از سنتهای خوب دیگر در ماه رمضان، مراسم آشتیکنان بود. هر سال در آستانه رمضان، بزرگان هر منطقه به سراغ خانوادهها، زن و شوهرها و کسانی میرفتند که با هم کدورتی داشتند و آنها را برای ورود به رمضان، آشتی میدادند و اعتقاد داشتند کسانی که با وجود کدورت وارد رمضان شوند، عباداتشان قبول نخواهد شد.
رؤیت هلال ماه رمضان، در هر دورهای، آیینهای ویژهای داشته است. امروزه مردم در شب ماه رمضان از طریق تلویزیون و رادیو آگاه میشوند که فردا روز اول رمضان است یا خیر، اما در گذشته، شروع ماه و رؤیت هلال، آیینهای ویژهای داشته است که امروز به کلی از بین رفتهاند.
در شهرهایی مانند قم، رؤیت هلال توسط «عالمِ بلد» انجام میشد. عالم بلد، یا خود مجتهد جامعالشرایط بود و سخنش مورد قبول همه یا نماینده مجتهد بود. البته آیینهای رؤیت هلال توسط خود مردم هم انجام میشد. مردم از غروب روز آخر شعبان به بامها و نقاط بلند میرفتند و در جستوجوی هلال ماه نو، چشم به آسمان میدوختند.
برخی بعد از رؤیت هلال، به صورت سادات مینگریستند تا برکت و رحمت آورد. عدهای هم نگریستن به صورت کودکان به خاطر صداقت آنان مرسوم بود. به همین دلیل، موقع رؤیت هلال، کودکی را نیز با خود به بام میبردند.
شبی که قرار بود ابتدای ماه رمضان باشد، در خانهها و محلهها غوغا میشد. بسیاری آب و آئینه به دست به پشت بامها میرفتند تا رسیدن ماه خدا را جشن بگیرند.
رمضان در فرهنگ مردم قم همواره گرامی و بزرگ بود و بهترین ماه سال محسوب میشد. مراسم رؤیت، شب قبل از شروع ماه برگزار میشد که به آن «شب نیت» میگفتند؛ شبی که مردم نیت میکردند تا یک ماه بنده خدا باشند.
سحرخوانی
یکی از زیباترین جلوههای ماه رمضان در گذشته مردم قم که امروز دیده نمیشود، سحرخوانی است. امروز همانند رؤیت هلال ماه، برای یافتن زمان سحر و افطار نیز مشکلی نداریم، اما در گذشته چنین نبوده و هر یک از این موضوعات، رسم ویژهای داشته است.
در گذشته تشخیص وقت سحر کار سختی بود. آن زمان از روی ستارگان و موقعیت آنها زمان سحر و پایان وقت سحر مشخص میشد. در روستاها و برخی نواحی نیز، صدای خروس زمان سحر را اعلام میکرد. در برخی نواحی هم افرادی به عنوان «سحرخوان»، مسئول بیدار کردن مردم بودند.
سحرخوانی در دورههای بسیاری یک سنت رایج بود که سالها در یک خانواده میماند و از پدر به پسر و همین طور به نسلهای بعدی میرسید. شیوههای متفاوتی برای اعلام سحر رایج بود که کوبیدن در، نقارهنوازی، طبل کوبی و شیپورزنی از جمله آنها بود. سحرها همراه با این نقارهخوانی، شعرهایی با مضامین مذهبی نیز خوانده میشد:
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند / گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب بر بندند / الا در دوست که شب باز کنند
رمضان و عادات غذایی
آبگوشت یکی از غذاهای سنتی ایرانیان است که در قم و در ماه رمضان بسیار استفاده میشده است. این غذا به دلیل نیرویی که داشت در سحر استفاده میشد تا به اصطلاح قمیها بن دل را بگیرد و مانع گرسنگی در طول روز شود. برای وعده افطار هم انواع آشها از جمله آش رشته طبخ میشد.
معمولاً روز آخر ماه شعبان به پخت نان خانگی برای رمضان اختصاص داشت. نانهای رمضان بهتر و پرمایهتر پخته میشد. همراه این نان خانگی سبزی و غذاهایی مانند حلوا ارده و ارده شیره برای افطار استفاده میشد. شربت زعفران به همراه تخم شربتی هم نوشیدنی مردم قم در افطار رمضان بود که آنها را از تشنگی روز نجات میداد و نشاط آفرین نیز بود.
بدرقه ماه رمضان
در قدیم شبهای آخر ماه رمضان، به شادی و سرور میگذشت. در روزهای آخر ماه رمضان مردم به حمام میرفتند و غسل عید یا حمام عید میکردند و برای برگزاری مراسم عید فطر آماده میشدند. همچنین آشی به نام «آش روزه» یا «آش بدرقه» پخته میشد.
مردم دسته دسته در مکانهای مختلف برای برگزاری مراسم ماه دیدنی جمع میشدند و دنبال هلال ماه شوال در آسمان میگشتند. اگر ماه را میدیدند، فردا عید رمضان بود و مراسمهای ویژه آن برگزار میشد، مانند نماز عید، دادن فطریه، بازدید از اقوام و صله رحم، عیادت از بیماران و... که هنوز بخشهایی از این آیینها باقی است.