ما نوشتیم که خطیب به درد این کار نمیخورد اما به گوش کسی نرفت که نرفت تا اینکه شواهد یکی پس از دیگری از غیب بیرون آمدند، اما انگار همه خود را به بیخیالی زدهاند.
بعد از ماجراهای دنبالهدار بدهیهای سنگین فدراسیون کشتی، هجوم هر روزه طلبکاران به فدراسیون و خالی کردن خانه کشتی از دستگاههای بدنسازی بابت طلبهای چند صد میلیونی، حالا نوبت افتضاحی جدید بود؛ گروگانگیری نوجوانان در مغولستان! تعبیری که برخی رسانهها بابت سرگردانی و عدم اجازه خروج کشتیگیران نوجوان از مغولستان به کشور از آن استفاده کردند.
بعد از اتفاقات ناگواری که برای تیمهای ملی کشتی نوجوانان در مغولستان پیش آمد و اخراج اعضای تیم فرنگی از هتل محل اقامتشان بابت پولی ناچیز و آوارگی چند روزه آنها در کشوری غریب، مسئولان فدراسیون کشتی نه تنها ککشان نگزید که مدعی شده و باز هم بیپولی را بهانه کرده و توپ را به زمین وزارت ورزش انداختند.
با وجود تمام اتفاقاتی که این چند روزه رخ داد هر چه ما منتظر ماندیم تا پاسخی قانع کننده یا حداقل عذرخواهی هر چند بینتیجه ببینیم، اما همانگونه که پیشبینی میشد بیفایده بود.
در حالی که سران فدراسیون در اعتماد به نفسی عجیب توپ را به زمین وزارت انداخته اند، در وزارت ورزش هم هیچکس پاسخگو نیست و کوچکترین واکنشی نسبت به این قضیه صورت نگرفت. فدراسیون کشتی هم که تکلیفش مشخص است چون ماههاست با این روش اداره میشود.
به هر حال اگر سوء مدیریتی صورت گرفته است که حتماً اینگونه بوده است؛ باید واکنشی از سوی وزارت ورزش نسبت به مدیریت ضعیف و سراسر اشتباه سرپرست فدراسیون کشتی صورت میگرفت، اما به نظر میرسد شخص وزیر که ساعات پایانی حضور در وزارتخانه را سپری میکند نمی خواهد خود را دچار چالش کند و در ظاهر که برایش اهمیتی ندارد در حوزههای تحت مسئولیتش چه اتفاقاتی در حال وقوع است و میخواهد آخرین ساعات را به همین شیوه ای که در پیش دارد جلو ببرد.
بدون شک اتفاقاتی که در مغولستان برای کشتیگیران نوجوان ایران پیش آمد تا مدتها در ذهن علاقمندان به ورزش خواهد بود و اگر با لفظ «آبروریزی» و «افتضاح بزرگ» از آن یاد کنیم سخنی به گزاف نگفتهایم. برای نخستین بار در تاریخ ورزش کشورمان تیمی آن هم در رده سنی نوجوانان به یک کشور خارجی فرستاده شد، اما به گروگان گرفته شدند؛ به طوریکه نه راه پیش داشتند و نه راه پس!
برخی معتقدند خطیب با این کارنامه سراسر حاشیه و مدیریت ناموفق و ضعیف بر ورزش اول کشور باید استعفا دهد، اما وی که خود را همچنان مدیری موفق میداند علاقهای به دل کندن از صندلی ریاست فدراسیون گوششکستهها ندارد و حاضر است برای حفظ آن دست به هر کاری بزند.
اما با این حال آیا نباید ارادهای از مسئولان بالادستی بر تغییر در این فدراسیون اعمال شود؟ که به نظر میرسد چنین ارادهای هم وجود ندارد!
نمی دانیم آیا عباسی در تنهایی خود به انتخاب خطیب به عنوان سرپرست فدراسیون کشتی ایراد می گیرد یا نه و یا اینکه چه نمره ای بابت این انتخاب به خود می دهد اما این انتظار می رفت اگر همچنان به انتخاب خطیب اعتقاد دارد بابت اتفاقی که پیش آمده بود واکنشی نشان می داد و یا حداقل بیاینه ای بابت مبرا کردن فدراسیون کشتی از این فاجعه صادر می کرد که نکرد تا به این فکر کنیم آیا وزیر هم به انتخاب اشتباهش معترف شده است؟
شاید خطیب تا سالها نخواهد اشتباهاتش را بپذیرد و کنار برود و تمایل داشته باشد با همین روند کشتی را به قهقرا ببرد، اما آیا نباید نیرویی از بیرون و از طرف مسئولان بلندپایه ورزش او را بازخواست کنند تا حداقل جلوی این روند نزولی و سقوط گرفته شود.
خطیب در این مدت به خوبی نشان داد که مرد روزهای سخت نیست و در شرایط حساس زیر بار مسئولیتهای بزرگ شانه خالی میکند شاهد این مدعا هم آن است که در این وقایع اثری از او به عنوان مسئول اول فدراسیون دیده نشد و دریغ از حتی یک اظهار نظر!
به هر صورت همه به خوبی میدانیم که ورزش کشور با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان است و این مختص یک رشته و کشتی نیست به طوری که با اعلام وزیر ورزش تا چند ماه پیش بیشترین کمک مالی سالهای اخیر این رشته به فدراسیون کشتی با حدود 11 میلیارد تومان شده بود، اما مسئولان فدراسیون کشتی همچنان از بیپولی مینالند، پس هنر مدیریت چه میشود؟
اگر پول بیحساب و کتاب در چرخه ورزش وجود داشته باشد که مدیریت مفهومی ندارد، اما نکته جالب توجه در این بین عدم مسئولیتپذیری فدراسیوننشینها بود به طوریکه در نهایت هیچکس زیر بار این آبروریزی و افتضاح بزرگ نرفت و با انداختن توپ به زمین یکدیگر سعی در شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت داشتند.
در هر صورت استعفا شجاعت میخواهد و به نظرمیرسد خطیب این شجاعت را نداشته باشد، اما باید بداند که حالا وقت رفتن است؛ همین حالا.
منبع: فارس