وی با اشاره به ظرفیتهای رسانهای گروهها و کاندیداهای مختلف در انتخابات اظهار کرد: پیروز انتخابات با کمترین برخورداری از فرصتهای رسانهای توانست موفق شود و از دورترین روستاها تا مراکز شهری، خانواده شهدا، نخبگان، دانشجویان و امثال اینها به او رای دادند. در برخی جاها که صندوق سیار وجود داشت، مثلا در استانداریها، صددرصد به روحانی رای دادند.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: در سال 92 شاهد مجموعه ترکیبی از رسانهها بودیم که بر آراء مردم تاثیرگذار بودند. کاندیداها از فرصتهای محدودی که در کمال ناباوری تلویزیون در اختیار آنها قرار داد استفاده کردند و ارتباطات میانفردی و سیاسی با جامعه ایجاد کردند که به نوعی مبتنی بر دیالکتیک انتقادی بود. از یک سال پیش اصلاحطلبان با محدودیتهای امنیتی و سیاسی روبرو بودند و فضایی را نمیدیدند که بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند و از همین رو آنها به سمت کاندیداهایی رفتند که خودشان رسانه بودند.
خانیکی افزود: با آمدن هاشمی، دیالکتیک انتقادی به سطح جامعه منتقل شد و خود به خود صفی از هوشیاری و آگاهی به وجود آمد که به بروز تصمیمات عقلانی در حاکمیت نیز کمک کرد و البته معتقد نیستم که این تصمیمات به طور کامل عقلانی بوده باشد و آنچه بعد از انتخابات شاهد بودیم، شکلگیری گفتمان اصلاحطلبی یا اعتدالگرایی یا ترکیبی از این دو در کنار اصولگرایی معتدل بود.
وی با اشاره به برخی تحلیلها درباره وضعیت آراء اقشاری از جامعه گفت: برخی قبل از انتخابات معتقد بودند که فرودستان جامعه به اعتبار نوعی رسیدگی معیشتی که به آنها از سوی دولت شده بود رفتاری در برابر طبقه متوسط خواهند داشت اما چنین اتفاقی نیفتاد و فرودستان جامعه بیشترین اقبال را به شخص آقای روحانی داشتند، بویژه اینکه مناطق محروم و استانهای حاشیهای از شهرهای بزرگ در رای به آقای روحانی جلوتر بودند.
این استاد دانشگاه ادامه داد:
جامعه نسبت به سرنوشت عقلانیت و ثبات در آینده نگران شده بود و مطمئن نبود
که اگر این عقلانیت اکنون شکل نگیرد آینده روشنی در انتظارش باشد. من در
انتخابات یک کاندیدا را ندیدم که از وضع موجود در کشور دفاع کند و همه از
این وضعیت نگران بودند و این یکی از ویژگیهای انتخابات 92 بود.