ژانر سينمايي iranophobia و يا ايران ستيزي جاي مي گيرد. اين فيلم از همان ابتدا با جنجال وارد صحنه تبليغاتي شده، آنچنانکه با تبليغات متنوع از جمله پخش آنونس هاي متعدد و مختلف، استفاده از وبسايت فيلم، صفحه وب فيس بوک و همچنين رپورتاژ تلويزيوني، علي الخصوص مصاحبه هاي متنوع بهمن نصيري کارگردان اين فيلم ضد ايراني در شبکه هاي ماهواره اي از جمله صداي آمريکا، پا به عرصه تبليغ پيش از اکران نهاده است. اين فيلم ضد ايراني که پس از يک ماراتن طولاني مدت تبليغاتي، بناست از 22 دسامبر2010 يعني چهارشنبه اين هفته اکران خود را آغاز کند، به مدت 4 سال فرايند توليد و تبليغ را طي کرده است.
بر روي پوستر فيلم ، توضيح کوتاهي به زبان انگليسي اينگونه درج شده: " سي سال است که دروغ پشت پرده گروگانگيري ايران در سال 1979 مخفي مانده است. در پس پرده طمع، فساد، و توطئه، داستاني از عشق، قدرت و خيانت نهفته است. اين داستان که با يک انقلاب آغاز مي شود و در جاي ديگري از جهان خاتمه مي يابد داستاني درباره پول، نفت و عشق نامشروع يک دختر زيباست که عاشق مردي از سرزميني ديگر شده است. در اينجاست که در پس يک روسري طلايي، و در فضايي لبريز از توطئه اي بين المللي و پر از دروغ و برنامه هاي سري و جاسوسي، فرهنگها تصادم مي يابد، دوستيها محک مي خورد، پيوندها گسسته مي شود، و زندگيها نابود مي شود."
بهمن نصيري سازنده فيلم روسري طلايي انگيزه هاي خود از ساخت روسري طلايي را با اين پرسش بازگو مي کند: چه چيزي الهام بخش و مشوق من بود که روسري طلايي را تهيه کنم؟
سرنوشت را نميتوان کف خوني (کف خواني، منظور فال بيني است) کرد. من در رشته مهندسي ساختمان تحصيل کردم در دهه 70 در دانشگاه آکسفورد بروکس انگلستان، با هدف بازگشتن به ايران. ولي درست زماني که تحصيلاتم را تمام کردم انقلاب در ايران به وقوع پيوست و من نتوانستم به ايران بازگردم. به دليل اينکه من مخفيانه عضو سعدي لاج (خانه فراماسونها) در تهران بودم، و دولت جمهوري اسلامي ايران آنرا دشمن اسلام مي دانست. من با يک خانم انگليسي ازدواج کردم و در آکسفورد ماندم، به عنوان نوساز ساختمانهاي تاريخي. بعد از يازده سال و داشتن 2 پسر، ازدواج ما از بين رفت و من به امريکا سفر کردم در جايي که پدر و مادر من زندگي مي کردند. در آن زمان من با يکي از برجسته ترين کارگردان/تهيه کننده آمريکايي آشنا شدم جورج انگلند؛ 2 تا از بزرگترين فيلمهاي انگلند در دهه 60 ساخته شد. "آمريکايي زشت، با شرکت مارلون براندو". و کفش هاي ماهي گير،که کانديداي اسکار شد با شرکت آنتوني کويين". در دهه 70 جورج انگلند طرح ساختن يک فيلمي را در ايران داشت، به نام کوروش بزرگ، ولي انقلاب 1979 آن رويا را از او گرفت. وقتيکه جورج داستان من را شنيد و از عشق من به حميرا آشتياني که عضو ساواک بود و علت نا پديد شدنش هنوز بعد از 30 سال مرموز مانده. من را تشويق کرد که از آن يک فيلم بسازم، و در آن زمان بود که من تصور کردم چه راه محشري که به تمام دنيا داستان خودم وباورم را براي دليل اصلي پشت پرده انقلاب ايران بگويم. من هيچ وقت براي تحصيل در مورد فيلم سازي به دانشگاه نرفتم، ولي بهترين معلم را براي فراگيري داشتم. من الان در سال چهارم ساختن فيلم "روسري طلايي" هستم که در اواخر سال 2010 روي پرده خواهد آمد."
به قلم: اسماعیل ارجمندی