به گزارش مشرق، حجت الاسلام مصطفی میرلوحی مسئول دفتر رئیس مجلس خبرگان رهبری، در مصاحبه با تسنیم، نکات مهمی را راجع به جریان اصولگرایی، ائتلاف پیشرفت، نقش وحدت آفرین آیتالله مهدوی کنی، ورود آقای سعید جلیلی، عدم کناره گیری آقای ولایتی و اختلاف جامعه مدرسین با جامعه روحانیت مبارز در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مطرح کردند. مهمترین محورهای این مصاحبه و متن کامل آن را در ذیل میخوانید.
• گروههایی هستند که میگویند ما نظرمان این است و جز این نیست اما یک جریان هم هست که مجموعه شرایط را میسنجد و دنبال مصالح بینالمللی و مطالبات مقام معظم رهبری است.
• ترجیحاً نخبگان و خواص باید تا جایی که مسیر خلاف نیست، جلوی رأی عام نایستند.
• ما بهشوخی گفتیم: یکدفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟
• ما که اعتراض نکردیم: چرا کاندیدا شدید، ولی آنها هم نباید اعتراض کنند: چرا حمایت نکردید؟
• آیتالله مهدوی کنی چند بار تماس گرفته بودند و بهناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند.
* شاید خیلیها آیتالله مهدویکنی را حول محور وحدتبخشی در چند انتخابات اخیر میشناسند، بهعنوان اولین سؤال آیا ایشان پیش از این در حوزه وحدتآفرینی داخلی و بینالمللی سابقه و فعالیتی داشتند؟
-کسانی که عمری را در انقلاب گذراندهاند و با مشی آیتالله مهدویکنی آشنا هستند، میدانند که ایشان یک خصوصیت اخلاقی و خیرخواهانه دارند و تا آنجا که ممکن است همیشه بهدنبال جمع کردن جریانها و اطراف صحنه هستند. البته ایشان این کار را با گذشت شخصی و اخلاقی انجام میدهند، نهاینکه با دشمن بر سر یک سفره بنشینند و از مواضع اصولی بگذرند. "جذب حداکثری و دفع حداقلی"؛ این سبک و سیره ایشان بوده و هست؛ چه قبل از انقلاب در زندان و چه بعد از آن زمانی که در انقلاب عضو گروههای سیاسی واجتماعی بودند. گاهی بعضی افراد جذب حداکثری را با کوتاه آمدن از اصول محقق میکنند، گاهی هم افراد با "گذشتهای اخلاقی تواضع آفرین" مایه میگذارند، طوری که به تعداد دوستان اضافه کنند و از جمعیت دشمنان بکاهند، مثلا در برخوردهایشان با دولت موقت، بنیصدر و... اینطور رفتار کردند و البته بهطور قاطع پشت سر امام(ره) هم میایستادند، همیشه هم نظراتشان ناظر به وصل نیروهای انقلاب بوده نه فصل آنها.
* نحوه ورود و روند حضور آیتالله مهدوی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری به چه شکل بود؟
- آیتالله مهدوی کنی در انتخاباتهای گذشته جایگاه خاصی داشتند و در این انتخابات هم تلاش داشتند بدون اینکه ظهور و بروز شخصی داشته باشند، برای جمع کردن نیروهای خط امام و رهبری اقداماتی صورت بگیرد. ایشان از حدود 6 ماه پیش تلاشهایی صورت دادند که جبهه اصولگرا یک کاندیدای واحد داشته باشد و با این رویکرد که "نه میشود نمره بیست پیدا کرد و نه کسی که هیچ نقصی نداشته باشد"، تلاش بر این شد که حول محور چهار اصل کلی "اسلام"، "انقلاب"، "امام" و "مقام معظم رهبری" جریان اصولگرایی به یک کاندیدای مقبول برسد.
* چرا در این دوره وحدت برای جریان اصولگرایی مهم به نظر میرسید؟
این دغدغه از این جهت حس شد که اتفاقاتی که در دولت دهم افتاد، به جایگاه اصولگرایی لطمه زد. مشکلات اقتصادی و سایر مسایل ولو بر اثر انحراف از آرمانهای اصولگرایی رخ داده بود اما بالاخره به پای جریان اصولگرایی نوشته میشد و نیاز و ضرورت به وحدت در این مقطع احساس میشد.
* ائتلاف پیشرفت یا همان 1+2 چگونه پا به عرصه وجود گذاشت و از ابتدا چه سیری را طی کرد؟
- در میان جمعهایی که در مورد وحدت اصولگرایی بحث کردند، سه نفر از محترمین این جریان، آقایان ولایتی، قالیباف و حداد بودند که پیش از عید با آیتالله مهدویکنی دیدار کردند و اعلام کردند: ما قصد داریم یک کاری کنیم که بر اساس همدلی و نشست و جلسه، فضا را برای انتخابات مهیا کنیم. و متعهد شدند که با روشنگری در مسایل سیاسی و انتخاباتی وارد فضای انتخابات بشوند و بعد از مدتی به نظرسنجیها نگاه کنند و هرکس پیشتر بود، آن دو نفر دیگر کنار بروند و برادروار به او کمک کنند که او پیش برود و در خدمت او باشند. حتی در یکی از جلسات آیتالله مهدویکنی از یکی از آقایان پرسیدند: اگر مثلاً آن یکی رأیش بیشتر شود و مصلحت شد که او بهعنوان کاندیدا معرفی شود، شما وزیر او میشوی؟ و در آن جلسه تأکید و تصریح شد که: "بله". بر این اساس این حرکت بهعنوان یک دلسوزی برای آنچه صلاح امت و ملت و نظر مقام معظم رهبری در آن هست و این مشی که خوبیها جمع بشود و نقاط نقص حذف بشود، شکل گرفت. البته منحصر به این جریان نبود و گروههای دیگری که اتفاقاً بهدنبال خیر و صلاحند، بهدنبال پیچیدن نسخهای در جهت منویات خودشان بودند، اصناف و نیروهای جوان و حزباللهیها و انواع و اقسام دستهجات این موضوع را دنبال میکردند.
* آقای حداد و ولایتی در همان روزهای پیش از ثبتنام تصریح میکردند که مکانیزم معرفی کاندیدای واحد ائتلاف فقط نظرسنجی نیست، به این معنا که علاوه بر نظرسنجی عمومی، استماع نظر خواص هم ملاک هست یعنی اینکه مثلاً مسئولان حاکمیتی بیشتر دوست دارند با چهکسی کار بکنند و مسئله دیگری که عنوان کردند، نظر و انتخاب جامعتین بود. آیا شما که در جریان نشستها بودید، این مسائل را شنیدهاید؟
- مسلماً عامل اقبال عمومی در رأس بوده است، مثلاً اگر شما یک شخصیت علمی و جهانی را هم بیاورید، اما فاقد اقبال عمومی باشد، کاری از پیش نمیرود. بنده ارادتی که به فضل، علم و کمالات آقای حداد دارم، نسبت به هیچکدام از آقایان کاندیداها نداشته و ندارم، ولی ایشان درست یا نادرست اگر 3 یا 4 درصد رأی داشته باشد آیا جریان اصولگرایی باید پشت ایشان برود؟ خوب، گروههایی هستند که میگویند: ما نظرمان این است و جز این نیست، اما یک جریان که مجموعه شرایط را میسنجد و دنبال مصالح بینالمللی و مطالبات مقام معظم رهبری هست، باید گزینهای معرفی کند که مردم بیشترین رأی را به او بدهند.
* ملاکتان را در خصوص اقبال عمومی بیشتر تبیین کنید!
- نمیشود در خلأ تصمیم گرفت. ممکن است در شرایطی یک چهره خاص صلاحیتش بیشتر باشد اما شخصی هم باشد که مردم خدماتش را دیدهاند و او را میشناسند و به او اقبال دارند. در اینجا ترجیحاً نخبگان و خواص باید تا جایی که مسیر خلاف نیست، جلوی رأی عام نایستند. البته آنجا که مسیر خلاف اصول و شرع است تا پای شهادت هم میرویم اما در غیر این موارد همان طور که از امام(ره) یاد گرفتیم باید عمل کنیم. هیچوقت امام(ره) جلوی آرای عمومی نمیایستادند. خلاصه آقایانی که در آن جریان بودند بیشتر میدانند ملاک چهچیزی بود. نظر آیتالله مهدوی این بوده که دور یک محور جمع بشوند، اما حوادثی پیش آمد که دوستان، ساز خودشان را زدند و نغمههای دیگری نواختند که اتفاقی که فکر میشد به آن سمت حرکت میکنیم، نیفتاد. البته میگوییم الحمد لله علی کل حال. عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیر لَکُم. البته حجت الاسلام روحانی هم در جلسهای که با آیتالله مهدوی کنی از چند ماه پیش آمده بودند تأکید بر تعهدات الهی و اسلامی داشتند و امیدواریم خدای متعال این مسیر دیگری را که مقدر کرده است، همانی باشد که توفیقات نظام اسلامی و سعادت مردم عزیزمان در آن است.
حالا اگر افرادی احساس میکنند در برنامههای همراهی و وحدت کملطفی کردند، بنشینند جبران کنند؛ با هم حرف بزنند و جلسه بگذارند، مطابق با قانون کار کنند و برای چهار سال آینده یا هشت سال آینده رییسجمهوری را که احساس میکنند از نظر آنها اصلح است با ساز و کار قانونی روی کار بیاورند.
* در مورد زمان اعلام نفر واحد از ائتلاف سهنفره با حضرت آیتالله مهدوی کنی صحبتی شده بود که مثلاً پیش از ثبتنام باشد یا بعد از آن؟
- پس از بررسیهای اولیه قرار بود که نفر واحد انتخاب بشود اما گفتند بعد از ثبتنام این فرد انتخاب شود. پاسخ داده شد که تعدد کاندیداها توجه اقشار را معطوف به چند نفر میکند و کار سخت میشود؛ اعلام کردند که خیر. بعد گفتند تبلیغات شروع بشود، تبلیغات کردند و گفتیم اینطور متفرق میشوید و بعد گفتند که مناظرات انجام بشود و عملاً آن چیزی که باید اتفاق میافتاد، حاصل نشد. بعد هم ما بهشوخی گفتیم: یکدفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟ خلاصه اینکه به توصیهها و سفارشها هم توجه نکردند.
* آیتالله بهعنوان کسی که پیش او میآمدند صرفاً شنوا بودند یا اینکه نکات صریحی میفرمودند و جمعبندی میکردند؟
- مشی ایشان اینطور است که افراد نظراتشان را اعلام میکنند، مطالبشان را میگویند و حاج آقا اعمال قدرت نمیکنند ولی مهمترین نکته ایشان این بود که میگفتند: به عهدی که میان خودتان بستید وفادار باشید؛ البته گاهی که برای فیصله دادن لازم است، نکتهای بگویند، این کار را میکردند اما این بار دوستان این را هم مورد توجه قرار ندادند. خیلیها گفتند چرا ایشان فصل الخطاب نشدند! پاسخ این است؛ ایشان تلاش کردند که امر وحدت محقق بشود و هیاهو هم نکردند، اما متأسفانه بعضی آقایان به توصیهها عمل نکردند.
* نکتهای از آیتالله مهدوی در مورد آقای جلیلی منتشر شد که "ایشان جوان خوبی است اما اینکه بهدرد ریاست جمهوری میخورد یا نه، بحث دیگری است" و پس از این مطلب، ایشان لزوم داشتن شرحصدر را برای رییسجمهور مطرح کردند. برخی رسانهها مطلب فوق را تکذیب کردند، نظر شما چیست؟
-قضیه از این قرار بوده که طبق روال همیشه، بعد از درس اخلاق، دانشجویان میآیند و دور استاد جمع میشوند و گاهی خصوصی سؤال میپرسند. متأسفانه یکی از دانشجویان بیتقوایی کرده و بدون اجازه صدای ایشان را ضبط کرده بوده و مطلب اینطور منتشر شد. ولی ما نمیتوانیم دروغ بگوییم و تأیید و تکذیب کنیم. ایشان اصلاً اجازه نمیدهند که کسی در آرای ایشان نفوذ داشته باشد.
* پس نگاه ایشان به آن کاندیدا با همان الفاظ بود که منتشر شده بود؟
- ظاهراً اینطور است. بالأخره ایشان اگر چیزی میگویند نظرشان است. البته از آنطرف هم طرفدارانشان میگفتند ایشان، کاندیدای دانشگاه امام صادق(ع) و بیت است ولی هیچگاه، حتی افراد درجه دو و سهشان این مطالب را تکذیب نکردند چنان که آگاهی عمومی ایجاد شود. بالاخره این هم از تلخ و شیرینهای این انتخابات بود.
*در مورد آقای جلیلی اگر آیتالله از حضور ایشان زودتر در عرصه انتخابات مطلع میشدند، میتوانستند استقبال هم از ایشان هم داشته باشند؟ همینطور است؟
- نظر شخصیام را عرض میکنم؛ آیتالله مهدویکنی در اصولگرایی شیخوخیت دارند و این مسئله از نظر سوابقی است که در طول دوران مبارزات و بعد از انقلاب داشتهاند. ما شاهدیم بهخاطر همین وزانت و سابقه حتی حجت الاسلام روحانی که در جریان اصولگرایی تعریف نمیشدند و حتی آقای عارف که بهعنوان نماینده اصلاحطلبان کاندیدا شده بودند، از چند ماه پیش آمدند و استشاره و احترام کردند. اما بعضی دوستان حتی شده برای حفظ ظاهر هم این کار را نکردند و یکدفعه تصمیم گرفتند و وارد صحنه انتخابات شدند. بههرحال ما که اعتراض نکردیم: چرا کاندیدا شدید؟ ولی آنها هم نباید اعتراض کنند: چرا حمایت نکردید؟!
* در رابطه با آغاز به کار ائتلاف 1+2، آیا آقای ولایتی مبدع بودند یا برخی اصولگرایان تحولخواه تصمیم بر شکلگیری ائتلاف گرفتند؟
- ببینید اینها مثل تاریخ انقلاب میماند. شما تاریخ انقلاب را هم که میخوانید برای تظاهرات 15 خرداد و تظاهرات قم یکی میگوید از طرف کوچه عشقعلی شروع شد دیگری میگوید که از کوچه پنجعلی بود یکی میگوید از مدرسه فیضیه شروع شد و بعضی میگویند کار حجتیهایها بود و کسی هم دروغ نمیگوید، ممکن است فکرهایی در ذهن افرادی بوده که از سر دلسوزی پیشنهاداتی دادند و ما چون دوستان را صادق میدانیم، هیچکدام را تکذیب نمیکنیم.
* آیا این مطلب که از طرف دفتر آیتالله مهدوی در روزهای پایانی تماس میگرفتند و آقای ولایتی امتناع میکردند، درست است؟
- بله! همینطور است.
* خودشان امتناع میکردند یا رابط به آقای ولایتی انتقال نمیداده است که ایشان امتناع از صحبت داشتند و اینکه آیا بهشکل تلفنی بوده است یا نامه؟
- آیتالله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و بهناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغامها و تماسهای ما هم جواب ندادند. اما اینکه چهچیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند. حالا اطرافیان یا مشاوران تأثیر داشتند، من اطلاعی ندارم.
* آیا این رفتار با اینکه نظر جامعتین را فصل الخطاب میدانستند در تناقض نبود؟
- حالا دیگر نمیدانم. آقایان نسبت به شخص آیتالله مهدویکنی حتی گفته بودند: "هرچی شما بفرمایید"، یعنی اینطور هم اعلام تبعیت و پیروی کرده بودند.
* در محافل خصوصی و از برخی بزرگان شنیدیم که مقام معظم رهبری فرمودهاند: اگر دنبال وحدت هستید بروید حول محور آیتالله مهدوی کنی! شما این نقل قول را تأیید میکنید؟
- بنده از حضرت آقا خرج نمیکنم. چون موضوع به رهبری مربوط هست، صحبتی نمیکنم.
* برخی منتقدانی که به ظاهر حوادث توجه میکنند، مسائلی را پیش از انتخابات مطرح کردند مبنی بر اینکه چون آقای قالیباف در امور مربوط به دانشگاه امام صادق(ع) مشارکت داشته است، از این جهت مورد حمایت آیتالله مهدویکنی قرار گرفته است، نظر شما در این رابطه چیست؟
- متأسفانه گاهی بعضیها کمتقوایی میکنند. این حرف واقعیت ندارد. حالا شهرداری در درون ضوابط و مقررات خودش یک سری خدماتی به نهادها و دستگاهها ارائه میدهد. اینکه مثلاً دولت از یک سری پژوهشهای دانشگاهی حمایت میکند باید دانشگاه برچسب دولتی بودن بخورد؟! وقتی نهادها طبق ضوابط از یک فعالیت حمایت کنند، این چه اشکالی دارد؟ بهغیر از سوله ورزشی، شهرداری برای دانشگاه کاری انجام داده است؟!
شهرداری تهران برای سایر دانشگاه بالاتر از این اقدامات را انجام داده است. ساخت سردر دانشگاه تربیت مدرس و کمک به ساخت و تجهیز ساختمانهای مختلف در دانشگاه تهران و ... از جمله اقدامات شهرداری بوده است. ما الآن برای توسعه ساختمان مدرسه امام صادق(ع) وابسته به دانشگاه باید 400 یا 500 میلیون تومان هزینه عوارض شهرداری پرداخت کنیم که این مسئله از کمک آنها به دانشگاه بیشتر است. ما مرد هستیم میگوییم آنها این را ساختهاند و تشکر هم میکنیم ولی تأکید داریم از کمکهای قانونی و دارای ضوابط به دانشگاهها بوده است.
* آیتالله یزدی بهصورت معمول نظر جامعه مدرسین را به نظر جامعه روحانیت موکول کرده بودند اما شاهد بودیم آیتالله یزدی در بیانیهای اعلام کردند نظر جامعه مدرسین بهسوی دکتر ولایتی معطوف شد، چگونه این اتفاق افتاد؟
- از آقای پورمحمدی سؤال کنید! بنده اطلاعی ندارم از اینکه چرا بین جامعه مدرسین و جامعه روحانیت اختلاف افتاد و اکثریتی حاصل نشد.
* در سایت جامعه روحانیت مبارز هم بیانیه برخی استانها در حمایت از آقای ولایتی منتشر شد، این مسئله چگونه صورت گرفت؟
- از آقای پورمحمدی سؤال کنید!
* نامه تبریک آیتالله مهدوی کنی به حجتالاسلام روحانی و نام بردن از ایشان بهعنوان عضو جامعه روحانیت را چگونه تفسیر میکنید؟ اگر صحبتی در مورد آن نامه دارید بفرمایید!
- حضرت آیتالله، نامه را شخصی نوشتند و از طرف جامعه روحانیت نبود. یک عالم و بزرگوار و یک روحانی که در سیاست و اجتماع و تبلیغ حضور دارد باید نقش ایفا بکند و باید نقش برجسته داشته باشد.
ایشان بعد از تبریک و خیرخواهی و تأیید در ادامه البته به امر به معروف و نهی از منکرش هم پایبند است. رفتار ایشان طوری نیست که بهگونهای برخورد کنند که دوستیشان، ایشان را از وظیفه باز دارد و نه عکس آن. رفتار طوری هست که امر به معروف و نهی از منکر را بهعنوان اصل نظارت اجتماعی ادامه خواهند داد.
* بهعنوان آخرین سؤال، شما چه پیشنهادی برای اردوگاه اصولگرایی دارید؟
- در این شرایط هیچ نیازی بیش از همدلی نیست و هیچ ضرورتی بیشتر از دعا و توجه به خدای متعال نیست. باید دعا و استعانت از خدای متعال داشته باشیم و ان شاء الله کاری کنیم که با شکستن تحریمها و شکوفایی استعدادها، دوستان جمهوری اسلامی امیدوار و دشمنان ناامید بشوند. ما میخواستیم مشکلات را در یک دولت اصولگرا حل بکنیم حالا که بنا شد خدا به دست حجتالاسلام روحانی این کار را بکند، چه اشکال دارد؟ واقعاً با صمیمیت و خیرخواهی و با همدلی واقعی تحت زعامت رهبر انقلاب با دعا و توجه دست بهسوی آستان صاحبمان(عج) ببریم و پیش بتازیم که ان شاء الله آینده از آنِ ماست.
• گروههایی هستند که میگویند ما نظرمان این است و جز این نیست اما یک جریان هم هست که مجموعه شرایط را میسنجد و دنبال مصالح بینالمللی و مطالبات مقام معظم رهبری است.
• ترجیحاً نخبگان و خواص باید تا جایی که مسیر خلاف نیست، جلوی رأی عام نایستند.
• ما بهشوخی گفتیم: یکدفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟
• ما که اعتراض نکردیم: چرا کاندیدا شدید، ولی آنها هم نباید اعتراض کنند: چرا حمایت نکردید؟
• آیتالله مهدوی کنی چند بار تماس گرفته بودند و بهناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند.
* شاید خیلیها آیتالله مهدویکنی را حول محور وحدتبخشی در چند انتخابات اخیر میشناسند، بهعنوان اولین سؤال آیا ایشان پیش از این در حوزه وحدتآفرینی داخلی و بینالمللی سابقه و فعالیتی داشتند؟
-کسانی که عمری را در انقلاب گذراندهاند و با مشی آیتالله مهدویکنی آشنا هستند، میدانند که ایشان یک خصوصیت اخلاقی و خیرخواهانه دارند و تا آنجا که ممکن است همیشه بهدنبال جمع کردن جریانها و اطراف صحنه هستند. البته ایشان این کار را با گذشت شخصی و اخلاقی انجام میدهند، نهاینکه با دشمن بر سر یک سفره بنشینند و از مواضع اصولی بگذرند. "جذب حداکثری و دفع حداقلی"؛ این سبک و سیره ایشان بوده و هست؛ چه قبل از انقلاب در زندان و چه بعد از آن زمانی که در انقلاب عضو گروههای سیاسی واجتماعی بودند. گاهی بعضی افراد جذب حداکثری را با کوتاه آمدن از اصول محقق میکنند، گاهی هم افراد با "گذشتهای اخلاقی تواضع آفرین" مایه میگذارند، طوری که به تعداد دوستان اضافه کنند و از جمعیت دشمنان بکاهند، مثلا در برخوردهایشان با دولت موقت، بنیصدر و... اینطور رفتار کردند و البته بهطور قاطع پشت سر امام(ره) هم میایستادند، همیشه هم نظراتشان ناظر به وصل نیروهای انقلاب بوده نه فصل آنها.
* نحوه ورود و روند حضور آیتالله مهدوی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری به چه شکل بود؟
- آیتالله مهدوی کنی در انتخاباتهای گذشته جایگاه خاصی داشتند و در این انتخابات هم تلاش داشتند بدون اینکه ظهور و بروز شخصی داشته باشند، برای جمع کردن نیروهای خط امام و رهبری اقداماتی صورت بگیرد. ایشان از حدود 6 ماه پیش تلاشهایی صورت دادند که جبهه اصولگرا یک کاندیدای واحد داشته باشد و با این رویکرد که "نه میشود نمره بیست پیدا کرد و نه کسی که هیچ نقصی نداشته باشد"، تلاش بر این شد که حول محور چهار اصل کلی "اسلام"، "انقلاب"، "امام" و "مقام معظم رهبری" جریان اصولگرایی به یک کاندیدای مقبول برسد.
* چرا در این دوره وحدت برای جریان اصولگرایی مهم به نظر میرسید؟
این دغدغه از این جهت حس شد که اتفاقاتی که در دولت دهم افتاد، به جایگاه اصولگرایی لطمه زد. مشکلات اقتصادی و سایر مسایل ولو بر اثر انحراف از آرمانهای اصولگرایی رخ داده بود اما بالاخره به پای جریان اصولگرایی نوشته میشد و نیاز و ضرورت به وحدت در این مقطع احساس میشد.
* ائتلاف پیشرفت یا همان 1+2 چگونه پا به عرصه وجود گذاشت و از ابتدا چه سیری را طی کرد؟
- در میان جمعهایی که در مورد وحدت اصولگرایی بحث کردند، سه نفر از محترمین این جریان، آقایان ولایتی، قالیباف و حداد بودند که پیش از عید با آیتالله مهدویکنی دیدار کردند و اعلام کردند: ما قصد داریم یک کاری کنیم که بر اساس همدلی و نشست و جلسه، فضا را برای انتخابات مهیا کنیم. و متعهد شدند که با روشنگری در مسایل سیاسی و انتخاباتی وارد فضای انتخابات بشوند و بعد از مدتی به نظرسنجیها نگاه کنند و هرکس پیشتر بود، آن دو نفر دیگر کنار بروند و برادروار به او کمک کنند که او پیش برود و در خدمت او باشند. حتی در یکی از جلسات آیتالله مهدویکنی از یکی از آقایان پرسیدند: اگر مثلاً آن یکی رأیش بیشتر شود و مصلحت شد که او بهعنوان کاندیدا معرفی شود، شما وزیر او میشوی؟ و در آن جلسه تأکید و تصریح شد که: "بله". بر این اساس این حرکت بهعنوان یک دلسوزی برای آنچه صلاح امت و ملت و نظر مقام معظم رهبری در آن هست و این مشی که خوبیها جمع بشود و نقاط نقص حذف بشود، شکل گرفت. البته منحصر به این جریان نبود و گروههای دیگری که اتفاقاً بهدنبال خیر و صلاحند، بهدنبال پیچیدن نسخهای در جهت منویات خودشان بودند، اصناف و نیروهای جوان و حزباللهیها و انواع و اقسام دستهجات این موضوع را دنبال میکردند.
* آقای حداد و ولایتی در همان روزهای پیش از ثبتنام تصریح میکردند که مکانیزم معرفی کاندیدای واحد ائتلاف فقط نظرسنجی نیست، به این معنا که علاوه بر نظرسنجی عمومی، استماع نظر خواص هم ملاک هست یعنی اینکه مثلاً مسئولان حاکمیتی بیشتر دوست دارند با چهکسی کار بکنند و مسئله دیگری که عنوان کردند، نظر و انتخاب جامعتین بود. آیا شما که در جریان نشستها بودید، این مسائل را شنیدهاید؟
- مسلماً عامل اقبال عمومی در رأس بوده است، مثلاً اگر شما یک شخصیت علمی و جهانی را هم بیاورید، اما فاقد اقبال عمومی باشد، کاری از پیش نمیرود. بنده ارادتی که به فضل، علم و کمالات آقای حداد دارم، نسبت به هیچکدام از آقایان کاندیداها نداشته و ندارم، ولی ایشان درست یا نادرست اگر 3 یا 4 درصد رأی داشته باشد آیا جریان اصولگرایی باید پشت ایشان برود؟ خوب، گروههایی هستند که میگویند: ما نظرمان این است و جز این نیست، اما یک جریان که مجموعه شرایط را میسنجد و دنبال مصالح بینالمللی و مطالبات مقام معظم رهبری هست، باید گزینهای معرفی کند که مردم بیشترین رأی را به او بدهند.
* ملاکتان را در خصوص اقبال عمومی بیشتر تبیین کنید!
- نمیشود در خلأ تصمیم گرفت. ممکن است در شرایطی یک چهره خاص صلاحیتش بیشتر باشد اما شخصی هم باشد که مردم خدماتش را دیدهاند و او را میشناسند و به او اقبال دارند. در اینجا ترجیحاً نخبگان و خواص باید تا جایی که مسیر خلاف نیست، جلوی رأی عام نایستند. البته آنجا که مسیر خلاف اصول و شرع است تا پای شهادت هم میرویم اما در غیر این موارد همان طور که از امام(ره) یاد گرفتیم باید عمل کنیم. هیچوقت امام(ره) جلوی آرای عمومی نمیایستادند. خلاصه آقایانی که در آن جریان بودند بیشتر میدانند ملاک چهچیزی بود. نظر آیتالله مهدوی این بوده که دور یک محور جمع بشوند، اما حوادثی پیش آمد که دوستان، ساز خودشان را زدند و نغمههای دیگری نواختند که اتفاقی که فکر میشد به آن سمت حرکت میکنیم، نیفتاد. البته میگوییم الحمد لله علی کل حال. عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیر لَکُم. البته حجت الاسلام روحانی هم در جلسهای که با آیتالله مهدوی کنی از چند ماه پیش آمده بودند تأکید بر تعهدات الهی و اسلامی داشتند و امیدواریم خدای متعال این مسیر دیگری را که مقدر کرده است، همانی باشد که توفیقات نظام اسلامی و سعادت مردم عزیزمان در آن است.
حالا اگر افرادی احساس میکنند در برنامههای همراهی و وحدت کملطفی کردند، بنشینند جبران کنند؛ با هم حرف بزنند و جلسه بگذارند، مطابق با قانون کار کنند و برای چهار سال آینده یا هشت سال آینده رییسجمهوری را که احساس میکنند از نظر آنها اصلح است با ساز و کار قانونی روی کار بیاورند.
* در مورد زمان اعلام نفر واحد از ائتلاف سهنفره با حضرت آیتالله مهدوی کنی صحبتی شده بود که مثلاً پیش از ثبتنام باشد یا بعد از آن؟
- پس از بررسیهای اولیه قرار بود که نفر واحد انتخاب بشود اما گفتند بعد از ثبتنام این فرد انتخاب شود. پاسخ داده شد که تعدد کاندیداها توجه اقشار را معطوف به چند نفر میکند و کار سخت میشود؛ اعلام کردند که خیر. بعد گفتند تبلیغات شروع بشود، تبلیغات کردند و گفتیم اینطور متفرق میشوید و بعد گفتند که مناظرات انجام بشود و عملاً آن چیزی که باید اتفاق میافتاد، حاصل نشد. بعد هم ما بهشوخی گفتیم: یکدفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟ خلاصه اینکه به توصیهها و سفارشها هم توجه نکردند.
* آیتالله بهعنوان کسی که پیش او میآمدند صرفاً شنوا بودند یا اینکه نکات صریحی میفرمودند و جمعبندی میکردند؟
- مشی ایشان اینطور است که افراد نظراتشان را اعلام میکنند، مطالبشان را میگویند و حاج آقا اعمال قدرت نمیکنند ولی مهمترین نکته ایشان این بود که میگفتند: به عهدی که میان خودتان بستید وفادار باشید؛ البته گاهی که برای فیصله دادن لازم است، نکتهای بگویند، این کار را میکردند اما این بار دوستان این را هم مورد توجه قرار ندادند. خیلیها گفتند چرا ایشان فصل الخطاب نشدند! پاسخ این است؛ ایشان تلاش کردند که امر وحدت محقق بشود و هیاهو هم نکردند، اما متأسفانه بعضی آقایان به توصیهها عمل نکردند.
* نکتهای از آیتالله مهدوی در مورد آقای جلیلی منتشر شد که "ایشان جوان خوبی است اما اینکه بهدرد ریاست جمهوری میخورد یا نه، بحث دیگری است" و پس از این مطلب، ایشان لزوم داشتن شرحصدر را برای رییسجمهور مطرح کردند. برخی رسانهها مطلب فوق را تکذیب کردند، نظر شما چیست؟
-قضیه از این قرار بوده که طبق روال همیشه، بعد از درس اخلاق، دانشجویان میآیند و دور استاد جمع میشوند و گاهی خصوصی سؤال میپرسند. متأسفانه یکی از دانشجویان بیتقوایی کرده و بدون اجازه صدای ایشان را ضبط کرده بوده و مطلب اینطور منتشر شد. ولی ما نمیتوانیم دروغ بگوییم و تأیید و تکذیب کنیم. ایشان اصلاً اجازه نمیدهند که کسی در آرای ایشان نفوذ داشته باشد.
* پس نگاه ایشان به آن کاندیدا با همان الفاظ بود که منتشر شده بود؟
- ظاهراً اینطور است. بالأخره ایشان اگر چیزی میگویند نظرشان است. البته از آنطرف هم طرفدارانشان میگفتند ایشان، کاندیدای دانشگاه امام صادق(ع) و بیت است ولی هیچگاه، حتی افراد درجه دو و سهشان این مطالب را تکذیب نکردند چنان که آگاهی عمومی ایجاد شود. بالاخره این هم از تلخ و شیرینهای این انتخابات بود.
*در مورد آقای جلیلی اگر آیتالله از حضور ایشان زودتر در عرصه انتخابات مطلع میشدند، میتوانستند استقبال هم از ایشان هم داشته باشند؟ همینطور است؟
- نظر شخصیام را عرض میکنم؛ آیتالله مهدویکنی در اصولگرایی شیخوخیت دارند و این مسئله از نظر سوابقی است که در طول دوران مبارزات و بعد از انقلاب داشتهاند. ما شاهدیم بهخاطر همین وزانت و سابقه حتی حجت الاسلام روحانی که در جریان اصولگرایی تعریف نمیشدند و حتی آقای عارف که بهعنوان نماینده اصلاحطلبان کاندیدا شده بودند، از چند ماه پیش آمدند و استشاره و احترام کردند. اما بعضی دوستان حتی شده برای حفظ ظاهر هم این کار را نکردند و یکدفعه تصمیم گرفتند و وارد صحنه انتخابات شدند. بههرحال ما که اعتراض نکردیم: چرا کاندیدا شدید؟ ولی آنها هم نباید اعتراض کنند: چرا حمایت نکردید؟!
* در رابطه با آغاز به کار ائتلاف 1+2، آیا آقای ولایتی مبدع بودند یا برخی اصولگرایان تحولخواه تصمیم بر شکلگیری ائتلاف گرفتند؟
- ببینید اینها مثل تاریخ انقلاب میماند. شما تاریخ انقلاب را هم که میخوانید برای تظاهرات 15 خرداد و تظاهرات قم یکی میگوید از طرف کوچه عشقعلی شروع شد دیگری میگوید که از کوچه پنجعلی بود یکی میگوید از مدرسه فیضیه شروع شد و بعضی میگویند کار حجتیهایها بود و کسی هم دروغ نمیگوید، ممکن است فکرهایی در ذهن افرادی بوده که از سر دلسوزی پیشنهاداتی دادند و ما چون دوستان را صادق میدانیم، هیچکدام را تکذیب نمیکنیم.
* آیا این مطلب که از طرف دفتر آیتالله مهدوی در روزهای پایانی تماس میگرفتند و آقای ولایتی امتناع میکردند، درست است؟
- بله! همینطور است.
* خودشان امتناع میکردند یا رابط به آقای ولایتی انتقال نمیداده است که ایشان امتناع از صحبت داشتند و اینکه آیا بهشکل تلفنی بوده است یا نامه؟
- آیتالله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و بهناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغامها و تماسهای ما هم جواب ندادند. اما اینکه چهچیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند. حالا اطرافیان یا مشاوران تأثیر داشتند، من اطلاعی ندارم.
* آیا این رفتار با اینکه نظر جامعتین را فصل الخطاب میدانستند در تناقض نبود؟
- حالا دیگر نمیدانم. آقایان نسبت به شخص آیتالله مهدویکنی حتی گفته بودند: "هرچی شما بفرمایید"، یعنی اینطور هم اعلام تبعیت و پیروی کرده بودند.
* در محافل خصوصی و از برخی بزرگان شنیدیم که مقام معظم رهبری فرمودهاند: اگر دنبال وحدت هستید بروید حول محور آیتالله مهدوی کنی! شما این نقل قول را تأیید میکنید؟
- بنده از حضرت آقا خرج نمیکنم. چون موضوع به رهبری مربوط هست، صحبتی نمیکنم.
* برخی منتقدانی که به ظاهر حوادث توجه میکنند، مسائلی را پیش از انتخابات مطرح کردند مبنی بر اینکه چون آقای قالیباف در امور مربوط به دانشگاه امام صادق(ع) مشارکت داشته است، از این جهت مورد حمایت آیتالله مهدویکنی قرار گرفته است، نظر شما در این رابطه چیست؟
- متأسفانه گاهی بعضیها کمتقوایی میکنند. این حرف واقعیت ندارد. حالا شهرداری در درون ضوابط و مقررات خودش یک سری خدماتی به نهادها و دستگاهها ارائه میدهد. اینکه مثلاً دولت از یک سری پژوهشهای دانشگاهی حمایت میکند باید دانشگاه برچسب دولتی بودن بخورد؟! وقتی نهادها طبق ضوابط از یک فعالیت حمایت کنند، این چه اشکالی دارد؟ بهغیر از سوله ورزشی، شهرداری برای دانشگاه کاری انجام داده است؟!
شهرداری تهران برای سایر دانشگاه بالاتر از این اقدامات را انجام داده است. ساخت سردر دانشگاه تربیت مدرس و کمک به ساخت و تجهیز ساختمانهای مختلف در دانشگاه تهران و ... از جمله اقدامات شهرداری بوده است. ما الآن برای توسعه ساختمان مدرسه امام صادق(ع) وابسته به دانشگاه باید 400 یا 500 میلیون تومان هزینه عوارض شهرداری پرداخت کنیم که این مسئله از کمک آنها به دانشگاه بیشتر است. ما مرد هستیم میگوییم آنها این را ساختهاند و تشکر هم میکنیم ولی تأکید داریم از کمکهای قانونی و دارای ضوابط به دانشگاهها بوده است.
* آیتالله یزدی بهصورت معمول نظر جامعه مدرسین را به نظر جامعه روحانیت موکول کرده بودند اما شاهد بودیم آیتالله یزدی در بیانیهای اعلام کردند نظر جامعه مدرسین بهسوی دکتر ولایتی معطوف شد، چگونه این اتفاق افتاد؟
- از آقای پورمحمدی سؤال کنید! بنده اطلاعی ندارم از اینکه چرا بین جامعه مدرسین و جامعه روحانیت اختلاف افتاد و اکثریتی حاصل نشد.
* در سایت جامعه روحانیت مبارز هم بیانیه برخی استانها در حمایت از آقای ولایتی منتشر شد، این مسئله چگونه صورت گرفت؟
- از آقای پورمحمدی سؤال کنید!
* نامه تبریک آیتالله مهدوی کنی به حجتالاسلام روحانی و نام بردن از ایشان بهعنوان عضو جامعه روحانیت را چگونه تفسیر میکنید؟ اگر صحبتی در مورد آن نامه دارید بفرمایید!
- حضرت آیتالله، نامه را شخصی نوشتند و از طرف جامعه روحانیت نبود. یک عالم و بزرگوار و یک روحانی که در سیاست و اجتماع و تبلیغ حضور دارد باید نقش ایفا بکند و باید نقش برجسته داشته باشد.
ایشان بعد از تبریک و خیرخواهی و تأیید در ادامه البته به امر به معروف و نهی از منکرش هم پایبند است. رفتار ایشان طوری نیست که بهگونهای برخورد کنند که دوستیشان، ایشان را از وظیفه باز دارد و نه عکس آن. رفتار طوری هست که امر به معروف و نهی از منکر را بهعنوان اصل نظارت اجتماعی ادامه خواهند داد.
* بهعنوان آخرین سؤال، شما چه پیشنهادی برای اردوگاه اصولگرایی دارید؟
- در این شرایط هیچ نیازی بیش از همدلی نیست و هیچ ضرورتی بیشتر از دعا و توجه به خدای متعال نیست. باید دعا و استعانت از خدای متعال داشته باشیم و ان شاء الله کاری کنیم که با شکستن تحریمها و شکوفایی استعدادها، دوستان جمهوری اسلامی امیدوار و دشمنان ناامید بشوند. ما میخواستیم مشکلات را در یک دولت اصولگرا حل بکنیم حالا که بنا شد خدا به دست حجتالاسلام روحانی این کار را بکند، چه اشکال دارد؟ واقعاً با صمیمیت و خیرخواهی و با همدلی واقعی تحت زعامت رهبر انقلاب با دعا و توجه دست بهسوی آستان صاحبمان(عج) ببریم و پیش بتازیم که ان شاء الله آینده از آنِ ماست.