به گزارش مشرق، مهر نوشت: اميرکبير مرد تمام قد تاريخ کشوري است که در مسموم ترين فضاي حکومت وابسته قاجار، کمر به همت و تلاش بست تا ايران را بسازد و آن را در مسير پيشرفت قرار دهد دريغ که چهار سال بيشتر مهلت نداشت و تيغ خيانت را بر رگهايش کشيدند.
تاريخ ناصرالدين شاه و شاهان قاجار تاريخ خودفروختگي و سياهي است و تاريکترين نقطه حکومت ناصرالدين شاه زمان مرگ امير است صبحگاهي که قاصد خيانت به کاشان، تبعيدگاه اميررسيد و رگ هاي دست او را باز کرد تا آخرين نفسهاي ايران، مرگ را تجربه کند و شايد حمام تعبيري از پاکي امير بود .
محمد تقي که بعدها ميرزا تقي خان اميرکبير نام گرفت مردي چيره در عرصه اقتصاد و سياست بود وي جدي ترين مخالف حضور بيگانه اعم از روسيه و انگليس در ايران و تصميم گيري هاي داخلي بود و به همين علت بود که مزدوران داخلي با همدستي بيگانگان دست به دست هم دادند تا او را از ميان بردارند.
هزاوه؛ جايي که اولين فريادهاي اميرکبير را شنيد
هزاوه جايي است که اولين فريادهاي امير کبير را در سال 1223 هـ ق به جان خريد و شايد اگر مي دانست خون فرزندش اين چنين به تيغ کينه دشمنان داخلي و خارجي به زمين خواهد ريخت به زادگاهي امير نظام به خود نمي باليد.
هزاوه روستاي نسبتا بزرگي در فراهان است و زادگاه امير کبير است روستايي که زادگاه بزرگ مردان ايران زمين مي نامند.
روستاي هزاوه زادگاه اميرکبير، ميرزا بزرگ قائم مقام و ميرزا ابوالقاسم قائم مقام است و علاوه بر آن مقبره شاهزاده احمد بر بلندترين قسمت اين روستاي تاريخي قرار دارد و هر ساله زيارتگاه هزاران عاشق ائمه و اهل بيت است.
اين روستا در 16 کيلومتري شمال غربي شهرستان اراک که ناحيهاي از دهستان فراهان بخش فرمهين با دوهزار و 736 نفر سکنه است و قدمت آن با توجه به سفالهاي پيداشده و براساس مطالعات باستانشناسي در تپه تاريخي هزش به قرن پنجم هجري قمري ميرسد.
مثلث فرهيخته پروري ايران کجاست؟
بررسي هاي انجام گرفته در کشور حاکي است حداقل در 200 سال اخير بيشترين نخبگان، دانشمندان و موثران بر تاريخ، علم، دين و فرهنگ کشور از خطه استان مرکزي است.
شاخص هاي اين نتيجه گيري، امام خميني، امير کبير، دکتر حسابي، برادران قريب، عالمان نراقي، قائم مقام فراهاني، دکتر کاظمي، علامه آشتياني و دهها شخصيت ديگر است و بر اساس همين نتيجه گيري بيشترين شاخص ها مربوط به سه شهرستان فراهان، تفرش و آشتيان است سه شهرستاني که در کنار هم مثلث فرهيخته پروري را در استان مرکزي تشکيل دادند.
يکي از اين فرهيختگان که عمر و دانش خود را صرف کشور کرد ميرزا تقي خان بود.
هوش خدادادي محمد تقي را از آشپزخانه به صدارت رساند
محمد تقي فرزند کربلايي محمد قربان است که به آشپزي خاندان ميرزا عيسي قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزي رسيد و در زمان ميرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد.
تاريخ در مورد وي مي گويد: حشر و نشر ميرزا تقي خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سويي و استعداد و دقت نظر اميرکبير از سوي ديگر از او شخصيتي ساخت که نظير آن در عصر قاجار ديده نشد. راه يافتن امير کبير به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حاليکه امثال او حق تعليم و تعلم نداشتهاند و تعبيراتي که قائم مقام در خصوص او به کار ميبرد، عظمت شخصيت اميرکبير را در همان دوران طفوليت نشان ميدهد.
امير چون به سن رشد رسيد در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امير نظام، وارد خدمات دولتي شد و تحرير و نويسندگي را در محضر اين دو شخصيت، آغاز کرد.
بعد از مدتي لشکرنويسي در سال 1251 هجري قمري به شغل و لقب مستوفي نظام در لشکر آذربايجان منسوب و ملقب شد.
سپس به وزير نظامي فرمانده کل قوا ميرسد و بعد از مدتي با جلوس ناصرالدين شاه بر تخت، محمدتقي خان، به لقب اميرکبيري، اتابکي و نائبي درآمد در حالي که منصب صدارت و امير نظامي را داشت.
موفقيت هاي امير چيزي نبود جز هوش خدادادي و همتي که او داشت.
سه ماموريتي که از محمدتقي ديپلماتي برجسته ساخت
ميرزا تقي خان قبل از صدارت منشي دستگاه قائم مقام بود و در اين مدت به سه مأموريت مهم سياسي به روسيه، ايروان و به عثماني رفت.
مسئوليت وي در قضيه ارزنه الروم بود و درايتش از وي ديپلماتي کارکشته ساخت. چنانچه در اين قرار داد که روس و انگليس همواره به دنبال زيان ايران و نفع عثماني بودند کوتاه نيامد.
سرسپردگي و علاقه امير به کشور تا به آنجا بود که وقتي به زيان ايران بود از محمدشاه هم پيروي نمي کرد تا برسد به روس و انگليس و همه اقداماتش براي سربلندي ايران بود.
39 ماه صدارت از امير چهره اي جهاني ساخت
39 ماه خدمت امير کبير در لباس صدارات حکومت قاجار در زمان ناصرالدين شاه کافي بود که از ي چهره اي جهاني بسازد و او را مردي سياستمدار و اقتصادداني زبردست که هدفي جز سربلندي ايران و خودکفايي کشور نداشت بسازد.
گرچه بسياري از شاهزادگان قجري به مردي که از آشپزخانه به صدارت رسيده حسادت مي کردند نشان داد ماندگارترين آثاري که از دوران قاجار در تاريخ اين مرز و بوم بر جاي مي ماند خدمات اوست.
دارالفنون سنگ بناي آموزش مدرن ايراني
حاصل مجموع آموخته ها و ديده هاي اميرکبير از جهان، ايجاد دارالفنون بود آکادمي براي رشد علوم جهاني در پايتخت.
اين مدرسه در هفت شعبه تأسيس شد و اولين مدرسه جديد ايران بود. در دارالفنون اصول علمي جديد و دانشهاي مهندسي، پزشکي و فنون به جوانان آموزش داده ميشد و بسياري از معلمهاي آن از اروپا و به ويژه از کشورهايي چون اتريش، اسپانيا، ايتاليا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناري اميرکبير، با وجود مخالفتهاي ميرزا آقاخان نوري، مدرسه کار خود را ادامه داد.
انتشار اولين روزنامه ايراني
روزنامه وقايع اتفاقيه در سال سوم سلطنت ناصرالدينشاه، به دستور امير کبير براي جلوگيري از شايعه در ايران چاپ شد.
اولين شماره اين روزنامه در ?? بهمن ???? خورشيدي به کوشش اميرکبير منتشر شد.
به دستور اميرکبير اشتراک اين روزنامه براي هر يک از افرادي که از دستگاه دولتي بيش از ??? تومان حقوق ميگرفتند اجباري بود.
در اين روزنامه، اخبار داخلي شامل خبرهاي مربوط به دربار، عزل و نصبها، اعطاي مقامها، نشانها و امتيازات چاپ ميشد. چاپ اخبار رويدادهاي شهرهاي ايران، اخبار مربوط به کشورهاي اروپايي و صفحه حوادث از بخش هاي مختلف اين روزنامه بود.
رسيدگي به وضع مالي و مبارزه با فساد اقتصادي
اميرکبير در دوران صدراعظمي خود با رشوه خواري به مبارزه خاست. او دستور داد دريافتيهاي بيحساب و قطع مواجب بيجهتي که از دستگاههاي دولتي ميگرفتند؛ قطع شود.
وي حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانيد و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازي کنند.
اميرمواجب بيحسابي که حاج ميرزا آقاسي برقرار کرده بود، قطع کرد و سروساماني به قوانين مالياتي داد و صورت عوايد و مخارج آن را تعديل کرد.
او براي ماموران دولتي حقوق ثابت تعيين کرد تا فعاليت سالمي داشته باشند.
وي در اقدامي ديگر القاب و عناوين فرمايشي را موجب زيانهاي اجتماعي ميدانست و در ناميدن ديگران به گفتن واژه جناب اکتفا ميکرد، حتي نسبت به مقام صدارت.
مقابله با خرافات ضد ديني و قمه زني
در حاليکه اکنون قمه زني ها سوژه داغ رسانه هاي بيگانه براي زير سوال بردن اساس اسلام و مسلمانان است امير کبير در دوران صدارت خود با اين رسم نادرست و غير ديني مقابله کرد و بدون ترديد اولين کسي که مقابله با اين نوع خرافات را در تاريخ ايران به نام خود به ثبت رساند امير کبير بود.
امير امور روضه خواني را سامان داد و مخالف خرافات ديني در جامعه بود. وي دستور داد که رسم قمهکشي و لوطيبازي از شهرها و راهها برداشته شود و حمل اسلحه سرد و گرم ممنوع شد.
ساماندهي ارتش
از ديگر اقدامات امير کبير در دوران خود ساماندهي امور ارتش کشور بود. تاريخ مي نويسد: اميرکبير، مشق و دروس ارتشيان و تسليحات آنها و برکشيدن صاحبمنصبان بيطرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بيفايده در نظام سازماني را پايهگذاري کرد.
رسم بخشيدن مناصب بيشغل را برانداخت و معيار ترفيع صاحبمنصبان، شايستگي ايشان گشت. مهماتسازي در زمان او رشد کرد و توپريزي و باروتسازي تبريز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وي لباس سربازان از پارچه ايراني بود.
امير کبير توسعه دهنده سياست خارجي
اميرکبير، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسيس سفارتخانههاي دائمي در لندن و سنپترزبورگ، ايجاد کنسولگري در بمبئي، عثماني و قفقاز؛ تربيت کادر براي وزارت امور خارجه و تنظيم دفتر اسناد سياسي از کارهاي اوست.
محور سياست خارجي امير کبير عزت ايران بود و خواستار قطع حضور و دخالت بيگانگان در امور ايران بود و شايد مهمترين دليل قتل و شهادت وي همين موضوع بود.
مقابله امير با بهائيت و تجزيه ايران
امير به همان اندازه که يا خرافه پرستي مخالف بود نسبت به ايجاد فرقه هاي گمراه کننده از اصل دين و اسلام مخالف بود. وي با وجود حمايت هاي بيگانگان به خصوص انگليس از فرقه باب که همان بهائيت امروز است فرمان قتل علي محمد باب را داد.
به دستور اميرکبير، باب که در قلعه چهريق آذربايجان زنداني بود، در تبريز تيرباران شد. امير همچنين در دوران صدارت خود با تجزيه طلبي ايران مقابله مي کرد.
امير از بي سوادي مردم در رنج بود و آن را عاملي براي عقب نگهداشتن ايران از پيشرفت مي دانست و 39 ماه صدارت خود را صرف کار براي مردم ايران کرد.
بيش از اينکه شاهزادگان قجري دوستدار امير باشند مردم او را دوست مي داشتند و او را از خود مي دانستند و همين عوامل باعث بروز حسادتهايي در اطرافيان شد و نسخه امير را پيچاند و شهادت فرزندي لايق ديگري از اين مرز و بوم را رقم زد.
هراس از اقدامات راهگشاي امير در توسعه ايران به حدي بود که مزدوران داخلي و دست هاي خارجي براي کشتن وي متحد شدند.
تاريخ روايت مي کند، در ابتدا حسادت امثال ميرزا آقاخان نوري و دسايس او همراه با مهدعليا عليه اميرکبير در شاه اثري نکرد و ازدواج اميرکبير با خواهر تني ناصرالدين شاه يعني عزت الدوله اوضاع را کمي به نفع اميرکبير آرام کرد.
با اين حال از آن رو که اصلاحات اميرکبير، مخالف منافع درباريان و اربابان خارجي بود. سرانجام با اغواي شاه توسط درباريان و اطرافيان و تحريک بيگانگان، اميرکبير از صدارت عزل و به حکومت کاشان منصوب شد. در حقيقت کاشان تبعيدگاه مردي بود که کمر به خدمت بسته بود.
در اين زمان عناصر داخلي و خارجي که در دوره صدارت امير به کمين او نشسته بودند دست به دست هم دادند و حکم قتل او را از شاه بي کفايت گرفتند.
حاج علي خان حاجب الدوله با اينکه اميرکبير مهرباني هاي بسيار به او کرده بود، مامور اجراي فرمان قتل شد.
سرانجام اميرکبير در ?? دي ???? (برابر با ?? ژانويه ???? ميلادي) در حمام فين کاشان با بريدن رگ دستهايش به شهادت رسيد.
کالبد امير را ابتدا در همان کاشان دفن کردند اما به اصرار همسرش عزت الدوله جسد او را چند ماه بعد به کربلا حمل کردند و در اتاقى که در آن به سوى صحن امام حسين(ع) باز مى شود به خاک سپردند.
هديه امام حسين(ع) به امير کبير
يکي از روايت هاي جالب در مورد شهادت امير اين است که آيت الله محمدعلي اراکي بازگو مي کند ومي گويد که در خواب اميرکبير را ديده است که جايگاه رفيعي در عالم برزخ داشته است. سبب آن را مي پرسد و امير پاسخ مي دهد :"با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فين کاشان زدند؛ چون خون از بدنم مي رفت تشنگي بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگويم قدري آبم دهيد؛ ناگهان به خود گفتم ميرزا تقي خان! دو تا رگ بريدند اين همه تشنگي! پس چه کشيد پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پايش زخم شمشير و نيزه و تير بود! از عطش حسين حيا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در ديدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسين آمد و گفت به ياد تشنگي ما ادب کردي و اشک ريختي؛ آب ننوشيدي اين هديه ما در برزخ، باشد تا در قيامت جبران کنيم.
گرچه پس از مرگ امير، ناصرالدين شاه پشيمان شد اما اين امر سودي به حال خود و ملت نداشت و مرگ امير به فرصتي تازه اي براي فاسدان و بيگانه پرستان براي دست اندازي بيشتر به دارايي هاي کشور تبديل شد.
اکنون کتاب هاي متعدد و فيلم هاي شايسته اي در مورد اميرکبير نوشته و ساخته شده است.
با پيروزي انقلاب اسلامي خدمات امير کبير بيش از هر زماني معرفي مي شود، انقلابي که پاي در راه مرداني گذاشته که سودايي جز خدمت نداشتند.