به گزارش مشرق به نقل از فارس، علاقه «آدولف هیتلر» به فیلمهای هالیوود مطلبی است که تاکنون بارها و بارها تحت عناوین مختلف به آن اشاره شده و شاید بر کسی پوشیده نباشد ولی اینکه این علاقه یکطرفه نبوده و هالیوود نیز ارادت خاصی به این دیکتاتور داشته و خدمات زیادی به او و حزب نازی ارائه داده، مطلب دیگری است که «بن یوروان»، مورخ یهودی از پدر و مادری مصری مجارستانی، در کتاب «همکاری: میثاق هالیوود با هیتلر» به آن پرداخته است.
کتاب میثاق هالیوود با هیتلر
«هیتلر» با علاقه فراوانی که به فیلمهای آمریکایی داشت، هر شب حول و حوش ساعت 9 ، بعد از ایراد سخنرانی چند ساعته برای میهمانانش، آنها را به اتاق نمایش در خانهاش بود هدایت میکرد، برقها را خاموش میکرد و برای آنها فیلمی از فیلمهای مورد علاقهاش را به نمایش میگذاشت و در طول نمایش فیلم خودش کاملا ساکت میماند و کسی هم حق نداشت صحبت کند.
هیتلر علاقه زیادی داشت که ساعات فراقاتش را به این اتاق برود و برای ساعتها به کمدی «لورل و هاردی» با صدای بلند بخندد. کارتونهای «میکی موس» و «هنسل و گرتل» نیز از فیلمهای مورد علاقه او بودند. تارزان هم از نظر او یک احمق بود.
«بن یوران» در کتاب خود که دانشگاه هاروارد آن را منتشر کرده است، ضمن اشاره به این مطلب، از رازهایی باور نکردنی در ارتباط با همکاری نزدیک نازیها و تهیهکنندگان مهم هالیوود پرده بر میدارد، او در جایی از کتابش مینویسد: ارتباط هیتلر با هالیوود در دهه 30 به قدری نزدیک و تنگاتنگ بوده که تصور آن برای هیچ کس باورکردنی نیست.
در بخش دیگری از این کتاب میخوانیم: برخی از رؤسای استودیوهای هالیوود، با آنکه تقریبا تمامی آنها یهودی بودند، از همان دقایق اول به قدرت رسیدن هیتلر، با او همکاری صمیمانهای داشتند، یک همکاری که بر خواسته از یک اشتیاق درونی بود نه یک اجبار بیرونی. آنچه که آنها خواستار آن بودند، دسترسی به مخاطبان آلمانی بود و آنچه که هیتلر میخواست تأثیرگذاری بر محتوای فیلمهای هالیوود بود و او در واقع به این خواسته خود دست یافت.
در ادامه این کتاب آمده است: در طول دهه 30 «جورج گیسلینگ»، مشاور هیتلر در لسآنجلس، به هالیوود فرا خوانده شده بود تا پیش از نمایش فیلمها، آنها را بازبینی کند و در صورتیکه با هر قسمت از فیلم مورد نظر مخالفت میکند، آن قسمت از فیلم حذف میشد، لُب مطلب آنکه در این دهه نازیها یک حق وتوی کامل در ارتباط با محتوای فیلمهای هالیوودی داشتند.
اگر چه رابطه هالیوود و نازیها مطلب چندان جدیدی نیست آنچنانکه پیش از این مورخینی چون «توماس دوهرتی» در کتاب «هالیوود و هیتلر، 1933-1939» به آن پرداخته است ولی او به مدارکی که «یوروان» در کتابش منتشر کرده، دسترسی نداشته است.
کتاب «هالیوود و هیتلر»
در کتاب «میثاق هالیوود با هیتلر» میخوانیم: کمپانی «برادران وارنر» در دورهای به شدت مورد غضب هیتلر قرار گرفت آنهم به این خاطر که علیرغم نظر مشاور هیتلر بر حذف برخی از صحنههای فیلمی تحت عنوان «اسیر» ، این کمپانی از اینکار امتناع کرده بود.
این فیلم داستان اسرای جنگی در کمپ نازیها در طول جنگ جهانی اول است.
از جولای سال 1934 کمپانی «برادران وارنر» از برلین اخراج شد. بقیه استودیوها نیز با ترس فراوان فرار را بر قرار ترجیح دادند. آنها مجبور شدند بیش از نیمی از کارمندان یهودی خود در آلمان را اخراج کنند و برای نگه داشتن بقیه نیروهای خود با نازیها وارد مذاکره شدند، در نهایت سال 1936 همه یهودیانی که به نوعی با صنعت فیلم آمریکا در آلمان در ارتباط بودند، مجبور به ترک آلمان شدند، البته حتی بعد از این همه جریانات، استودیوهای هالیوودی به معاملات پرمنفعت خود با رژیم دیکتاتور هیتلر ادامه دادند.
هرساله تعداد زیادی فیلم هالیوودی به آلمان وارد میشوند و اغلب در گیشه با استقبال خوبی روبرو میشدند و فیلمهایی بیشتر مورد استقبال قرار میگرفتند که در آنها نیاز به یک رهبر و پیشوای قدرتمند احساس میشد. به عنوان مثال در فیلمی چون «آقای اسمیت به واشنگتن میرود» که مورد استقبال مردم آلمان قرار گرفت، نشان داده شده است که شکل دموکرات دولت آلمان فاسد و نالایق است.
فیلم «آقای اسمیت به واشنگتن میرود»
در دهه 30 به هیچ عنوان فیلمی که نشان دهنده برتریهای دموکراسی بر فاشیسم باشد در هالیوود ساخته نشد، چون فشارهای سیاسی که از سوی هیتلر بر تهیهکنندگان هالیوودی وارد میشد، مانع چنین کاری میشد، چون بازار فیلمهای هالیوودی در آلمان به قدری پرسود و پرمنفعت بود که این تهیهکنندگان به راحتی از ساخت چنین فیلمهایی میگذشتند.
«یوروان» در بخش دیگری از کتاب خود مدعی میشود که رابطه هالیوود و نازیها حتی قبل از به قدرت رسیدن هیتلر نیز وجود داشته، آنچنانکه سال 1932 یک قانون جدید در آلمان تصویب میشود که براساس آن، تهیهکنندگان سینمایی در صورتیکه فیلمشان را در هر جای دیگری از دنیا نمایش داده باشند و آن فیلم به هر نوعی به وجهه آلمانیها آسیب رسانده باشد، آن فیلم دیگر اجازه اکران در آلمان را نخواهد یافت. هدف از تصویب چنین قانونی جلوگیری از ساخت تعداد زیادی از فیلمهایی بود که درباره جنگ جهانی اول ساخته میشد و رهبران آلمان در آنها افرادی رذل و روان پریش معرفی میشدند.
یک سال بعد هیتلر به قدرت رسید و او از این قانون به عنوان راهی برای سانسور فیلمها بهره جست ، تا جاییکه نه تنها فیلمهایی که در آلمان ساخته میشدند را زیر تیغ سانسور میبرد بلکه به فیلمهایی که در دیگر کشورهای جهان نیز ساخته میشدند رحم نمیکرد، از جمله فیلمهایی که در این دوره سانسور شدند میتوان به فیلم ضد جنگ «در جبهه غربی خبری نیست» ساخته «لوئیس میلستون» از کمپانی یونیورسال و «سه رفیق» ساخته «فرانک بورزاگ» از کمپانی «مترو گلدن مایر» اشاره کرد.
فیلم در جبهه غربی خبری نیست
فیلم «سه همراه»
در این دوره شخصیتهای یهودی که در صدها فیلم هالیوود تصویر شده بودند از برنامه نمایش سینماهای آمریکا کنار گذاشته شدند.
شوکآمیزتر از همه مطالب عنوان شده، «یوروان» در بخشی از کتابش مینویسد: سال 1938 کمپانی «مترو گلدن مایر» در کارخانجات ساخت اسلحه در اتریش سرمایهگذاری کلان میکند.
این نویسنده یهودی در مصاحبهای که اخیرا در یوتیوب منتشر شده میگوید: بزرگترین استودیو فیلم در آمریکا در عرصه تولید جنگافزارهای رژیم آلمان در جنگ جهانی دوم سرمایهگذاری میکند. پس از آنکه آلمان به لهستان حمله میکند، این کمپانی با اهداء 11 فیلم از مشهورترین فیلمهایش به حزب نازی در جهت رفاه سربازان آلمانی در جنگ، پیمان خود با این کشور را محکمتر میکند.
«یوروان» در «میثاق هالیوود با هیتلر»، ارادت و سرسپردگی رؤسای کمپانیهای هالیوود به هیتلر را تا آنجا میداند که حتی زمانیکه «هیتلر» دیگر فیلمهای کمپانیهای هالیوودی را نمیخواست و در واقع میخواست آنها را مرده ببیند، آنها همچنان به پیشوا وفادار بودند. سرانجام سال 1939 کمپانی برادران وارنر یک فیلم درجه 2 با نام «اعترافات جاسوس نازی» ساخت که طی شش سال اول به قدرت رسیدن هیتلر، اولین و تنها فیلم هالیوودی بود که رژیم هیتلر انتقاد میکرد.
فیلم اعترافات جاسوس نازی
استودیوهای هالیوودی که حتی تا سال 1940 علیرغم خروج دیگر همکاران خود از آلمان همچنان در این کشور باقی ماندند، دو کمپانی «مترو گلدن مایر» و «یونیورسال» بودند.
علاقه «هیتلر» به سینما تا بدانجا بود که همواره خود را یک قهرمان سینمایی میدید، ستارهای که با قدرت خود جمعیت عظیمی از دنیا را محو شخصیت خود ساخته است. او اعتقاد داشت که فیلمها بر عامه مردم حکومت میکنند.