کد خبر 234044
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۵

رئیس ساحل عاجی اتحادیه طلاب آفریقا در ایران گفت: در حالی که وهابیون در تمام شهرهای ساحل عاج مدرسه دارند، برای جمعیت ۲۲ میلیونی این کشور تنها یک مدرسه شیعی وجود دارد.

سرویس فرهنگی مشرق - عبدالله دوسو، رئیس اتحادیه طلاب آفریقا در ایران و نائب رئیس اتحادیه طلاب ساحل عاج است. وی اهل کشور ساحل‏عاج متولد سال 1970 میلادی، از طلابی است که به گفته خود برای رسیدن به حقیت دین خدا در میان تمام ادیان به جست‌وجو پرداخته و پس از تحمل سختی‏های این مسیر به دین اسلام و مذهب تشیع مشرف شده است. خبرنگار  تسنیم موضوعات مختلفی مانند فرصت‌ها و موانع تبلیغ اسلام و تشیع در آفریقا و دیدگاه مردمان آفریقا و به ویژه کشور ساحل عاج نسبت به انقلاب اسلامی را با وی به گفت‌وگو نشسته است:
 
آقای دوسو ابتدا خودتان را معرفی کنید و سپس از زمینه فعالیت‌ها خود و نیز وضعیت سیاسی و فرهنگی کشورتان ساحل عاج  بگویید.
 

بنده عبدالله دوسو از کشور ساحل عاج،  حدود 14 سال و نیم است که در قم مشغول به تحصیل هستم و در حال حاضر در در مقطع دکتری تحصیل می‌کنم. بنده نائب رئیس طلاب ساحل عاج بوده ومسئولیت امور فرهنگی را عهده‌دار هستم و در عین حال رئیس کل اتحادیه طلاب آفریقا نیز هستم. ساحل عاج در غرب قاره آفریقا و هم‌مرز با کشورهای بورکینافاسو و کشور مالی در شمال، غنا در شرق و کشورهای گینه و لیبریا در در غرب و اقیانوس اطلس است. از لحاظ سیاسی، ساحل عاج یک کشور جمهوری دموکراتیک است و تقریبا 53 سال پیش استقلال خود را از استعمار فرانسه باز پس گرفته است.


 
بعد از استقلال چند رئیس جمهور بر سرکار آمده‌اند که همگی مسیحی بوده‌اند. اما در اواخر سال 2010 میلادی، انتخاباتی صورت گرفت که «حسن وتر» مسلمان رئیس جمهور ساحل عاج شد. وی با وجود اینکه 54.1 از آرا را کسب کرده بود، اما رئیس جمهور قبلی حاضر به کنار رفتن از قدرت نبود و این امر منجر به 5 ماه درگیری مسلحانه شد که در این درگیری‌ها بیش از 3000 نفر از مسلمانان ساحل عاج کشته شدند. اما بحمدالله اکنون ایشان رئیس جمهور ساحل عاج هستند و به خاطر ریاست جمهوری ایشان بحمدلله وضعیت مسلمانان مناسب‌تر شد.
 
ساحا عاج دارای نوعی تعدد فرهنگی است که این موضوع از تعدد ملیتی یا قومیتی این کشور نشأت می‌گیرد. حدود 63 قبیله در ساحل عاج وجود دارد. 60 درصد از مردم ساحل عاج مسلمان و مابقی مسیحی هستند. مسلمانان از لحاظ مذهبی به دسته‌های متعددی تقسیم می‌شوند، در درجه اول مسلمانان ساحل عاج سنی مالکی هستند و وهابیت نیز نفوذی پیدا کرده است.  بعد از این دو دسته شیعیان هستند و سپس قادیانی‌ها و محمدیه نیز هوادارانی دارند. باید توجه داشت که این تعدد مذاهب بی‌علت نیست و منشأ آن این است که دولت طرفدار هیچ حزب وتفکر و مذهبی نیست و همه برای فعالیت آزادند.
 
مسلمانان ساحل عاج دارای انجمن‌هایی هستند؛ برای مثال انجمن کل ائمه مساجد به مجلس اعلی موسوم است و از زیرمجموعه‌های این انجمن می‌توان به شورای ملی مسلمانان اشاره کرد که خود این شورا دارای 5 انجمن اسلامی عمده می‌باشد که عبارتند از انجمن دانشجویان مسلمان، انجمن ملی جوانان مسلمان، انجمن مدرسین و مبلغین مسلمان، انجمن زنان مسلمان و انجمن روشنفکران. انجمن امامان مساجد بر این 5 انجمن نظارت دارند.
 
تعداد مدارس آموزشی در در کشور زیاد است و مدارس اسلامی، حتی به صورت آکادمیک نیز وجود دارد؛ به این شکل که دروس اسلامی به زبان عربی تدریس می‌شود و دروس آکادمیک به زبان فرانسه.  قبل از تشکیل مدارس آکادمیک، مدارس به صورت سنتی اداره می‌شد، اما اکنون مدارس سنتی افول کرده‌اند. مدارس سنتی مدارسی بودند که در آنها فقط  دورس دینی تدریس می‌شد (مثل قرائت و حفظ و تفسیر و مسائل  فقهی و اخلاقی) اما به علت سخت بودن شرایط این مدارس، به سمت مدارس آکادمیک گرایش پیدا کردند.

 
اسلام در میان مردم ساحل عاج بسیار و ما به این موضوع به عنوان تعهدمردم نسبت به دین یا فرامین دینی نگاه می‌کنیم. اسلام به این مناطق بدون جنگ و شمشیر و فتوحات وارد شده است و اعرابی که صرفاً جهت تجارت به آن منطقه رفته بودند، باعث گرایش مردم به سمت اسلام شده‌اند و مردم حتی بدون تبلیغ آنان و صرفاً به‌ خاطر رفتار و اخلاق نیک آنان پذیرای دین اسلام شده‌اند. این موضوع به روشنی نشان می‌دهد که مردم ما خودشان سراغ دین رفته‌اند.
 
در رابطه با چگونگی نفوذ مسیحیت در ساحل عاج نیز باید گفت که مسیحیان از مناطق جنوبی وارد این کشور شده‌اند و همین امر نیز زمینه‌ساز استعمار ساحل عاج از سوی فرانسوی‌ها شده است، چون مسیحیان پرتغال ارتباط تنگاتنگی با فرانسوی‌ها داشتند. اما واکنش مسلمانان در رابطه با این موضوع بسیار تند بود و مقاومت بسیاری کردند. تاریخ گواهی می‌دهد که دخالت دین در زندگی مردم مسلمان ساحل عاج بسیار عمیق بوده است. برای نمونه از دیرباز این سنت در میان قبایل مسلمان حاکم بوده که وقتی فرزندی به سنِ 7 سالگی رسید باید ملتزم به حداقل نماز باشد؛ اما زمانی‌که پدرانمان می‌دیدند آن بچه نماز نمی‌خواند، او را از فامیل کلاً طرد می‌کردند و او دیگر عضو خانواده نبود.
 
درباره شرایط تبلیغ تشیع در ساحل عاج بفرمایید؛ چه میزان از رسانه‌ها و نشریات در اختیار شماست و عمده‌ترین محدودیت‌ها و موانع تبلیغی شما دراین کشور چیست؟
 
ابزار عمده تبلیغ دین تشیع همان مدارس علمیه هستند و این حوزه‌های علمیه نقش بزرگی را ایفا می‌کنند. قبل از انقلاب اسلامی ایران هیچ‌کس در آفریقا از مذهب تشیع و اهل‌ بیت(ع) باخبر نبوده و همگی سنی‌مذهب بودند. هیچ عالم شیعی در آنجا تبلیغ نمی‌کرد؛ حتی لبنانی‌هایی که برای تجارت در آنجا حضور داشتند نیز مبادرت به تبلیغ نمی‌کردند، چراکه آنها وظیفه خود نمی‌دانستند که این امر را به انجام رسانند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز علاوه بر سفارت ایران، نهادهایی چون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)  و مؤسسه البلاد در تبلیغ و ترویج تشیع در ساحل عاج بسیار مؤثر بودند.
 
برای تبلیغ رسانه نداریم

 
بعد از آن مدارس علوم دینی اهل سنت زیاد شد و چون اساساً مردم آفریقا روحیه حق‌پذیری بالایی دارند، به راحتی تابعیت اهل‌بیت(ع) را پذیرفتند. عامل بعد خانواده‌ها هستند که این بستر را فراهم کردند که فرزندان آنها به وسیله کتاب‌هایی که خوانده‌اند مذهب تشیع را بپذیرند. البته خانواده‌هایی هم هستند که بستری این‌چنینی را فراهم ننمودند و هنوز در مذهب سنی مالکی باقی مانده‌اند. هنوز ابزار رسانه‌ای در ساحل عاج فعالیت آن‌چنانی ندارد، چراکه اساساً ما در آنجا رسانه‌ای اعم از تلوزیون و رادیو به‌نام اهل‌بیت(ع) نداریم. تنها ابزار رسانه‌ای که می‌توان از آن یاد کرد، همین وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های اینترنتی هستند که طلاب ساحل عاجی مقیم ایران از این ابزار برای تبلیغ تشیع و پیشبرد اهداف مذهبی استفاده می‌کنند.
 
فعالیت گروه‌های سلفی به ویژه وهابیت در شمال آفریقا و ساحل عاج به چه نحو است و از کجا پشتیبانی می‌شوند؟
 
وهابیون قبل از ورود تشیع وارد آنجا شده‌اند و طبیعتاً امکانات بیشتری دارند و از مدارس علمیه به نحو احسن برای تبلیغ استفاده کرده‌اند. تمامی مدارس آکادمیک علمی از طرف وهابیون ساخته شده است؛ چرا که قبل از ورود آنها تمامی مدارس به‌صورت اسلامی و مکتب‌خانه‌ای بود. اما در آن مکتب‌خانه‌ها شرایط به نحوی بود که خیلی سخت کسی عالم می‌شد. لذا وقتی وهابیون با این روش جدید وارد کشور شدند، عمده مردم به سمت این مراکز آکادمیک گرایش پیدا کرده و متأسفانه وهابی شدند.
 
تبلیغات وهابیت در آفریقا؛ از مدارس علمی تا مراکز خیریه  
 
ابزار دوم وهابیون برای تبلیغ مذهب خود ساخت مساجد است. به این ترتیب که می‌توان گفت شهری در ساحل عاج پیدا نمی‌شود که در آن وهابیون مسجد نساخته باشند. عامل سوم پذیرش جوانان در دانشگاه‌های وهابی عربستان و کویت است. از عوامل دیگر می‌توان به اقداماتی که در لباس مراکز خیریه‌ در اقصی ‌نقاط ساحل عاج توسط وهابیون به انجام می‌رسد، اشاره کرد که به حل مشکلات مردم مثلاً در زمینه کشاورزی، حفر چاه و... اشاره کرد. از دیگر کارهای تبلیغی آنها می‌توان به خرید باغ‌های بزرگ و وقف کردن سود آنها به امور خیریه و ایجاد کانون‌های کفالت ایتام اشاره کرد.



طبیعتاً فرزندان ساحل عاج که در آن مراکز تربیت می‌شوند، مستقیماً وهابی شده و از آن فرزندان برای پیش‌برد اهداف خود استفاده می‌کنند. همچنین وهابی‌ها در انجمن‌های اسلامی نفوذ بسیاری دارند. چرا که بزرگان آن انجمن یا سنی‌اند یا وهابی و همین امر باعث می‌شود که وهابیون افکار خود را حتی به عالمای سنی نیز القاء کنند و تردیدی نیست وهابیون آنجا از لحاظ امکانات علمی بسیار قوی‌تر از اهل‌تسنن هستند و علمای سنی یارای مقابله با وهابیون را ندارند.
 
جمعیت 22 میلیونی ساحل عاج تنها یک مدرسه علمیه شیعی دارد

 
بودجه وهابیت عمدتاً از عربستان و کویت می‌آید. حتی در مقطعی وهابیون خواستار ایجاد محدودیت‌های تبلیغی برای تشیع شدند. اما به‌خاطر طبیعت کشور که طرفدار هیچ حزب و مذهب و قومیتی نیست، نتوانستند به هدف خود دست یابند. در ساحل عاج همه در مقابل دولت مساوی بوده و شیعه نیز از این قاعده مستثنی نیست و هیچ محدودیت اجتماعی و قانونی برای تبلیغ ندارد. اما در مقابل این موضوع محرومیت‌های بسیاری برای تشیع وجود دارد که از مهم‌ترین آنها می توان به کمبود امکانات تبلیغی اشاره کرد. تعداد مدارس شیعه به اندازه‌ای کم است که می‌توان گفت اصلاً وجود ندارد. برای جمعیت 22 میلیونی ساحل عاج یک مدرسه علمیه شیعی بسیار کم به نظر می‌آید؛ اما در مقابل وهابیون در تمام شهرهای ساحل عاج مدرسه دارند.
 
 
آقای دوسو دیدگاه مردم آفریقا و به ویژه ساحل عاج نسبت به انقلاب اسلامی ایران و بازخوردهای فرهنگی این حرکت بزرگ نزد مردم آفریقا به چه نحو است؟

 
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به علت تبلیغات فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها و البته تبلیغات کشورهای عربی مانند عربستان، دیدگاه مردم نسبت به ایران و انقلاب ایران بسیار نامناسب و بد بود. یادم هست وقتی ما بچه بودیم استاد ما به ایران آمده و خدمت حضرت امام شرف‌یاب شده بود. پس از بازگشت ایشان به کشور و به محض رسیدن به فرودگاه دستگیر آنان دستگیر شده و روانه زندان شده بودند؛ چراکه در میان مردم این‌چنین جا افتاده بود که آنها به ایران می‌روند تا اقدامات تروریستی بیاموزند. مسئله تروریسم علیه ایران از طرف غرب با هجمه سنگین رسانه‌ای بسیار مطرح می‌شد و از سوی دیگر از زبان اعراب نیز موضوع کفر شیعیان ایران بسیار شایع بود.
 
تبلیغات غرب و وهابیت علیه ایران  
 
با وجود همه این مسائل در سال 92 کم‌کم موقعیت‌هایی فراهم شد تا مردم بتوانند با تشیع آشنا شوند. چند نفری از ساحل عاج برای فراگیری تشیع به ایران آمدند و البته بهبود روابط سیاسی بین ساحل عاج و ایران نیز در تحقق این مهم بسیار مؤثر بود. در حال حاضر دیدگاه مردم ساحل عاج نسبت به ایران کاملاً منقلب شده و جایگاه اجتماعی کسانی ‌که در ایران تحصیل می‌کنند، در کشور ما بسیار متفاوت شده است. قبلاً وقتی ما می‌خواستیم به ایران بیاییم، پلیس‌ حاضر در فرودگاه از ما سئوال می‌کردند که شما نمی‌ترسید کشته شوید و به ایران سفر می‌کنید؟!
 
ما در ایران سفیری داشتیم که وقتی مأموریتش به اتمام رسید، به جامعة المصطفی(ص) آمد و خاطره اولین سفر خود به ایران را بازگو کرد. وی گفت: وقتی به من ابلاغ شد که برای تصدی سفارت ساحل عاج باید به این کشور سفر کنم، تمام اقوام و خانواده با این تصور که دیگر مرا نخواهند دید و من در ایران کشته خواهم شد، گریه می‌کردند. اما وقتی به ایران آمدم دیدم که تمام تبلیغاتی که علیه ایران می‌کردند بی‌پایه و اساس و دروغ محض بوده است. لذا اکنون دیدگاه تمام مردم آفریقا چه مسلمان و چه مسیحی نسبت به جمهوری اسلامی ایران مثبت شده است.
 
دیدگاه مردم آفریقا و ساحل عاج نسبت به رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی چگونه است؟
 
مردم آفریقا در مورد رهبر ایران و حضرت امام اطلاعات چندانی ندارند. البته بیشتر طلاب آفریقایی با شخصیت مقام معظم رهبری آشنا هستند، اما رییس جمهور ایران آقای احمدی‌نژاد را همه در آفریقا می‌شناسند. مردم در افریقا می‌گویند احمدی‌نژاد یعنی افریقا و این دیدگاه به خاطر جهت‌گیری های ایشان نسبت به غرب است. در سال‌های اخیر یکی از رسانه‌های فرانسوی عنوان کرد که غرب علیه ایران موضع گرفته، اما به جرأت می‎توانم بگویم 90 درصد مردم افریقا طرفدار ایران هستند.

 
آقای دوسو همان‌گونه که علما و حوزه‌های علمیه شیعه بابیت و بهائیت را طرد کردند، آیا زمان آن نرسیده که علمای اهل تسنن نیز موضع خود را در قبال سلفی ها و وهابیون بصورت شفاف عنوان کرده و حساب خود را از این گروه‌های تندرو جدا کنند؟
 
واقعیت از این قرار است که علمای اهل سنت ساحل عاج در مقابل وهابیون بسیار ایستادگی کردند، اما به خاطر ضعف امکانات علمی در مقابل آنها شکست خوردند؛ اما زمانی که شیعیان در ساحل عاج مشغول به تبلیغ این مذهب شدند با استدلال‌های خود پاسخ های محکمی به شبهات وهابیون دادند وبه همین دلیل کم‌کم  دید مسلمانان سنی‌مذهب نسبت به شیعیان تغییر کرد.
 
وهابیون دیگر محبوبیتی در آفریقا ندارند
 
برجسته‌ترین موضوعی که نزد اهل سنت درباره شیعیان مطرح است لعن صحابه است که آنها این موضوع را مسئله‌ای غیر قابل باور می‌دانند، اما وهابیون با استفاده از امکانات زیادی که در اختیار دارند چنین شایعاتی را دستاویز بدنام کردن شیعیان قرار داده‌اند که البته به نتیجه‌ای نرسیدند. اساسا وهابیون به خاطر خشونت خود، مخصوصا بعد از قضایای مالی یا نیجریه و نیز فعالیت‌های القاعده در مغرب دیگر محبوبیتی نزد مردم آفریقا ندارند و این مسائل باعث تنفر مردم از آنان شده است.
 
درباره میزان نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی ایران در میان مردم آفریقا و بخصوص مسلمانان آن دیار و نیز دیدگاه مردم مسلمانان و به ویژه جوانان ساحل عاج درباره تشکیل حکومت اسلامی به ویژه بعد از تحولات اخیر در منطقه و بیداری اسلامی بگویید.
 
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موضوع تشکیل حکومت اسلامی در میان تمام مسلمین اعم از شیعه و سنی جان تازه‌ای گرفت؛ گرچه در چگونگی رسیدن به این آرزو نزد مسلمانان ساحل عاج اختلاف نظرهایی وجود دارد. عمده‌ترین دلیل این اختلاف نظر، حضور 40 درصد از مسیحیان پرتغالی الاصل در ساحل عاج است. البته ناگفته نماند که وهابیون به خاطر نفوذی که در انجمن‌های اسلامی داشتند، سعی در سوق دادن مردم به سوی تشکیل یک حکومت اسلامی خاص کردند، اما بعداز قضایای 11 سپتامبر واهمه‌ای میان مردم به وجود آمد که این مسئله به دست فراموشی سپرده شد، چون  قضایای 11 سپتامبر را به مسلمانان نسبت دادند و مردم واقعا از حملات و بمباران‌های آمریکا می‌ترسیدند که اگر تحرکاتی در این راستا صورت پذیرد، آمریکا مستقیما مردم را هدف بمب‌های خود قرار خواهد داد.
 
بیداری اسلامی قبل از اعراب در آفریقا اتفاق افتاد

 
اما با این وجود باز این آرزو در میان مردم ما زنده است، اما متاسفانه ما فاقد رهبری قوی در این رابطه هستیم و هیچ کدام از ما به این قدرت نرسیده‌ایم که رهبری مسلمانان را بر عهده بگیریم؛ گرچه وهابیون در این زمینه خیلی ضعیف هستند و اهل سنت دیگر نیز از آنها ضعیف‌تر. بیداری اسلامی قبل ازاینکه نزد اعراب (تونس و مصر و الجزایر) اتفاق بیفتند، در آفریقا به وقوع پیوست. در حال حاضر مردم افریقا برای ثابت ماندن دین و حتی تشکیل حکومت اسلامی هر کاری می‌کنند که مقداری از این مهم با به قدرت رسیدن آقای وتر در ساحل عاج تحقق یافته است. چراکه آنها تصورشان بر این بود که بر ساحل عاج باید یک مسیحی حکومت کند و منشأ این فکر از استعمار فرانسه بود و از همین رو بود که همانطور که گفتم در زمان به قدرت رسیدن آقای وتر 3000 نفر از مسلمانان کشته شدند.
 
در این زمان سربازان همه شهرها را گرفتند و وارد پایتخت شدند، چیزی نمانده بود که حتی وارد کاخ ریاست جمهوری شوند، همه دنیا بر ریاست جمهوری آقای وتر اذعان داشتند، اما کودتاچیان با اسلحه سنگین به کشتار مردم روی آوردند که با مداخله فرانسه که منافعش این مداخله را اقتضاء می‌کرد و بمباران تمام اسلحه‌های آنان، سرانجام سربازان حسن وتر توانستند سرکرده آنان را دستگیر کنند و در حال حاضر ایشان در زندانی در هلند به سر می‌برد. بنابراین به عقیده بنده بیداری اسلامی قبل از اعراب در افریقا و در ساحل عاج اتفاق افتاد، چراکه مردم خواستند یکی از فرزندانشان به حکومت برسد و در این راه سختی‌های فراوانی را متحمل شدند. معارضان حتی بعد از مرگ مادر حسن وتر که بیش 90 سال داشت به قبر او اهانت کرده و قبر وی را نبش کردند.
 
آقای دوسو، دیدگاه مسلمانان ساحل عاج درباره آرمان فلسطین و جنایات و فجایع صهیونیست‌های غاصب چیست؟ تا چه میزان آن را می‌شناسند و چه واکنشی در قبال آن دارند؟

 
قبلا چون حکومت ساحل عاج در دست مسیحیان بود و روشنگری در کشور به انجام نمی‌رسید، مردم نسبت به این مسئله بی‌تفاوت بودند و تنها چیزی که در مورد فلسطین در آن زمان در کشور مطرح می‌شد این بود که این سرزمین در دست یهودیان بوده و مدتی آن را ترک کرده و حالا مجددا بازگشته‎اند؛ البته با این وجود آنها نیز به این موضوع اذعان داشتند که مقداری از فلسطین متعلق به فلسطینی‌هاست که باید به آنها باز پس داده شود، اما در حال حاضر مردم ما کم‌کم متوجه اصل موضوع شده‌اند. ما در همین سال قبل که برای تبلیغ به ساحل عاج رفته بودیم، برای اولین بار راهپیمایی روز جهانی قدس را برپا کردیم و انشاءالله این کار را امسال گسترده‌تر از سال قبل به انجام خواهیم رساند.
 
در رابطه با وضعیت زنان و فعالیت‌های آنان در ساحل عاج و وضعیت حجاب زنان مسلمان صحبت کنید.
 

زنان در کشور ما مثل مردان از آزادی‌های اجتماعی برخودارند و از کشاورزی گرفته تا وزارت می‌توانند در تمامی مشاغل حضور داشته باشند. اما در مورد حجاب الزامی وجود ندارد و این مسئله از بی‌تفاوتی دولت ناشی می‌شود. دختران  هر خانواده‌ای بسته به شرایط خانواده با مسئله حجاب برخورد می‎کنند؛ عمدتا زنان محجبه ساحل عاج دو حالت دارند، یا وهابی‌اند یا شیعه. البته دولت چون از فرانسه تبعیت می‌کند، در مدارس اجازه محجبه بودن را به دختران نمی‌دهد، اما خارج از مدارس هر دختری آزاد است که حجاب داشته یا نداشته باشد.
 
فعالیت‌های انجام گرفته در حوزه فرهنگ و انتقال گفتمان انقلاب اسلامی به آفریقا و به‌ویژه ساحل عاج را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 

در این رابطه باید به صورت زیربنایی کار کرد و به فرزندان از زمان کودکی آموخت که اهداف انقلاب اسلامی چه بوده و دارای چه فوایدی برای جهان اسلام و مسلمانان است. آرزو و دغدغه من این است که جوانان آفریقایی که برای تحصیل به ایران می‌ایند وارد عرصه سیاست نشوند، چراکه اگر این کار صورت بگیرد، ایران متهم خواهد شد به اینکه درصدد آموزش جوانان برای رسیدن به قدرت در آفریقا است. به نظر من این افراد اگر وارد حوزه‌ها و مدارس آفریقا شوند و به تعلیم و تربیت جوانان بپردازند تا آنان در آینده آنها وارد مسائل سیاسی شوند، خیلی بهتر خواهد بود.
 
از حال و هوای رمضان در ساحل عاج و فعالیت‌های مردم در ماه ضیافت الهی بگویید.
 
وقتی ماه رمضان نزدیک می‌شود، در آستانه ماه بیشتر جوانان اقدام به ازدواج می‌کنند تا در حال تأهل وارد این ماه شریف شوند. کمک کردن مردم و اقوام به همدیگر برای تامین مخارج این ماه از دیگر فعالیت‌های مردم به شمار می‌آید. حتی سیاست‌مداران نیز در این ماه با خرید و توزیع مواد غذایی در مساجد به مردم کمک می‌کنند. از دیگر سنت‌های مردم ما افطار دسته جمعی است که در مساجد و در کنار هم افطار می‌کنند و هر خانواده‌ای غذای خود را و در کنار دیگران افطار می‌کنند. مشارکت و به فکر ضعفا بودن در نزد مردمان ما نیز هست و هر خانواده‌ای علاوه بر افطاری‌ای که برای خود تدارک می‌بیند، برای یک خانواده دیگر هم افطاری آماده می‌کند.
 
در رابطه با مسائل دینی نیز کنفرانس‌های متعددی در راستای آگاهی‌بخشی هر چه بیشتر مردم در زمینه مسائل اخلاقی، فقهی و... صورت می‌پذیرد و سازماندهی  این اموربر عهده انجمن‌های اسلامی کشور است. در پایان ماه مبارک رمضان و با فرا رسیدن عید فطرمردم سه روز جشن گرفته و به دید و بازدید از اقوام و آشنایان می‌پردازند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس