به گزارش مشرق به نقل از ایران هستهای، شاشانگ جوشی، دانشجوي ژاپنی الاصل مقطع دكتري روابط بين الملل در دانشگاه هاروارد و كارشناس موسسه خدمات سلطنتي يونايتد انگلستان هفته گذشته (در تاریخ 14 اردیبهشت) طی مقاله ای در دو ماه نامه دیپلمات چاپ توکیو نوشت: «"گراهام آليسون " استاد دانشگاه هاروارد معتقد است گفته مي شود ايران از 7 خط قرمز مد نظر آمريكا و اسرائيل در 15 سال قبل عبور كرده است بدون اينكه اين امر به حمله اي نظامي منجر شود».
این مقاله ادامه می دهد: «هيو چالمرز در آخرين نسخه گزارش موسسه خدمات سلطنتي يونايتد، مي نويسد به رغم پرگويي نتانياهو در اين مورد، درك جامعه جهاني از خطوط قرمز همان خطوط قرمز مبنايي است جهان معتقد است افزايش خطوط قرمز بر اساس اهداف متفاوت و براي مخاطبان گوناگون مي تواند به سردرگمي منجر شود كه بيش از همه تهران را گرفتار خواهد كرد از اين گذشته خطوط قرمز فعلي امريكا و اسرائيل هر دو شامل حوزه هاي مبهمي با توجه به اصل خط قرمز مي شود».
جوشی با نقل یسک مثال تاریخی ادامه می دهد: «براي نمونه زماني كه آريل شارون نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي در سال 2005 اشاره كرد كه خط قرمز اين است كه ايران بتواند بر مشكلات فني فعلي فائق آيد ايران واقعا به آن مشكلات غلبه كرد، اما اين امر باعت جنك نشد چرا»؟
نویسنده نتیجه گرفته است که تعیین دقیق خط قرمز مضر است: «حتي اگر ايران بتواند به آساني تشخيص دهد چه خطوط قرمزي معتبر و كدام غيرمعتبر است، مشكل ديگري وجود دارد ترسيم خط قرمز براي ممانعت از بروز سردرگمي بين خط قرمز مبهم و دقيق باعت مي شود كه اگر خط قرمز بيش از حد مبهم باشد و ايران از روي تصادف از خط قرمز عبور خواهد كرد؛ يا اگر بيش از حد دقيق باشد با خطر بستن دست طرف مقابل مواجه شده و ايران دقيقا تا آستانه خط قرمز پيش رود همانطوري كه سرلشگر آموس يادلين رييس پيشين اطلاعات امنيت ارتش رژيم صهيونيستي مي گويد: زماني كه خط قرمزي تعيين مي كنيد به دشمن اين توانايي را مي دهيد تا بداند چه زماني عليه او اقدام مي كنيد به جاي اينكه خودتان تصميم بگيريد چه زماني براي عمليات سودمند است. در عين حال خط قرمز براي شما تعيين مي كند در چه مواردي بايد واكنش نشان دهيد و مثلا كشتار 80 هزار نفر باعت واكنشي از سوي شما نمي شود».
در ادامه این مقاله با اشاره به اینکه اساسا این موضوع مبهم است که تعریف دقیق ساخت سلاح هسته ای چیست، آمده است: «اما از اين مهم تر توسعه سلاح هسته اي يعني چي ؟ آيا ايران مي تواند حتي پيش از توليد مواد انشقاق پذير مناسب براي توليد سلاح از خط قرمز عبور كرده باشد؟ مقامات غربي ايران را متهم مي كنند كه انفجارهاي غيرهسته اي را براي سنجش كلاهك هايي در تاسيسات پارچين انجام داده است،اما اگر اين اقدام به معناي توسعه تسليحاتي نيست، چه كاري را مي توان توسعه سلاح ناميد؟ در واقع توسعه سلاح فرآيندي سلسله وار است از يك گام به تنهايي نمي توان نتيجه گرفت كه ايران چنين تصميمي گرفته است. به نظر مي رسد خط مشي اسرائيل در تقابل با خط مشي آمريكا دقيق تر است. نتانياهو در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 2012 خط قرمز مد نظر خود را به درستي نشان داد و گفت ذخيره اوارنيوم غني شده كافي براي توليد يك سلاح هسته اي خط قرمز تل آويو است. بيشتر تحليلگران از اين گفته برآورد كردند اسرائيل به ايران اجازه نمي دهد به اندازه ساخت يك فروند بمب اورانيوم 20 درصدي در اختيار داشته باشد».
جوشی این امر را زیر سوال برده است که برای ساخت یک سلاح دقیقا مقدار معینی مواد هسته ای لازم باشد و نوشته است: «تا آخر سال 2012 مقامات اسرائيلي به اطلاع بعضي از خبرنگاران رساندند كه در اختيار داشتن 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد مي تواند ساخت يك فروند بمب را آسان سازد هنوز معلوم نيست اسرائيل چطور به اين رقم رسيده است : زيرا عوامل گوناگوني در اين امر دخيل است : مانند پيچيدگي كلاهك هاي فرضي ساخت ايران و توسعه سانتريفيوژهاي اين كشور. "گري سمور" مشاور پيشين اوباما در امر عدم تكثير معتقد است: هيچ كس از جمله خود ايراني ها نمي دانند به چه ميزان اورانيوم غني شده براي ساخت يك فروند بمب نياز دارند آنها هرگز اين كار را نكرده اند. اگر ايران از خط قرمز توليد بمب عبور كند،اسرائيل احساس مي كند براي حمله نظامي به ايران از حمايت هاي لازم برخوردار نيست و مقامات آمريكايي و انگليسي در مورد رقم 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد ترديد دارند. از اين گذشته خط قرمز اسرائيل ابهام هاي ديگري نيز دارد اگر ايران
اورانيوم غني شده مورد نياز توليد يك بمب را به سوخت تبديل كرده اما از آن استفاده نكند چه مي شود؟ يا اين ميزان اورانيوم را به تاسيسات اصفهان منتقل كرده اما به آن دست نزند در حالي كه ايران از تبديل اورانيوم به سوخت براي كاهش تنش استفاده مي كند، اين سوالات هر روز بيشر مطرح مي شود».
نویسنده سپس استدلال کرده است که چرا تعیین خط قرمز به ایران آزادی عمل می دهد: «مي توان با تعيين خطوط قرمزي در چارچوب تعيين زمان براي رسيدن ايران به توانايي توليد سلاح هسته اي يا توانايي در زمينه مواد (كمتر از دو هزار سانتريفيوژ پيشرفته ) ابهام را كاهش داد اما اين خط قرمز هم باعت مي شود تا ايران به آن نزديك شده اما از اين استانه عبور نكند. از اين گذشته انعطاف پذيري كشورهاي تعيين كننده خط قرمز را كاهش مي دهد زيرا به نوعي تعهد داده اند كه در صورت عبور ايران از اين خط قرمز به اقدام نظامي دست بزنند». ایران هسته ای- یک تحلیلگر ارشد امور راهبردی که اکنون مشاور نهادهای خدمات دهنده به ملکه انگلیس است، در مقاله ای مهم استدلال کرده است که تعیین خط قرمز در مقابل برنامه هسته ای ایران، به جای اینکه ایران محدود کند به آن آزادی عمل می کند.
شاشانگ جوشی، دانشجوي ژاپنی الاصل مقطع دكتري روابط بين الملل در دانشگاه هاروارد و كارشناس موسسه خدمات سلطنتي يونايتد انگلستان هفته گذشته (در تاریخ 14 اردیبهشت) طی مقاله ای در دو ماه نامه دیپلمات چاپ توکیو نوشت: «"گراهام آليسون " استاد دانشگاه هاروارد معتقد است گفته مي شود ايران از 7 خط قرمز مد نظر آمريكا و اسرائيل در 15 سال قبل عبور كرده است بدون اينكه اين امر به حمله اي نظامي منجر شود».
این مقاله ادامه می دهد: «هيو چالمرز در آخرين نسخه گزارش موسسه خدمات سلطنتي يونايتد، مي نويسد به رغم پرگويي نتانياهو در اين مورد، درك جامعه جهاني از خطوط قرمز همان خطوط قرمز مبنايي است جهان معتقد است افزايش خطوط قرمز بر اساس اهداف متفاوت و براي مخاطبان گوناگون مي تواند به سردرگمي منجر شود كه بيش از همه تهران را گرفتار خواهد كرد از اين گذشته خطوط قرمز فعلي امريكا و اسرائيل هر دو شامل حوزه هاي مبهمي با توجه به اصل خط قرمز مي شود».
جوشی با نقل یسک مثال تاریخی ادامه می دهد: «براي نمونه زماني كه آريل شارون نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي در سال 2005 اشاره كرد كه خط قرمز اين است كه ايران بتواند بر مشكلات فني فعلي فائق آيد ايران واقعا به آن مشكلات غلبه كرد، اما اين امر باعت جنك نشد چرا»؟
نویسنده نتیجه گرفته است که تعیین دقیق خط قرمز مضر است: «حتي اگر ايران بتواند به آساني تشخيص دهد چه خطوط قرمزي معتبر و كدام غيرمعتبر است، مشكل ديگري وجود دارد ترسيم خط قرمز براي ممانعت از بروز سردرگمي بين خط قرمز مبهم و دقيق باعت مي شود كه اگر خط قرمز بيش از حد مبهم باشد و ايران از روي تصادف از خط قرمز عبور خواهد كرد؛ يا اگر بيش از حد دقيق باشد با خطر بستن دست طرف مقابل مواجه شده و ايران دقيقا تا آستانه خط قرمز پيش رود همانطوري كه سرلشگر آموس يادلين رييس پيشين اطلاعات امنيت ارتش رژيم صهيونيستي مي گويد: زماني كه خط قرمزي تعيين مي كنيد به دشمن اين توانايي را مي دهيد تا بداند چه زماني عليه او اقدام مي كنيد به جاي اينكه خودتان تصميم بگيريد چه زماني براي عمليات سودمند است. در عين حال خط قرمز براي شما تعيين مي كند در چه مواردي بايد واكنش نشان دهيد و مثلا كشتار 80 هزار نفر باعت واكنشي از سوي شما نمي شود».
در ادامه این مقاله با اشاره به اینکه اساسا این موضوع مبهم است که تعریف دقیق ساخت سلاح هسته ای چیست، آمده است: «اما از اين مهم تر توسعه سلاح هسته اي يعني چي ؟ آيا ايران مي تواند حتي پيش از توليد مواد انشقاق پذير مناسب براي توليد سلاح از خط قرمز عبور كرده باشد؟ مقامات غربي ايران را متهم مي كنند كه انفجارهاي غيرهسته اي را براي سنجش كلاهك هايي در تاسيسات پارچين انجام داده است،اما اگر اين اقدام به معناي توسعه تسليحاتي نيست، چه كاري را مي توان توسعه سلاح ناميد؟ در واقع توسعه سلاح فرآيندي سلسله وار است از يك گام به تنهايي نمي توان نتيجه گرفت كه ايران چنين تصميمي گرفته است. به نظر مي رسد خط مشي اسرائيل در تقابل با خط مشي آمريكا دقيق تر است. نتانياهو در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 2012 خط قرمز مد نظر خود را به درستي نشان داد و گفت ذخيره اوارنيوم غني شده كافي براي توليد يك سلاح هسته اي خط قرمز تل آويو است. بيشتر تحليلگران از اين گفته برآورد كردند اسرائيل به ايران اجازه نمي دهد به اندازه ساخت يك فروند بمب اورانيوم 20 درصدي در اختيار داشته باشد».
جوشی این امر را زیر سوال برده است که برای ساخت یک سلاح دقیقا مقدار معینی مواد هسته ای لازم باشد و نوشته است: «تا آخر سال 2012 مقامات اسرائيلي به اطلاع بعضي از خبرنگاران رساندند كه در اختيار داشتن 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد مي تواند ساخت يك فروند بمب را آسان سازد هنوز معلوم نيست اسرائيل چطور به اين رقم رسيده است : زيرا عوامل گوناگوني در اين امر دخيل است : مانند پيچيدگي كلاهك هاي فرضي ساخت ايران و توسعه سانتريفيوژهاي اين كشور. "گري سمور" مشاور پيشين اوباما در امر عدم تكثير معتقد است: هيچ كس از جمله خود ايراني ها نمي دانند به چه ميزان اورانيوم غني شده براي ساخت يك فروند بمب نياز دارند آنها هرگز اين كار را نكرده اند. اگر ايران از خط قرمز توليد بمب عبور كند،اسرائيل احساس مي كند براي حمله نظامي به ايران از حمايت هاي لازم برخوردار نيست و مقامات آمريكايي و انگليسي در مورد رقم 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد ترديد دارند. از اين گذشته خط قرمز اسرائيل ابهام هاي ديگري نيز دارد اگر ايران
اورانيوم غني شده مورد نياز توليد يك بمب را به سوخت تبديل كرده اما از آن استفاده نكند چه مي شود؟ يا اين ميزان اورانيوم را به تاسيسات اصفهان منتقل كرده اما به آن دست نزند در حالي كه ايران از تبديل اورانيوم به سوخت براي كاهش تنش استفاده مي كند، اين سوالات هر روز بيشر مطرح مي شود».
نویسنده سپس استدلال کرده است که چرا تعیین خط قرمز به ایران آزادی عمل می دهد: «مي توان با تعيين خطوط قرمزي در چارچوب تعيين زمان براي رسيدن ايران به توانايي توليد سلاح هسته اي يا توانايي در زمينه مواد (كمتر از دو هزار سانتريفيوژ پيشرفته ) ابهام را كاهش داد اما اين خط قرمز هم باعت مي شود تا ايران به آن نزديك شده اما از اين استانه عبور نكند. از اين گذشته انعطاف پذيري كشورهاي تعيين كننده خط قرمز را كاهش مي دهد زيرا به نوعي تعهد داده اند كه در صورت عبور ايران از اين خط قرمز به اقدام نظامي دست بزنند».
ارسال دیدگ
این مقاله ادامه می دهد: «هيو چالمرز در آخرين نسخه گزارش موسسه خدمات سلطنتي يونايتد، مي نويسد به رغم پرگويي نتانياهو در اين مورد، درك جامعه جهاني از خطوط قرمز همان خطوط قرمز مبنايي است جهان معتقد است افزايش خطوط قرمز بر اساس اهداف متفاوت و براي مخاطبان گوناگون مي تواند به سردرگمي منجر شود كه بيش از همه تهران را گرفتار خواهد كرد از اين گذشته خطوط قرمز فعلي امريكا و اسرائيل هر دو شامل حوزه هاي مبهمي با توجه به اصل خط قرمز مي شود».
جوشی با نقل یسک مثال تاریخی ادامه می دهد: «براي نمونه زماني كه آريل شارون نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي در سال 2005 اشاره كرد كه خط قرمز اين است كه ايران بتواند بر مشكلات فني فعلي فائق آيد ايران واقعا به آن مشكلات غلبه كرد، اما اين امر باعت جنك نشد چرا»؟
نویسنده نتیجه گرفته است که تعیین دقیق خط قرمز مضر است: «حتي اگر ايران بتواند به آساني تشخيص دهد چه خطوط قرمزي معتبر و كدام غيرمعتبر است، مشكل ديگري وجود دارد ترسيم خط قرمز براي ممانعت از بروز سردرگمي بين خط قرمز مبهم و دقيق باعت مي شود كه اگر خط قرمز بيش از حد مبهم باشد و ايران از روي تصادف از خط قرمز عبور خواهد كرد؛ يا اگر بيش از حد دقيق باشد با خطر بستن دست طرف مقابل مواجه شده و ايران دقيقا تا آستانه خط قرمز پيش رود همانطوري كه سرلشگر آموس يادلين رييس پيشين اطلاعات امنيت ارتش رژيم صهيونيستي مي گويد: زماني كه خط قرمزي تعيين مي كنيد به دشمن اين توانايي را مي دهيد تا بداند چه زماني عليه او اقدام مي كنيد به جاي اينكه خودتان تصميم بگيريد چه زماني براي عمليات سودمند است. در عين حال خط قرمز براي شما تعيين مي كند در چه مواردي بايد واكنش نشان دهيد و مثلا كشتار 80 هزار نفر باعت واكنشي از سوي شما نمي شود».
در ادامه این مقاله با اشاره به اینکه اساسا این موضوع مبهم است که تعریف دقیق ساخت سلاح هسته ای چیست، آمده است: «اما از اين مهم تر توسعه سلاح هسته اي يعني چي ؟ آيا ايران مي تواند حتي پيش از توليد مواد انشقاق پذير مناسب براي توليد سلاح از خط قرمز عبور كرده باشد؟ مقامات غربي ايران را متهم مي كنند كه انفجارهاي غيرهسته اي را براي سنجش كلاهك هايي در تاسيسات پارچين انجام داده است،اما اگر اين اقدام به معناي توسعه تسليحاتي نيست، چه كاري را مي توان توسعه سلاح ناميد؟ در واقع توسعه سلاح فرآيندي سلسله وار است از يك گام به تنهايي نمي توان نتيجه گرفت كه ايران چنين تصميمي گرفته است. به نظر مي رسد خط مشي اسرائيل در تقابل با خط مشي آمريكا دقيق تر است. نتانياهو در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 2012 خط قرمز مد نظر خود را به درستي نشان داد و گفت ذخيره اوارنيوم غني شده كافي براي توليد يك سلاح هسته اي خط قرمز تل آويو است. بيشتر تحليلگران از اين گفته برآورد كردند اسرائيل به ايران اجازه نمي دهد به اندازه ساخت يك فروند بمب اورانيوم 20 درصدي در اختيار داشته باشد».
جوشی این امر را زیر سوال برده است که برای ساخت یک سلاح دقیقا مقدار معینی مواد هسته ای لازم باشد و نوشته است: «تا آخر سال 2012 مقامات اسرائيلي به اطلاع بعضي از خبرنگاران رساندند كه در اختيار داشتن 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد مي تواند ساخت يك فروند بمب را آسان سازد هنوز معلوم نيست اسرائيل چطور به اين رقم رسيده است : زيرا عوامل گوناگوني در اين امر دخيل است : مانند پيچيدگي كلاهك هاي فرضي ساخت ايران و توسعه سانتريفيوژهاي اين كشور. "گري سمور" مشاور پيشين اوباما در امر عدم تكثير معتقد است: هيچ كس از جمله خود ايراني ها نمي دانند به چه ميزان اورانيوم غني شده براي ساخت يك فروند بمب نياز دارند آنها هرگز اين كار را نكرده اند. اگر ايران از خط قرمز توليد بمب عبور كند،اسرائيل احساس مي كند براي حمله نظامي به ايران از حمايت هاي لازم برخوردار نيست و مقامات آمريكايي و انگليسي در مورد رقم 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد ترديد دارند. از اين گذشته خط قرمز اسرائيل ابهام هاي ديگري نيز دارد اگر ايران
اورانيوم غني شده مورد نياز توليد يك بمب را به سوخت تبديل كرده اما از آن استفاده نكند چه مي شود؟ يا اين ميزان اورانيوم را به تاسيسات اصفهان منتقل كرده اما به آن دست نزند در حالي كه ايران از تبديل اورانيوم به سوخت براي كاهش تنش استفاده مي كند، اين سوالات هر روز بيشر مطرح مي شود».
نویسنده سپس استدلال کرده است که چرا تعیین خط قرمز به ایران آزادی عمل می دهد: «مي توان با تعيين خطوط قرمزي در چارچوب تعيين زمان براي رسيدن ايران به توانايي توليد سلاح هسته اي يا توانايي در زمينه مواد (كمتر از دو هزار سانتريفيوژ پيشرفته ) ابهام را كاهش داد اما اين خط قرمز هم باعت مي شود تا ايران به آن نزديك شده اما از اين استانه عبور نكند. از اين گذشته انعطاف پذيري كشورهاي تعيين كننده خط قرمز را كاهش مي دهد زيرا به نوعي تعهد داده اند كه در صورت عبور ايران از اين خط قرمز به اقدام نظامي دست بزنند». ایران هسته ای- یک تحلیلگر ارشد امور راهبردی که اکنون مشاور نهادهای خدمات دهنده به ملکه انگلیس است، در مقاله ای مهم استدلال کرده است که تعیین خط قرمز در مقابل برنامه هسته ای ایران، به جای اینکه ایران محدود کند به آن آزادی عمل می کند.
شاشانگ جوشی، دانشجوي ژاپنی الاصل مقطع دكتري روابط بين الملل در دانشگاه هاروارد و كارشناس موسسه خدمات سلطنتي يونايتد انگلستان هفته گذشته (در تاریخ 14 اردیبهشت) طی مقاله ای در دو ماه نامه دیپلمات چاپ توکیو نوشت: «"گراهام آليسون " استاد دانشگاه هاروارد معتقد است گفته مي شود ايران از 7 خط قرمز مد نظر آمريكا و اسرائيل در 15 سال قبل عبور كرده است بدون اينكه اين امر به حمله اي نظامي منجر شود».
این مقاله ادامه می دهد: «هيو چالمرز در آخرين نسخه گزارش موسسه خدمات سلطنتي يونايتد، مي نويسد به رغم پرگويي نتانياهو در اين مورد، درك جامعه جهاني از خطوط قرمز همان خطوط قرمز مبنايي است جهان معتقد است افزايش خطوط قرمز بر اساس اهداف متفاوت و براي مخاطبان گوناگون مي تواند به سردرگمي منجر شود كه بيش از همه تهران را گرفتار خواهد كرد از اين گذشته خطوط قرمز فعلي امريكا و اسرائيل هر دو شامل حوزه هاي مبهمي با توجه به اصل خط قرمز مي شود».
جوشی با نقل یسک مثال تاریخی ادامه می دهد: «براي نمونه زماني كه آريل شارون نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي در سال 2005 اشاره كرد كه خط قرمز اين است كه ايران بتواند بر مشكلات فني فعلي فائق آيد ايران واقعا به آن مشكلات غلبه كرد، اما اين امر باعت جنك نشد چرا»؟
نویسنده نتیجه گرفته است که تعیین دقیق خط قرمز مضر است: «حتي اگر ايران بتواند به آساني تشخيص دهد چه خطوط قرمزي معتبر و كدام غيرمعتبر است، مشكل ديگري وجود دارد ترسيم خط قرمز براي ممانعت از بروز سردرگمي بين خط قرمز مبهم و دقيق باعت مي شود كه اگر خط قرمز بيش از حد مبهم باشد و ايران از روي تصادف از خط قرمز عبور خواهد كرد؛ يا اگر بيش از حد دقيق باشد با خطر بستن دست طرف مقابل مواجه شده و ايران دقيقا تا آستانه خط قرمز پيش رود همانطوري كه سرلشگر آموس يادلين رييس پيشين اطلاعات امنيت ارتش رژيم صهيونيستي مي گويد: زماني كه خط قرمزي تعيين مي كنيد به دشمن اين توانايي را مي دهيد تا بداند چه زماني عليه او اقدام مي كنيد به جاي اينكه خودتان تصميم بگيريد چه زماني براي عمليات سودمند است. در عين حال خط قرمز براي شما تعيين مي كند در چه مواردي بايد واكنش نشان دهيد و مثلا كشتار 80 هزار نفر باعت واكنشي از سوي شما نمي شود».
در ادامه این مقاله با اشاره به اینکه اساسا این موضوع مبهم است که تعریف دقیق ساخت سلاح هسته ای چیست، آمده است: «اما از اين مهم تر توسعه سلاح هسته اي يعني چي ؟ آيا ايران مي تواند حتي پيش از توليد مواد انشقاق پذير مناسب براي توليد سلاح از خط قرمز عبور كرده باشد؟ مقامات غربي ايران را متهم مي كنند كه انفجارهاي غيرهسته اي را براي سنجش كلاهك هايي در تاسيسات پارچين انجام داده است،اما اگر اين اقدام به معناي توسعه تسليحاتي نيست، چه كاري را مي توان توسعه سلاح ناميد؟ در واقع توسعه سلاح فرآيندي سلسله وار است از يك گام به تنهايي نمي توان نتيجه گرفت كه ايران چنين تصميمي گرفته است. به نظر مي رسد خط مشي اسرائيل در تقابل با خط مشي آمريكا دقيق تر است. نتانياهو در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 2012 خط قرمز مد نظر خود را به درستي نشان داد و گفت ذخيره اوارنيوم غني شده كافي براي توليد يك سلاح هسته اي خط قرمز تل آويو است. بيشتر تحليلگران از اين گفته برآورد كردند اسرائيل به ايران اجازه نمي دهد به اندازه ساخت يك فروند بمب اورانيوم 20 درصدي در اختيار داشته باشد».
جوشی این امر را زیر سوال برده است که برای ساخت یک سلاح دقیقا مقدار معینی مواد هسته ای لازم باشد و نوشته است: «تا آخر سال 2012 مقامات اسرائيلي به اطلاع بعضي از خبرنگاران رساندند كه در اختيار داشتن 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد مي تواند ساخت يك فروند بمب را آسان سازد هنوز معلوم نيست اسرائيل چطور به اين رقم رسيده است : زيرا عوامل گوناگوني در اين امر دخيل است : مانند پيچيدگي كلاهك هاي فرضي ساخت ايران و توسعه سانتريفيوژهاي اين كشور. "گري سمور" مشاور پيشين اوباما در امر عدم تكثير معتقد است: هيچ كس از جمله خود ايراني ها نمي دانند به چه ميزان اورانيوم غني شده براي ساخت يك فروند بمب نياز دارند آنها هرگز اين كار را نكرده اند. اگر ايران از خط قرمز توليد بمب عبور كند،اسرائيل احساس مي كند براي حمله نظامي به ايران از حمايت هاي لازم برخوردار نيست و مقامات آمريكايي و انگليسي در مورد رقم 240 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20 درصد ترديد دارند. از اين گذشته خط قرمز اسرائيل ابهام هاي ديگري نيز دارد اگر ايران
اورانيوم غني شده مورد نياز توليد يك بمب را به سوخت تبديل كرده اما از آن استفاده نكند چه مي شود؟ يا اين ميزان اورانيوم را به تاسيسات اصفهان منتقل كرده اما به آن دست نزند در حالي كه ايران از تبديل اورانيوم به سوخت براي كاهش تنش استفاده مي كند، اين سوالات هر روز بيشر مطرح مي شود».
نویسنده سپس استدلال کرده است که چرا تعیین خط قرمز به ایران آزادی عمل می دهد: «مي توان با تعيين خطوط قرمزي در چارچوب تعيين زمان براي رسيدن ايران به توانايي توليد سلاح هسته اي يا توانايي در زمينه مواد (كمتر از دو هزار سانتريفيوژ پيشرفته ) ابهام را كاهش داد اما اين خط قرمز هم باعت مي شود تا ايران به آن نزديك شده اما از اين استانه عبور نكند. از اين گذشته انعطاف پذيري كشورهاي تعيين كننده خط قرمز را كاهش مي دهد زيرا به نوعي تعهد داده اند كه در صورت عبور ايران از اين خط قرمز به اقدام نظامي دست بزنند».
ارسال دیدگ