سرویس فرهنگی مشرق به نقل از ایران - در سالهاي كودكي و نوجواني نسل ما يكي از جاذبههاي مهم سينما رفتن، تماشاي پوسترهاي «برنامه آينده» در سالن انتظار و ديدن آنونس فيلمها پيش از تماشاي فيلم اصلي بود، البته آنونسها عمدتاً به زمانهاي نزديك اشاره داشتند ولي پوسترها كمابيش گوياي وضعيت اكران آن سينما طي نيمسال پيش رو بودند.
با ديدن اين مواد تبليغي و خواندن اسامي رويشان تقريباً هر كس به يك زمانبندي ذهني دست ميزد كه ضمن انتخاب فيلمهاي مورد نظرش (از روي اسامي دستاندركاران توليد) براي رسيدن فيلم به سينماي مورد نظر روزشماري – و در واقع هفته شماري- كند و با هر بار گذر از مقابل سينما، نيمنگاهي هم به آفيش سردرش بيندازد تا ببيند فيلمهاي مورد انتظار رسيدهاند يا نه.
قهرنه، فراموشی!
فيلمبينهاي حرفهاي تر، اين روند را با مطالعه مطبوعات سينمايي پي ميگرفتند و اخبار فيلمها را از زمان توليد دنبال ميكردند. روندي كه به قرار مسموع در همه جاي دنيا همچنان ادامه دارد غير از كشور خودمان.
اين روزها ديگر حتي صاحبان فيلمها هم از زمان پخش فيلمهايشان در سينما مطلع نميشوند چه رسد به تماشاگران؛ و اين چنين است كه كمكم سينما از جلوي چشم مردم دور شده و تبديل به پديدهاي انتزاعي در زندگي روزمره شده است. به عبارت ديگر مردم با سينما «قهر» نيستند بلكه به سادگي فراموشش كردهاند و جاي خالياش را هم احساس نميكنند.در اين شرايط، حال و روز شبكه نمايش خانگي به مراتب بهتر است چرا كه دستكم محصولات جديدش را هر روز در داخل و خارج فروشگاههاي عمومي به رخ ميكشد و پوسترها و استندهايش در حوالي سوپرماركتها در جاهاي مختلف شهر خودنمايي ميكنند.
حتي در بهار امسال به بيلبوردهاي شهري هم پا گذاشت و براي دو مجموعه متفاوت «رالي ايراني» و «شوخي با ستارگان» در چشمانداز اتوبانهاي تهران جايي باز كرد اما همين مقدار هم كافي نيست چرا كه بيشتر جنبه تبليغي دارد تا ترغيبي. به عبارت ديگر مخاطب گذري، با صرف براندازكردن اين مواد بصري نميتواند از محتوايشان هم باخبر شود و صرفاً بايد از روي اسامي و تصاوير چهرهها، پيش خودش حدسهايي بزند؛ حدسهايي كه گاه چندان هم قرين واقعيت نيستند ، چرا كه بعضي اطلاعات داده شده، بيننده را به اشتباه مياندازند؛ از اين جملهاند «فيلم» قلمداد شدن رالي ايراني كه به واسطه آن بسياري از مردم عادي ماهيت اين مجموعه را صددرصد داستاني گرفته بودند و يا تصوير درشت اميرحسين قهرايي، كارگردان و يكي از تهيهكنندگان «شوخي با ستارگان» روي مواد تبليغي كه كاركردش براي معدود افرادي كه شخصاً او را نشناسند معلوم نيست.
اقدام جالب
حالا اينها را مقايسه كنيد با اقدام جالب سازندگان «ويلاي من» در توزيع گسترده و رايگان لوح فشرده تبليغي مجموعه. در اين بسته جمع و جور ضمن ارائه يك هديه به مخاطب بالقوه، او را در جريان كم وكيف شكلي، محتوايي و توزيعي سريال قرار دادند و با ارائه بخشهايي بامزه از كل كار او را به خريد «ارائه اصلي» از هفتههاي بعد ترغيب كردند. همچنين ويژگيهاي كار مثل دوبله تركي و كردياش و تضمين شركت گلرنگ به قرعهكشي و اعطاي جوايز به نحو پررنگي در آن مطرح شد و شايد مهمتر از همه آنكه بسياري سوءتفاهمهاي شكل گرفته پيرامون عملكرد سازنده مجموعه و سرانجام تجربه قبلي او (قهوه تلخ) تا حد امكان و به نحو مقتضي مورد بحث و توضيح قرار گرفت. (چيزي در مايههاي اعتمادسازي)
جای خالی اطلاعرسانی
اين لوح فشرده به خوبي جاي خالي يك رسانه اطلاعرسان را در موثرترين شبكه نمايشي حال حاضر كشور نشان ميدهد، رسانهاي كه مخاطبان پيگيرش را در جريان اطلاعات اصلي و حاشيهاي محصولات قرار دهد و مخاطبان اتفاقي يا گذري را به همراهي با رسانه و پيگيري محصولاتش ترغيب نمايد. اهميت چنين رسانهاي را ميشود در چند مؤلفه زير خلاصه كرد:
- در شرايطي كه فروش محصولات شبكه نمايش خانگي چندان چشمگير نيست، اين اقدام نوعي عملكرد تبليغي براي فيلمها، برنامهها، بازيها و آلبومهاي موسيقي خواهد بود.- اين رسانه ميتواند مرجعي براي تبليغ شفاهي و سينه به سينه فروشندگان و خريداران باشد.
- سيستمهاي رقيب از جمله شبكه قاچاق فاقد چنين ابزاري براي اطلاعرساني هستند.
- شركتهاي ويدئو رسانه به دليل كاركرد فرهنگيشان، از ابزارهاي لازم براي توليد چنين رسانهاي برخوردارند و هزينههاي توليد و پخش آن برايشان مقرون به صرفه است.
و بالاخره اينكه در شرايط فعلي، اكثريت قريب به اتفاق صنوف و اتحاديهها صاحب نشريات داخلي يا توزيع سراسري هستند كه بيانگر ديدگاهها و تبليغ مستقيم و غيرمستقيم صنفشان است ولي بيش از نيمي از شركتهاي ويدئو رسانه حتي يك وبسايت به روز هم ندارند (حتي انجمن صنفيشان) و راهاندازي يك رسانه مشترك – اعم از چاپي، تصويري و يا ديجيتالي – حلال بسياري از مشكلات خواهد بود.
اين لوح فشرده به خوبي جاي خالي يك رسانه اطلاعرسان را در موثرترين شبكه نمايشي حال حاضر كشور نشان ميدهد، رسانهاي كه مخاطبان پيگيرش را در جريان اطلاعات اصلي و حاشيهاي محصولات قرار دهد و مخاطبان اتفاقي يا گذري را به همراهي با رسانه و پيگيري محصولاتش ترغيب نمايد.